كلمات كليدي : قرآن، انفاق، صدقه، بخشش، مال
نویسنده : حسين دانش
"نفق" در لغت به معنی گذشتن هر چیز و از بین رفتن آن با تمام شدن آن چیز است.[1] و در اصطلاح "انفاق" بیرون کردن مال از ملک و قرار دادن آن در ملک دیگرى است که یا از طریق صدقه و یا از بخشش کردن مالهاى خویش در راه جهاد و دین و هر آنچه خدا بدان فرمان داده است میباشد.[2]
انواع انفاق
انفاق واجب:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ... » (بقره/254)
«اى کسانى که ایمان آوردهاید! از آنچه به شما روزى دادهایم، انفاق کنید! پیش از آنکه روزى فرا رسد که در آن، نه خرید و فروش است و... »
جمله "مِمَّا رَزَقْناکُمْ" (از آنچه به شما روزى دادهایم) مفهوم وسیعى دارد که هم انفاقهاى مالى واجب و مستحبّ را شامل مىشود و هم انفاقهاى معنوى مانند علم و دانش و امور دیگر، ولى با توجه به تهدیدى که در ذیل آیه آمده، بعید نیست منظور، انفاق واجب یعنى زکات و مانند آن باشد، به علاوه، انفاق واجب است که بنیه بیت المال و حکومت را تقویت مىکند، ضمنا از تعبیر "مما" استفاده مىشود که انفاق واجب همیشه بخشى از مال را در بر مىگیرد نه همه آن را ولى با توجه به آخرین جمله آیه که کافران را ظالمان مىشمرد، اشارهاى است که ترک انفاق نوعى کفر و ظلم است و این جز در انفاقات واجب، تصور نمىشود.
سپس مىافزاید: امروز که توانایى دارید انفاق کنید پیش از آنکه روزى فرا رسد که نه خرید و فروش در آن است و نه رابطه دوستى و نه شفاعت، اشاره به اینکه راههاى نجاتى که در دنیا از طرق مادى وجود دارد هیچکدام در آنجا نیست، نه بیع و معاملهاى مىتوانید انجام دهید که سعادت و نجات از عذاب را براى خود بخرید و نه دوستیهاى مادى این جهان که با سرمایههاى خود کسب مىکنید در آنجا نفعى به حال شما دارد زیرا آنها نیز به نوبه خود گرفتار اعمال خویشاند و از خود به دیگرى نمىپردازند و نه شفاعت در آنجا به حال شما سودى دارد زیرا شفاعت الهى در سایه کارهاى الهى انجام مىگیرد که انسان را شایسته شفاعت مىکند و شما آن را انجام ندادهاید و اما شفاعتهاى مادى که با مال و ثروت در این دنیا قابل بدست آوردن است در آنجا وجود نخواهد داشت. بنابر این شما با ترک انفاق و انباشتن اموال و بخل نسبت به دیگران تمام درهاى نجات را به روى خود بستهاید.[3]
پاداش انفاق
انفاق، سبب آمرزش:
«إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِیَ وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ یُکَفِّرُ عَنْکُمْ مِنْ سَیِّئاتِکُمْ »
«اگر انفاقهاى خود را در راه خدا آشکار سازید خوب است و اگر آن را پنهان دارید و به فقرا بدهید به سود شما است و از گناهانتان مىبخشد » (بقره271)
انفاق، معامله پر سود با پروردگار:
«إِنَّ الَّذِینَ یَتْلُونَ کِتابَ اللَّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیَةً یَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ »
«کسانى که کتاب الهى را تلاوت مىکنند، و نماز را بر پا مىدارند، و از آنچه به آنها روزى دادهایم در پنهان و آشکار انفاق مىکنند، آنها امید تجارتى دارند که نابودى و فساد و کساد در آن نیست.» (فاطر/ 29)
بدیهى است که "تلاوت" در اینجا به معنى قرائت سرسرى و خالى از تفکر و اندیشه نیست، خواندنى که سرچشمه فکر باشد، فکرى که سرچشمه عمل صالح گردد، عملى که از یک سو انسان را به خدا پیوند دهد که مظهر آن نماز است، و از سوى دیگر به خلق خدا ارتباط دهد که مظهر آن انفاق است، انفاق از تمام آنچه خدا به انسان داده، از علمش، از مال و ثروت و نفوذش، از فکر نیرومندش از اخلاق و تجربیاتش، و خلاصه از تمام مواهب خدا دادى.
این انفاق گاهى مخفیانه صورت مىگیرد تا نشانه اخلاص کامل باشد «سرا» و گاه آشکارا تا مشوق دیگران گردد و تعظیم شعائر شود «علانیة».[4]
انفاق مایه فزونى نه کمبود
«قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ یَقْدِرُ لَهُ وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ »
«بگو: پروردگارم روزى را براى هر کس بخواهد توسعه مىدهد و براى هر کس بخواهد تنگ (و محدود) مىسازد، و هر چیزى را (در راه او) انفاق کنید جاى آن را پر مىکند و او بهترین روزى دهندگان است.» (سبأ /39)
در روایتى از پیغمبر گرامى اسلام مىخوانیم که فرمود:
« مَن اَیقَنَ بِالخلف سَخت نَفسه بِالنَفَقَه!»
«کسى که یقین به عوض و جانشین داشته باشد در انفاق کردن سخاوتمند خواهد بود.»[5]
آثار فردی انفاق:
«...وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَیْرٍ فَلِأَنْفُسِکُمْ...»
«...منافع انفاق به خود شما بازگشت مىکند...» (بقره/272)
به این وسیله انفاق کنندگان را تشویق به این عمل انسانى مىنماید، مسلما انسان هنگامى که بداند نتیجه کار او به خود او باز مىگردد بیشتر به آن کار علاقهمند خواهد شد. ممکن است در ابتدا چنین به نظر برسد که منظور از بازگشت منافع انفاق به انفاق کننده، همان پاداش و نتائج اخروى آن باشد؛ البته این معنى صحیح است ولى نباید تصور کرد که سود انفاق تنها جنبه اخروى دارد، بلکه از نظر این دنیا نیز به سود آنها است هم از جنبه "معنوى" و هم از جنبه "مادى" از نظر معنوى، روح گذشت و بخشش و فداکارى و نوع دوستى و برادرى را در انفاق کننده پرورش مىدهد و در حقیقت وسیله مؤثرى براى تکامل روحى و پرورش شخصیت اوست.[6]
آثار اجتماعى انفاق:
جامعه انسانى به منزله تن واحد و داراى اعضاى مختلف است، و اعضاى آن هر چند اسامى و اشکال مختلف دارند، اما در مجموع، یک تن را تشکیل مىدهند، و در غرض و هدف زندگى متحد هستند، از حیث اثر نیز همه مربوط به هم هستند، وقتى یکى از اعضا، نعمتى را از دست مىدهد مثلا فاقد صحت و سلامتى شده و در عمل خود کُند مىگردد، همین عارضه هر چند که در نظر بدوى، متوجه یک عضو است، ولى در حقیقت تمام بدن در عملکرد خود کند و سست مىگردد، و به خاطر نرسیدن به اغراض زندگى خسران و ضرر مىبیند.
پس یک فرد از جامعه که عضوى از یک مجموعه است، اگر دچار فقر و احتیاج شد، و ما با انفاق خود وضع او را اصلاح کردیم، هم دل او را از رذائلى که فقر در او ایجاد مىکند پاک کردهایم، و هم چراغ محبت را در دلش ایجاد نمودهایم، و هم زبانش را به گفتن خوبیها به راه انداختهایم، و هم او را در عملکردش نشاط بخشیدهایم، و این فوائد عاید همه جامعه مىشود، چون همه افراد جامعه به هم مربوط هستند، پس انفاق یک نفر، اصلاح حال هزاران نفر از افراد جامعه است.[7]
انگیزههاى انفاق
1- کمک به موضوع جهاد یا انفاقهاى دیگر به نیازمندان عاملى براى حرکت به سوى این هدف باشد.
2- مساله استخلاف و جانشینى مردم از یکدیگر، یا از خداوند در این ثروتها است که مالکیت حقیقى را مخصوص خدا مىشمرد، و همه را نماینده او در این اموال، که این بینش مىتواند دست و دل انسان را در انفاق باز کند و عاملى براى حرکت در این زمینه باشد.
3- ناپایدارى اموال و سرمایهها و بازماندن آن بعد از همه انسانها حکایت از عاملی دیگر برای تشویق میباشد.
4- خدا را وام گیرنده، و انسانها را وام دهنده مىشمرد، وامى که مساله تحریم ربا در آن راه ندارد و چندین برابر تا هزاران برابر در مقابل آن پرداخته مىشود.[8]
5- بهتر است انفاق اظهار گردد، و در مواردى که افراد آبرومندى هستند که حفظ آبروى آنها ایجاب مىکند انفاق به صورت مخفى انجام گیرد و در صورتی که بیم ریاکارى و عدم اخلاص مىرود مخفى ساختن آن بهتر خواهد بود.[9]
در بعضى احادیث تصریح شده که انفاقهاى واجب بهتر است اظهار گردد، و اما انفاقهاى مستحبّ بهتر است مخفیانه انجام گیرد.
«از امام صادق (ع) نقل شده که فرمود: زکات واجب را به طور آشکار از مال جدا کنید و به طور آشکار انفاق نمائید اما انفاقهاى مستحبّ اگر مخفى باشد بهتر است.»[10]
شرایط انفاق
1- از بهترین قسمت مال انتخاب شود نه از اموال کم ارزش:
«اى کسانى که ایمان آوردهاید از اموال پاکیزهاى که به دست آوردهاید، یا از زمین براى شما خارج ساختهایم انفاق کنید، و به سراغ قسمتهاى ناپاک براى انفاق نروید در حالى که خودتان حاضر نیستید آنها را بپذیرید مگر از روى اغماض، و بدانید خداوند بى نیاز و شایسته ستایش است.» (بقره- 267)
2- از اموالى که مورد نیاز انسان است باشد:
«آنها دیگران را بر خود مقدم مىدارند هر چند شخصا شدیدا نیازمند باشند.» (حشر- 9)
3- به کسانى انفاق کند که سخت به آن نیازمندند و اولویتها را در نظر گیرد:
«انفاق شما (مخصوصا) براى نیازمندانى باشد که در راه خدا در محاصره قرار گرفتهاند.» (بقره 273)
4- انفاق اگر پنهان باشد بهتر است:
«هر گاه آنها را مخفى ساخته و به نیازمندان بدهید براى شما بهتر است.» (بقره 271)
5- هرگز منت و آزارى با آن همراه نباشد:
«اى کسانى که ایمان آوردهاید انفاقهاى خود را با منت و آزار باطل نکنید.» (بقره 264)
6- انفاق باید توأم با اخلاص و خلوص نیت باشد:
«کسانى که اموالشان را براى جلب خشنودى خداوند انفاق مىکنند.» (بقره 265)
7- آنچه را انفاق مىکند کوچک و کم اهمیت بشمرد هر چند ظاهرا بزرگ باشد:
«به هنگام انفاق منت مگذار و آن را بزرگ مشمر.» (مدثر 6)
8- از اموالى باشد که به آن دل بسته است و مورد علاقه او است:
«هرگز به حقیقت نیکوکارى نمىرسید مگر اینکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید.» (آل عمران92)
9- هرگز خود را مالک حقیقى تصور نکند، بلکه خود را واسطهاى میان خالق و خلق بداند:
«انفاق کنید از آنچه خداوند شما را نماینده خود در آن قرار داده است.» (حدید 7)
10- قبل از هر چیز باید انفاق از اموال حلال باشد، چرا که خداوند فقط آن را مىپذیرد:
«خداوند تنها از پرهیزگاران قبول مىکند.» (مائده 27)[11]