درس بيست و پنجم
مىتوان فلسفه و حقيقت ازدواج از نظر اسلام را در سه امر جست و جو كرد: تكميل،
تسكين و توليد.
هيچ انسانى به تنهايى كامل نيست و پيوسته در جهت جبران كمبود خويش تلاش مىكند.
جوان در پى رسيدن به استقلال فكرى است، براى جبران نواقص و تأمين نيازهاى بىشمار
خود به سوى ازدواج سوق داده مىشود و با گزينش همسرى مناسب و شايسته موجبات رشد
و تكامل خويش را فراهم مىكند. مرحوم شهيد مطهرى در اين باره مىفرمايد:
«تشكيل خانواده يعنى يك نوع علاقهمند شدن به سرنوشت ديگران... و يكى از
علل اين كه در اسلام ازدواج يك امر مقدس و عبادت تلقى شده است همين است... ازدواج اولين
مرحله خروج از خود طبيعى فردى و توسعه پيدا كردن شخصيت انسان است... پختگىاى
كه در پرتو ازدواج و تشكيل خانواده ايجاد مىشود، در هيچ جاى ديگر نمىتوان
به آن رسيد. و آن را فقط در ازدواج و تشكيل خانواده بايد به دست آورد. [1]
شخصيت انسان پس از ازدواج به يك شخصيت مسئوليتپذير و اجتماعى تبديل مىشود،
زيرا در پرتو ازدواج و زندگى مشترك خود را شديداً مسئول حفظ همسر و تأمين وسائل زندگى
و تربيت فرزندان آينده تلقى مىكند و تمام هوش، ابتكار و استعدادهاى خود را به
كار مىگيرد; به عبارت ديگر، احساس مسئوليت اجتماعى در او شكل مىگيرد و
بسيارى از شايستگىها و توانمندىهاى نهفته در درونش را شكوفا مىسازد.
بنابراين، مىتوان ازدواج را مايه رشد و كمال يافتن انسان دانست. در واقع خداوند
انسان را به گونهاى آفريده كه بدون جنس مخالف ناقص است و با جنس مخالف كامل مىشود.
مرد به زن نيازمند است و زن به مرد. هركدام از دو جنس از نظر روحى و جسمى به هم وابستهاند
و با قرار گرفتن در كنار هم يكديگر را تكميل مىكنند.
مهمترين نيازى كه بر اثر ازواج تأمين مىشود، نياز به آرامش و احساس امنيت
است. اين نياز كه در سرشت آدمى ريشه دارد، چنان مهم است كه خداوند در بيان فلسفه ازدواج
مىفرمايد: «از آيات و نشانههاى خداوند اين است كه براى شما از جنس
خودتان همسرانى قرار داديم تا در كنار آنان آرامش يابيد.»
[2] بنابراين، همسر موجب آرامش و امنيت خاطر و محيط خانه وسيله آرامش روحى
زن و مرد قرار داده شده است. در اوايل جوانى احساس تنهايى، بيهودگى و نداشتن پناهگاه
انسان را فرا مىگيرد. ازدواج و قرار گرفتن در كنار همسرى شايسته و دلسوز اين
احساس را از بين مىبرد و او را به آرامش روحى
مىرساند. اين احساس آرامش به ثبات فكرى و روحى، وقار، احساس ارزشمند بودن و لذت
مىانجامد. در واقع دست آفرينش نوعى كشش درونى ميان زن و مرد به وديعت نهاده تا
هركدام در سنين خاص خواهان يكديگر شوند و اضطراب و پريشانىشان از طريق ازدواج
به سكونت و آرامش تبديل گردد. دانشمندان علوم تجربى و انسانى نيز ارضاى صحيح و به موقع
غريزه جنسى و ترشح معتدل غدد جنسى را براى سلامت جسم و روان آدمى لازم دانسته، عدم
آن را سبب پارهاى از بيمارىهاى روانى و گاه جسمانى شمردهاند.
يكى از ثمرات بزرگ ازدواج وجود فرزند و بقاى نسل آدمى است. توليد و تكثير نسل را نبايد
كوچك و بىاهميت شمرد، زيرا هدف آفرينش جهان وجود انسان و پرورش و تكامل او است.
توليد و پرورش انسانهاى خداپرست و موحد و نيكوكار و صالح، مطلوب خداى جهان آفرين
است. از ديدگاه اسلام، وجود فرزند صالح براى پدر و مادر يك عمل صالح شمرده مىشود
و در سعادت دنيا و آخرت آنها مؤثر است. به همين جهت، معصومان توليد و تكثير نسل را
از اهداف ازدواج خواندهاند. پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)مىفرمايد:
«چه مانع دارد كه مؤمن براى خودش همسرى برگزيند. شايد خدا فرزندى به او عطا كند
كه با گفتن لا اله الا الله زمين را سنگين سازد.» در حقيقت زوجها از طريق
فرزندان خود رشته پيوند ميان اعضاى يك نسل را به وجود مىآورند. اين امر از اهداف
اساسى ازدواج است. وجود فرزندان به گرمى، پويايى و صفاى كانون خانواده مىانجامد
و انگيزه ادامه زندگى را در انسان تقويت مىكند.
البته روشن است كه در پرتو ازدواج يكى از نيازها و غرايز مهم انسان (غريزه جنسى) تأمين
و به روشى درست ارضا مىشود.
با تأمين اين نياز جسمانى، فرد از نظر روانى، ذهنى و اخلاقى به آرامش مىرسد و
مسير بسيارى از انحرافات جنسى و اخلاقى و اجتماعى بسته مىشود. علاوه بر سهم فوق،
ازدواج عامل مصونيت جوانان از فساد و آلودگى است. پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)
فرمود: «من تزوج فقد احرز نصف دينه; [3] كسى كه ازدواج كند، نصف دينش را حفظ مىكند.»
معيارهاى همسرگزينى سه گونهاند: دينى، عرفى و شخصى. برخى از معيارهاى دينى عبارتند
از:
شخصى براى معيار انتخاب همسر با پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) مشورت نمود. حضرت
فرمود:
«عليك بذات الدين [4] ; بر تو باد كه همسر ديندار بگيرى.»
ويژگى ديگرى كه براى انختاب همسر در سخنان معصومان آمده است، خوش خلقى است. پيامبر(صلى
الله عليه وآله وسلم) فرمود:
اذا جاءكم من ترضون خلقه ودينه فزوجوه،واِن لا تفعلوا تكن فتنة
فى الارض و فساد كبير [5]
با كسى كه اخلاق و دينش مورد پسند باشد، ازدواج كنيد و اگر چنين نكنيد، فتنه و فساد
بزرگى در زمين بوجود خواهد آمد.
منظور از شرافت خانوادگى شهرت و ثروت و موقعيت اجتماعى نيست، بلكه منظور «نجابت
و پاكى و تدين و...» است. ازدواج با يك فرد، مساوى است با پيوند با يك خانواده
و فاميل و نسل. پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) مىفرمايد:
اُنظُر فِى أَىِّ شَىء تَضَعُ وَلَدَك، فَاِنَّ العِرقَ
دَسّاسٌ
نيك بنگر كه فرزندت را دركجا قرار مىدهى (چه كسىرا براى مادرى يا پدرى
فرزندت انتخاب مىكنى) زيرا عرق و خصوصيات ارثى، به صورت پنهانى و بدون اختيار
منتقل مىشود و تأثير مىگذارد.
سلامت جسمى و روحى در موفقيت و سعادت زندگى مشترك، نقش مهمى به عهده دارد. بيماريها
و نقصانها و معلوليتهاى جسمى و روحى غير قابل درمان، در طول زندگى مىتواند مسأله
ساز باشد. لذا بايد در ابتداى زندگى به اصل سلامت جسمى و روحى نيز توجه نمود.
همكفو بودن يكى ديگر از معيارهاى انتخاب همسر است.اين ويژگى به نوعى با هماهنگى
و سنخيت روحى و اخلاقى ميان دختر و پسر در ارتباط است. پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)
فرمود:
به همتايان خود زن بدهيد و از همتايان خود زن بگيريد.
[6]
دخترى كه به حدّ بلوغ رسيده و رشيده است يعنى مصلحت خود را تشخيص
مىدهد اگر بخواهد شوهر كند چنانچه باكره باشد بايد از پدر يا جدّ پدرى خود اجازه
بگيرد و اجازه مادر و برادر لازم نيست.
[7]
اگر دختر باكره نباشد در صورتى كه بكارتش به واسطه شوهر كردن از بين رفته باشد اجازه
پدر و جدّ لازم نيست ولى مستحب است كه از پدر يا جدش اجازه بگيرد و اگر پدر ندارد از
برادر بزرگترش اجازه بگيرد. [8]
-
سؤال: آيا جايز است پيش از تمام شدن مدت عقد موقت، زن را به عقد دائم خود درآورد؟
پاسخ: همه مراجع، جايز نيست. ولى مىتواند مدت باقيمانده را به او ببخشد. سپس
عقد دائم بخواند. [9]
- سؤال: آيا مىتوان عقد را در چت و به صورت آنلاين و زنده اجرا كرد؟
پاسخ: اگر صداى يكديگر را بشنوند اشكال ندارد. [10]
- سؤال: رفتن به گردش و تفريح با نامزد خود كه هنوز عقد نكرده است چه حكمى دارد؟
پاسخ: همه مراجع، تا زمانى كه عقد شرعى خوانده نشده جايز نيست.
[11]
[1].تعليم و تربيت در اسلام، شهيد مطهرى،
ص 252.
[2].روم / 21.
[3] . وسائل الشيعه، ج 14، ص 5.
[4]. همان، ص 30.
[5]. همان، ص 51.
[6].وسائل الشيعه، ج 14، ص 29.
[7]. توضيح المسائل مراجع، م2383.
[8]. همان، م2384.
[9] . رساله دانشجويى، ص 253.
[10]. همان.
[11] . همان، ص 252.