26 بهمن 1396, 13:10
حکومتی که به ”حجاب“گیر میدهد، آدمها را درست درک نکرده است.
آنها را ماشین شهوت میبیند. این استدلال، زمانی میان زنان و دختران ”زیادی روشنفکر“ و بدحجاب در تهران، باب و رسم بود (پیش از آنکه استدلالات سخیفی مثل ”دلم میخواد باب بشود). آنها میگفتند: حکومتی که نگران حجاب زنان است، مردان و زنان سست ایمانی میسازد. ولی قرآن حکیم، زیادی روشنفکر نیست. روشن بین است. حکیم است. قرآن میفرماید: باید مواظب باشیم که به جامعه جو و فضای ناجور ندهیم. قرآن به همان اندازه که به هدایت افراد نظر دارد، به هدایت جمع و جماعت هم نظر دارد. فکر میکنم که یکی از دلایل این تاکید این باشد که جو و فضای جامعه در هدایت افراد موثر و حتی تعیین کننده است. اصلاً جامعه خود، موجودی است که هدایت و ضلالت میپذیرد. باید امر به معروف و نهی از منکر شود.
باید اصلاح شود.
جامعه یک موجود زنده است. کانَ النَّاسُ اُمَّةً واحِدَةً، فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیینَ مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ، وَ اَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ، لِیحْکُمَ بَینَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا بقره/213 قرآن کریم، علاوه بر افراد، برای جامعه هم وجودی و عمری و کتابی و حتی شعوری و فهمی و عملی و اطاعتی و معصیتی قائل است. مثلاً درباره عمر و اجل امتها میفرماید: ”وَ لِکُلِّ اُمَّةٍ اَجَلٌ فَإِذا جاءَ اَجَلُهُمْ لایسْتَاْخِرُونَ ساعَةً وَ لایسْتَقْدِمُونَ“ (اعراف/34). و درباره کتاب خاص به هر امتی میفرماید: ”کُلُّ اُمَّةٍ تُدْعی إِلی کِتابِهَا“ (جاثیه/28). و درباره درک و شعور هر امتی میفرماید: ”زَینَّا لِکُلِّ اُمَّةٍ عَمَلَهُمْ“ (انعام/108). و درباره عمل بعضی از امتها فرموده: ”مِنْهُمْ اُمَّةٌ، مُقْتَصِدَةٌ“ (مائده/66). و در باره طاعت امت فرموده: ”اُمَّةٌ قائِمَةٌ یتْلُونَ آیاتِ اللَّهِ“ (آل عمران/113). و در باره معصیت امتها فرموده: ”وَ هَمَّتْ کُلُّ اُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ، لِیاْخُذُوهُ وَ جادَلُوا بِالْباطِلِ لِیدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَاَخَذْتُهُمْ فَکَیفَ کانَ عِقابِ“ (غافر/5)؛ یعنی هر امتی در صدد بر آمد تا رسول خود را دستگیر کنند و با باطل علیه حق مجادله کردند تا شاید به وسیله آن، حق را از بین ببرند، در نتیجه من آنها را به عذاب خود گرفتم و چه عقابی بود که بر سرشان آوردم. و نیز در باره خلاف کاری امت فرموده: ”وَ لِکُلِّ اُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِی بَینَهُمْ بِالْقِسْطِ“ (یونس/47). و از همین جا است که میبینم قرآن همان عنایتی را که به داستان اشخاص دارد، به داستان و تاریخ امتها نیز دارد، بلکه اعتنایش به تواریخ امتها بیشتر است.
در عصر نزول قرآن، آنچه از تاریخ بر سر زبانها بود، تنها احوال پادشاهان و روسای امتها بود و ناقلین تاریخ در صدد ضبط احوال امتها و تواریخ جوامع نبودند، شرح حال جوامع، بعد از نزول قرآن در میان مسلمین باب شد، آن هم بعضی از مورخین مانند مسعودی و ابن خلدون متعرض آن شدند، تا آنکه تحول فکری اخیر در تاریخنگاری پدیدار شد، و به جای پرداختن به شرح حال اشخاص، به شرح حال امت ها پرداختند.
خلاصه اینکه لازمه آنچه در اینباره اشاره کردیم این است که هر جا قوا و خواص اجتماعی با قوا و خواص فردی معارضه کند، قوا و خواص اجتماعی به خاطر اینکه نیرومندتر است، بر قوا و خواص فردی غلبه کند.
علت شدت اهتمام اسلام به جامعه همین است؛ وقتی تربیت و رشد اخلاق و غرائز در یک فرد انسان که ریشه و مبدا تشکیل اجتماع است، موثر واقع میشود که جو جامعه با آن تربیت معارضه نکند و گرنه از آنجایی که گفتیم قدرت نیروی جامعه، فرد را در خود مستهلک میکند، اگر اخلاق و غرائز جامعه با این تربیت ضدیت کند، یا تربیت ما اصلاموثر واقع نمیشود، یا آن قدر ناچیز است که قابل قیاس و اندازه گیری نیست.
به همین جهت است که اسلام مهمترین احکام و شرایع خود از قبیل حج و جهاد و نماز و انفاق را و خلاصه تقوای دینی را بر اساس اجتماع قرار داد؛ قوای حکومت اسلامی را حافظ و مراقب تمامی شعائر دینی و حدود آن کرده؛ فریضه دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از تمامی منکرات را بر عموم واجب نموده، برای حفظ وحدت اجتماعی هدف مشترکی برای جامعه اعلام نموده. معلوم است که کل جامعه هیچ گاه بی نیاز از هدف مشترک نیست، و آن هدف مشترک عبارت است از سعادت حقیقی (نه خیالی) و رسیدن به قرب و منزلت نزد خدا، و این، خود یک پلیس و مراقب باطنی است که همه نیتها و اسرار باطنی انسان را کنترل میکند تا چه رسد به اعمال ظاهری.
پس، در حکومت اسلامی اگر مامورین حکومتی که موظف به دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکرند، اطلاعی از باطن افراد نداشته باشند، باطنها بیپلیس و بدون مراقب نماندهاند، و به همین جهت گفتیم اهتمام به امر اجتماع در حکومت و نظام اسلامی بیش از هر نظام دیگر است.
یکی از علل اهتمام اسلام به اجتماع این است که وقتی تربیت و رشد اخلاق در یک انسان اجتماعی موثر واقع میشود که جو جامعه با آن تربیت معارضه نداشته باشد و گر نه قدرت نیروی جامعه و افراد، فرد را از ادامه راه و تاثیرپذیری از آن تربیت بازمی دارند. بر همین اساس است که اسلام مهم ترین شرایع خود را از قبیل حج، نماز، جهاد و انفاق را بر اساس همراهی جامعه بنا نهاده است و فریضه امر به معروف را بر همگان واجب گردانیده است. عدم اهتمام به ضرورت جو دینی در جامعه، جامعه، روابط اجتماعی، و فرد را به سوی وضعیت سکولار سوق میدهد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان