21 خرداد 1390, 0:0
فمينيسم در جاده كژروي
شیرین عزیزی
زنان و حقوق مربوط به آنان از جمله دغدغههایی است که پس از انقلاب کبیر فرانسه (1789) و جنگ جهانی دوم مورد توجه جنبشها و سازمانهای ملی و بین المللی قرار گرفته است. برابری حقوق زن و مرد، فرصتهای یکسان، جایگاه اجتماعی مساوی و برخورداری برابر از امتیازات و منافع اجتماعی از بحث هایی است که در خلال این نظریات و بررسیها بدان اعتنا و التفات گردیده است.
شواهد تاریخی حاکی از آن است که در برخی از دوران، زن از جایگاه اجتماعی متمایز و برتری نسبت به مردان برخوردار بوده است که از این ادوار تاریخی، میتوان تحت عنوان «نظام مادر سالاری» یاد نمود. از دیدگاه افلاطون، استعدادها و قابلیتهای انسانی به نحو متساوی بین زن و مرد تقسیم شده است. از این رو از لحاظ موقعیت اجتماعی نبایستی بین این دو جنس قائل به تفاوت گشت. بلکه جایگاه اجتماعی، صرفاً بر مبنای استعدادها مشخص میگردد نه بر بنای جنسیت. امّا ارسطو برخلاف افلاطون، تا اندازهای صریح به دیده تحقیر و تضعیف به زنان مینگرد. و از این رو در زمینه برخورداری از نظام تعلیم و تربیت، قائل به افتراق و برتری مردان نسبت به زنان میباشد.
بی تردید زن و مرد در ساختار روحی و جسمی دارای تفاوتهای محسوسی میباشند. مهربانی، احساس گرایی، ملاحظه کاری و پایبندی به سنت ها در زنان بیشتر از مردان نمود عینی پیدا میکند. بدین جهت برابری یا تفاوت از دغد غههای اصلی در حقوقِ مربوط به زنان میباشد. تا جایی که گسترش حقوق و افزایش نقش اجتماعی زنان در جامعه، شالوده فکری جنبشی به نام فمینیسم گردید. که البته این جنبش گرفتار افراط و تفریط هایی نیز گشته است. در این بین برخی تفکیک بین زن و مرد را ناشی از روابط اجتماعی نابرابر میدانند و قائلند تفاوتهای بیولوژیکی و زیستی نبایستی در تقسیم کار و اعطای حقوق اجتماعی دخالت داده شود.
باید گفت اغلب اندیشههای به ظاهر مدافع حقوق زن، خود بر تبعیض نژادی دامن زده و در راستای اهداف سیاسی گام بر میدارد. تا اندازه ای که کارکرد زیستی زن در تولید نسل به دیده تحقیر نگریسته میشود. حال آنکه تربیت نسل بعدی به نقش سازنده و خطیر زن در اجتماع تاکید میکند و تربیت نسل آینده کاری بس مهم و در خور ستایش میباشد نه وظیفه ای انقیادی و پیش پا افتاده. افراط گرایی در اندیشههای مدافع زن در غرب، در واقع زنان را از محیط خانه رانده ودر محیط زمخت کارخانه ها اسیر نموده است. متاسفانه زنان در کشورهای غربی به کارگران ارزان قیمتی مبدل شده و متصدی اموری گشته اند که به یقین نه با ویژگیهای بیولوژیکی آنان تناسبی داشته و نه با حیثیت و شان آنان سر سازگاری دارد.
در این بین دین اسلام برای زنان حقوقی واقع گرایانه و برمبنای ساختار روحی و جسمی آنان قائل شده است.
از دیدگاه اسلام زن و مرد از حیث کرامت و ارزش انسانی در یک سطح بوده و به عبارتی مشترک میباشند. امّا در زمینه برخورداری از حقوق، به تشابه حقوقی قائل نشده بلکه به تساوی حقوق اشاره دارد. از این رو پاره ای از حقوق، تکالیف و حتی مجازات ها را برای مردان مناسب دانسته و برخی دیگر را برای زنان در نظر گرفته است. برخی تفاوت ها در دین اسلام چون امر «گواهی و شهادت» به منزله تبعیض برای زنان نبوده بلکه عدم تحمیل تکلیف بیشتر برای زنان محسوب میشود. علامه مطهری در این زمینه بیان میدارند: « اسلام حقوق یکنواختی برای زن و مرد قائل نشده ولی هرگز امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان نسبت به زنان قائل نیست». در واقع تشابه در حقوق سرمنشا اعوجاج ذهنی اندیشههای به ظاهر زن گرایانه در غرب است که در نهایت تالی فاسد داشته و به کج راهه سوق پیدا میکند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان