نویسنده: یعقوب جعفرزاده
در مطلب حاضر نویسنده با بررسی هدف اسلام در زمینه تعلیم و تزکیه نفوس و نقش تقوا در کسب تعلیم کامل الهی، به برخی آداب و آثار بهره مندی از علم عالمان دینی اشاره کرده است که از نظر شما خوانندگان گرامی میگذرد.
به جرات میتوان گفت محوریترین هدف اسلام، آموزش و پرورش است، چنان که در آیات چندی از قرآن برتعلیم و تزکیه به عنوان هدف و علت ارسال پیامبران و نزول کتب آسمانی تاکید شده است (سوره آل عمران، آیه 164 و سوره بقره، آیات 129 و 151 و نیز سوره جمعه، آیه 2 و نیز آیه 151 سوره بقره)
در آیه 129سوره بقره آموزش و تعلیم بر تزکیه و پرورش مقدم شده و در حقیقت تعلیم به عنوان مقدمه دست یابی به تزکیه مطرح شده است: «پروردگارا، درمیان آنان فرستاده ای از خودشان برانگیز تا آیات تو را بر آنان بخواند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد و تزکیه شان کند، زیرا که تو خود، شکست ناپذیر حکیمی.»
این در حالی است که در آیات دیگر همواره تزکیه بر تعلیم مقدم شده تا معلوم گردد که هدف غایی و نهایی از هرگونه آموزش و تعلیم، تنها تزکیه و پرورش انسان است. چنانکه میفرماید: «به یقین، خدا بر مومنان منت نهاد ]که[ پیامبری از خودشان درمیان آنان برانگیخت تا آیات خود را برایشان بخواند و تزکیه شان کند و کتاب و حکمت به آنان بیاموزد (آل عمران، آیات 48 و 164 و نیز بقره، آیه 151 و جمعه، آیه 2)
چیستی کتاب و حکمت
در تمامی این آیات آن چه تعلیم داده میشود کتاب و حکمت است. کتاب به مجموعه قوانین و مقرراتی گفته میشود که زندگی را سامان میدهد و حکمت به معارفی اطلاق میگردد که زندگی را معنا و مفهوم میبخشد. اصولا عموم مردم از طریق کتابهای آسمانی با مجموعه مقررات و قوانین آشنا میشوند؛ قوانینی که چگونگی رابطه میان انسان با خدا، انسان با انسان و انسان با طبیعت را تبیین میکند. در فرهنگ قرآنی، کتاب همان مقررات و قوانین است. از این رو گاه با فعل ماضی «کتب» آمده است که به معنای قانون نوشته شده و مقررات مکتوب میباشد. از آن جمله میتوان به عبارت «کتب علیکم الصیام» اشاره کرد که درباره وجوب روزه و قانون آن است.
البته قرآن تنها کتاب قانون و مقررات نیست چنان که دیگر کتب آسمانی نیز این گونه نیست بلکه بخشی از کتاب آسمانی به حکمتها و معارف اشاره داشته و معرفت انسان را به خود، خدا و هستی افزایش میدهد و برای او جهان بینی و بینش و نگرش خاصی فراهم میآورد.
پیامبران به عنوان عالمان الهی ماموریت داشتند تا کتب حاوی قوانین و حکمتهای الهی را به مردم افزون بر قوانین و حکمتهای عقلانی آموزش دهند تا انسان با این آموزشها و عمل به قوانین و مقررات وحیانی و عقلانی، خود را تربیت کرده و تزکیه نماید. البته پیامبران نقش تزکیه کننده را همانند تعلیم دهنده به عهده داشتند. به این معنا که آموزشهای آنان و نیز نوع رفتارها و هدایتهای ایشان خود عامل تزکیه نفوس بشری بود ولی در این میان تلاشهای انسانها نیز بی تاثیر نیست هرچند که در این آیات به این بخش دوم اشارهای نشده است.
به هر حال، نقش پیامبران به عنوان تعلیم دهندگان و تزکیه کنندگان نقش اساسی در جوامع بشری براساس آموزههای قرآنی است و انسان هیچ گاه بی نیاز از تعلیم دهندگان و تزکیه کنندگان آسمانی نیست، چرا که فقدان چنین افرادی به معنای فقدان تعلیم و تزکیه الهی و وحیانی انسان هاست حال آنکه بشر برای آموزش و پرورش، نیازمند آنان است. از این رو اولیای معصوم الهی(ع) و نیز عالمان اسلامی در حکم معلمان و مزکیان معرفی شده و در برخی روایات نقش عالمان اسلامی همانند انبیای بنی اسرائیل دانسته شده است.
البته در آموزههای قرآنی این معنا مورد تاکید است که مجموعه کامل قوانین در آموزههای وحیانی قرآن و سنت بیان شده و اسلام به سبب وجود اولیای الهی با نصب امیرمومنان علی(ع) در غدیر خم، در نقش تعلیم و تزکیه کنندگان از این لحاظ کامل و تمام است. بنابراین همواره کسانی که نقش پیامبران را در جهان بشری ایفا میکنند وجود دارند و زمین هرگز از حجت الهی خالی نیست تا به تعلیم و تزکیه الهی بشر مشغول باشد.
ضرورت تقوا برای رسیدن به تعلیم کامل الهی
براساس آموزههای وحیانی قرآن، بشر از این امکان برخوردار است که تحت تعلیم و تزکیه اولیای الهی، در مسیر تقوای الهی گام برداشته و درهای حکمت شگفت انگیزی را برخود بگشاید. به این معنا که بتواند با کشف تام و کامل حضرت محمد(ص) ارتباط کامل برقرار کند و همه معارف قرآنی در سطوح مختلف اشارات، لطائف و حقایق را افزون برعبارات، درک کند و بفهمد، چنان که امیرمومنان علی(ع) میفرماید:
ان کتاب الله علی اربعه اشیاء: علی العباره و الاشاره و ا للطائف و الحقایق، فالعباره للعوام، و الاشاره للخواص، و اللطائف للاولیاء، و الحقائق للانبیاء؛
همانا کتاب خدا بر چهار چیز استوار است: عبارت، اشارت، لطایف و حقایق. عبارت، برای عوام است، اشارت برای خواص، لطایف برای اولیا و حقایق برای انبیا. (بحارالانوار، ج75، ص872 البته این حدیث از امام صادق(ع) و امام حسین(ع) نیز نقل شده است.)
بنابراین هرچه انسان تحت تعلیم و تزکیه اولیای الهی قرار گیرد و با افزایش معرفت و عمل و تقوای خود در مسیر الهی گام بردارد، درهای معرفت قرآنی بر او بیشتر گشوده میشود و حقایق قرآنی را که مختص پیامبران است نیز درک میکند؛ چرا که اصولا وجوب و لزوم تبعیت از معصومان(ع) برای دست یابی به این حکمتها و مراتب آن است. از این رو ایشان را اسوههای کاملی معرفی میکند تا بشر با پیروی از آنها از همه مراتب و مقامات انسانی بهرهمند شود.
خداوند در آیات بسیاری از جمله 282 سوره بقره دست یابی به تعلیم کامل الهی را منوط به تقوا دانسته است که با تعلیم و تزکیه پیامبران و عمل براساس آموزههای آنان به دست میآید. بنابراین درهای حکمت نیز با توجه به همین مسیر بر روی هر بشری باز میشود.
از نظر قرآن، حکمت و معرفت خاص، فضل و بخشش الهی است که از طریق تعلیم خاص یعنی پیروی از عقل و آموزههای پیامبران و نفس روحانی ایشان به دست میآید. خداوند کسانی را که در مسیر شریعت و تعلیم و تزکیه اولیای الهی قرار میگیرند، به فضیلت حکمت خاص میرساند. از این رو از نظر قرآن، حکمت، خیر کثیر است. (بقره، آیه269)
پس حکمت، معرفت و خیر و فضل بزرگ الهی به بشر، روز به روز با پیروی از کتاب و تعلیم و نفوس اولیای الهی در تعلیم دیدگان و تزکیه شدگان افزایش مییابد و آنان در مقام فهم حقایقی بر میآیند که مختص پیامبران است. به این معنا که با تعلیم و تزکیه اولیای الهی در کنار تلاش شخص برای تقوای الهی و انجام کامل شریعت، او به مرتبه پیامبران میرسد و از حقایق آسمانی در آن مرتبه آگاه میشود.
با نگاهی به آیاتی چون آیه2 سوره جمعه، 20سوره ص، 12سوره لقمان، 110 سوره مائده، 54و 113سوره نساء، 48و 164سوره آل عمران و 129 و 151 و 251 و 269 سوره بقره میتوان دریافت که حکمت درآموزههای قرآنی از چه جایگاه رفیع و بلندی برخوردار است که راه به دست آوردن آن دمیدن نفوس اولیای الهی در کنار تلاشهای شخصی میباشد.
از این جا ضرورت و نیازمندی بشر به صاحب زمان(عج) به عنوان ولی الله اعظم معلوم و روشن میشود؛ چرا ایشان با دمیدن روح الهی خود از طریق تزکیه و تعلیم خاص، حکمت خاص را در نفوس آدمی پدید میآورد. آن حضرت(عج) در مقام تعلیم و تزکیه، کتاب و حکمت را به بشر میآموزد بی آن که بشر خود آگاه از این تصرفات الهی باشد؛ چرا که عدم ظهور ایشان به معنای عدم تصرفات و تاثیرات حضرت نیست.
چنان که گفته شد پیامبران در نقش عالمان و تزکیه کنندگان در جوامع خود، نقش تعلیم و تزکیه خاص کتاب و حکمت را ایفا میکنند و این گونه نیست که تنها قابلیت تعلیم و تزکیه شدگان کفایت کند، چرا که تعلیمات الهی هر کسی نیازمند تاثیر مستقیم تزکیه کنندگی اولیای الهی است. اینجاست که نقش خضر ظاهر میشود که تنها در راهبری و تعلیم صرف نیست، بلکه در ایجاد و تصرف و انشای مستقیم و قابلیت سازی در تعلیم شونده و تزکیه شونده است.
نقش عالمان اسلامی در عصر غیبت
در عصر غیبت، عالمان اسلامی همچون پیامبران بنی اسرائیل، از مقام و منزلت روح تصرف کنندگی برخوردارند و میتوانند در افراد تعلیم شونده تصرفات خاصی انجام دهند. از این رو آداب خاصی برای حضور و بهره مندی از ایشان بیان شده است؛ چرا که استفاده از این عالمان تزکیه کننده نیازمند فراهم آوری شرایطی است.
امام صادق از امیرمومنان علی(ع) نقل میکند که ایشان همواره میفرمود:
از حق عالم است که بسیار از وی نپرسی و جامه اش را نگیری و چون نزدش درآیی و کسانی با او باشند، بر همه درود فرستی و او را به تحیت مخصوص گردانی. پیش رویش نشینی و پشت سرش ننشینی و نزد او به گوشه چشم و دست اشارت نکنی و پرنگویی که فلان کس و بهمان کس خلاف نظرت را گفتهاند و از طول صحبتش دل تنگ نشوی، چون عالم همانند نخل خرماست، باید منتظر باشی تا از آن برایت چیزی فرو افتد. اجر عالم از روزه گیر شب زنده دار و مجاهد در راه خداوند بزرگ تر است. (الوسائل ج/8 ص.551 اصول کافی، کتاب فضل العلم، باب حق العالم)
در روایت دیگر آمده است که آن حضرت(ع) فرمود: از حق عالم است که زیاد از او نپرسی و در پاسخ بر او پیش دستی نکنی و چون اعراض کرد پافشاری نکنی و به دامن وی نیاویزی چون خسته شد، با دست اشاره به سویش اشاره نکنی و به گوش چشم اشارت نکنی و در مجلس وی حرکت نکنی و از نهانش جست و جو ننمایی و نگویی فلان بر خلاف نظرت گفت و سر و رازش را پخش نکنی و در نزدش غیبت کسی نگویی و بر شاهد و غایب مواظبت کنی و بر کسانی که در نزدش میباشند سلام جمعی بفرستی و او را به تحیت و سلام خاص مختص کنی و پیش رویش بنشینی و اگر نیازی دارد در انجام آن بر دیگران پیش دستی کنی و از طول مصاحبت با او خسته نشوی، چرا که او همانند درخت خرماست، پس منتظر باش تا بر تو از منفعت خویش فرو افکند و سود دهد. عالم همانند روزه دار شب زنده دار مجاهد در راه خداوند است و زمانی که عالم بمیرد در اسلام رخنهای پدید میآید که تا روز قیامت پر نمیشود و هفتاد هزار فرشته از فرشتگان مقرب آسمان جنازه طالب علم را تشییع و همراهی کنند. (همان)
این گونه است که روح آسمانی عالم در جان و تن شخص متعلم تاثیر میگذارد و او رابه سوی حکمت عالی میبرد و جهان دیگر و جانی دیگر به وی میبخشد.