پرسش: برخی از آیات قرآن کریم، معنا و مفهوم صریح و روشنی ندارد که از آن به متشابهات نام میبرند، لطفا به نحو اجمال توضیح دهید فلسفه و حکمت این نوع آیات در قرآن چیست؟
پاسخ: آیات قرآن کریم در بیان معانی و مضامین خود به دو دسته تقسیم میشوند. محکم و متشابه. این تقسیم از آیه 7 سوره آل عمران به دست میآید که خداوند میفرماید: «اوست کسی که این کتاب را بر تو فرو فرستاد. پاره ای از آن آیات محکم (صریح و روشن) است. آنها اساس کتابند، و (پارهای) دیگر متشابهانند (صریح نبوده و تاویل پذیرند)...
در معنای محکم و متشابه مفسران و لغت شناسان چند تعریف ارائه داده اند که در اینجا به یک تعریف شاخص و برجسته آن اکتفا میکنیم: 1- محکم آیهای است که مراد از آن بدون قرینه و دلالت سخنی دیگر، از ظاهرش دانسته شود مانند این آیه که خداوند در سوره یونس آیه 44 میفرماید: «خداوند هیچ ستمی بر مردم روا نمیدارد، ولی مردم خودشان بر خود ستم میکنند.»
2- متشابه آیهای است که معنی و مقصود آن از ظاهرش فهمیده نمی شود. مگر با قرینه ای همراه شود که مراد و مقصود را برساند، مانند آیه شریفه 10 سوره فتح که میفرماید: دست خدا بالای دست آنان است که در اینجا مقصود قدرت خدای متعال است نه دست به معنی عضو مخصوص بدن. در جلد دوم تفسیر نمونه صفحه 321 در بیان این دو اصطلاح قرآنی آمده است: «منظور از «آیات محکمات» آیاتی است که مفهوم آن به قدری روشن و واضح است، که جای هیچ گونه گفت وگو و بحثی در معنای آن نیست مثل آیه قل هوا الله احد، لیس کمثله شیء این آیات ام الکتاب خوانده شده اند، یعنی اصل و مرجع و مفسر آیات دیگر هستند. واژه متشابه در اصل به معنی چیزی است که قسمتهای مختلف آن شبیه یکدیگر باشد، به همین جهت به جمله ها و کلمه هایی که معنی آنها پیچیده باشد و گاه احتمالات مختلف درباره آن داده شود متشابه میگویند.
وجوه تشابه
آنچه که موجب تشابه آیات از یکدیگر میشود، در چندین مصداق تجلی پیدا میکند.
1- متشابه از نظر لفظ: در جایی که کلمه دارای چند معنی است مانند کلمه «ید» یا «عین» که بنا به سیاق آیه و قراینی باید تشخیص داد که در آیه کدام معنی آنها اراده شده است.
1- متشابه از نظر معنا: این وجه از متشابه به واسطه ایجاز آیه یا جابه جایی ارکان جمله پیش میآید.
2- متشابه در اوصاف پروردگار یا قیامت: این وجه از متشابهات در آیاتی که اوصاف پروردگار متعال یاقیامت را بیان میکند، تحقق پیدا میکند. به بیان دیگر اینها آیاتی هستند که تصور واقعی آنها برای ما ممکن نیست چون همانند محسوسات این عالم مادی نمیباشد.
فلسفه آیات متشابه
در کتابهای تفسیری به نحو مبسوط به این بحث پرداخته شده که در اینجا به اهم محورهای بحث اشاره میکنیم:
1- نارسایی تعبیرات و الفاظ: کلمات و جملاتی که ما در زندگانی روزانه خود به کار میبریم، برای بیان نیازمندیهای مادی و امور این جهانی ما است، اما از موضوعات اصلی قرآن کریم معرفی صفات جلال و جمال آفریدگار سبحان و ویژگی ها و اوصاف عالم برزخ و قیامت است، یعنی واقعیتی کاملامجرد و غیرمادی و دور از حواس ظاهری. بنابراین چون الفاظ و عبارات در توضیح آن حقایق نارسا و قاصر است، از این رو خداوند از راه تمثیل، تشبیه، استعاره، کنایه و انواع مجاز که در صناعت عرب سابقه داشته و لازمه سخن بلیغ است به بیان مطالب پرداخته است.
مانند: «الرحمن علی العرش استوی» خدای رحمان بر عرش استیلایافته است. (طه-5) که ظاهراً جسم بودن خدای سبحان را میرساند، اما با در نظر گرفتن آیه شریفه «لیس کمثله شیء» چیزی مانند او نیست و دلالت عقل معلوم میشود مقصود دست جسمانی یا قرار گرفتن همانند استقرار انسان بر چیزی نمی باشد. بلکه منظور از عرش خدا مجموعه جهان هستی است که تحت حکومت او به حساب میآید. بنابراین «استوای بر عرش» کنایه از تسلط پروردگار و احاطه کامل او نسبت به جهان هستی و نفوذ امر و فرمان و تدبیرش در سراسر عالم است.
2- محدودیت اندیشه انسان: بخشی از آیات قرآن در معرفی و نمایاندن جهان ناپیدا یعنی غیب و امور ماوراء طبیعی و قیامت است که طبعاً برتر از افق آگاهی و درک ما است. معرفی آن عالم غیرمادی و روحانی برای خو گرفتگان به سرای طبیعت مادی و زندانیان زمان و مکان، با تعبیرهای معمولی دشوار و بلکه ناممکن است که هم ظرف الفاظ تنگ است و هم ظرفیت افهام. ناگزیر باید تعبیرات مانوس با زندگی مادی ما آورده شود تا دور نمایی از سرای حقیقت و قیامت کبری در چشم جهان بین ما نمودار شود. مانند: آیه 47 سوره انبیاء که سنجش اعمال را در آن روز با تصویری گویا بیان میکند: «و نضع الموازین القسط لیوم القیمه، فلاتظلم نفس شیئا» و ترازوهای داد را روز رستاخیز قرار میدهیم پس هیچ کس در چیزی ستم نمی بیند.
روشن است که «میزان» هر وسیله اندازه گیری است که متناسب با آنچه اندازه گیری و وزن میشود فرق میکند.
3- واداشتن مسلمانان به تحقیق و بررسی: وجود آیات متشابه و تعبیرات چندوجهی یا مجمل و استعارات و امثال آن در قرآن مجید انگیزه ای بوده تا مغزهای متفکر و شخصیتهای حقیقت جو را به کاوش و پژوهش واداشته است. نگاهی به تاریخ فرهنگ و ادب اسلامی نشان میدهد که علت به وجود آمدن تحقیقات ادبی و تاریخی و بخشهای کلامی و فقهی حل دشواریهای قرآن مجید بوده که بخشی از آنها مربوط به آیات متشابه میباشد.
4- توجه دادن به مفسر الهی: همان طور که آثار علمی برای درک مطالبش نیاز به مفسر و استاد معلم دارد، کتاب خدا هم که متضمن حقایق دو جهان و امور پیدا و نهان است و احکامش برای همه زمان ها و مکان ها خاتم ادیان میباشد، به طریق اولی مفسر و معلمی در حد اعلای دانش و دور از خطا و لغزش میخواهد. به ویژه در توضیح مراد خدای متعال از آیات متشابه، گویی خداوند، خواسته است به این وسیله ارتباط علمی ما را با آورنده قرآن و خاندان معصومش پایدار کند. گواه این سخن آیه7 سوره انبیاء است که میفرماید: فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لاتعلمون» اگر نمی دانید از «پژوهندگان کتابهای آسمانی» بپرسید. در اینجا خود آیه مصداقی از آیات متشابه است به دلیل اجمالی که در تعبیر «اهل الذکر» و تعیین مصداق آن میباشد. بنابراین مفسران در این که «اهل الذکر» چه کسانی هستند اختلاف نظر دارند. از علی(ع) روایت شده که فرمود: «نحن اهل الذکر» ما اهل ذکریم. (تفسیر کشف الاسرار، ج6، ص214) بنابراین علی(ع) و خاندان پاک و معصومش عالمان به تفسیر و تاویل قرآنند و کلید گشایش تاویلات و متشابهات قرآنی نزد آن بزرگواران است.