3 اردیبهشت 1397, 12:5
مقدمه: در شمارههای قبل به مبحث تعیین قلمروی رسالت و هدایت دین، ورود داشته و به تبیین قلمرو فقه و تدقیق در تفاوت کمال دین و کمال فقه مبادرت ورزیدیم. حال در این مقال به بررسی ویژگیهای فقه اسلامی خواهیم پرداخت.
حال که تاحدودی تمایز میان کمال دین و کمال فقه مشخص شد ، به بررسی ویژگیهای فقه اسلامی میپردازیم :
ویژگی اول: فقه عبارت است از «علم به احکام شرعیه از روی دلایل تفصیلی آنها». موضوع فقه عبارتست از همه اعمال انسانی ، اعم از درونی و بیرونی و گفتارها و ترک آنها.
از این تعریف در مییابیم که فقه غیر از منابع فقهی است . لذا میتوان گفت: نظریات فقهی که در ادوار مختلف به وسیله فقها به وجود میآید ، در زمینه منابع اسلامی است، یعنی با توجه به منابع اسلامی (کتاب ، سنت ،اجماع و عقل) است، ولی چنان نیست که فقه اسلامی به طور مطلق ، همان نظریات فقهی، باشد. این قضیه درباره فلسفه اسلامی به طور مطلق ، همان نظریات فقهی باشد. این قضیه درباره فلسفه اسلامی و فلاسفه مسلمین نیز وجود دارد به این معنی که همه فیلسوفان اسلامی در زمینه مکتب اسلام اندیشیدهاند و به اعتقاد خود، نظریات خود را بر اسلام تطبیق و هماهنگ ساختهاند، ولی چنان نیست که فلسفه اسلامی عبارت باشد از نظریات این فیلسوفان. بلی واقعیات موجود در منابع اسلامی چیزی است و برداشت فقها از آنها به عنوان فقه چیز دیگر و معنای انقسام فقها به مصیب و مخطی همین است.
بنابراین، منبع اصلی کمال فقهی، کمال نظام حقوقی و احکام و برنامه را در کتاب و سنت و اجماع وعقل باید جستجو نمود، اگر چه اطلاع از فهم فقها و نتایج استنباطهای آنان از منابع اولیه نیز موجب افزایش آگاهی و اشراف به ابعاد و جوانب گوناگون قواعد و مسائل فقهی میشود. بویژه با توجه به این مطلب که استشمام فقهی فقها گاه در مسیر استنباطات، راهگشای با ارزشی است.
ویژگی دوم: با نظر به مجموع منابع و ماخذ دین اسلام، این یک حقیقت ضروری است که محور اصلی دین اسلام عبارت است از انسان در (حیات معقول) که هدف آن به ثمر رسیدن شخصیت وی در حرکت به سوی ابدیت است.
به همین جهت است که حق حیات شایسته در سرتاسر منابع فقهی، اصیل ترین حکم شناخته شده است و اخلال به آن از هر جهت که تصور شود، حرام (ممنوع جدی) است.
در عظمت و اصالت حیات و شخصیت آدمی از دیدگاه منابع فقهی اسلام به چند دلیل اشاره میکنیم:
1- از دیدگاه ارزش الهی هر یک از افراد انسان، مساوی همه انسانها است: «من اجل ذالک کتبنا علی بنی اسرائیل انه من قتل نفسا بغیر نفس او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمیعاً و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعا؛ و از این جهت است که به بنی اسرائیل مقرر داشتیم هر کس نفسی را بدون علت قصاص یا فساد در روی زمین بکشد، مانند این است که همه مردم را کشته است و هر کس نفسی را احیاء نماید مانند این است که همه انسانها را احیاء کرده است». فرمول ارزش انسان با نظر به این آیه و منابع دیگر اسلامی بدین ترتیب است: همه = 1 و 1= همه
توضیح این نکته را هم باید در نظر داشته باشیم که مقصود از بنی اسرائیل نژاد و قومی معین نیست، بلکه مقصود مردمی هستند که حقیقتاً از دین حضرت ابراهیم خلیل(ع) تبعیت نموده اند و هر قوم و ملتی که پیرو دین ابراهیمی است، فرمول مزبور را ایده اصلی مسلم تلقی کند. از این جهت است که باید گفت اسلام و مسیحیت و هر دین دیگری که ابراهیمی بودن آن اثبات شده باشد، باید تابع اصل فوق باشد. 2- هیچ قانون و تکلیفی در اسلام وجود ندارد، مگر اینکه در صورت اضرار به حیات انسانی (به جهت موقعیتهایی خاص که پیش میآید) از فعلیت میافتد و متوجه شخص مضطر نمی گردد، مانند سقوط وجوب وضو از کسی که استعمال آب برای او مضر است و سقوط وجوب حج از کسی که توانایی سفر کردن را ندارد.
3- هر انسانی که در زندگی خود، ذلیل و مستضعف شود و بتواند خود را از ذلت و استضعاف نجات بدهد، با این حال به ذلت و پستی تن دهد، مشمول عذاب الهی خواهد گشت: «ان الذین توفاهم الملائکه ظالمی انفسهم قالو فیم کنتم قالو کنا مستضعفین فی الارض قالو الم تکن ارض الله واسعه فتها جروا فیها فاولئک ماواهم جهنم و ساءت مصیراً؛ کسانی را که فرشتگان در حالی که به خویشتن ظلم روا داشتهاند، دریابند، میگویند: در چه حال بودید؟ آنان میگویند: ما در زمین مستضعف بودیم. فرشتگان به آنان میگویند: مگر زمین خدا پهناور نبودکه در آن مهاجرت کنید (و خود را از بینوایی نجات بدهید؟) منزلگاههای آنان دوزخ است و دوزخ سرنوشت بدی است». (نساء آیه 97)
4- منابع فقه اسلامی درباره حقوق حیوانات 32 ماده دارد. (رجوع کنید به کتاب ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، ج 12، صص 185-165) آن دین الهی که چندین قرن پیش، برای حیوانات (اگرچه دارای منفعت نباشند) 32 ماده حقوقی (نه اخلاقی یا احساساتی) مقرر میکند، معلوم است که چه فقه و حقوقی برای انسانها تعبیه کرده است. با توجه به این دو مطلب، با کمال وضوح اثبات میشود که منابع فقه اسلامی مبانی خود را بر انسان محوری (انسانی که خلقت او دارای عالیترین هدف، یعنی قرار گرفتن در جاذبیت کمال الهی است.) استوار ساخته است. بنابراین، گسترش فقه اسلامی و عمق آن به اندازه گسترش شئون انسان و عمق آنها در عرصه (حیات معقول) است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان