24 آبان 1393, 14:5
كلمات كليدي : حكم تركيبي پيشيني، پيسيني، تحليلي
نویسنده : مهدي عبداللهي
ایمانوئل کانت فیلسوف شهیر آلمانی در کتاب معروفش نقد عقل محض، دو تقسیمبندی برای احکام و قضایا ارائه نمود، در یک تقسیم حکم را به تحلیلی و ترکیبی و در تقسیمی دیگر آن را به پسینی و پیشینی تقسیم نمود.[1]
بر اساس تقسیم اول، هرگاه عناصر اصلی تشکیل دهنده قضیه یعنی موضوع و محمول به گونهای کاملاً مستقیم و بدون واسطه با یکدیگر مرتبط باشند، به این معنی که تصور محمول، در تصور موضوع (و لو به ابهام) مندرج باشد، این حکم را تحلیلی میگوییم. اما اگر محمول به طور غیرمستقیم و از راه ملاحظه یک واسطه به موضوع نسبت داده شود، به طوری که هیچ گاه با هر میزان از تجزیه و تحلیل خود موضوع نتوان به مفهوم محمول دست یافت، رابطه میان موضوع و محمول، نوعی ترکیب است، از این رو قضیه به دست آمده از آن دو را، قضیه ترکیبی مینامیم.[2] در احکام ترکیبی، محمول، چیزی را بیش از آنچه که در موضوع حکم وجود دارد، به آن ضمیمه میکند، از این رو، این احکام، معرفت ما را به ورای آنچه در مفهوم موضوع، مندرج است، گسترش میدهند.[3] به خلاف احکام تحلیلی که مایه ازدیاد معرفت ما به موضوع نمیگردند.
کانت در تقسیم دوم خود، معرفت را به دو بخش بزرگ پیشینی و پسینی تقسیم میکند. او معرفت پیشینی، را معرفتی میداند که مطلقاً مستقل از تجربه و حتی تمامی ارتسامات حسی باشد، در مقابل، معرفت پسین یا تجربی، معرفتی است که مبتنی بر منابع تجربی است، و تنها از طریق تجربه قابل الحصول است.[4]
در نگاه اول، به نظر میرسد که تقسیمبندی کانت، باید چهار امکان به وجود بیاورد: ترکیبی پیشین، ترکیبی پسین، تحلیلی پیشین و تحلیلی پسین، اما امکان قضیه تحلیلی پسین منتفی است، زیرا قضیه تحلیلی، فقط مربوط به معنای الفاظ است و معرفت جدیدی در باب موضوع، به دست نمیدهد، در حالی که قضیه پسین، چون متوقف بر تجربه است، چنین شناختی به ما میدهد. از این رو، تمامی احکام تحلیلی، پیشین میباشند. اما نسبت به سه قسم دیگر، کانت معتقد است که هر سه قسم ممکن میباشند و مصادیق هر یک به وفور در تفکر ما یافت میشود.[5] در این میان، آنچه مهم است، وجود گزارههای ترکیبی پیشین است؛ به گفته پیتون شارح کانت، بنیاد تلاش کانت برای ایجاد یک انقلاب فلسفی بر این حقیقت استوار است که آدمی، واجد معرفت پیشین است . . . این مسأله یعنی امکان معرفت پیشین، محور تعلیم و انقلاب فلسفی کانت است.[6] خود کانت نیز تصریح دارد که مسأله اساسی فلسفه نقادی در این پرسش مندرج است که «حکم ترکیبی پیشین چگونه امکانپذیر است،[7] و اگر معرفت پیشینی ممکن نباشد ـآن گونه که دیوید هیوم باور داشتـ تمامی آنچه که متافیزیک نامیده میشود، توهمی محض خواهد بود.[8] بدین ترتیب، کانت، کل تلاش فکری خود را در «نقد عقل محض» در جهت پاسخگویی به این پرسش در سه زمینه علوم طبیعی، ریاضیات و مابعدالطبیعه میداند.[9]
در واقع، کانت این مسأله را برای حل مشکل قضایای علوم حقیقی مطرح نموده است، چرا که از یک سو، نظر به «مفید» بودن قضایای علمی، ناگزیر موضوع و محمول باید مفهوماً مغایر با یکدیگر باشند، وگرنه توسعهای در علم صورت نمیگیرد، پس گزارههای علوم باید، ترکیبی باشند، نه تحلیلی، از سویی دیگر، «توان» یک قضیه علمی، در میزان «ضرورت» و «کلیت» آن است، و روشن است که معرفتهای مبتنی بر تجربه، هیچگاه واجد این دو خصیصه نیستند، پس گزاره علمی، باید قضیهای پیشین باشد.
کانت در نهایت، در نظام فلسفه نقدی خود، به پرسش از امکان قضایای ترکیبی پیشین در دو حیطه ریاضیات و علوم طبیعی، پاسخ مثبت داد، و معتقد شد که تمامی گزارههای ریاضیات و پیشفرضهای بنیادی علوم طبیعی و اخلاق از این گونه احکام تشکیل شدهاند،[10] اما در حیطه متافیزیک، معتقد به عدم امکان قضایای ترکیبی پیشین گردید.
این نظریة کانتی که مدعی است برخی از معرفتهای پیشینی، از سنخ گزارههای ترکیبی است، بیشترین توجه را به خود جلب کرده است. در ابتدا دو واکنش متفاوت وجود داشت: برخی درباره این ادعای عام مناقشه نکردند، بلکه منحصراً به برخی مثالهای مورد ادعای کانت در مورد معرفت ترکیبی پیشینی پرداختند، بهعنوان مثال، فرگه، تنها ادعای ترکیبی بودن حقایق ریاضی را به چالش کشید، اما دیگران، مانند آیر، این ادعای عام را مورد مناقشه قرار دادند و کوشیدند اثبات نمایند که کلیه معرفتهای پیشین، از سنخ گزارههای تحلیلیاند. واکنش سوم، که اساسیترین است، از سوی کواین مطرح شد، که اصل تمایز میان قضیه تحلیلی و ترکیبی را به چالش کشید.[11] با فرض این که، ارتباط وثیقی میان پیشینی و تحلیلی که منتقدان کانت آن را پدید آوردهاند، وجود داشته باشد، برخی بر این باورند که حمله کواین، استحکام تمایز پیشینی/ پسینی را نیز مورد تردید قرار میدهد.[12]
برخی دیگر بر کانت خرده گرفتهاند که هیچ حکمی ممکن نیست، در عین حال که پیشین است، ترکیبی نیز باشد. اما مبنای این اشکال، اشتباه منتقدان کانت و برخی از مفسران وی، در خلط میان دو معنای لفظ «ضروری» است.[13]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان