دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

کلیسای حواری کاتولیک The Catholic Apostolic Church

No image
کلیسای حواری کاتولیک The Catholic Apostolic Church

كلمات كليدي : ارونگيت ها، حواري كاتوليك، اروينگ، سخن گفتن به زبانها، كليساي حواري نوين، بازگشت مسيح

نویسنده : محمد ضياء توحيدي

تقریبا همزمان با تشکیل نهضت مکاشفه‌ای ادونتیست‌ها در آمریکا که معتقد به نزدیک بودن بازگشت حضرت مسیح بودند، این تفکر در انگلستان نیز در قالب نهضتی دیگر شکل گرفت؛ نهضتی که البته هرگز نتوانست اهمیت و جایگاه ادونتیستها را در جهان پیدا کند.

در سال 1828 میلادی "جان مک لاود کمپبل"[1] که شبان کلیسای پرزبیتری بود، جمعیت قابل توجهی را گرد خویش جمع کرد و از وقوع رخدادهایی عجیب خبر داد.

نخستین رخداد، مربوط به جیمز گروبر[2] بود که گفته می‌شد در بستر مرگ و در واپسین لحظات حیات خویش، پیشگویی کرده و از بازگشت قریب الوقوع حضرت عیسی، خبر داده بود.

یک سال بعد، شخص دیگری به نام "جانستون" نیز هنگام مرگش از نزدیک‌بودن بازگشت حضرت سخن راند. این رخداد برای سومین بار توسط ایزابلا کمپبل تکرار گردید و شهرت این داستانها، زمینه‌ساز اعتقاد برخی مسیحیان، به نزدیک بودن زمان بازگشت حضرت مسیح گردید و به دنبال همین انتظارها بود که کلیسای حواری کاتولیک، به وجود آمد.[3] این کلیسا به طور کلی، نگاه مثبتی به مکتب پروتستان ندارد. شاید بتوان این کلیسا را مرتبط با کلیسای کاتولیک دانست زیرا آنها تا حدود زیادی هم در عقاید و هم در شعایر و عبادات با کلیسای کاتولیک هم عقیده هستند.[4]

عنوان رسمی این کلیسا

عنوان رسمی این کلیسا "کلیسای حواری مسیح" است اما گاه، پیروان این کلیسا را "اروینگیت‌ها"[5] می‌خوانند که برگرفته از نام مؤسس این فرقه، ادوارد اروینگ[6] است.[7]

بنیانگذار

ادوارد اروینگ (1792 – 1834)، از سال 1822 به عنوان شبان کلیسای پرزبیتری اسکاتلند مشغول فعالیت بود. وی که سخنوری ماهر بود، به واسطه اظهارات مکاشفه‌ای مورد توجه و اقبال عمومی قرار گرفت.

او موفق گردید عده‌ای از مسیحیان را که به بازگشت قریب الوقوع مسیح اعتقاد داشتند، از میان طبقات مختلف مردم و حتی از بین روحانیان، جذب کرده و آنان را گرد خود جمع آورد.[8]

در ادامه وی به ترغیب و تشویق مردم به "سخن گفتن به زبانها"[9] روی آورد. این مسأله خوشایند رهبران کلیسایی نبود و زمینه را برای طرد وی فراهم کرد. او در سال 1832 از کلیسا اخراج شده و حتی تکفیر گردید و از این زمان به بعد بود که او راه خود را جدا کرده و کلیسایی جدید را تأسیس کرد.[10]

شکل گیری و تأسیس این کلیسا

چنانکه گفته شد، در پی شیوع داستانهایی چند از پیشگویی برخی مسیحیان در حال احتضار، گروههایی از مسیحیان، به این باور رسیده بودند حضرت مسیح به زودی ظهور خواهد کرد.

هنری دراموند[11] که فردی مذهبی و البته متمول بود، مردم را گرد خود جمع کرده و آنان را تهییج می‌کرد. از سال 1826، مردم همه ساله گرد دراموند جمع شده و به دعا و نیایش می‌پرداختند و انتظار ظهور مسیح را می‌کشیدند.

ادوارد اروینگ که به خیل هواداران دراموند پیوسته بود در پی سخنرانی‌های خویش توانست رهبری این گروه را به دست گیرد.[12]

با این حال، از آنجا که اروینگ فاقد قدرت پیشگویی بود و از موهبت "سخن گفتن به زبانها" نیز برخوردار نبود، رهبری کلیسا به "جان کاردیل"[13] (1802 – 1877) رسید که فردی حقوق دان بود.

به وجود آمدن منصب حواری

در یک اجتماع نیایشی در سال 1833، دراموند خطاب به کاردیل گفت: آیا تو یک حواری نیستی؟ و به دنبال این واقعه، منصب حواری‌گری به وجود آمد.

خود اروینگ جزء حواریون نبود اما او که در میان این گروه از محبوبیت و شهرت برخوردار بود در سال 1833 و از سوی کاردیل عنوان "فرشته" (معادل اسقف) را دریافت کرد.[14]

پیروان این کلیسا به این باور رسیده بودند که پیش از ظهور مجدد مسیح، جمع دوازده حواری می‌بایست دوباره شکل بگیرد و از همین رو آنها به دعا و نیایش پرداختند تا این مسأله محقق گردد.[15]

نهایتا کاردیل این خواسته عمومی را اجابت کرد و فرمانی صادر کرد که به موجب آن می‌بایست دوازده حواری منصوب گردند. به مرور زمان این دوازده نفر توسط پیشگویان تعیین گردیده و به عنوان حواری منصوب شدند.[16]

تا سال 1835، تمام دوازده حواری مشخص شده بودند و در این زمان بود که این کلیسا شکل رسمی‌تری پیدا کرد و در سال بعد یعنی سال 1836، آنها اولین شورای خود را در لندن برپا کردند.[17]

آغاز فعالیتهای تبشیری و گسترش این کلیسا

کتاب مکاشفه یوحنا در مورد حوادث آخرالزمان، از 144000 بنده خداوند که "مهرشده" و اختصاص یافته به خداوند هستند سخن می‌راند.[18] در این کلیسا نیز هر یک از حواریون برای تحقق گفتار کتاب مکاشفه، مأمور بود که دوازده هزار نفر از بندگان "مهرشده"[19] خدا را جمع کند چرا که به اعتقاد آنها، فرارسیدن آخرالزمان در گروی جمع شدن این افراد بود.

البته آنها پیش از آنکه فعالیت خود را آغاز کنند، نامه‌ای را با عنوان "شهادت‌نامه‌ی حواری"[20] منتشر کردند. این نامه که به زبانهای لاتین، انگلیسی، فرانسه و آلمانی نوشته شده بود و مشتمل بر دویست صفحه بود برای پاپ، پاتریارک‌ها، سراسقف‌ها، اسقفها و سایر سران کلیساهای مسیحی فرستاده شد و در آن اظهار داشته شد که بازگشت مجدد مسیح به زودی فرا خواهد رسید و او اکنون دوازده حواری خود را انتخاب کرده است.[21]

پس از این اقدام، آنان انگلستان را به قصد انجام فعالیتهای تبشیری و جمع کردن 144000 بنده برگزیده، ترک کردند و رهسپار اروپا و امریکا گردیدند.

هر حواری یک یا چند منطقه را برای انجام فعالیتهای تبلیغی خویش مشخص کرد و در آنجا مشغول توسعه و ترویج افکار این گروه گردید.[22]

به دنبال این فعالیتها بود که آنان موفق شدند در سال 1840، نخستین کلیسای خود را در نیویورک تأسیس کنند. این نهضت از نیویورک فراتر رفت و در مناطق مختلفی از ایالات متحده منتشر گردیده و شهرت یافت.[23]

در آلمان نیز آنها توانستند برای خود پیروانی به دست آورند و اولین کلیسای حواری کاتولیک را در برلین در سال 1848 تأسیس کردند.[24]

انشقاق در کلیسای حواری کاتولیک آلمان و تأسیس "کلیسای حواری نوین"[25]

تفرقه و اختلاف میان پیروان این کلیسا در شمال آلمان، موجب انشعاب در این کلیسا گردید و گروهی از پیروان این کلیسا، راه خود را از بدنه اصلی کلیسای حواری جدا کردند.

علت این اختلاف آن بود که در سال 1860، هنگامی که شش نفر از حواریون مرده بودند، "هانریش گایر"[26] که رسول آلمان شمرده می‌شد دو تن از تبشیرگران را به عنوان معاون حواری منصوب کرد.

گایر تا مدتی از این وضع راضی بود اما در سال بعد، وی یک کشیش را به عنوان حواری نصب کرد اما تا مدتی این مسأله را از دید پیروان این کلیسا مخفی نگاه داشت. با آشکار شدن این عمل، گایر از سوی کلیسای حواری کاتولیک طرد و تکفیر گردید. به دنبال این مسأله، وی کلیسای دیگری را تأسیس کرد که "جماعت حواری جدید" یا "اروینگیت‌های جدید"[27] خوانده شد.

در این کلیسا، اجازه داده می‌شد که پس از مرگ هر حواری، حواری جدید نصب و تقدیس گردد. آنها به فعالیتهای تبشیری روی آوردند و به زودی توانستند در آلمان، شمال و جنوب آمریکا، جاوه و استرالیا پیروانی را به دست آورند.[28]

افول کلیسای حواری

باور عمومی در این کلیسا، آن بود که حواریون تا زمان بازگشت مسیح زنده خواهند ماند اما زمانی که آخرین حواری در سال 1901 از دنیا رفت، امید آنان تبدیل به یأس گردید.[29]

از آن پس کلیه تبلیغات کلیسا متوقف گردید و هیچ عضو جدیدی در این کلیسا پذیرفته نشد و همین عوامل، زمینه را برای منحل شدن این کلیسا فراهم کرد.

بر پایه گزارشها، از 13 کلیسایی که در سال 1916 در ایالات متحده وجود داشت در سال 1936 تنها هفت کلیسا باقی مانده بود و کمی پس از آن، این تعداد به تنها یک کلیسا تقلیل یافت.[30]

پیروان این کلیسا که سرخورده شده بودند عمدتا جذب کلیسای انگلیکن و کاتولیک گردیدند[31] و به مرور این کلیسا، به تاریخ پیوست و امروزه می‌توان آنها را گروهی منقرض شده دانست.[32]

آموزه‌های اعتقادی و شعایر دینی

مهمترین ویژگی اعتقادی پیروان این کلیسا، باور عمیق آنان به قریب‌الوقوع بودن بازگشت مسیح بوده است.

به طور کلی آموزه‌های این کلیسا بر پایه اعتقادنامه‌های نیقیه، حواریون و آتاناسیوس استوار گردیده است.[33] بر همین اساس آنان به عقاید محوری کلیساهای مسیحی نظیر آموزه‌های تثلیث، تجسد و فدا معتقد بوده‌اند.

شعایر اصلی آنان نیز تعمید و عشای ربانی بوده است اما تأیید، توبه و تدهین نهایی نیز به رسمیت شناخته می‌شده است.[34]

ساختار سلسله مراتب کلیسایی

پیروان این کلیسا معتقد بودند که باید مناصب کلیسای اولیه را احیا کرد و نظام کلیسایی دیگر کلیساها را به رسمیت نمی‌شناختند. حواریون، انبیا (پیشگویان)، انجیل‌نگاران[35]، شبانان و معلمان مناصب روحانی‌ای بود که در این کلیسا وجود داشت. البته بعدها دو منصب دیگر با عنوان "فرشته" (که معادل اسقف شمرده می‌شود) و "دیکون‌" (شماس) به آنها افزوده گردید.[36]

خاتمه

با مطالعه، بررسی و مقایسه این کلیسا با کلیسای ادونتیست، می‌توان به عامل مشترک پیدایش این دو نهضت دست یافت: اعتقاد به بازگشت قریب‌الوقوع مسیح در هر دو کلیسا، در چندین مرحله تاریخ بازگشت حضرت مسیح تعیین گردید اما این تاریخها هرگز درست از آب در نیامد و موجب سرخوردگی پیروان این کلیساها گردید.

اما با این حال با مراجعه به کلیساهای موجود مسیحی می‌توان دریافت که کلیسای ادونتیست، همچنان به حیات خود ادامه می‌دهد در حالی که از کلیسای حواری کاتولیک، تنها پس از گذشت کمتر از دو قرن از پیدایش آن، اثری نیست.

به نظر می‌رسد که مهمترین تفاوت میان این دو کلیسا در آن بود که در کلیسای ادونتیست، بازگشت حضرت مسیح به زودی تفسیری متفاوت را پیدا کرد که عبارت از بازگشت مسیح به مکانی در آسمانها بود [37]در حالی که این تفسیر هرگز در کلیسای حواری کاتولیک، ارائه نشد.

دیگر تفاوت عمده میان دو کلیسا آن بود که در کلیسای حواری کاتولیک، حواریون مشخص گردیدند (و جایگزینی برای حواریون نیز غیر قابل قبول تلقی گردید) و این باور عمومی به وجود آمد که مسیح، پیش از مرگ حواریون خویش بازگشت خواهد کرد و همین اعتقاد، سبب فروپاشی این کلیسا گردید چرا که با مرگ آخرین حواری، امیدها برای ظهور مسیح از میان آنها رخت بر بست و بدین وسیله، اصول اعتقادی این کلیسا زیر سؤال رفت.

آخرین تفاوت عمده میان این دو کلیسا نیز در آن بود که پیروان کلیسای حواری کاتولیک، پس از سرخوردگی خویش و ناامیدی از ظهور قریب‌الوقوع مسیح، دیگر نمی‌توانستند به تبلیغ و تبشیر آیین خویش بپردازند و همچنین از پذیرش اعضای جدید در این کلیسا امتناع ورزیدند و این سه عامل، اسباب از بین رفتن تدریجی این کلیسا را رقم زد.

مقاله

نویسنده محمد ضياء توحيدي
جایگاه در درختواره ادیان ابراهیمی - مسیحیت

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

پناهنده Refugee

پناهنده Refugee

اصطلاح «پناهنده»، «پناهندگان» و «پناهندگی» از جمله اصطلاحاتی است که در نظام حقوق بشر بسیار متداول بوده و به کرات مورد استفاده قرار گرفته است.
الزام آور Binding

الزام آور Binding

اصطلاح «الزام‌آور» از جمله اصطلاحاتی است که در نظام حقوق بشر در ترکیب‌‌‌‌های مختلفی از جمله «معاهده الزام‌آور»
اعلامیه استقلال Declaration of Independence

اعلامیه استقلال Declaration of Independence

از جمله مهمترین تحولات مربوط به دوران اواخر عصر روشنگری، وقوع حوادث سیاسی و انقلاب‌های حقوق بشری و جنبش‌های آزادی خواهانه‌ای است که دست آوردهای حقوق و آزادی‌های فردی مهمی از آنها ناشی شده است.
No image

پروتکل Protocol

واژه «پروتکل» از جمله واژگانی است که در نام‌گذاری برخی از مهمترین اسناد حقوق بشری متعلق به نظام‌های بین المللی و منطقه‌ای حقوق بشری نیز به  کار گرفته شده است.
پروتکل اختیاری مربوط به میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی

پروتکل اختیاری مربوط به میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی

بی‌تردید میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی (1966)

پر بازدیدترین ها

Powered by TayaCMS