26 بهمن 1396, 13:43
امروزه توافق فزایندهای در بین فیلسوفان تحلیلی وجود دارد که لودویک ویتگنشتاین، فیلسوف انگلیسی اتریشی الاصل را بزرگترین فیلسوف قرن بیستم میدانند؛ با این مساله موافق باشیم یا نباشیم، یک نکته انکارناپذیر است و آن تاثیر خیره کننده ویتگنشتاین بر حوزههای مختلف فلسفی و حتی غیرفلسفی است. شاید نام ویتگنشتاین بیش از هر چیز فلسفه زبان را به ذهن بیاورد اما طی دهههای گذشته ادبیات گستردهای حول محور آرای ویتگنشتاین در فلسفه ذهن، فلسفه منطق، فلسفه ریاضیات، فلسفه هنر و زیبایی شناسی و حتی حوزههای غیرفلسفی نظیر نقد ادبی شکل گرفته است.
یکی از بحث انگیزترین حوزههایی که میتوان تاثیر ویتگنشتاین را بر آن مشاهده کرد، فلسفه دین است و این تاثیر تا آنجاست که عدهای از معتبرترین فیلسوفان دین در قرن بیستم و بیست ویکم از فلسفه دین ویتگنشتاینی (Wittgensteinian Philosophy of Religion) سخن میگویند و معتقدند در آینده، فیلسوفان ویتگنشتاینی جایگاه قابل توجهی در مباحث فلسفه دین خواهند داشت. به عنوان مثال، میتوان به کتاب «فلسفه دین در قرن بیست ویکم(Philosophy of Religion in 21st Century)» اشاره کرد که در سال 2002 به ویراستاری دی. زی. فیلیپس و تیموتی تسین منتشر شد. این کتاب را که ویراستاران آن از افراد صاحب نام این حوزه هستند، میتوان به نوعی پیش درآمد مباحث فلسفه دین در قرن بیستویکم دانست و اختصاص بخش بزرگی از آن به ویتگنشتاین و فلسفه دین ویتگنشتاینی نشان از اهمیت این نگرش در مباحث آینده فلسفی در باب دین دارد.
نوع یگانه آثار فلسفی ویتگنشتاین باعث میشود تا متخصصان فلسفه ویتگنشتاین در تفسیر آرای او با یکدیگر بسیار اختلاف نظر داشته باشند و همین مساله مشکل بزرگی در تعریف نگاه ویتگنشتاینی به دین ایجاد میکند. تنها اثر ویتگنشتاین که در زمان حیات او به چاپ رسید رساله منطقی ـ فلسفی است و دیگر آثار او همه پس از مرگ او به چاپ رسیدند و این آثار یا مانند کاوشهای فلسفی اثری بودند که هر چند ویتگنشتاین قصد داشت به صورت کتاب منتشر کند، موفق نشد کار بر آنها را به پایان برساند یا مانند فرهنگ و ارزش و یادداشتها، اساسا یادداشتهای پراکنده ویتگنشتاین بودند که او قصد انتشار آنها را نداشت. همین پراکندگی و قابلیت تفسیرپذیری متفاوت آرای ویتگنشتاین باعث شده که نتوان از موضع واحدی به نام فلسفه دین ویتگنشتاینی سخن گفت، بلکه فیلسوفان مختلفی که هر یک به نوعی از او تاثیر پذیرفتهاند به بسط و توسعه آرای خود پرداختهاند.
اما خود ویتگنشتاین در دوره متاخر فلسفه ورزی خویش، بخصوص در آثاری که مستقیما به دین پرداخته است ـ هر چند این آثار بسیار اندکاند ـ دل مشغول کاوش گرامری موضوعات دینی است: او تلاش میکند تا ماهیت باورهای دینی را از طریق وضوح بخشیدن به کاربرد آنها توسط اهالی زبان مشخص کند؛ در واقع او به دنبال یافتن جایگاه مفاهیم دینی و کاربردهای این مفاهیم در زندگی باورمندان و ناباورمندان به دین است.
در واقع شاید بتوان ادعا کرد یکی از بصیرتهای ویتگنشتاین که کمتر در باب آن اختلاف نظر وجود دارد این است که او تصریح میکند کسانی که به آموزههای دینی باور دارند، با این تعهدات مانند ادعاهای تجربی برخورد نمیکنند. آنها مدعیات دینی را فرضیاتی در نظر نمیگیرند که اعتبار آنها باید توسط قدرت شواهد سنجیده شود، آنها برای این مدعیات درجه احتمال قائل نیستند و همین طور آنها معتقد نیستند که ممکن است این مدعیات کاذب باشند. او حتی معتقد است این مساله در مورد ادعاهای تاریخی ادیان نیز صادق است و معتقدان به دین آنها را مانند گزارههای تاریخی غیر دینی خطاپذیر نمیدانند. در کل به باور ویتگنشتاین باورهای دینی نوع کاملا متفاوتی از دیگر باورهای ما هستند و ما با این باورها مانند باورهای فلسفی یا علمی و تجربی برخورد نمیکنیم.
به طور کلی، میتوان آنچه بیان شد را بصیرتی اساسی در نگاه ویتگنشتاین دانست که در مورد آن کمتر اختلاف نظری بین مفسران مختلف وجود دارد. محققان مختلف میپذیرند که از نظر ویتگنشتاین دین بازی زبانی به کلی متفاوتی از بازی زبانی فلسفه یا علم یا تاریخ است و با معیارهای این بازیها به سراغ دین رفتن خطایی فاحش است که باعث سردرگمی خواهد شد. از نظر او در واقع باید معیار دین را درون بازی زبانی دین یافت نه در بازی زبانی فلسفه یا علم؛ و به همین دلیل است که برخی فیلسوفان دین ویتگنشتاینی، مانند فیلیپس، معتقدند که بخش عمده فلسفه دین در قرن بیستم یک گمراهی بوده است، چه آنان به دنبال رد یا اثبات مدعیات دینی با معیارهای دینی و فلسفی بودهاند. اگر این بصیرت را بپذیریم، مسالهای مانند علم و دین و تعارض این دو که مدتی طولانی در مغرب زمین ـ و حتی کشورهای شرقی ـ رواج داشت اساسا یک اشتباه فاحش بوده است؛ علم یک بازی زبانی است و دین بازی زبانی مستقل دیگری، و مسائلی که در یک بازی زبانی اتفاق میافتد باعث اعتبار یا بی اعتباری مدعیات بازی زبانی دیگر نمیگردد.
فیلسوفان بسیاری تحت تاثر ویتگنشتاین به بسط و توسعه فلسفه دین خویش پرداختهاند و از آنجا که آثار ویتگنشتاین ماهیت مبهمی دارند، این آرا نیز با یکدیگر اختلافاتی گاه عمیق دارند، هر چند بصیرت ذکر شده شاید در تمام آنها مشترک باشد. از مهمترین فیلسوفان دین ویتگنشتاینی دی. زی. فیلیپس است که پیش از این به آن اشاره شد؛ او تحت تاثیر آرای ویتگنشتاین متاخر و با بحث در باب مسائلی چون نیایش و مرگ و جاودانگی به بسط و گسترش فلسفه دین خویش پرداخته است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان