كلمات كليدي : قدرت اجتماعي، پذيرش، روان شناسي اجتماعي، نفوذ، هم رنگي
نویسنده : مهدي رحمان زاده
Influence در لغت بهمعنای نفوذ، تأیید، اعتبار، برتری و تفوّق آمده است و Social بهمعنای اجتماعی، دستهجمعی و برگرفته از واژه society بهمعنای وابسته به جامعه میآید.[1]
یکی از مسائلی که همواره در زندگی افراد جلوهگر است، نفوذ اجتماعی است دیگران میکوشند به انحای مختلف ما را وادارند که به دلخواه آنان فکر، احساس و رفتار کنیم. متقابلاً ما نیز در صدد تأثیرگذاری بر افکار، احساسات و رفتار آنان برمیآییم. «تأثیر اطرافیان در محیط اجتماعی هم بر نگرشها و هم بر رفتار فرد، یکی از قدیمیترین و برجستهترین موضوعات هم در کتابهای جامعهشناسی(sociology) و هم در کتابهای روانشناسی اجتماعی(social psychology) بوده است.»[2]
تعاریف
برای نفوذ اجتماعی، تعاریف بسیار مشابه در کتابهای روانشناسی اجتماعی، توسط اندیشمندان این علم ارائه شده که به دو نمونه از آنها اشاره میکنیم:
فرنچ و ریون؛ نفوذ اجتماعی مستلزم آن است که شخص یا گروه برای تغییر نگرشها یا رفتار دیگران، "قدرت اجتماعی" خود را اعمال کند. منظور از قدرت اجتماعی، نیرویی است که شخص نفوذکننده جهت ایجاد تغییر مورد نظر در اختیار دارد. این قدرت محصول دسترسی به برخی منابع و امکانات است (مثل: پاداشها، تنبیهات و اطلاعات) این منابع و امکانات نیز یا محصول جایگاه اجتماعی افراد در جامعه و یا محصول علاقه و تحسین دیگران میباشند.[3]
دکتر یوسف کریمی؛ مفهوم نفوذ اجتماعی آن است که کسی توان تحت تأثیر قرار دادن دیگران را چه با گفتار و چه با رفتار خود داشته باشد. وقتی در "عرف" گفته میشود فلانی شخص بانفوذی است، بدین معنی است که او با پول خود و یا از طریق دوستی و آشنایی، قادر به انجام کارهایی است که از همه کس برنمیآید. اما در "روانشناسی اجتماعی" توان همرنگ کردن فرد با گروه و کنترل فرد از سوی گروه است.[4]
راهبردها
نفوذ اجتماعی وقتی روی میدهد که اعمال یک فرد یا یک گروه، رفتار دیگران را تحت تأثیر قرار دهد؛ به یک معنا، اصطلاح نفوذ اجتماعی کوششی است، عمدی از سوی یک فرد یا یک گروه، برای ایجاد تغییر در عقاید یا رفتار دیگران.
تغییر نگرش یک نمونه از نفوذ اجتماعی است، نفوذی که عمدتاً بر ادراک کلامی مبتنی است و عموماً فرض آن بر این است که رفتار انسان دارای مبنای شناختی است. با وجود این راههای دیگری هم برای نفوذ انسانها و کنترل کردن آنها وجود دارد؛ که از آن جمله میتوان کاربرد(راهبردهای) قدرت، دستورات مستقیم، تقاضا کردن و نظایر آنها را نام برد. البته در بسیاری موارد، تسلیم شدن به نفوذ و بهعبارت دیگر، همنوایی اجتماعی، جنبهی سازگارانه دارد؛ مثلاً رانندگی کردن از سمت راست خیابان در کشور ما یک سازگاری ساده با معیارهای ایمنی است؛ اما در انگلستان عکس این عمل، یعنی راندن از سمت چپ خیابان جنبهی سازگارانه دارد.
میزان نفوذ اجتماعی
چگونگی واکنش ما به دستورات یا خواستههای دیگران، در موقعیتهای گوناگون متفاوت است. مسلّم است که ما به تقاضای یک دوست که از ما کمکی خواسته است، به همان شکل پاسخ نمیدهیم که به تقاضای یک فروشندۀ سیّار که برای فروش کالایی به در خانۀ ما آمده و سعی دارد ما را متقاعد کند که کالای او را خریداری کنیم. هر بار ما با کوششی که از سوی دیگران برای نفوذ در رفتار یا نگرش خود مواجه میشویم، باید تصمیم بگیریم که تسلیم بشویم و یا مقاومت کنیم. در مقابل چنین فرایندی، موضوع "کنترل" نهفته است، یعنی میزان کنترلی که ما احساس میکنیم بر زندگی خود داریم در مقابل میزان توان دیگران در تحت تأثیر قرار دادن ما چه اندازه است.[5]
هنگامی که جوئل شارون از میزان نفوذ و تأثیر فرد صحبت میکند، میگوید: «شناخت اینکه فرد ممکن است بر افراد دیگری که با آنها کنش متقابل دارد، تأثیر بگذارد بسیار آسان است. درک اینکه چگونه ممکن است فردی بر جامعه و الگوهای اجتماعی آن تأثیر داشته باشد، دشوار است. با وجود این، بعضی افراد اگر در "زمینهی اجتماعی" که مساعدت با چنین تأثیری است، عمل کنند و اگر پایگاه قدرت نیرومندی داشته باشند، بیتردید تأثیر بسیار زیادی بر جای خواهند گذاشت. شناخت این نکته مهم است که کوشش برای تأثیر بر جامعه در تضاد با سلطهی آن دسته از الگوهای اجتماعی دیرپایی قرار میگیرند که معمولاً افرادی که از این الگوها نفعی میبرند از آنها دفاع میکنند.»[6]
بیب لاتانه(1981) در نظریه تأثیر اجتماعی(social impact theory) میگوید: «مقدار نفوذ دیگران در یک وضعیت معین(میزان تأثیر اجتماعی آنان)، تابع سه عامل است: تعداد، نیرومندی و بیواسطگی .... وقتی تعداد افراد زیادتر، نفوذشان شدیدتر و فاصلهی فیزیکی آنها کمتر میشود مخاطبان بیشتری تأثیر میپذیرند.»[7]
پیامدهای رفتاری نفوذ اجتماعی
نفوذ اجتماعی سه نوع مهم از پیامدهای رفتاری را به دنبال دارد:
1. پذیرش(compliance)؛ پذیرش یعنی اجابت یک درخواست صریح و مستقیم در حضور دیگران. مردم هنگام پذیرش یک درخواست مستقیم ممکن است، قبلاً با آن درخواست موافق باشند یا مخالف؛ یا ممکن است نظری در مورد آن نداشته باشند.
2. اطاعت(obedience)؛ در موقعی که درخواستهای دیگران را قبول نمیکنیم، دیگران ممکن است به دومین پیامد رفتاری نفوذ اجتماعی یعنی "اطاعت" متوسل شوند. اطاعت عبارت است از انجام یک دستور صریح که معمولاً صادرکنندهی آن شخصی قدرتمند یا دارای پایگاه بالای اجتماعی است. چون اکثر ما از کودکی یاد گرفتهایم به افراد صاحب قدرت احترام بگذاریم و از آنها(مثل معلمان، پدر و مادر، پلیس) اطاعت کنیم. اطاعت از مظاهر قدرت، یک امر متداول و نشانهی پختگی است.[8]
3. همرنگی(conformity)؛ همرنگی یا همنوایی در نتیجۀ فشار غیر مستقیم گروه انجام میگیرد. این امر، ناشی از این واقعیّت است که در بسیاری از موقعیتهای اجتماعی، قواعدی برای رفتار(هنجار اجتماعی: social norms) وجود دارد، که معین میکند، افراد جامعه در موقعیّتهای مختلف چه رفتاری باید داشته باشند. غالباً افراد بهاین هنجارها پایبندند و خود را به آنها ملتزم احساس میکنند. گرچه ممکن است در وهلۀ اول تصور کنیم که این هنجارها آزادی فرد را محدود میکنند؛ اما باید توجه داشت که بدون وجود آنها جامعه دچار هرج و مرج خواهد شد.[9]