9 فروردین 1397, 12:59
فلسفه تئودور آدورنو، انعکاس ادراک او از دنیای اجتماعیای است که در آن میزیست. آدورنو در این مسئله که جوامع پیشرفته غربی، آن گونه که مارکس تحلیل کرده بود، بر مبنای روابط تولید سرمایه دارانه شکل گرفته است، هرگز تردید روا نداشت. خاصه اینکه وی دیدگاه مارکس درمورد کالا و غلبه ارزشهای مصرف گرایانه به واسطه اهمیت مبادله و تجارت را قبول کرده بود. او همچنین این نظریه را پذیرفته بود که همان ساز و کارهایی که در ساختار اقتصادی سرمایهداری موثر افتاده اند، در تعامل های فرهنگی نیز حضور موثر دارند. در حالی که سلطه و فقر (بی عدالتی) پیامد های اصلی عقلانیسازی اقتصاد توسط سرمایه هستند، بیگانگی و بی معنایی (نیهیلیسم) پیامد های محوری عقلانی سازی فرهنگ است.اسطوره و خِرد با توصیف وقایع و پدیده ها به عنوان تکرار یک قاعده یا قانون، تلاش دارند با قرار دادن دنیای طبیعت در فرآیند نظم شناخت پذیر، با هراس و دلهره مبارزه کنند. تکرار «جدید قدیمی است» با نمایاندن یک نظم قابل فهم نهایتاً با استعمال تکنولوژیک علم مدرن برای کنترل واقعی طبیعت، یک کنترل مفهومی پدید میآورد. و از همین رو، مشخصههای صوریای که برای خود بنیادگی مفروض خرد روشنگری در نظر گرفته شده است، فی الواقع بر بنیان انسان محور خِرد در تنازع با طبیعت مبتنی است. عقل روشنگری، عینی نیست، اما در تحقق اراده چیره گر بشری برای کنترل طبیعت، سودمند افتاده است. چنین خِردی را میتوان تمایل بشر برای صیانت ذات و در واقع ابزاری تحت اختیار او دانست.همیشه نظریه اجتماعی آدورنو آنجایی به صورتی از دگماتیسم منجمد متمایل میشود که میخواهد به تعیین تکلیف گرایشات عمده در تحولات اجتماعی برآید. او برای این منظور بیشتر به آن مفهوم کلیت کارل مارکسی متوسل میشود تا بتواند در شکلی کلی از گرایش رو به رشد تحمیلات سود پرستانه سرمایه داران برای تضعیف مناسبات زندگی عرفی صحبت کند. این تمایل به تجزیه و تحلیلی محدود و استقرایی از جامعه همواره آن جایی نزد آدورنو هویدا است که او نمی خواهد به بررسی دقیق «جهان زیست» اجتماعی بر آید که از روش پدیدار شناسانه الهام گرفته است. در بررسی دقیق «جهان زیست»، که از دیدگاه آدورنو زیر سلطه شبکه تکنیک تحمیق و نابینا سازی عمومی اسیر است ، وی به ثبت و مستند ساختن عملکرد معترضانهای بر میآید که به صورت ایما و اشاره یا به شکل اقدامات جزئی و واکنشهای اخلاقی باعث شکاف و گسستی در رفتار سلطه تحمیق و نابیناسازی میشوند. اثر «مینیما مورالیا» اغلب و به درستی همچون قطعات ادبی یک آموزه سخت و خشک پرهیزکاری و درستکاری قلمداد میشود، البته این اثر با در نظر گرفتن آن چشم انداز یاد شده از بررسی دقیق «جهان زیست»، به صورت تلاش و کوششی برای پدید آوردن یک جامعه شناسی میکروسکوپی نیز بایستی فهمیده شود. آن هم جامعه شناسیای که در کنار ارزیابی فرایند رشد ناتوانی انسانها و کاهش قدرت مداخله شان ، آن عناصر مقاومت و پایداری بر سر ارزشهای ویژه اشخاص و ابزارشان را میجوید. آدورنو در تجزیه و تحلیل های خود که به خاطر دقت پدیدار شناسی شان یاد متفکرانی چون گئورگ زیمل و زیگفرید کراکر را زنده میکند، نشان میدهد که تا به کجا عدم رعایت آداب و رسوم انسانی و پرنسیب های معاشرت در حقارت و تنزل مناسبت اجتماعی افراد سهیم هستند. از این دیدگاه هر جایی که امروزه نقد فرهنگ سرمایهداری مورد توجه قرار میگیرد، آن پدیدار شناسی جامعه شناسانه آدورنو ارج و قرب مییابد. دلیل تجلیل افکار او در این واقعیت تیزبینی است که نیاز به تغییرات فرهنگی برای بهبود رفتار ارتباطی افراد نبایستی استحکام ساختار اقتصادی _ اجتماعی انسان را از نظر دور بدارد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان