نویسنده: محسن بي باك
كلمات كليدي: منادا، ادات نداء، حكم نداء اسم آغاز شده با "ال"، اركان نداء، اشكال منادا، حذف حرف نداء، مناداي نكرهي مقصوده
"نداء" مصدر قیاسی باب "مفاعلة"[1] از مادهی "نَدِیَ" و در لغت به معنای فراخواندن و صدا زدن آمده است.[2] همزهی آخر آن منقلب از "واو" و بیشتر به شکل مدّ (نداء) به کار میرود اگر چه کاربرد قصر آن (ندا) نیز جایز است.
در اصطلاح نحو "نداء" عبارت است از طلب اقبال و توجه مخاطب به متکلم با ادات مخصوص[3]؛ مانند: «یا زیدُ»؛ در این مثال متکلّم با حرف نداء (یا)، توجه مخاطب (زید) را به خود جلب کرده است.
وجه نامگذاری
معنای لغوی (فراخواندن) در معنای اصطلاحی لحاظ شده و متکلم (منادِی) با طلب توجه مخاطب به خود در واقع او را به سوی خود فرا میخواند و اینکه حرف نداء، نائب از جملهی "أنادی" و یا "أدعو" ذکر شده،[4] شاهد بر تناسب بین معنای لغوی و اصطلاحی است.
البته باید دقت داشت که با توجه به قید "ادات مخصوص" در تعریف اصطلاحی، معنای لغوی اعمّ از معنای اصطلاحی بوده و شامل فراخوان به غیر ادات مخصوص نیز میشود.[5]
جایگاه نداء
در میان عالمان نحو در تبیین مباحث "نداء" دو رویکرد مشاهده میشود؛ بعضی[6] باب "نداء" را در ادامهی مباحث باب "مفعولبه"، بخش وجوب حذف عامل مفعولبه بیان کرده و در مقابل، بعضی[7] "نداء" را به عنوان بابی مستقل، بعد از باب "توابع" مورد بررسی قرار دادهاند.
ارکان "نداء"
نداء از سه رکن تشکیل شده است:
1. منادِی؛ منظور از منادِی، متکلّم جملهی ندائی و به عبارت دیگر طلب کنندهی توجه مخاطب است.
2. حرف نداء؛ حروف نداء همان ادات مخصوص نداء هستند که نائب از جملهی "أنادی" و یا "أدعو" شدهاند.
3. منادا؛ منادا اسمی است که بعد از حرف نداء واقع شده و متکلّم (منادِی) توجه آن را به سوی خود طلب میکند.
ادات "نداء"
ادات نداء بر هشت گونهاند:[8] "أ"، "آ"، "یا"، "أیا"، "هیا"، "أی"، "آی"، "وا"؛ در ادامه، ادات نداء با توجه به موارد کاربرد آنها مورد بررسی قرار میگیرند:[9]
1. "أ"
همزهی مقصوره (أ) برای فراخواندن مخاطب قریب (نداء قریب) به کار میرود.
2. "آ"، "أیا"، "هیا"، "أی"، "آی"
این پنج حرف برای فراخواندن مخاطب بعید (نداء بعید) به کار میروند.
3. "وا"
"وا"، حرف مختص نداء مندوب است. نداء مندوب در مبحث "ندبة" که از ملحقات باب "نداء" است به صورت عنوانی مستقل مورد بررسی قرار میگیرد.
4. "یا"
"یا" در میان حروف نداء، کاربرد بیشتری دارد؛ مواضعی که نداء به حرف "یا" در آنها به کار میرود بر دو گونهاند:
الف) مواضع مختص به "یا"
نداء در سه موضع اختصاص به حرف "یا" دارد؛[10]
1. نداء لفظ جلاله (الله)
2. نداء مستغاثبه.[11]
3. نداء "أیّها" و "أیّتها".
ب) مواضع مشترک حرف "یا" با حروف دیگر نداء
در دو موضع "یا" و غیر آن در نداء مشترک هستند:
1. نداء مندوب؛ حرف "یا" به همراه "وا" برای نداء مندوب به کار میرود.[12]
2. نداء بعید؛ حرف "یا" به همراه پنج حرفی که در مورد دومِ کاربرد حروف نداء بیان شد[13] برای فراخواندن مخاطب بعید (نداء بعید) به کار میرود.[14]
حذف حرف "نداء"
همانطور که در وجه نامگذاری بیان شد حرف نداء، نائب از جملهی "أنادی" و یا "أدعو" واقع شده است از این رو حذف آن منجر به حذف نائب و مندوبعنه میشود. اما با این وجود در خصوص حرف "یا"، حذف جایز است؛[15] مانند: آیهی «یوسفُ أعْرِضْ عَنْ هذا»[16].
البته ذکر این نکته قابل توجه است که جواز حذف حرف "یا" در صورتی است که منادا، "مندوب"، "مستغاث"، "لفظ جلاله (الله)"، "منادای بعید"، "نکرهی غیر مقصوده"، "متعجبمنه"، و "ضمیر مخاطب" واقع نشده باشد.[17]
اَشکال منادا
منادا به سه شکل "مفرد"، "مضاف" و "شبه مضاف" به کار میرود:
الف) مفرد
منظور از مفرد، منادایی است که مضاف و شبه مضاف نباشد از این رو شامل مثنّی[18]، مجموع [19] و اَعلام مرکب[20] نیز میشود.[21]
منادای مفرد بر سه گونه است:
1. معرفه؛ مانند: آیهی "یا نوحُ قَدْ جادَلْتَنا"؛[22] در این آیهی شریفه "نوح" اسم عَلَم و منادا واقع شده است.
2.نکرهی مقصوده
نکرهی مقصوده، اسمی است که با رفع ابهام و شیوع موجود در آن به سبب نداء و قصد فرد معینی از آن توسط منادِی، معرفه شده و دلالت بر واحد معیّنی دارد.[23] مانند «رجل» در عبارت "یا رجلُ" در صورتی که منادِی از "رجل" فرد معینی را اراده کرده است.
3.نکرهی غیر مقصوده
نکرهی غیر مقصوده، اسم نکرهای است که منادِی فرد معیّنی را از آن قصد نکرده و از این رو بر همان ابهام و شیوع قبل از نداء باقی است؛ مانند گفتهی فرد نابینا: "یا رجلاً خُذ بیَدِی"؛ در این مثال "رجلا" اسم نکرهای است که منادِی (شخص نابینا) فرد معیّنی را از آن قصد نکرده است.
ب) مضاف
در مواردی منادا به صورت مضاف واقع میشود البته به شرط اینکه مضافالیه آن ضمیر مخاطب نباشد.[24] منادای مضاف در هر دو نوع اضافه (معنوی و لفظی) محقق میشود:[25]
1. اضافهی معنوی؛ مانند: «یا غلامَ زیدٍ».
2. اضافهی لفظی؛ مانند: «یا ضاربَ زیدٍ».
ج) شبه مضاف
منظور از منادای شبه مضاف هر اسمی است که معنای آن به انضمام امر دیگری تمام شود.[26] امر تمام کنندهی معنای منادا بر پنج گونه است:[27]
1.مرفوع به سبب منادا؛ مانند: «یا حَسَناً وجهُهُُ»؛ در این مثال "وجهُهُ" فاعل و مرفوع و عامل آن (حسناً)، منادای شبه مضاف است.
2. منصوب به سبب منادا؛ «یا طالعاً جبلاً»؛ در این مثال "جبلاً" مفعولبه و منصوب و عامل آن (طالعاً)، منادای شبه مضاف است.
3. جارّ و مجرور متعلّق به منادا؛ مانند: «یا راغباً فی العلم» در این مثال "فی العلم" جار و مجرور و متعلّق به منادای شبه مضاف (راغباً) است.
4. نعت برای منادا قبل از نداء؛ مانند جایی که به شخصِ مشهور به کَرَم گفته شود: «یا رجلاً کریماً»؛ در این مثال "کریماً" نعت برای منادای شبه مضاف (رجلاً) واقع شده است؛ این منادا به قرینهی معنوی (شهرت مخاطب به کریم بودن) قبل از نداء، موصوف به وصف "کریم" بوده است.[28]
5. معطوف بر منادا قبل از نداء؛ مانند جایی که "ثلاثةً و ثلاثینَ" نام شخص و مجموع معطوف و معطوفعلیه منادا واقع شود (یا ثلاثةً و ثلاثینَ)؛ در این مثال "ثلاثین" قبل از نداء بر منادای شبه مضاف (ثلاثةً) عطف شده است.[29]
حکم نداء اسم آغاز شده با "ال"
یکی از احکام نداء این است که جمع بین حرف نداء و اسمی که با "ال" شروع شده، جایز نیست؛ زیرا هر کدام از نداء و "ال" از ادات تعریف بوده و جمع بین دو نوع از ادات تعریف جایز نیست؛[30] از این رو[31] در صورت ارادهی نداء اسم آغاز شده با "ال"، بین آن و حرف نداء فاصله میشود؛ فاصلهی مذکور بر سه گونه است:
1. "أیها" در صورت ارادهی نداء مذکر ؛ مانند: «یا أیّها الرجلُ».
2. "أیتها" در صورت ارادهی نداء مؤنث؛ مانند: «یا أیّتها الفاطمةُ».
3. اسم اشارهی قریب؛[32] مانند: «یا هذا الرجلُ».
در این سه مورد "أیّ"، "أیّة" و "اسم اشاره" (هذا)، منادا واقع شده و از آنجا که نداء در رفع ابهام آنها کافی نیست علاوه بر نداء نیازمند وصف بعد از خود میباشند؛ از این رو از آنها تعبیر به "منادای مبهم" شده است.[33] خصوصیات، ویژگیها و اعراب در این نوع از منادا در عنوان مستقل "احکام منادا" مورد بررسی قرار میگیرد.
موارد جواز جمع حرف نداء و "ال"
در مواردی با حکم مذکور در منادای آغاز شده با "ال"، مخالفت شده و جمع حرف نداء و "ال" جایز است؛ این موارد بر چهار گونهاند:[34]
1.منادا لفظ جلاله (الله) باشد؛ مانند «یا اللهُ».[35]
2. مجموع جملهای که با "ال" آغاز شده، عَلَم و منادا واقع شود. از این نوع جمله تعبیر به "جمل محکیه" شده است؛[36] مانند: «یا الرجلُ منطلقٌ»؛ در این مثال جملهی اسمیه (الرجل منطلق)، نام شخص و منادا واقع شده است.
3. منادا، مشبَّهبه واقع شده و وجه شبه به همراه آن ذکر شده است؛[37] مانند اینکه به شخص در حال آواز خواندن (مشبَّه) گفته شود: «یا البلبل تغریداً»؛ در این مثال "البلبل" مشبَّهبه و به همراه وجه شبه (تغریداً) ذکر شده است. منادا در حقیقت حذف شده و تقدیر عبارت "یا مثلَ البلبل تغریراً"بوده است.
4.ضرورت شعری، اقتضاء جمع بین حرف نداء و "ال" را داشته باشد؛ مانند:
«فیا الغلامانِ اللّذانِ فرّا إیّاکما أن تُعقِبانا شرّا»[38]
ضرورت شعری در مصراع اول این بیت سبب شده است منادا (الغلامان) بدون فاصله بعد از حرف نداء (یا) واقع شود.
"نداء" در قرآن و حدیث
1."یا مریمُ أنّی لکِ هذا"[39]، (ای مریم این را از کجا آوردهای)؛ در این آیهی شریفه "یا" حرف نداء و "مریم" منادا واقع شده است.
2. "قال یا همّامُ إتَّق اللهَ و أحْسِن"[40]، (امیرالمومنین فرمودند: ای همّام از خدا بترس و نیکوکار باش)؛ در این حدیث شریف "یا" حرف نداء و "همّام"، منادا واقع شده است.
نکته
در پایان ذکر این نکته قابل توجه است که از مسائل مهم باب "نداء"، احکام مربوط به منادا همچون "تابع منادا"، "اعراب منادا"، "منادای مضاف به یاء متکلّم"، "بناء عارضی" و "حذف منادا" است که در ضمن عنوان مستقل "احکام منادا" مورد بررسی میگیرد.