حجتالاسلام والمسلمین حسین مستوفی
اشاره: مرحوم آیتالله سیدمصطفی خمینی (۱۳۰۹ـ۱۳۵۶) فقیه، اصولی، رجالی و مفسر دانشوری است که به دلیل اینکه فرزند بزرگمردی چون امامخمینی(ره) است، تا حدود زیادی در سایة ایشان قرار گرفته است. او فقه و اصول را نزد حضرات آیات: بروجردی، محقق داماد، امامخمینی، حکیم، شاهرودی و خویی و فلسفه را در محضر آیات: صدر، رفیعی قزوینی و علامه طباطبایی تلمذ کرد و به موازات این علوم، به کلام، عرفان، ادبیات فارسی و عربی و تفسیر نیز پرداخت و در کنار فعالیتهای سیاسی و اجتماعی، آثار متعددی در علم فقه و اصول و تفسیر نگاشت و شاگردانی هم پرورد. ضمن آنکه از سال ۱۳۴۳ تا پایان عمر را در تبعید به سر برد. از آثار ایشان است: تفسیر القرآن الکریم (چهار جلد)، تحریرات فی الاصول (سه جلد)، تعلیقات علی الحکمه المتعالیه، الواجبات فی الصلاه، الفوائد و العوائد، تحریرات فی الاصول، کتاب الصوم، کتاب الطهاره، کتاب البیع، کتاب الخیارات، المکاسب المحرمه، الخلل فی الصلاه، الحاشیه علی العروه الوثقی، الحاشیه علی تحریر الوسیله.
آنچه در پی میآید، گفتگوی خبرگزاری ابنا با حجتالاسلام والمسلمین مستوفی ـ مسئول گروه معارفپژوهی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی(ره) ـ درباره تفسیر آیتالله سید مصطفی خمینی است؛ تفسیری که تنها چهار مجلدش نگاشته شده و متأسفانه از اوایل سوره بقره فراتر نرفته، با این همه از سبک کار برمیآید که اگر آن بزرگوار مجال مییافت، تفسیر جامع و بسیار مفصلی عرضه میداشت که به ابعاد گوناگون آیات از جنبههای ادبی، تاریخی، کلامی، حکمی، اخلاقی، عرفانی، فقهی و اجتماعی میپرداخت و اثر جامعی به یادگار مینهاد. با این همه به نظر میرسد صبغه فلسفی ـ عرفانی در این تفسیر پررنگتر باشد و این را از ارجاعاتی که به متون متعدد حکمی و عرفانی شده، میتوان دریافت، از قبیل: تعلیقات ابنسینا، اسفار اربعه ملاصدرا و تفسیرش، شرح منظومه سبزواری، فتوحات مکیّه، مثنوی معنوی، بحرالمحیط سیدحیدر، اعجازالبیان صدرالدین قونوی، تفسیر منسوب به ابنعربی و… البته در کنار اینها به تفاسیر قدیم و جدید علمی شیعه و سنی نیز اشاره شده است، گرچه مهمتر از همه اینها، برداشت نهایی خود مفسر حائز اهمیت است.
***
رویکرد و روش تفسیری حاجآقا مصطفی چگونه بود؟
مفسران بنابر آگاهی و مشربی که دارند، در تفاسیر خود بر قرآن به بُعد و یا ابعادی از قرآن میپردازند و راهی برای تفسیر خود برمیگزینند و از این رو تفسیرها را تقسیم میکنند؛ مثلاً تفسیر مأثور (یعنی تفسیر نقلی ـ روایی)، تفسیر عقلی و یا اخلاقی، عرفانی و ادبی. البته این تقسیمها به جهت غالب است و گاهی نیز تفسیر چند جنبه دارد. در راهی هم که مفسر برگزیده است، زمانی به نقل مطالب در آن شاخه بسنده میکند یا حداکثر گزینش مینماید؛ ولی گاهی مفسری در بحث خود به اجتهاد میپردازد و مطالب را نقد و بررسی میکند و از خود نیز نوآوریهایی دارد.
«تفسیرالقرآن الکریم» آیتالله سیدمصطفی خمینی را نمیتوان در قالب یکی از تقسیمات زیر وارد کرد؛ چون در تفسیر ایشان همه ابعاد بحث از ادب، شأن نزول، قرائت، کلام، حکمت، اخلاق، عرفان، فقه و اجتماع وحتی علم حروف مورد توجه قرار گرفته است؛ لذا باید تفسیر ایشان را به ویژه در تفسیر سوره حمد یک تفسیر جامع و ذوابعاد دانست.
ایشان در تمام این زمینهها به نقل از دیگران بسنده نکرده، بلکه به نقد و بررسی و اجتهاد در آن میپردازند و دیدگاه خود را که نوآوری در آن فراوان دیده میشود ارائه میدهند. پس در یک کلام تفسیر ایشان تفسیری جامع و اجتهادی است.
تفسیر قرآن حاجآقا مصطفی چه میزان متأثر از درس فلسفه امامخمینی(ره) بود؟
حاجآقا مصطفی در دروس فلسفه امام(ره) حضور نداشتند و آن دروس [متعلق به] قبلها بوده است. امام در فلسفه مشربشان صدرایی و متوجه به حکمت متعالیه است و حاج آقا مصطفی این بحث را از محضر حضرات آیات سیدرضا صدر، رفیعیقزوینی، علامه طباطبایی بهره بردهاند. آنچه در تفسیر ایشان متأثر از امام است، عمدتاً در مباحث عرفانی است که خود ایشان تصریح به آن دارند.
در مواضعی از تفسیرشان به دیدگاه ایشان اشاره میکنند مانند بحث از وجود لایق به حضرت حق (جلد یکم، صفحه ۱۳۴) و یا در بحث از مظاهر اسمای حق (در صفحه ۳۵۸) و در برخی موارد هم به نقد دیدگاه ایشان پرداختهاند؛ مانند نقد دیدگاه ایشان در وضع الفاظ و وضع الهی برای آنها.
آیا قرآنپژوهی حاجآقا مصطفی بر نگاه انتقادی ایشان در حوزۀ اصول فقه اثرگذار بوده است؟
آنچه را در نقادی ایشان در اصول و فقه مشاهده میشود، نمیتوان متأثر از قرآنپژوهی دانست. در اصول فقه تأثیر قرآن را نمیتوان نشان داد؛ بیشتر باید تأثیر آن را در فقه دید. فقیه قرآنی در بحث فقهی خود به آیات توجه بیشتر و دقیقتری دارد. امامخمینی(ره) در مباحث خویش در فقه در بحث از آیات عنایت خاصی داشتند و در آثار به جا مانده از حاج آقامصطفی در فقه توجه به آیات قرآن در آن موضوع دیده میشود.
نکته مهمی که میتوانم آن را در فقه نتیجه نگاه قرآنی ایشان بدانم، این است که ایشان انحصار دریافت فقه را از آیات مشهور به «آیات الاحکام» نمیدانند و دامنه آن را میگسترانند و این نگاه میتواند در استنباط احکام به ویژه در احکام اجتماعی و سیاسی تأثیر به سزایی بگذارد.
نزدیکترین تفسیر قرآن به تفسیر حاجآقا مصطفی کدام است؟
پاسخ این پرسش ساده نیست؛ چون تاکنون تفاسیر متعددی نوشته شده است و اگر بخواهم پاسخ دقیقی بدهم، بررسی همه آنها فرصت و امکان زیادی میخواهد؛ اما به صورت احتمالی میتوان گفت تفاسیری که چندبُعدی هستند، نزدیکترین آن شاید بتوان تفسیر «مجمعالبیان» و«منهجالصادقین» را در شیعه در گذشته و تفسیر «البیان» آیتالله خویی را در تفسیر حمد نام برد که هر یک به ابعاد مختلفی از ادب، قرائت، اقوال مفسران، مراد و مقصود آیه، حدیث و شأن نزول پرداختهاند. در اهل سنت «مفاتیحالغیب» فخر رازی، «روح المعانی» آلوسی و «الجامع لأحکامالقرآن» قرطبی از جامعیت بیشتری برخوردارند.
آیا مرحوم حاجآقا مصطفی نظرات فقهی خاص هم داشتند؟
در مطالعه آثار فقهی ایشان که متأسفانه تقریباً همه آنها ناقص است، به نظر خاصی برنخوردهام و این امر به دلایل زیر است: ایشان در مقام فتوا به عنوان مرجع نبودند تا فتاوایشان ضبط کامل شود و بتوان به نظرات خاص ایشان پی برد. اکثر کتابهای ایشان نیمهکاره است؛ مانند بیع، طهارت، بخشهایی از صلاة و دیگر مباحث.
اما آنچه از ایشان بدیع به نظر میرسد و اگر رعایت شود اثر مهمی خواهد داشت، نظر ایشان در یادداشتی است که در ترکیه نوشتهاند (فایده نهم از رساله العواید و الفواید) و آن عدم جواز الافتا متفردا است. ایشان میگویند: امروز در مباحث و فروعات فقهی پیش از بحث گروهی فقها و… نمیتوان فتوا صادر کرد. این امر اگر محقق شود، اولاً از پراکندگی در فتوا کاسته میشود و ثانیا فتاوا به واقع نزدیکتر میشود.
نگاه فقهی حاجآقا مصطفی چه مقدار متأثر از امام خمینی(ره) بود؟
ایشان بیشترین شاگردی امام را در فقه داشتند از قم تا روز آخر عمرشان در نجف از درس ایشان به صورت عمومی و از بحث با ایشان در حضر و سفر به ویژه در ترکیه که آن دو تنها با هم بودند استفاده کردند. هرچند ایشان دارای استقلال در رأی بودند و تبعیت بیدلیل نمیکردند و فراوان با پدر بحث و مناقشه میکردند، اما مانع تأثیرپذیری نیست. بنابراین ایشان در همه علوم به ویژه در فقه و اصول بیشترین تأثیر را گرفتهاند، اما نشاندادن میزان و تعیین درصد، شدنی نیست.
نظرات ایشان درباره حکومت اسلامی را بیان کنید؟
ایشان رسالهای درباره ولایت فقیه دارند. در آن رساله مطالبی را طرح میکنند که دیدگاه کلی ایشان را راجع به حکومت بیان میکند. انبیا به ویژه پیغمبر اسلام(ص) عهدهدار امر دین و دنیا هستند و پیغمبر اعظم(ص) همه امور زندگی بشر را متکفل بودند و برای امر حکومت وصایت کرده و قَیم معلوم کردهاند.
بحث دوم ایشان این است که نظام تشریع و تکوین با هم وحدت دارند و نمیتوان این دو را از هم تفکیک کرد. اگر سعادت بشر به آخرت است، نمیتوان آن را از دنیا جدا کرد و امر دنیا و آخرت را دوگانه دید. در این قسمت رساله به ادله لفظی از قرآن و روایات پیرامون لزوم ولایت و ولایت فقیه میپردازند. در دنباله رساله با نقل اجماعات منقول و محصل به تأیید ولایت فقیه میپردازند و به دلایل دیگر نیز اشاره میکنند؛ مثلاً جعل احکام اجتماعی در اسلام که بدون حکومت و ولایت محقق نمیشود.
بحث خصوصیات حاکم اسلامی را در بحث ششم رساله مطرح میکنند که فقاهت و عدالت و سیاستمداری و کاردانی است، همان شرایطی که امام در ولایت فقیه آوردهاند. مطالب دیگری نیز در این رساله آوردهاند؛ اما آنچه خلاصه سخن ایشان است، لزوم حکومت و زعامت فقیه برای حکومت و وجوب و لزوم اقدام فقها به تشکیل حکومت اسلامی است و اینکه اختیارات فقیه در اداره جامعه اسلامی همانند اختیارات امام معصوم است.
چند جمله آخر بحث ایشان را که خود به عنوان نتیجه آوردهاند، از صفحه ۷۹ رساله مذکور در اینجا ترجمه مینماییم: «خداوند تعالی برای فقیه همه آنچه را برای امام علیهالسلام از جهت ریاست بر همه مردم قرارداده است، جعل و قرار داده است از سلطنتی که بر دیگران دارد، از اداره کارهای ملت و امامت برای رهبری امت و جاری کردن قوانین دینی و تطبیق آن و تدبیر شئون زندگی در رعیت و تنظیم کارهاست. فقها از این ریاست، تعبیر به ولایت کردهاند و افتا و قضا و به عهده گرفتن دیگر امور از آثار آن است.»
ایشان در دنباله آن همه امور زندگی و دینی را برمیشمرد. از این رساله اعتقاد ایشان به حکومت اسلامی به رهبری فقیه به روشنی معلوم است و همچنین اعتقادشان به اینکه دین برای همه امور زندگی است.
اگر بخواهید در یک جمله ایشان را معرفی کنید، چه میفرمایید؟
عالمی عامل و فقیهی جامع و مجاهدی خستگیناپذیر بودند.
شنبه ۶ آبان ۱۳۹۶
روزنامه اطلاعات