كلمات كليدي : برهان امكان، برهان جهان شناختي، امكان و وجوب، موجود ممكن، واجب الوجود بالذّات، Cosmological argument, demonstration of necessity and possibility
نویسنده : احسان ترکاشوند(عضو هیئت علمی دانشگاه ملایر)
یکی از مشهورترین براهین فلسفی بر اثبات وجود خدا، برهان «وجوب و امکان» است که گاهی از آن به «برهان امکان» و گاهی به «برهان جهان شناختی» تعبیر میشود. این برهان در بین فلاسفه اسلامی و غرب مدافعان زیادی دارد. در میان غربیان توماس آکویناس، دکارت، لایب نیتس و جان لاک مدافع آن هستند.
در میان فلاسفۀ اسلامی مشهور این است که ابن سینا مبتکر این بحث است.[1] هر چند برخی سابقۀ این برهان را به زمان یکی از نوّاب خاصّ حضرت ولی عصر (عج) جناب حسین بن روح نوبختی میرسانند.[2]
این برهان تقریرهای مختلفی دارد.[3] برخی از این تقریرها مبتنی بر دور و تسلسل بوده و برخی دیگر چنین نیست.
قبل از تقریر اصل برهان چند نکته جهت بحث ضروری است:
1- هیچ ممکن الوجودی ذاتا ضرورت وجود ندارد و به عبارتی وقتی عقل ماهیت ممکن را در نظر میگیرد نسبت به وجود و عدم، مساوی است.
2- اگر ممکن الوجودی وجود داشته باشد پس حتماً همۀ راههای عدم بروی آن مسدود شده است. و به تعبیر فلاسفه: الشیء ما لم یجب لم یوجد».
3- از آنجا که ممکن الوجود ذاتاً اقتضای ضرورت وجود را ندارد، پس باید از ناحیۀ موجود دیگری به آن برسد. یعنی علّت تامّه، معلول را ضروری میکند (البته ضرورت بالغیر).
4- دور و تسلسل در علل، باطل (محال) است.[4]
علت بطلان دور و تسلسل به صورت روان و اجمال :
دور: دور در علل آن است که A در وجودش نیازمند به B باشد که خودB در وجودش نیازمند A باشد . لازمه دور به طوری که در غالب مثال بیان کردیم این است که دو بار اجتماع نقیضین پیش آیدزیرا وقتی که می گوییم Aدر وجودش نیازمند B است یعنی B را ندارد و وقتی گفته می شود B در وجودش نیازمندA است یعنی A ، Bرا دارد (چون معطی شیء نمی تواند فاقد شیء باشد ) و همینطور در جانب B هم به همین بیان اجتماع نقیضین پیش می آید و در مجموع دو بار اجتماع نقیضین پیش می آید .[5]
تسلسل: تسلسل در علل آن است که A در وجودش به B احتیاج داشته باشد ، و B در وجودش به C احتیاج داشته باشد و C در وجودش به D احتیاج داشته باشد و همینطور تا بی نهایت پیش می رود بدون اینکه به وجودی برسند که دیگر خودش نیازمند نباشد . معلوم است چنین سلسله ای هرگز تحقق پیدا نخواهد کرد . البته بسیاری بطلان دور و تسلسل را بدیهی می دانند ، به طوری که فقط تصور کردن آن برای تصدیقش کافی است .
در این برهان بر وصف «امکان بالذّات» تأکید شده است و این وصف، هر موجودی غیر از خدا و به عبارتی هر مخلوقی را شامل میشود. و به همین جهت است که برخی از محققین[6]، این برهان را از جمله براهین «مخلوق محور» میدانند. تشخیص ممکن الوجود نیز بسیار آسان است زیرا از آنجا که تقسیم موجود به واجب و ممکن یک تقسیم عقلی است هر موجودی که مشروط به شرط یا شرایطی باشد، خواه مشروط به فاعل، خواه به قابل، خواه به اجزاء ، خواه به معد و خواه به هر چیز دیگری، آن موجود ممکن الوجود است در مقابل، واجب الوجود که مشروط به هیچ شرطی نیست.[7]
برخی از امتیازات این برهان از این قرار است:
1. وصف «ممکن بالذات» در این برهان اقتصاء میکند که «واجب بالذّات» اثبات شود. برخلاف برخی از براهین که در آنها « محدِث غیر حادث» یا «محرّک اول» اثبات میشود و سپس با ضمیمه برهانهای دیگر باید اثبات کنیم که این محدِث غیر حادث یا محرِّک نخستین همان واجب بالذّات است.[8]
2. از دیگر ویژگی های این برهان این است که میتوان این برهان را به گونهای تقریر کرد که مبتنی بر قانون علیت باشد، یعنی در این برهان، صدق گزاره «هر ممکن الوجودی مستلزم وجود واجب الوجود است» را میتوان با خود قانون علیت اثبات کرد که مضمونش این است که هر ممکن بالذّاتی برای موجود بودن، نیازمند علّتی است.[9]
اما دو نکته در برهان امکان و وجوب هست که ممکن است در مقایسه با برهان صدّیقین، نقطه ضعف این برهان شمرده شود از جمله:
1. برهان امکان و وجوب مبتنی بر وصف « امکان» است، و این وصف فقط در موجودات ممکن الوجود قرار دارد. بنابراین اگر کسی همه موجودات ممکن را انکار کند، دیگر این برهان برای او موجب اثبات خدا نمیشود.
2. تقریرهای مشهور این برهان مبتنی بر بطلان دور و تسلسل هستند. یعنی اگر کسی دور و تسلسل را محال ندارند، این برهان دیگر برای او کارآیی نخواهد داشت. هرچند چنان که گذشت میتوان این برهان را به گونه ای تقریر کرد که مبتنی بر قانون علیت باشد بدون اینکه مبتنی بر ابطال دور و تسلسل باشد. (نمونه ای از این برهان در ادامه خواهد آمد)
3. مشهور این است که امکان به کار برده در این برهان، وصف ماهیت است و این با اصالت ماهیت سازگارتر است. هر چند میتوان برهان را به گونهای تقریر کرد که مبتنی بر امکان فقری یا فقر وجودی باشد چنان که ملاصدرا در برهان فقر وجودی چنین کرده است.[10]
یکی از تقریرات برهان امکان و وجوب، که در آن نیازی به ابطال دور و تسلسل هم نیست از این قرار است:
الف- موجودی هست. (این اصل بدیهی و اصل پذیرفته شدۀ همۀ براهین اثبات واجب است.)
ب- هر موجودی یا واجب بالذّات است یا ممکن بالذّات.
ج- پس موجود مفروض یا واجب بالذّات است یا ممکن بالذّات.
د- اگر موجود مفروض واجب بالذّات باشد پس واجب الوجود بالذّات موجود است (در این صورت مطلوب ما ثابت است.)
هـ- اگر موجود مفروض، ممکن بالذآت باشد مستلزم این است که واجب بالذّات همراه آن وجود داشته باشد زیرا:
و- ممکن بالذّات مفروض، معلول علت یا علل طولی فاعلی است که همراه آن موجودند و با آن سلسلهای را تشکیل میدهند.
ز- این سلسله لزوماً واجد علت فاعلی نخستین است.
ح- علت فاعلی نخستین واجب الوجود بالذّات است.
نتیجه: در هر حال واجب الوجود بالذّات وجود دارد.[11]
چنان که پیداست در این برهان بر ممکن تأکید شده است و به همین جهت، این برهان با مبانی قائلین به اصالت ماهیت سازگارتر است (چون امکان وصف ماهیت است) و به همین خاطر است که بعداً ملاصدرا برهان «فقر وجودی» یا «امکان فقری» را مطرح میکند و در آن به فقر وجودی ممکن (و نه فقر ماهوی آن) تأکید میکند.