دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

سید محمد کاظم یزدی (آیت الله سید محمد کاظم یزدی)

سید محمد کاظم یزدی (آیت الله سید محمد کاظم یزدی)
سید محمد کاظم یزدی (آیت الله سید محمد کاظم یزدی)

متوفاى 1337 ق.

عنوان مقاله: فقیه دور اندیش

نویسنده: مرتضى بذرافشان

صفحات زرین دانش، فضیلت و مبارزه به دست با کفایت مردان الهى رقم مى خورد. آنان چون خورشیدى بر تارک پرافتخار تاریخ درخشیده، پرتو نورشان گرمابخش جانهاى خسته است تا تحرکى دوباره یابد : به رغم شعار استعمارگران مبنى بر جدایى دین از سیاست، عالمان متعهد و دین پرور با حضور در میادین سیاست، مردانه از حقوق مظلومان و ستمدیدگان حمایت کردند. آنان در جبهه نبرد با کافران گاه تا مرز شهادت پیش رفته، قلم خویش را به مرکب خون سیراب کردند.

بزرگمردِ دانش و جهاد آیت الله العظمى سید محمد کاظم یزدى از یک سو در جبهه مبارزه با جهل و از سویى در نبرد با کفار سرآمد عصر خویش بود. بر فقاهتش، کتاب عروة الوثقى و بر عرفانش، مناجات نامه بستان راز و گلستان نیاز و بر سیاستش، موضع گیرى روشنگرانه وى در انقلاب مشروطیت و همگامى او با آیت الله شهید شیخ فضل الله نورى و نیز شهادت فرزندش در میدان نبرد، بهترین گواه است.

تحصیل و تدریس

آن وجود سعادتمند در سال 1248 قمرى. در روستاى «کِسْنَویه»([1]) یزد پا به عرصه گیتى نهاد. از همان زمان بزرگى در چهره کوچکش نمایان بود و با تولدش، رشته هاى امید را در قلب پدر و مادر خویش محکم ساخت. پدرش به تبرک نام رسول خدا(صلى الله علیه وآله) و با یاد امام هفتم شیعیان، او را محمد کاظم نام نهاد.

سید محمد کاظم دوران کودکى و نوجوانى را پشت سر گذاشت و با تشویقهاى پدر و مهم تر از همه عنایت خاص خداوند به علوم دینى رو آورد.([2]) و حوزه علمیه «دومنار» یزد یعنى بزرگترین حوزه آن شهر، پذیراى آن نوجوان مخلص از دودمان پاک پیامبر(صلى الله علیه وآله)شد. سید محمد کاظم مدتها در درس ادبیات استاد ملا محمد ابراهیم اردکانى و زین العابدین عقدایى شرکت کرد و از آن دو بهره هاى فراوان برد. جدیّت فراوانش در کسب علوم اهل بیت (علیهم السلام) او را مورد توجه اساتید مدرسه قرار داد. پس از اتمام ادبیاتِ عرب، در درس فقه و اصول آخوند ملا هادى یزدى که از علماى بزرگ آن زمان محسوب مى شد دوره سطح را به پایان رسانید.([3]) دیرى نپایید که مقام علمى اش او را در زمره نزدیکان خاص استاد جاى داد. با توصیه استاد، در ضمن فراگیرى فقه و اصول، به تدریس ادبیات پرداخت. کیفیت تدریس و شیوه بیان او، سرانجام کار را بدانجا رساند که بعد از اندک زمانى سید محمد کاظم یزدى به مثابه یکى از اساتید حوزه علمیه یزد شناخته شد.([4]) جوانِ یزدى تبار پس از مشورت با دو استادش، اردکانى و عقدایى، به امید بهره مندى از وجود مقدس امام هشتم(علیه السلام)راهى مشهد مقدس شد تا با استعانت از آن امام همام، به مقامات علمى و معنوى نایل آید. وى در مدت زمان کوتاهى، علم هیئت و ریاضى را آموخت و طولى نکشیدِ که در زمره اساتید این علوم در آمد.([5]) حوزه علمیه اصفهان نیز دورانى به وجود استادى گرانقدر چون یزدى مفتخر گردید. وى با ورودش به اصفهان در مدرسه صدر سکونت گزید.([6]) سید محمد کاظم، ابتدا درس علامه شیخ محمد باقر نجفى فرزند شیخ محمد تقى نجفى، نویسنده کتاب «هدایة المسترشدین» را بر درس سایر علما ترجیح داد.([7]) و از محضر اساتیدى چون آیت الله سید محمد باقر موسوى خوانسارى و برادرش آیت الله حاج میرزا هاشم خوانسارى و آیت الله محمد جعفر آباده اى استفاده هاى فراوانى برد.([8])

سید محمد کاظم در سال 1281 ق . با اجازه و معرّفى استادش آیت الله شیخ محمد باقر نجفى، به همراه چند تن از علما به نجف اشرف هجرت کرد و در آنجا از محضر بزرگانى همچون آیت الله سید محمد حسن شیرازى (میرزاى بزرگ) فتوادار تحریم تنباکو، آیت الله شیخ راضى و آیت الله شیخ مهدى جعفرى و آیت الله شیخ مهدى آل کاشف الغطاء استفاده هاى علمى و توشه هاى معنوى فراوانى کسب نمود.([9])

استاد یزدى تبار، هیچ گاه از تدریس غافل نبود. وى بعد از هجرت میرزاى شیرازى به سامرّا به طور رسمى حوزه درس خود را در نجف تشکیل داد و به تدریس دروس عالى فقه و اصول که مرحله نهایى تحصیلات حوزوى است، پرداخت. دیرى نپایید که شاگردان زیادى در درس ایشان حاضر شدند، به طورى که عدد آنان را تا دویست نفر ذکر کرده اند.([10])

مرجعیت

استاد آیت الله یزدى، بر مباحث فقهى تسلط کامل داشت. از این رو مسائلِ مشکل و پیچیده فقهى را با بیانى روان و ساده و با استدلالى قوى، به طلاب عرضه مى کرد، به گونه اى که شاگردان فراوانى جذب شیوه درس وى شدند. آن گونه که مورخان نوشته اند وى با تسلط کامل و مهارت تحسین برانگیز و استدلال قوى به طرح نظرات خود مى پرداخت و ابواب مختلف فقهى را یکى پس از دیگرى به بهترین وجه و آسانترین شیوه به پایان مى رساند.

او بدون استدلال قوى و قانع کننده، از مباحث علمى نمى گذشت و به مثالهاى فراوان فقهى استشهاد مى کرد. وقتى شاگردان اشکالات و سؤالات خود را مطرح یا در مثالهاى ایشان خدشه مى کردند، با سعه صدر به سخن آنان گوش مى داد و با وقار خاص به آنان مى گفت:

این اشکال به ذهن من نیز آمده! آنگاه به اشکال جواب مى داد.([11])

آیت الله العظمى سید محمد کاظم یزدى، سیره علماى صالح گذشته را در زمینه مرجعیت رعایت مى کرد و با اینکه از بزرگترین علماى آن زمان به شمار مى آمد همواره از پذیرش این امر خطیر اجتناب ورزیده، دورى مى جست. مردم و علماى نجف که به مقام علمى و معنوى وى - بخصوص پس از رحلت میرزاى بزرگ در سال 1312 ق. پى برده بودند نسبت به پذیرش مرجعیت، به آن فقیه وارسته، اصرار مى کردند.([12]) ایشان سر انجام با احساس مسؤولیت در قبالِ سرنوشتِ اسلام و مسلمین، به این بار گران تن سپرد و با قبول مرجعیت جهانِ اسلام در ردیف علمایى همچون آیت الله العظمى آخوند خراسانى (متوفاى 1329 ق.) و آیت الله العظمى شیخ محمد طه نجف (متوفاى 1323 ق.) و دیگر مراجع آن زمان جاى گرفت. وى بعد از رحلت آخوند خراسانى و آیت الله محمد طه نجف، زعیم بزرگ جهان تشیع گردید و به مثابه بزرگترین قدرت مذهبى و یگانه پاسدار حریم تشیع، حفظ کیان مسلمین را بر عهده گرفت. آن روز که دشمنانِ اسلام، کمر به نابودى اسلام بسته بودند این مرد بزرگ چونان مجاهدى نستوه و سیاستمدارى فرزانه به صحنه آمد.

مشروطیت

در سال 1324 ق. انقلاب مشروطه در ایران به پیروزى رسید. نخستین مجلس شوراى ملّى ایران تأسیس شد اختیارات شاه و دربار کاسته شد. مجلس شوراى ملّى قوانینى براى حلّ مشکلهاى سیاسى - اقتصادى - فرهنگى و آموزشى کشور تدوین نمود.

مراجع تقلید نجف از جمله آخوند خراسانى، شیخ عبدالله مازندرانى و میرزا حسین تهرانى از ابتداى مشروطه به پشتیبانى آن برآمدند. در ایران نیز، آیت الله سید محمد طباطبایى و آیت الله سید عبدالله بهبهانى رهبرى نهضت مشروطه را بر عهده داشتند. امّا گروهى از مراجع تقلید و مجتهدان پس از مدّتى که عملکرد روشنفکران غربزده و برخى از نمایندگان مجلس را در مخالفت با مذهب مشاهده نمودند، خواستار مشروطه مشروعه شدند. آیت الله شیخ فضل الله نورى رهبرى مجتهدان هوادار مشروطه مشروعه را در ایران - که تعدادشان به بیست مى رسید - به عهده داشت. آیت الله العظمى سید محمد کاظم یزدى نیز جزو این گروه بود. وى خواستار برپایى حکومت اسلامى و نظام مشروطه موافق با شرع اسلام بود. او از ابتدا سکوت کرد. زیرا سه تن از مراجع تقلید نجف، پشتیبان مشروعه بودند.

موافقت عده اى از عالمان سرشناس نظیر آیات والامقام خراسانى، بهبهانى، طباطبایى، عبدالله مازندرانى و میرزا حسین تهرانى با مشروطیت، فقط نوعى همراهى و همکارى با به اصطلاح روشنفکران، در مبارزه با حکومت ظالمانه بود. و در واقع حضور علماى طراز اول، پاى مردم را به صحنه کشید و انقلاب را در فراز و نشیبها یارى کرد. و گر نه روشنفکران در هیچ دوره، قدرتى همپاى قدرت علماى دین و مذهب نداشته اند که بتوانند ملت را با سیاستها و اهداف خویش همراه سازند.

علماى موافق مشروطه هر چند قصد اصلاح داشتند و در صدد تغییر اوضاع به نفع اسلام بودند امّا آیت الله سید محمد کاظم یزدى، دستى پنهان را مى دید که از آغاز، مشروطیت را از مشروعیت جدا مى کرد و براى دین و دینداران نقشى در سیاست قائل نبود. آن فقیه دوراندیش به جمعى از شاگردانش گفته بود : «عاقبتِ مشروطه را تاریک مى بینم. چون آقایان به اسلام و روحانیت رحم نخواهند کرد. مى بینیم روزى را که عمامه از سر روحانیت برداشته، آنان را از صحنه کنار خواهند زد.»([13])

بعد از اعلان قانون اساسى در دولت عثمانى، آیت الله سید محمد کاظم یزدى به مخالفت با آن برخاست و به سختگیرى و آزار و اذیت مسلمانان از سوى آن دولت اعتراض نمود به طورى که حکومت عثمانى او را به تبعید خارج از عراق تهدید کرد.([14])

بعضى از مشروطه خواهان ایرانى، فرصت را غنیمت شمرده، از طریق ارسال تلگراف به استانبول، تهمتهاى ناروایى به او نسبت داده، به این امید که از ناحیه حکومت عثمانى در حق وى سختگیرى شود و مورد آزار و اذیت قرار گیرد.([15])

اهمیت موضع گیرى سید در برابر خودیهاى دگر اندیش وقتى آشکار مى شود که بدانیم یکى از رهبران ترک تلاش نمود تا شاید بتواند با اقداماتش او را از نظرش منصرف سازد تا وى دست از مخالفت با قانون اساسى دولت عثمانى بردارد. از همین رو در نجف اشرف به زیارت سید شتافت و از او خواست که با فتوایش قانون اساسى آنان را مورد تأیید قرار دهد. سید پس از اندکى درنگ جواب داد: شعار شما شعار غربى و قانون شما، گرفته شده از بیگانه است. اینها که از آزادى و دموکراسى دم مى زنند در پوشش مظاهر غربى، جز نابودى اسلام چیزى در سر ندارند([16])!

مجاهد بیدار

زمانى که ایتالیا نیروهایش را براى اشغالِ کشور لیبى به حرکت در آورد و مى رفت تا بخش عظیمى از ممالک اسلامى به اشغال بیگانگان درآید این مرجع عالیمقام، فتواى تاریخى و سرنوشت ساز خود را درباره وضعیت مسلمانان جهان صادر کرد. فتواى جهاد ایشان چنین بود:

بسم الله الرحمن الرحیم

«در این ایام که دول اروپایى مانند ایتالیا به طرابلسِ غرب (لیبى) حمله نموده و از طرفى روسها شمال ایران را با قواى خود اشغال کرده اند و انگلیسیها نیز نیروهاى خود را در جنوب ایران پیاده کرده اند و اسلام را در معرض خطر نابودى قرار داده اند، بر عموم مسلمین از عرب و ایرانى، واجب است که خود را براى عقب راندن کفار از ممالک اسلامى مهیا سازند و از بذل جان و مال در راه بیرون راندن نیروهاى ایتالیا از طرابلسِ غرب و اخراج قواى روسى و انگلیسى از ایران، هیچ فروگذار نکنند، زیرا این عمل از مهمترین فرایض اسلامى است، تا به یارى خداوند دو مملکت اسلامى از تهاجم صلیبى ها محفوظ بماند.»([17])

امضا

«سید محمد کاظم یزدى»

در سال 1914 م (1332 ق.) همزمان با جنگ جهانى اول، انگلستان علیه امپراتور عثمانى اعلان جنگ داد و دامنه جنگ به کشور اسلامى عراق کشیده شد. انگلیس براى تصرف بصره در شط العرب نیرو پیاده کرد. آیت الله سید محمد کاظم یزدى با فتواى خود مبنى بر وجوب جهاد، مسلمانان را به جهاد علیه کفار انگلیس ترغیب مى کرد. در اینجا بخشى از فتواى آن فقیه مبارز را مى آوریم تا خوانندگان را با روحیه ضد استعمارى آن بزرگمرد تاریخ آشنا سازیم:

«. . . فتواى ما مبنى بر دفاع در مقابل هجوم کفار بر بلاد مسلمین در همه جا پخش شده است. از آنجا که دشمن نزدیک شده و کار سخت بالا گرفته و مشکلات زیادى پدید آورده است بر هرکس لازم است در عقب راندنِ قواى دشمن وسعى در حفظ حدود و ثغور اسلام، با همه امکاناتى که دارد غفلت نورزند. . . .»([18]) بعد از ابلاغ فتواى جهاد، جمع زیادى از علما به سوى جبهه هاى جنگ شتافتند. از جمله سید محمد یزدى فرزند ارشد آیت الله یزدى، با حضور در جبهه رشادت خاصى از خود نشان داد و سرانجام نیز به درجه رفیع شهادت نایل گشت.([19])

آثار سبز

آثار زیادى از فقیه نامدار شیعه، آیت الله یزدىبه یادگار مانده که حاصل تلاش سالهاى متمادى وى بوده است. برخى از آنها در زمان حیاتشان جمع آورى و تدوین شده و برخى نیز بعد از آن بزرگوار، به همت شاگردانش به چاپ رسیده که به شرح زیر است :

1.العروة الوثقى

2. حاشیه بر مکاسب

3. رسالة فى التعادل والتراجیح

4.الصحیفه الکاظمیه([20])

5.السؤال والجواب

6. رساله اجتماع امر ونهى

العروة الوثقى مهمترین تألیف و ارزنده ترین کتاب فقهى آیت الله سید محمد کاظم یزدى به حساب مى آید.این اثر فقهى به حدى معروف است که مؤلف آن نزد همگان، بخصوص علما و فضلاى حوزه هاى علمیه به «صاحب عروة» شناخته مى شود. کتاب مزبور در برگیرنده ابواب مختلف فقه است. و احکام و مسائل شرعى را بیان مى کند. این اثر، در مجموع، محتوى 3260 مسأله در سه جلد تألیف شده است.([21])

مسائل کتاب به نحوى ترتیب یافته که دستیابى به آنها بسیار آسان و همواره مورد توجه مراجع تقلید بوده است و بسیارى از مراجع بزرگ بر آن حاشیه یا شرح نوشته اند.

در مقدمه کتاب «مستمسک العروة الوثقى» تألیف آیت الله سید محسن طباطبایى حکیم که اولین شرح بر «العروة الوثقى» مى باشد آمده است :

«کتاب پر ارزش عروة الوثقى از حیث دقت و تحقیق، به گونه اى است که در حوزه هاى محور درسى بسیارى از فقها قرار مى گیرد. با اینکه قبل از آن محور درسهاى فقهى علما، کتاب «شرایع الاسلام» و «تبصرة المتعلمین» بود اما با ظهور کتاب عروة الوثقى، این کتاب ارزشمند محور درسى حوزه هاى علمیه گردیده و شروح و تعلیقات زیادى بر آن نگاشته شده است. . . .»([22])

آثار خیر

عالم پرهیزگار، آیت الله یزدى در طول عمر مبارک خود، آثار زیادى را به یادگار گذاشت و کمکهاى بسیارى به سرپرستان و یتیمان مبذول داشت. وى در عمران شهرها و روستاها بویژه در ساخت مسجد، حمام و کاروانسرا، همتى والا و نسبت به رسیدگى به امور حوزه هاى علمیه و طلاب علوم دینى، عنایت خاصى داشت و بناهاى زیادى را بنیاد نهاد که مهمترین آنها، مدرسه علمیه و کتابخانه ایشان در نجف اشرف است. اولین مدرسه، معروف به مدرسه سید در خیابانى بین خیابان رسول و بازار حویش قرار دارد و دومین مدرسه نیز در محله العماره واقع شده است.([23])

فرزندان

آیت الله سید محمد کاظم یزدى، داراى شش فرزند پسر بود که همگى از علما و فضلا به شمار مى آمدند. اسامى آنان بدین شرح است :

1. عالم مجاهد سید محمد یزدى که در میدان نبرد با استعمار، شربت شهادت نوشید.

2. سید احمد

3. سید محسن

4. سید محمود

5. آقا سید على

6. سید اسدالله([24])

از دختران سید در تاریخ نامى به میان نیامده است.

اوصیا

آیت الله العظمى سید محمد کاظم یزدى با حضور رؤسا، بزرگان نجف و اولاد و بستگان خود چهار وصى معین کرد که عبارتند از:

1. آیت الله شیخ لاحمد کاشف الغطاء

2. علامه شیخ محمد حسین کاشف الغطاء

3. آیت الله آقا میرزا محمود تبریزى

4. آیت الله آقا شیخ على مازندرانى

بر اساس وصیت سید این چهار تن موظف شدند که تمام موجودى وجوهات شرعى اعم از سهم امام(علیه السلام)، سادات، کفارات و مظالم را به مرجع تقلید بعدى تحویل دهند. گفتنى است در جلسه تعیین وصى یکى از نوادگان به سید محمد کاظم عرض کرد : برخى نوادگان شما یتیم هستند و تحت سرپرستى شما بوده اند، خوب است چیزى براى آنها هم تعیین کنید. سید با آن کسالت جسمى و با صداى ضعیف و رنجور که حکایت از عروجى نزدیک داشت، فرمود : «نوادگان من اگر متدیّن هستند، خدا روزى آنها را مى رساند و اگر نه، چگونه از مالى که از آنِ من نیست، به آنان کمک کنم.»([25])

رو به کوى دوست

دوران زندگى او رو به پایان بود. دیگر این سرا گنجایش روح بلند سید را نداشت. سیدى که عمرى را در مظلومیت به سر برده، اینک در بستر افتاده، با همگان وداع مى کرد. او قصد هجرت داشت. ماه رجب فرا رسید. سید آن روزها قرآن بیشتر تلاوت مى کرد و همواره ذکر مى گفت : تو گویى با خود چنین زمزمه مى کرد :

کاظما تا کى به خواب غفلتى *** فکر خود کن تا که دارى مهلتى

هر چه از ماه رجب مى گذشت حال سید رو به وخامت مى گذاشت و رنگ رخسارش زرد تر مى شد. این وضع تا شب سه شنبه 28 ماه رجب سال 1337 ق. ادامه داشت. سرانجام نزدیک طلوع فجر، خورشید فقاهت، ایثار، زهد و مردانگى غروب کرد و به ملکوت اعلى پیوست. فرزندش حضرت آیت الله سید على یزدى، بر جنازه پدر نماز خواند و بدن مبارک را در صحن مطهر حضرت على(علیه السلام)، در ایوان کبیر(پشت جامع عمران، جنب در طوسى، پشت سر مبارک حضرت على(علیه السلام) و در جوار پسر شهیدش) به خاک سپردند. او رفت اما اندیشه پاکش هرگز از یاد نمى رود. یادش گرامى باد.


[1] - اعیان الشیعه، سید محسن امین عاملى، ج 10، ص 43.

[2] - همان.

[3] - همان.

[4] - مجله نور علم، دوره دوم، ش 3، ص 87.

[5] - اعیان الشیعه، ج10، ص 43.

[6] - مجله نور علم، دوره دوم، ش 3، ص 78.

[7] - فوائدالرضویه، شیخ عباس قمى، ج 2، ص 596.

[8] - فقهاى نامدار شیعه، عقیقى بخشایشى، ص 402.

[9] - مجله نور علم، دوره دوم، شماره 3، ص 78.

[10] - اعیان الشیعه، ج10، ص 43.

[11] - احسن الودیعه، ج 1، ص 152 و 153.

[12] - اختران تابناک، شیخ ذبیح الله محلاتى، ج 1، ص 389.

[13] - به نقل از یکى از مراجع عصر حاضر.

[14] - دور علماءِالشیعه فى مواجهة الاستعمار، ص 25.

[15] - به نقل از استاد سید عبدالعزیز طباطبایى.

[16] - همان،

[17] - دوره علماءالشیعه فى مواجهة الاستعمار، ص 64.

[18] - فقهاى نامدار شیعه، ص 420.

[19] - اعیان الشیعه، ج 10، ص 43.

[20] - اعیان الشیعه، ج 10، ص 43.

[21] - مجله نور علم، دوره دوم، ش 12، نجوم است.

[22] - مستمسک العروة الوثقى، سید محسن حکیم، مقدمه.

[23] - موسوعة العتبات المقدسه، ج 7، ص 167 - 169.

[24] - معارف الرجال، محمد وزالدین، ج 2، ص 326.

[25] - مجله نور علم، دوره دوم، شماره 3، ص 85.

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

مشخصات فردی

نام سید محمد کاظم
نام خانوادگی یزدى
نام پدر سید عبدالعظیم
نام معروف سید محمد کاظم یزدى
تاریخ تولد (شمسی) 1211
تاریخ تولد (قمری) 1248
مکان تولد ایران،یزد
تاریخ فوت (شمسی) 1298/2/8
تاریخ فوت (قمری) 1337/7/28
مکان فوت عراق،نجف اشرف
مکان دفن عراق،نجف اشرف،حرم امام علی علیه السلام

فرزندان

تالیفات

No image

العروةالوثقى

No image

حاشیه بر مکاسب

No image

الصحیفه الکاظمیه

No image

السؤال والجواب

نصایح

No image

اوصیا

مطلب مکمل

کتاب گلشن ابرار - جلد اول

کتاب گلشن ابرار - جلد اول

مجموعه گلشن ابرار خلاصه ای از زندگی و شرح حال علمای اسلام است که اثری است که در چندین جلد توسط جمعی از پژوهشگرن حوزۀ علمیۀ قم زیرنظر پژوهشکدۀ باقرالعلوم (علیه السّلام) تألیف شده است.
Powered by TayaCMS