كلمات كليدي : قرآن، رجاء، خوف، طمع، اميدواري
نویسنده : محمد مؤذني
"رجاء" در لغت به معنای گمان به وقوع چیزی است که موجب خوشحالی باشد که در فارسی از آن به امید، تعبیر میگردد.[1]
تفاوت رجاء با أمَل و طمع:
"أمل" گمان داشتن به وقوع چیزی است که حصول آن بعید است، امّا "طمع" گمان داشتن به وقوع چیزی است که حصول آن بعید نیست، و رجاء، حالتی بین أمَل و طمع میباشد.[2]
رابطۀ خوف و رجاء:
رجاء در مقابل خوف استعمال میگردد، چون "خوف" به معنای اضطراب از عدم وقوع آن چیز میباشد، در حالی که در "رجاء" توقع حصول خیر وجود دارد.[3]
قرآن و امیدواری:
قرآن در جهت امیدوار کردن انسانها و ریشه کنی نا امیدی، زمینههای فراوانی را ایجاد نموده است:
1- ممنوعیّت نا امیدی از رحمت الهی:[4]
یکی از تدابیری که قرآن در این زمینه بکار گرفته این است که همۀ انسانها را از نا امیدی منع نموده و به رحمت خداوند امیدوار کرده است:
«...قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً... »[5]
«بگو: اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کردهاید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مىآمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است»
با توجه به اینکه "قنوط" به معنى مایوس شدن از خیر است به تنهایى دلیل بر این است که گنهکاران نباید از " لطف الهى" نومید گردند.[6]
2- باز بودن راه توبه:
ارتکاب گناه، به منزلۀ خراب کردن پلهای پشت سر و افتادن در مسیر هلاکت میباشد، امّا از آنجا که اسلام، برای نجات انسانها از تباهی نازل شده، راهبازگشت را برای گنهکاران، باز گذاشته تا امیدوارانه به جبران گذشته بپردازند:
«وَ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی رَحِیمٌ وَدُود »[7]
«از پروردگار خود، آمرزش بطلبید و به سوى او بازگردید که پروردگارم مهربان و دوستدار (بندگان توبهکار) است!»
این آیه خداوند را با دو صفت رحیم و ودود معرفی نموده که نشانگر عشق بی پایان او به بندگانش میباشد و این نکته بیانگر آن است که حتی با عظیمترین گناهان نیز راه تؤبه باز است.[8]
3- قبولی توبه و تبدیل سیّئات به حسنات:
زمینۀ دیگری که در قرآن برای گسترش نور امید در نظر گرفته شده این است که علاوه بر باز بودن راههای توبه، نه تنها به بندگان، نوید قبولی توبه را دادهبلکه به آنها بشارت تبدیل سیّئات به حسنات را نیز داده است:
«غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ شَدِیدِ الْعِقابِ ...»[9]
«خداوندى که آمرزنده گناه، پذیرنده توبه، داراى مجازات سخت... است »
مجموع "غافِرِ الذَّنْبِ وَ قابِلِ التَّوْبِ" به منزله یک صفت است و به یک نوع از رفتار خدا با بندگان گنهکار، اشاره دارد و آن این است که ایشان را مىآمرزد، گاهى با توبه، و گاهى با شفاعت.[10]
و اینکه خداوند توبه پذیر، گناهان تؤبه کنندگان را ، به حسنات تبدیل مینماید:
«...إِلاَّ مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً »[11]
«...مگر کسانى که توبه کنند و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدّل مىکند..»
از نظر مفسرین، تبدیل گناهان به حسنات به سه طریق امکان دارد:
الف ) با اصلاح رفتار ناپسند خود بعد از توبه.
ب) خداوند سیئات اعمال او را محو مىکند، و به جاى آن حسنات مىنشاند.
ج) منظور از سیئات، آثار سوئى است که از گناه بر روح انسان نشسته که با توبه، تبدیل به آثار خیر مىگردد.[12]
4- پاداش چندین برابر از ناحیۀ خداوند:
یکی از اموری که باعث رشد اقتصادی و به گردش در آمدن چرخهای اقتصاد در جامعه میگردد، در نظر گرفتن پاداش برای فعالان اقتصادی میباشد، خداوند نیز در قرآن به کسانی که با او معامله نمایند و در راه او انفاق کنند وعدۀ سود چند برابر میدهد:
«مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَةً...»[13]
«کیست که به خدا "قرض الحسنهاى" دهد،تا آن را براى او، چندین برابر کند؟...»
"اضعاف" جمع " ضِعف" به معنى دو یا چند برابر کردن چیزى است، و چون این واژه به صورت جمع آمده و با کلمه"کثیرة"، تاکید شده و جمله "یضاعف" نیز بر تاکید بیشترى، دلالت دارد، از مجموع این نکات، استفاده مىشود، که خداوند، براى انفاق کنندگان پاداش بسیار فراوانى قرار داده و اینگونه پاداش دادن از ناحیۀ خداوند سبب میشود که افراد جامعه، بدون دلهره و با امید مضاعف، به یاری هم نوعان خود بپردازند که باعث.[14]
5- جبران گناهان، با ابتلاء به گرفتاریها:
برنامۀ دیگری که برای امیدوار کردن انسان در نظر گرفته شده این است که مؤمن با مبتلا شدن به مصیبت ها از ناحیۀ خداوند، خطاهای خود را جبران نموده و لذا با امید و احساس امنیّت بیشتری با آینده روبه رو میگردد، بنابر روایات متعدد، گناهان مؤمن با مبتلا شدن او به بلایا، بخشیده میشود و این باعث میشود که فرد با امید بیشتری به سوی سعادت گام بردارد:
امام صادق (ع)فرمودند:
«هیچ مؤمنی نیست مگر اینکه در بدنش دردی وجود دارد که تا زمان مرگ همراه اوست، که آن درد کفارّۀ گناهان او میباشد.»[15]
رابطۀ دعا با امید:
یکی از عوامل رشد امید در انسان این است که او خود را مورد حمایت افراد عالی مقام در جایگاههای مادّی و معنوی بداند، تا در شرایط نامساعد زندگی، به آنها تکیه نماید، دعا انسان را به عالیترین مقام هستی متصل میگرداند که آرامش روح را به انسان هدیه میدهد و لذا در قرآن نیز انسانها را به این اصل مهم متوجه نموده که خداوند بهترین و نزدیکترین تکیه گاه است که میتوانبوسیلۀ دعا به او تکیه نمود:[16]
«وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ... »[17]
«و هنگامى که بندگان من از تو در باره من سؤال کنند (بگو) من نزدیکم! دعاى دعا کننده را به هنگامى که مرا مىخواند پاسخ مىگویم...»
از طرفی نیز انبیاء الهی و فرشتگان برای مؤمنان دعا نموده و از خداوند طلب مغفرت میکنند که موجب افزایش امید میگردد:
«الَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْش..یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ کُلَّ شَیْءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِینَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِیلَک..»[18]
« فرشتگانى که حاملان عرشند.. براى مؤمنان استغفار مىکنند (و مىگویند:) پروردگارا! رحمت و علم تو همه چیز را فراگرفته است پس کسانى را که توبه کرده و راه تو را پیروى مىکنند بیامرز..»
رابطه کوشش با امیدواری:
یکی از شرایط امیدواری، تلاش و کوشش در کارهاست، چرا که اگر انسان امید چیزى را دارد باید خود را براى استقبال از آن آماده کند و اگر اثرى در عمل اونمایان نباشد، در واقع مدعى دروغینى بیش نیست:
«..فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً..»[19]
«پس هر که به لقاى پروردگارش امید دارد، باید کارى شایسته انجام دهد»
موانع امیدواری:
1-گمراهی:
یکی از موانعی که از امیدوار شدن افراد جلوگیری مینماید گمراهی میباشد زیرا وقتى انسان بکلّى از راه حقّ منحرف و گمراه گشت، امیدى براى هدایت ورسیدن برحمت و درک فیوضات إلهى پیدا نخواهد کرد.[20]
«قالَ وَ مَنْ یَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّون »[21]
«..جز گمراهان، چه کسى از رحمت پروردگارش مأیوس مىشود؟»
"قنوط" عبارتست از یأس شدید و ناامیدى تمام، در حقیقت قنوط از آثار و نتایج گمراهی میباشد.
2- کفر:
مانع دیگری که سر راه امید قرار دارد کفر است، چون خداوند متعال، مبدء رحمت است و صفت امید،در ذات اوست و هرگز بندگان خود را از رحمت خود مأیوس نمىکند، مگر آنکه دیگران خودشان را از أنوار لطف او محروم سازند و این چیزی جز کفر نیست.[22]
«لا یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکافِرُون»[23]
«تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأیوس مىشوند»
3-وقوع مشکلات:
یکی از موانع امیدواری،بروز مشکلات میباشد، چرا که انسانهای تربیت نشده که قلبشان، نور معرفت الهی را درک نکرده، به هنگام پشت کردن دنیا
مایوس می گردند[24]، که قرآن دربارۀ آنها فرموده:
«وَ إِنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَیَؤُسٌ قَنُوط »[25]
« و هر گاه شرّى به او رسد، بسیار مأیوس و نومید مىگردد!»