كلمات كليدي : فيلم، فيلم نامه، روايي بودن، گفتگو، صحنه، نما، نثر، ادبيات فارسي
نویسنده : رقیه ابراهیمی
فیلمنامه، نوشتهای است که براساس آن فیلم ساخته میشود و یا به عبارتی طرحی ابتدایی و مکتوب است که بر پایهی آن فیلم ساخته و به نمایش در میآید. از فیلمنامه تعاریف متفاوتی ارائه شده است برخی آن را "نقشهی راهنمای عوامل سازندهی یک فیلم، یا نوشتهای که در آن موقعیت افراد، گفتگوها، زمان، مکان و.... مشخص شده باشد میدانند."[1]
هر کدام از این تعاریف بخشی از فیلمنامه را در نظر دارند اما تعریف جامع از آن این است: "نوشتهای که در آن داستانی با استفاده از توصیفاتی کاملا مادی بیان شود و گفتگو در آن به طور کامل نقل گردد و هدف از نوشتن آن ساخت فیلم باشد."[2]
"فیلمنامه دو ویژگی مهم دارد:
1- روایی بودن که در این مورد فیلمنامه با نمایشنامه و قصه تفاوت بنیادی ندارد.
2- پرداختن به گفتگو که در این مورد برخلاف نمایشنامه گفتگوها بسیار کوتاهتر است و تصویر به کمک کلام میآید. گفتنی است که در شیوهی حرفهای، اغلب گفتگوهای فیلمنامه را نویسندهای دیگر مینویسد و باز برخلاف نمایشنامه کمتر فیلمنامهنویسی اثرش را به منظور نشر مینویسد."[3]
فیلمنامهنویس در نوشتن اثر خود معمولا از زمان حال ساده استفاده میکند و راوی آن سوم شخص یا "دانای کل" است. در نوشتن فیلمنامه شیوههای مختلفی به کار میرود. برخی دو شیوه را برای آن در نظر میگیرند:
1- شیوهای که فیلمنامه را به واحدهای کوچکتری به نام صحنه تقسیم میکند و هر صحنه را به طور کامل با جزئیات داستان و گفتگو بیان میکند. هر صحنه را معمولا با سه مشخصه شرح میدهند: مکان، زمان و فضا.
2- روشی که فیلمنامه را به واحد کوچکتری به نام نما(plan فرانسوی، shot انگلیسی) تقسیم میکنند که همان مدت زمان فیلمبرداری از یک سوژهی پیوسته و بدون قطع است."[4]
این شیوه از روش قبلی فنیتر است. و معمولا آن را در دو ستون شرح تصویر و شرح صدا مینویسند و دارای نظام سکانسبندی است.(سکانس چیزی شبیه فصل در داستان است)
فیلمنامه که طرحی ساختاری برای فیلم است هفت جزء اصلی دارد: داستان، طرح(ساختار)، صحنه، شخصیت، گفتگو، ماجرای عاطفی و ماجرای فیزیکی.
"فیلمنامهنویس مقید به شکل منحصر به فرد فیلمنامه است؛ یعنی به سبک نویسندگی موجز و مفید و دقت فوقالعاده و مهارت زیاد در ساختاربندی و اجرای داستان در شمار محدودی از صفحات مقید است؛ برخلاف رماننویس که در پرداخت دستمایهی طول رمان آزادی کامل دارد. هر صفحهی فیلمنامه یک دقیقه فیلم است. این یک قاعدهی کلی است که هم در مورد صحنههای پرتحرک و هم در مورد صحنههای گفتگودار صادق است."[5]
البته لازم به ذکر است که "فیلم نیز مانند رمان نتیجهی اختلاط عناصر گوناگونی است و در آن میتوان عناصری از نمایش، صحنهپردازی، گفتگو، حالات و حرکات، از نقاشی، ترتیب، شکل، قالب، بافت، زنگ و نورپردازی، از فن شاعری نمادگرایی، استعاره و سایر کنایات ادبی، از موسیقی، آهنگ و هماهنگی و از قصه؛ ساختار، روایت، موضوع و شخصیتپردازی را یافت. به علاوه از آنجا که رمان نسبت به فیلم سابقهی طولانیتری دارد فیلم تا حد زیادی از تکنیکها و اکتشافات آن استفاده میکند و این خود امتیازی مهم به حساب میآید."[6]
"سینمای داستانی ایران در سال 1308ش با فیلم "آبی و رابی" شروع شد که براساس فیلمنامهای از "آوانس اوگانیاس" بود. ابراهیم مرادی و عبدالحسین سپنتا از نخستین فیلمنامه نویسان بودند. دورهی دوم تاریخ سینمای ایران که تا امروز ادامه یافته با فلیمنامه " طوفان زندگی" اثر "نظام وفا" در 1326ش. آغاز شد."[7]
"فیلم فارسی در دوران پس از انقلاب با تغییر مؤلفههای ظاهری برای جذب تماشاگر به حیات خود ادامه داده است. فیلمفارسیهای پس از انقلاب نه تنها در اغلب اوقات نشانههایی از گذشته در خود ندارد بلکه ممکن است که به تمامی فیلم فارسی نباشند و فقط رگههایی از فیلم فارسی را در برخی از سکانسها یا در نحوهی پرداخت یک شخصیت و یا نوع تأکید بر یک حادثهی عاطفی به نمایش بگذارد."[8]
برخی فیلمنامهنویسان نیز آثار فیلم شدهی خود را منتشر کردهاند از جمله بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی، عباس کیارستمی، مسعود کیمیایی و محسن مخملباف. در اثر این کوششهاست که امروزه فیلمنامه را نیز چون یک شاخهی ادبی میدانند.