كلمات كليدي : شفاعت رهبري، شفاعت مغفرت، شرايط شفاعت شونده، شرايط شفاعت كننده
نویسنده : سيده معصومه جوادي زاويه
شفاعت در لغت، از ماده «شفع» خلاف «وتر» به معنای ضمیمه شدن چیزی به مثل خود است، و به کار شفیع(دارنده مقام بالاتر) در روز قیامت که برای یاری مشفوع له (دانده مقام پایینتر) ضمیمه ی او می شود، شفاعت میگویند.[1] و در قرآن به معنای پیوسته و ضمیه شدن چیزی است به همانند خود، همانطور که میفرماید: «من یشفع شفعه حسنه یکن له نصیب منها و من یشفع شفعه سیئه یکن له کفل منها و کان الله علی کا شیء مقیتا.»، کسی که شفاعت به کار نیکی کند، نصیبی از آن برای او خواهد بود. و کسی که شفاعت به کار بدی کند، سهمی از آن خواهد داشت و خداوند حسابرس و نگهدار هر چیز است.[2]
و همچنین به معنای پیوستن به دیگری که دارای مقام بالاتر از اوست جهت واسطه گری، همچنانکه میفرماید: «و کم من ملک فی السموات لاتغنی شفعتهم شیئا الا من بعد أن یأذن الله لمن یشاء و یرضی.»، و چه بسیار فرشتگان آسمانها که شفاعت آنها سودی نمیبخشد مگر پس از آنکه خدا برای هر کس بخواهد و راضی باشد اجازه دهد.[3]
و در اصطلاح به معنای واسطه شدن یک مخلوق میان خداوند و مخلوق دیگر در رساندن خیر یا دفع شر- خواه در دنیا و خواه در آخرت- میباشد.[4]
اقسام شفاعت
1. شفاعت رهبری یا عمل
این نوع از شفاعت، شفاعتی است که شامل نجات از عذاب و نیل به حسنات و حتی بالا رفتن درجات میشود.
یکی از معارف مربوط به اصل معاد «تجسم اعمال» است، همانطور که اعمال و کردارهایی که انسان در دنیا مرتکب میشود در جهان دیگر تجسم پیدا میکند و حقیقت عینی آنها جلوه گر میشود، روابط نیز در آخرت مجسم میشوند و صورت ملکوتی پیدا میکنند.
قرآن کریم می فرماید: «یوم ندعوا کل اناس بإمامهم.»، روزی که هر گروه را به پیشوایشان میخوانیم.[5]
و در مورد فرعون می فرماید: «یقدم قومه یوم القیامه فأوردهم النار.»، روز قیامت او در پیشاپیش قومش خواهد بود، آنها را وارد آتش میکند.[6]
یعنی هر کس با پیشوای خودش، یعنی با همان کس که عملا الگوی او و الهام بخش او بوده است مشهور میگردد.[7]
امام همانگونه که در دنیا واسطه هدایت پیرو خویش است، در آخرت نیز واسطهی ورود پیرو خودش به بهشت میشود و او را با خود به آنجا وارد میکند.[8]
2. شفاعت مغفرت یا فضل
این نوع از شفاعت در از بین بردن عذاب و در مغفرت گناهان است و حداکثر ممکن است سبب وصول به حسنات و ثوابها هم بشود. ولی بالا برنده درجه شخص نخواهد بود، واین همان است که درباره آن رسول اکرم (ص) فرمود: «إدّخرت شفاعتی لأهل الکبائر من امتی اما المحسنون فما علیهم من سبیل»، من شفاعتم را برای گناهکارانی از امت که مرتکب گناه کبیره شده اند ذخیره کرده ام، اما نیکوکاران مورد مؤاخذه قرار نمیگیرند.[9]
مغفرت الهی مانند هر رحمت و فیض دیگری دارای قانون است.[10] و از طریق مجاری خاص و بر اساس نظام اسباب و مسببات به بندگان میرسد، یعنی خداوند اموری را بعنوان سبب های آمرزش و بخشش قرار داده است. یکی از این اسباب که خداوند برای آمرزش قرار داده است، درخواست اولیای الهی در آخرت است، یعنی خدا آنان را واسطه در رسیدن فیض و بخش و مغفرت به بندگان خاص قرار داده. بدین جهت اولیای الهی، همانند سایر اسباب و علل شفیعان نامیده میشوند.[11]
شهید مطهری مینویسد: شفاعت، همان مغفرت الهی است که وقتی به خداوند نسبت داده میشود با نام مغفرت خوانده میشود، و هنگامی که به
وسایط و مجاری رحمت منسوب میگردد، نام شفاعت به خود میگیرد.[12]
در حقیقت، شفاعت قانونی است که خداوند واضع آن است و بر طبق این قانون، اولیای الهی که از سوی خداوند به عنوان سبب های فیض مغفرت نصب شده اند براساس شرایطی، برای عدهای خاص از گنه کاران درخواست مغفرت میکنند، یعنی آنان واسطه فیض مغفرت الهی اند.[13]
شفاعت در قرآن
1. آیاتی که به کلی شفاعت را نفی میکنند:
قرآن کریم می فرماید: «لا بیع فیه و خله و لا شفاعه»، نه خرید و فروش است، نه دوستی، ونه شفاعت.[14]
منکرین شفاعت معتقدند که قرآن میگوید: ای افراد با ایمان از آنچه به شما روزی داده ایم انفاق کنید زیرا امروز قدرت انفاق دارید و در جهان دیگر قدرت انفاق ندارید، بلکه آنجا محل برداشت زراعت هایی است که در دنیا انجام شده است و در آنجا نه خرید و فروش میتوان کرد تا سعادت و نجات از عذاب را خریداری نمود و دوستی های دنیوی نیز سودی ندارد و شفاعت شافعین نیز سودی ندارد. بنابراین از ظاهر آیه شریفه استفاده میشود که هیچ گونه شفاعتی فایده چندانی ندارد.[15]
اما در جواب باید گفت درست است در این آیه خداوند شفاعت را بهطور کلی نفی کرده اما در آیه بعدی که به آیه الکرسی معروف است به وجود شفیعات تصریح میکند که به اذن خداوند درباره گروهی شفاعت خواهند کرد. چنانکه میفرماید: «من ذا الذی یشفع عنده الا بأذنه»، کیست که در نزد او، جز به فرمان او شفاعت کند؟[16]
بنابراین معنای آیه ای که نفی شفاعت نموده با توجه به آیه بعد به اینصورت تفسیر میشود که خدای منان شفاعت شافعینی که با او هیچگونه ارتباطی ندارند را نفی میکند و بعبارت دیگر شفاعت استقلالی را مردود میداند و در آیه بعدی شفاعت شافعینی که مأذون از طرف او هستند را ثابت میکند و بدین ترتیب هیچگونه منافاتی بین دو آیه وجود ندارد.[17]
2- آیاتی که شفاعت را فقط از آن خداوند دانسته است:
قرآن کریم میفرماید: «قل لله شفاعه جمیعا له ملک السماوات و الارض ثم الیه ترجعون»، بگو تمام شفیعان از آن خداست. حاکمیت آسمانها و زمین از آن اوست.و سپس همه شما را به سوی او باز میگرداند.[18]
این آیه بیانگر این است که شفاعت یکسره و به تمامی متعلق به خداست، چون شفاعت کننده ای بدون اراده و مشیت خداوند، قدرت بر هیج تأثیری ندارد.[19]
آیاتی که شفاعت غیر خدا را، مشروط به اذن خدا میداند:
قرآن کریم می فرماید: «یوم لا تنفع الشفاعه الا من أذن له الرحمن و رضی له قولا»، در آن روز، شفاعت هیچ کس سودی نمیبخشد، جز کسی که خداوند رحمان به او اجازه داده، و به گفتار او راضی است.[20]
در اینگروه آیات شفاعت شرایطی دارد و شرط مهم آن این است که باید به اذن خداوند باشد و بدون اذن او هیچگاه اثری نخواهد داشت.[21]
شرایط شفاعت شوندگان
1. حفظ اصل ایمان
کسانی مورد شفاعت قرار می گیرند که به سبب گناهان، اصل ایمانشان به خطر نیفتاده باشد. به همین جهت، در منابع دینی آمده است: کافر، مشرک و منافق در روز قیامت مورد شفاعت قرار نمیگیرند.[22] رسول اکرم (ص) فرموده است: شفاعت برای تردیدکنندگان، مشرکان و کافران نیست، بلکه برای مؤمنان یکتاپرست است.[23]
2. آزار دهنده ذریه رسول خدا نباشد:
افرادی که به ذریه پیامبر آزار میسانند مورد شفاعت واقع نمیشوند، زیرا اولا طبق متون دینی تمام ستمگران از زمره شفاعت شوندگان خارج میشوند و ثانیا آزار دهندگان به هر فرد مؤمن و مسلمانی جز افرادی هستند که قابل شفاعت نمیباشند.و در خصوص فرزندان رسول خدا (ص) نقل شده است: «إذا قمت المقام المحمود تشفعت فی اصحاب الکبائر من امتی فتشفعنی الله لا تشفعت فیمن آذی ذریتی»، هنگامی که در مقام شفاعت قرار گیرم برای گناهکاران امتم شفاعت میکنم و خداوند شفاعت مرا میپذیرد، بخدا سوگند برای کسانی که ذریه و فرزندان مرا آزار کرده باشند شفاعت نمیکنم.[24]
3- تارک نماز نباشد:
یکی از شرایط پذیرفته شدن شفاعت آن است که شفاعت شونده اهل نماز باشد و نماز را وظیفه ای مهم و محترم بشمارد و نسبت به آن سهل انگاری نکند.[25]
همچنانکه امام صادق (ع) میفرماید: «لا ینال شفاعتنا من استخف بالصلوه»، شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد نمیرسد.[26]
4- شفاعت شونده رابطه ای معنوی با شفیع داشته باشد:
کسانی مورد شفاعت قرار میگیرند که در دنیا ارتباط روحی و معنوی خاصی بین آنان و شافعان برقرار باشد. مثل اینکه خدمت یا احسان و یا محبتی درباره او و یا بستگان و دوستان شفیع کرده باشند.[27]
در حقیقت یکی از حکمت هایی که سبب شده خداوند اولیای الهی را در روز قیامت، واسطه و شفیع در فیض مغفرت و بخشش خود، به این افراد قرار دهد همین رابطه معنوی و سنخیتی است که در دنیا میان آنان برقرار است.[28]
5- اعتقاد قلبی به شفاعت داشته باشد:
از احادیث شفاعت استفاده میشود کسانی مورد شفاعت واقع میشوند که اعتقاد قلبی به شفاعت داشته باشند.[29] همچنانکه ار رسول خدا (ص) نقل شده است: «من لم یؤمن بشفاعتی فلا اناله شفاعتی»، هر کس به شفاعت من ایمان نداشته باشد شفاعت من به او نمیرسد.[30]
6- خیانت کار و فریب دهنده نباشد:[31]
در روایتی از رسول خدا آمده است: «من غش اخاه المسلم نزع الله برکه رزقه و أفسر علیه معیشه و وکله الی نفسه»، هر کس به برادر دینی خویش خیانت نماید، خداوند برکت را از روزیش بر میدارد و زندگیش را ویران میسازد و او را به خودش واگذار میکند و شفاعتی از او نخواهد شد.[32]
شرایط شفاعت کنندگان
1- شهادت به یگانگی خداوند:
قران کریم میفرماید: «و لا یملک الذین یدعون من دونه الشفاعه الا من شهد بلحق و هم یعلمون»، کسانی را که غیر از او میخوانند قادر بر شفاعت نیستند، مگر آنها که شهادت به حق داده اند و بخوبی آگاهند.[33]
از این آیه میتوان نتیجه گرفت که نخستین شرط شفاعت کننده این است که موحد و یکتاپرست باشد، بنابراین پیامبران و فرشتگان اذن شفاعت دارند، زیرا بر توحید و یکتایی او شهادت داده اند.[34] «شهد الله انه لا اله الا هو و الملائکه و اوالعلم قائما بالقسط»، خداوند گواهی میدهد که معبودی جز او نیست، و فرشتگان و صاحبان دانش گواهی میدهند در حالی که قیام به عدالت دارند.[35]
2- از حال شفاعت شونده آگاه باشد:
فقط کسانی می تواند شفاعت کنند که که از حال و حقیقت اعمال شفاعت شونده آگاه باشند[36]، چنانچه فرمود: «لایتکلمون الا من أذن له الرحمن و قال صوابا»، جز به اذن خداوند رحمان سخن نمیگویند و درست میگویند.[37]
3- از جانب خداوند اذن داشته باشد:
همانطور که خداوند میفرماید: «من ذا الذی یشفع عنده الا بإذنه»، [38]
می توان گفت، این شرط، از آن شرایطی است که هر آنچه خوبان دارند، تو تنها داری. چون وقتی کسی مأذون از طرف خداوند بود.معلوم میشود که شرایط دیگر را نیز دارد.[39]
شفاعت کنندگان چه کسانی هستند؟
1- اطاعت خدا[40]
امام علی (ع) میفرماید: «فاجعلوا طاعه الله...شفیعا لدرک طلبتکم»، برای رسیدن به خواسته های مشروع خود، پیروی و اطاعت خداوند را شفیع خودقرار دهید.[41]
2- توبه و بازگشت به خدا:
امام علی (ع) میفرماید: لاشفیع انجح من التوبه، لا شافع انجح من الاعتذار، لاشفیع انجح من الاستغفار»، توبه و استغفار و پوزش طلبی از هر شفاعت کننده ای برای انسان بهتر است.[42]
3- پیامبران، دانشمندان، شهدای راه خدا:
علی (ع) از رسول اکرم (ص) روایت میکند: «ثلاثه یشفعون الی الله عزوجل، یشفعون انبیاء، ثم العملماء، ثم الشهداء»، سه دسته هستند که در پیشگاه خداوند شفاعت میکنند و شفاعت آنان پذیرفته میشود:1.پیامبران، 2.دانشمندان دینی، 3.شهدای راه خدا.[43]
4- امیرالمونین، حضرت فاطمه و یازده فرزند معصوم آن:
پیامبر اکرم (ص) فرمود: «انی لاشفع یوم القیامه فاشفع و یشفع علی فیشفع»، من در روز قیامت شفاعت میکنم، وشفاعتم پذیرفته میشود و علی هم شفاعت میکند و شفاعت او هم پذیرفته میشود.[44]
همینطور در روایتی از پیامبر آمده است: «یشفع اهل بیتی فیشفعون»، اهل بیت من شفاعت میکنند و شفاعتشان پذیرفته میشود.
5- خویشاوندان:
امام صادق (ع) میفرماید: «یشفع الحمیم، الحمیمه»، خویشاوند، خویشاوند را شفاعت میکند.[45]
6- همسایگان:
امام صادق (ع) میفرماید: «ان الجار، یشفع لجاره»، همسایه، همسایه خودرا شفاعت میکند.[46]
7- قرآن کریم:
علی (ع): «اعلموا ان القرآن شافع و مشفع...وانه من شفع له القرآن یوم القیامه شفع فیه»، بدانید که قرآن شفاعت کننده ای است که شفاعت او پذیرفته میشود...وقرآن برای هر کسی در روز قیامت شفاعت کند، شفاعتش درباره او پدیرفته میشود.[47]
8- فرشتگان
9- افراد با ایمان و شیعیان
10- امانت داران
11- توسل به رسول گرامی
12- روزه
13- درود فرستادن به محمد و آل محمد (ص)
14- خدا
از برخی از روایات استفاده میشود که پس از شفاعت شفاعت کنندگان، خدای متعال خودش شفیع گناهکاران میشود و آنان را از عذاب نجات می-دهد. پیامبر اکرم (ص)میفرماید: «یشفع النبیون و الملائکه و المؤمنون فیقول الجبار بقیت شفاعتی»، پیامبران و فرشتگان و مومنان شفاعت میکنند. آنگاه خدای متعال میفرماید: شفاعت من باقی مانده است.[48]
یعنی گروهی از آنان که به شفاعت شفاعت کنندگان نجات نمییابند مشمول رحمت الهی میشوند.[49]
برخی شبهات شفاعت و پاسخ آنها:
اشکال1: شفاعت با توحید در عبادت منافات دارد.
یکی از اشکالات در باب شفاعت این است که شفاعت با توحید در عبادت سازش ندارد و اعتقاد به آن نوعی شرک است، این همان اشکالی است که وهابیها مطرح کرده اند.
این فرقه با اینکه مانند دیگر مسلمانان شفاعت را بعنوان یک اصل اسلامی پذیرفته اند و میگویند که در روز قیامت شافعان درباره گناهکاران شفاعت خواهند کرد[50]، اما در عین حال میگویند ما حق نداریم در این جهان از آنان درخواست شفاعت کنیم. همینطور ما حق نداریم بگوئیم ای پیامبر خدا از تو میخواهیم در حق ما شفاعت نمایی زیرا شفاعت چیزی است که جز خدا کسی بر آن قادر نیست و هر گاه چنین چیزی را از پیامبر که در برزخ به سر میبرد بخواهی به دام شرک افتاده ای.[51]
پاسخ: برخی تصور کرده اند که عبادت به معنای خضوع و تواضع است و هر گونه اظهار کوچکی در برابر کس دیگری عبادت او شمرده میشود. و زمانی که اظهار کوچکی توأم با اطاعت و فرمانبرداری باشد، شرک محسوب میشود. همانطور که فرقه وهابیت گمان کردند که در خواست از غیر خدا تواضع و کوچکی در برابر او و اطاعت از اوست،[52] و از این جهت میگویند: هر کس بنده ای از بندگان خدا را میان خود و خدا قرار دهد و از او بخواهد که در حق او شفاعت کند دچار شرک شده است.[53]
اما این فکر اشتباه است، زیرا هر گونه تواضع و اظهار کوچکی حتی اگر توأم با اطاعت باشد شرک نیست، همان خداوندی که از شرک در عبادت شدیدا نهی فرموده، پیروان اسلام را به اطاعت از بعضی انسانها و تواضع و فروتنی در برابر آنان وا داشته است.[54]
قرآن برخلاف وهابی ها شفاعت را نوعی شرک نمیداند بلکه نسبت به بعضی از شافعان به آن تشویق میکند.آیات قرآن کریم گواهی میدهد که طلب آمرزش پیامبر در حق افراد کاملا مؤثر و مفید میباشد. آنجا که میفرماید: «واستغفر لذنبک و للمؤمنین و المومنات»، و برای گناه خود و مردان و زنان با ایمان استغفار کن.[55]
و در جای دیگر میفرماید: «وصل علیهم ان صلواتک سکن لهم»، به آنها دعا کن، که دعای تو مایه آرامش آنهاست.[56]
بنابراین اگر دعای پیامبر چنین نفعی به حال انسان داشته باشد چرا انسان ازاو نخواهد که در حق وی دعا کند؟ و شفاعت نیز چیزی جز درخواست دعا نیست.
و اگر واقعا درخواست شفاعت از پیامبر شرک و گناه و یا عبادت وی محسوب میشد هرگز قرآن چنین دستوری نمیداد.
اشکال 2: وعده شفاعت به بندگان باعث جرأت مردم بر معصیت میشود.
اشکال دیگری که در موضع شفاعت مطرح است این است که شفاعت باعث میشود جرأت مردم برگناهان و وادار نمودن آنها بر هتک حرمت الهی میشود واین مطلب با غرضی که از دین و قوانین آسمانی در نظر گرفته شده کاملا منافات دارد.[57]
پاسخ1: اگر وعده شفاعت مایه جرأت بر معصیت باشد، باید آیات مغفرت نیز مردم را بر معصیت جرأت دهد. به ویژه که مغفرت پروردگار بسیار گسترده است و شامل همه گناهان جز شرک میشود. «ان الله لایغفر ان یشرک و یغفر مادون ذلک لمن یشاء»، خداوند شرک را نمیبخشد، وپایین تر از آن را برای هرکس که بخواهد میبخشد.[58] که منظور آمرزش گناهان بدون توبه است؛ زیرا با توبه خداوند همه گناهان حتی شرک را هم میآمرزد.
پاسخ2: امید به شفاعت وقتی مایه جرأت بر گناه است که نوع گناه یا افراد تعیین شده باشند. لیکن چنین نیست، بلکه محتوای آیات شفاعت بسیار مستور است و کسی نمیداند چه گناه یا گناهکارانی بوسیله شفاعت نجات مییابند.
پاسخ3: شفاعت مشروط به شرطی شده که آن سبب و خواست خداست، وکسی نمیداند خواست خدا چگونه و تا چه اندازه است.بنابراین هیچ گنهکاری اطمینان ندارد که شفاعت شامل حال وی میشود. از اینرو باعث جرأت و جسارت برگناه نمیشود.
علاوه براین پاسخ ها، وعده شفاعت سبب میشود روح امید در او زنده شود و چه بسا با این امید، به گناه خود پایان دهد و یکباره دچار یأس از رحمت خدانگردد. به همین دلیل شفاعت در کتاب الهی و سنت معصومین (ع) طوری مطرح شده که انسان را بین خوف و رجاء قرار میدهد، نه به او جرأت و جسارت بر معصیت میبخشد، ونه بطور کلی همه روزنه های امید را بر روی او مسدود میکند.[59]