24 آبان 1393, 14:5
كلمات كليدي : علم، صورت علميه، تجرد علم، تجرد، ادراك، حصول معلوم
نویسنده : حسن رضايي
علم در لغت فارسى به معنی دانش و دانستن و در فرانسه معادلScince است و معادل لاتین آن Scientia می باشد. علم عبارت است از مطلق ادراک چه ادراک تصورى چه ادراک تصدیقى؛ چه یقینى چه غیر یقینى. [1] معانی گوناگونی برای علم ذکر شده است: تعقل یا حصول صورت شىء در ذهن؛ ادراک کلى چه مفهومى و چه حکمى؛ اعتقاد جازم مطابق واقع؛ ادراک شىء همانطور که هست؛ ادراک حقایق اشیاء و علل آنها؛ به ادراک مسائل از روى دلیل؛ ملکه حاصل از ادراک همه مسائل فوق.[2] علم در اصطلاح صوفیه نورى است که از منبع نور نبوت در دل بنده مؤمن راه می یابد و بواسطه آن بخداى راه یابد و فرق آن با عقل آنست که عقل فطرى است و علم خاص مؤمن است[3] و در اصطلاح فلسفی، علم که یکی از انواع کیف نفسانی است عبارتست از حصول صورت علمیه که همان معلوم است برای عالم.[4]فلاسفه در تعریف کیف نفسانی اورده اند که کیف نفسانی عبارتست از عرض مجردی که تنها عارض بر جواهر نفسانی می شود و وجود ان از یقینی ترین موجوداتی است که با علم حضوری درک می شود.[5]
در مورد علم، مباحث مختلفی طرح شده است که اکثر انها مربوط به شناخت شناسی است و فلاسفه نیز به مناسبتهایی، مباحثی از ان را در ابواب مختلف فلسفه ذکر کرده اند. صدرالمتالهین نیز مبحث مستقلی را به بحث در مورد مسائل علم اختصاص داده است. تجرد علم و عالم یکی از مباحثی است که فلاسفه مطرح نموده اند. آنان برای اثبات این امر به چند دلیل تمسک نموده اند. از جمله انها دلایل ذیل است:
1. محال بودن انطباع کبیر در صغیر: ادراک حسی اگرچه به نظر مادی گرایان امری مادی است اما با دقت در ان می توان فهمید که این ادراکات را نمی توان مادی دانست و فعل و انفعالات مادی تنها به عنوان شرایط اعدادی ان است. شاهد بر این مطلب نیز این است که ما در امور روزانه خود، صورتهایی بسیار بزرگ مانند کوهها و دریاها را تصور می کنیم. حال اگر این ادراک حسی که از نوع دیدن است مادی میبود، می بایستی در اندام بینیایی یا هر عضو دیگری از بدن می بود و نمی باید از محل خودشان بزرگتر باشند زیرا ارتسام و انطباع مادی بدون انطباق بر محل ممکن نمی باشد. پس با توجه به اینکه ما این صورتهای ادراکی را در خودمان می یابیم، ناچاریم که بپذیریم این نوع از ادراکات که به ادراک حسی معروف است، مربوط به مرتبه ای از نفس می باشد و باید غیر مادی و مجرد باشد.[6]
2. عدم امکان تغییر و دگرگونی: صورتهای علمی به هرنحوی که باشند، مجرد از ماده و فاقد قوه هستند، زیرا به وضوح صورت علمی از ان جهت که معلوم نفس می باشد قوه تغییر و تبدیل به هیچ چیز دیگری را ندارد (وگرنه موجب مغایرت و مباینت صورت جدید با صورتی پیشین می شود) در حالی که اگر صورتهای علمی امری مادی بودند ، امکان تغییر و تحول در انها وجود می داشت.[7]
3. عدم امکان این ادارک به صورت همیشگی و با آماده بودن شرایط: اگر ادارک حسی از فعل و انفعالات مادی می بود می بایست همیشه با فراهم شدن شرایط مادی ، تحقق یابد در حالیکه بسیاری از اوقات با و جود فراهم بودن شرایط مادی، به سبب تمرگز نفس در امر دیگری این ادراک صورت نمی گیرد. پس حصول این قبیل ادراکات منوط به توجه نفس و از امور غیر مادی است.[8]
4. عدم وجود خواص و ویژگیهای غیر قابل انفکاک: اگر ادراک علمی از امور مادی می بود، می بایستی دارای خواص و ویژگی های امور مادی باشد؛ خواصی که ملازم با امور مادی و غیر قابل انفکاک از ان است. ویژگیهایی که درهر امر مادی یافت می شود مانند انقسام، زمان و مکان. در حالیکه علم از ان جهت که علم است قابل انقسام نیست، مقید به زمان خاصی نیست و می توان حادثه مشخصی که در زمان خاصی روی داده است با حفظ عینیت و تطابق کامل ، در هر زمانی ادراک نمود و آنرا به خاطر آورد[9] و نیز نمی توان در یک مکان خاص به آن اشاره نمود.[10]
5. با بررسى اقسام علم و توجه به یگانگى علم حضورى با ذات عالم مجرد و کیف نفسانى بودن علم بمعناى اعتقاد و بمعناى صور و مفاهیم ذهنى و توجه به اینکه نسبت و حکم نقش رابط را میان آنها ایفاء مىکنند، مجرد بودن همه اقسام علم روشن گردید و در واقع تجرد آنها از راه تجرد عالم بثبوت رسید[11]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان