كلمات كليدي : زهد، پارسايي، قرآن، درجات، آخرت، اسلام، رهبانيت
نویسنده : محبوبه محجوب
"زهد" در لغت، به معنی بی اعتنایی، و زاهد کسی است که در عین کار و تلاش، به دنیا بی اعتنا باشد[1]و در اصطلاح زهد، ضد رغبت و میل به دنیا است؛ یعنی روی گردانی از خوشیهای دنیا و اموال و منصبها و چیزهای دیگری که با مرگ زائل میشود.[2]
زهد در آیات قرآن
"زهد" در آیات قرآن به صورت مستقل به کار نرفته است، ولی معنا و مفهوم آن در آیات قرآن بیان شده است:
الف- زهد توشه آخرت
«مَنْ کانَ یُریدُ حَدْثَ الْآخِرَةِ فَزِدْ لَهُ فی حَرْثِهِ...» (شوری 20)
«کسی که زراعت آخرت را بخواهد، به او برکت میدهیم و بر محصولاتش میافزاییم و آنها را که فقط کشت دنیا را می طلبند، کمی از آن به آنها میدهیم اما در آخرت هیچ نصیبی ندارند »
ب- معیار زهد
«لِکیلا تَأسَوا عَلی مَا فَاتَکُمْ ولا تَفرَحوا بِما ءاتکُم» (حدید 23)
«(این را بدانید) تا هرگز به آنچه از دست شما میرود اندوهگین نشده و به آنچه به شما داده شده است، دلشاد (شادمان) نگردید »
معنی زهد و پارسایی در این آیه به وضوح بیان شده است و آن اینکه انسان به آمد و رفت نعمتهای دنیا دل خوش نکند، این دو جمله کوتاه در حقیقت یکی از مسائل پیچیدۀ آفرینش را حل میکند، چرا که انسان همیشه در جهان هستی با مشکلات و گرفتاریها و حوادث ناگواری روبرو است و غالباً از خود سؤال میکند، با اینکه خداوند، مهربان و کریم است، این حوادث دردناک برای چیست؟ قرآن میگوید: هدف این بوده که شما دلبسته و اسیر زرق و برق این جهان نباشید.[3]
امیرمؤمنان (ع) نیز در ذیل همین آیه میفرماید:
«زهد بین دو کلمه از قرآن است که خدای سبحان فرمود: "تا بر آنچه از دست شما رفته حسرت نخورید و به آنچه به شما رسیده شادمان مباشید" کسی که بر گذشته افسوس نخورد، و به آینده شادمان نباشد، همۀ جوانب زهد را رعایت کرده است »[4]
ج- دل کندن از نعمتهای ناپایدار
«وَلا تَمُدَّنَ عَیْنَیْکَ إلی ما مَتَّعنا بِهِ أزواجاً مِنهُم زَهرَةَ الحَیوة الدنیا... » (طه 131)
«و هرگز چشم خود را به نعمتهای مادی که به گروههایی از آنها دادهایم میفکن، که اینها شکوفههای زندگی دنیاست و برای آن است که آنها را با آن بیازمائیم و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است »
درجات زهد
1- پائینترین درجه زهد آن است، که دل انسان میل و محبت به دنیا داشته باشد، ولی آن را با مجاهده و سختی ترک کند.
2- درجه متوسط زهد آن است که دنیا در نظر او زیباست، ولی آن را در مقایسه با آخرت و نعمتهای آن حقیر میشمرد و به همین دلیل با میل و رغبت، دنیا را ترک میکند.
3- درجه سوم این است که دنیا مطلقاً در نظر او اهمیتی نداشته و آن را هیچ بداند و به همین دلیل با شوق و رغبت از آن کناره گیری میکند، که این والاترین درجه زهد است.[5]
نشانههای زاهد حقیقی
1- به آنچه دارد خوشحال نمیشود،و برای آنچه از دست میدهد اندوهگین نمیشود.
2- ستایش و نکوهش در نظرش یکی است و فرقی ندارد.
3- فقط با خدای تعالی مأنوس است و شیرینی عبادت بر قلب او غلبه کرده است.[6]
تفاوت زهد اسلامی و رهبانیت مسیحی
اسلام دینی جامعه گرا و زندگی گرا است، نه زهدگرا، به علاوه تعلیمات جامع و همه جانبه اسلامی در مسائل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، اخلاقی بر اساس محترم شمردن زندگی و روی آوردن به آن است، نه پشت کردن به آن، رهبانیت و اعراض از زندگی با جهان بینی و فلسفۀ خوش بینانه اسلام درباره هستی و خلقت ناسازگار است.
اسلام هرگز مانند برخی از [دینها] و فلسفهها با بدبینی به هستی و خلقت نمینگرد و خلقت را به دو بخش زشت و زیبا تقسیم نمیکند. زهد اسلامی غیر از رهبانیت است، رهبانیت پریدن از مردم و رو آوردن به عبادت است و بر اساس این اندیشه کار دنیا و آخرت از یکدیگر جداست، لذا یا باید به عبادت پرداخت تا در آن جهان به کار آید و یا باید متوجه زندگی و معاش بود، تا در این جهان به کار آید بنابراین رهبانیت بر ضد زندگی و مستلزم کناره گیری از خلق و سلب هرگونه مسئولیت و تعهد از خود است.
اما زهد در اسلام آن چیزی نیست که رهبانیت به وجود آورده است، در اسلام، نه خود آن جهان و این جهان از یکدیگر جدا هستند و نه کار این جهان با کار آن جهان بیگانه است، ارتباط دو جهان با یکدیگر از قبیل پیوند روح و بدن است، که چیزی است حد وسط یگانگی و دوگانگی، لذا آنچه برضد مصلحت آن جهان است، برضد مصلحت این جهان نیز است و آنچه بر وفق مصالح عالیه زندگی این جهان است، بر وفق مصالح عالیه آن جهان نیز است، لذا زهد اسلامی در متن زندگی قرار دارد، و کیفیت بخشیدن به زندگی است و از دخالت دادن پارهای ارزشها برای زندگی ناشی میشود.[7]