كلمات كليدي : اضافه، اضافه مقولي، مصاف حقيقي، مضاف مشهوري، همانندي، غيرهمانندي
نویسنده : احسان ترکاشوند(عضو هیئت علمی دانشگاه ملایر)
اضافه در لغت به معنای پیوست دادن و ضمیمه کردن و نسبت دادن است.[1] و در اصطلاح فلاسفه یکی از مقولات نسبی بوده و در تعریف آن گفتهاند:
"اضافه حالتی است که از تکرر نسبت بین یک شیء
با شیء دیگر برای شیء حاصل میشود."[2]
مانند اضافه پدر - فرزندی که بین پدر و فرزند و فرزند و پدر برقرار است . در حقیقت مراد از اضافه، همان حالتی است که برای پدر و فرزند از نسبت بین این دو بر ایشان حاصل میشود.
تفاوت مقوله اضافه با اضافه لغوی
مقوله اضافه هیئتی است که از تکرر نسبت میان دو شی حاصل میشود بر خلاف اضافه لغوی که صرفا به معنای نسبت است، به علاوه در اضافه مقولی (طبق نظر اکثر فلاسفه) هیئت حاصله ، از نسبت مکرر به دست می آید نسبت یک طرفی نیست.[3]
اینکه گفته می شود « تکرر نسبت » ، برای این است که نسبت های یک طرفی را از حیطه تعریف خارج کند ، به عبارتی به آن نسبتی ، اضافه گفته می شود که هر دو طرف با هم نسبت داشته باشند . زمانی که گفته می شود اضافه برادری و برادری در حقیقت نسبت دو طرفه است ، یا زمانی که گفته می شود اضافه پدر فرزندی ، باز هم نسبت دو طرفه است . بسیاری از نسبت ها یک طرفی هستند مانند حروف نسبت که عمدتا یک طرفه اند . و بالاتر اینکه حتی در اضافه مقولی هم اگر ما تنها یک طرف نسبت را در نظر بگیریم ، بدون اینکه طرف دیگرش را مورد توجه قرار دهیم باز هم صرف نسبت و اضافه است بدون اینکه اضافه مقولی باشد .
احکام اضافه
1. مقوله اضافه بین مادیات و مجردات مشترک است و میتوان مصادیقی از آن را در میان مادیات یافت. مانند؛ اضافه بالا و پائین دو طبقه ساختمان، چنان که میتوان در میان مجردات نیز اضافاتی در نظر گرفت. مانند؛ تقدم سرمدی[4] خداوند بر سایر مجردات و تأخر آنان از خدا و معیت (باهم بودن) دهری[5] در میان عقول و مجردات تام، نیز میتوان یک طرف اضافه را موجود مجرد و طرف دیگر را موجود مادی قرار داد. مانند؛ تقدم وجودی علت مجرد بر معلول مادی.[6](یعنی علت هستی بخش و فاعلی معلولات مادی ، از نظر رتبه وجودی بر خود معلول مقدم اند ، اگر معلولات ، موجودات رمانی باشند ، از نظر زمانی ، و اگر غیر زمانی باشند از نظر رتبی بر علل آنها بر خود آنها مقدم اند) .
2. اضافه، بر همه مقولات حتی بر خود مقوله اضافه نیز عارض میشود. اضافه در جوهر مانند؛ اضافه پدر فرزندی، اضافه در کمّ متصل مانند؛ بزرگ و کوچک، اضافه در کمّ منفصل مانند؛ زیاد و کم، اضافه در کیف مانند؛ گرمتر و سردتر، اضافه در اضافه مانند: نزدیکتر و دورتر، اضافه در أین مانند؛ بالا و پائین، اضافه در متی مانند؛ قدیمتر و جدیدتر، اضافه در وضع مانند: مستقیمتر و منحنیتر، اضافه در جده مانند؛ پوشیدهتر و برهنهتر، اضافه در أن یفعل مانند؛ برندهتر و کندتر و اضافه در أن ینفعل مانند؛ گرم شوندگی شدیدتر و ضعیفتر.[7]
3. یکی دیگر از احکام اضافه حقیقی این است که چیزهایی که با هم نسبت اضافه دارند از حیث وجود و عدم و قوه و فعل مثل هماند. یعنی اگر یکی از آنها وجود داشته باشد طرف مقابل آن هم باید موجود باشد و اگر یکی از آنها معدوم باشد طرف دیگر هم باید معدوم باشد. و همچنین اگر یکی از دو طرف اضافه بالفعل باشد باید طرف دیگر آن هم بالفعل باشد و اگر یکی از دو طرف اضافه بالقوه باشد باید طرف دیگرش هم بالقوه باشد.[8]
نحوه وجود مقوله اضافه
نظر مشهور فلاسفه و ملاصدرا این است که "اضافه" در خارج موجود است، اما نحوه وجودش انتزاعی است، یعنی به وجود موضوعش در خارج موجود است و وجود مستقلی ندارد اما همچنان مقوله میباشد.[9]
ملاصدرا در اسفار تصریح میکند، اضافه دارای وجود مستقل در خارج نیست و به عبارت دیگر، وجودی خارج از وجود جوهر و کمّ و کیف و غیر اینها ندارد. بلکه وجود اضافه، وجود یکی از موارد فوق است، اما همین نشان دهنده این است که اگر چه اضافه ماهیت دارد اما به وجود موضوعش در خارج موجود است. و چنین نیست که اعتباری محض باشد. مثلاً فوقیت را که از نسبت سقف با دیوارهایش به دست میآوریم مانند وصف کتابت که برای انسان اثبات میشود در خارج موجود است. لکن فوقیّت ماهیتی است که در مقایسه سقف با دیوارها فهمیده میشود ولی کتابت برای فهمیده شدن، نیازی به این مقایسه ندارد. بنابراین اضافه نیز جزء معقولات اولی بوده و از سنخ ماهیت است. ملاصدرا در ادامه قول کسانی که تصور میکنند اضافه از اعتبارات ذهنیه است را باطل دانسته و چند استدلال بر ادعای خود میآورد.[10]
با این وجود، برخی از فلاسفه معاصر، اضافه را اعتباری و در زمره معقولات ثانیه فلسفی[11] میدانند و بر این مطلب نیز برهان اقامه کردهاند از جمله:
1- نسبت دادن موجودی به موجود دیگر بستگی به شخص نسبت دهنده دارد که آنها را با یکدیگر مقایسه میکند و مفهومی که حاصل مقایسه و نسبت سنجی باشد، نمیتواند از یک امر عینی و مستقل از لحاظ ذهنی حکایت کند. مثلاً؛ نسبت برادری یک امر عینی نیست که بین دو برادر به وجود بیاید بلکه ذهن ما از این دو نفر با توجه به اینکه از یک پدر و مادر متولد شدهاند اضافه همانندی بنام برادری را انتزاع میکند و همینطور سایر نسبتها.
2- از جمله شواهد دیگر بر اعتباری بودن اضافه، این است که اضافه از یک طرف در رابطه با خدای متعال با مخلوقانش صدق میکند و از طرفی بین دو امر اعتباری و بین یک موجود و یک معدوم و حتی میان دو امر ممتنع نیز برقرار میشود، ازآنجا که خدا معروض هیچ عرضی واقع نمیشود و امور اعتباری و معدومات نمیتوانند متصف به صفات عینی و خارجی شوند، پس اضافه امری اعتباری است.[12]
نکته آخر اینکه شیخ اشراق یک قدم فراتر رفته و معتقد است همه اضافات اعتبارات عقلی صرف هستند.[13]
تقسیم اول اضافه
اضافه از این جهت که دو طرف (یا اطراف) اضافه مثل هم باشند یا مثل هم نباشند به دو قسم تقسیم شود:
الف) همانند (متشابهة الاطراف): در جائی گفته میشود که هیئت حاصل از نسبت برای هر دو طرف مثل هم باشد. مانند؛ اضافه برادری میان دو برادر یا اضافه هم زمانی میان دو یا چند چیز.
ب) غیر همانند (متخالفة الاطراف): در جائی گفته میشود که صفتی که برای یک طرف اضافه حاصل میشود غیر از صفتی باشد که برای طرف دیگر حاصل میشود. مانند؛ اضافه پدر فرزندی میان پدر و فرزند یا اضافه تقدم و تأخر بین دو یا چند جزء زمان یا چند پدیدهای که در دو یا چند زمان به وجود میآیند.[14]
تقسیم دیگر اضافه
از آن جهت که مضاف گاهی بر خود مقوله اضافه و گاهی بر موضوع (موصوف) مقوله اطلاق میشود مضاف به دو قسم "حقیقی" و "مشهوری" تقسیم میگردد:
1- مضاف حقیقی: مقصود از آن خود مقوله اضافه (یعنی هیئت حاصل از نسبت متکرّر) میباشد. مانند؛ جایی که مضاف بر خود بالایی و پائینی اطلاق میشود.
2- مضاف مشهوری: مقصود از آن، موضوع مقوله است مثل جایی که مضاف بر سقف یا کف اطلاق شود، یا مضاف بر مجموع موضوع و عرض اطلاق شود، مانند جایی که مضاف بر سقف به لحاظ نسبت متکرّر که با کف دارد اطلاق میشود.
تقسیم دیگر اضافه
تقسیم دیگری که برای اضافه بیان شده است از آن جهت است که موصوف آن یا امری حقیقی و خارجی است یا ذهنی:
1- اضافه خارجی: به اضافهای گفته میشود که موضوع آن، امری خارجی و عینی باشد مانند؛ اضافه پدر و فرزندی.
2- اضافه ذهنی: به اضافهای گفته میشود که موصوف آن، امر ذهنی باشد مانند؛ اضافه اعم و اخض یا اضافه کلی و فرد.