کتاب "بیان و تبیان در علوم قرآن" را آیتالله سیدعلی شفیعی تالیف کرده و ناجی جزایری آن را در 240 صفحه منتشر نموده است. ادب و شرائط قرائت قرآن، مدخل تفسیر قرآن، واژه قرآن، نزول قرآن، فلسفه نزول تدریجی قرآن، افسانه تحریف قرآن و... از عناوین موجود در فهرست مطالب کتاب مذکور است. در بخشی از این کتاب، پیرامون ویژگیهای قرآن کریم چنین میخوانیم:
در آیات شریف یاد شده از قرآن خواندیدم که (و بینات من الهدی و الفرقان) و نیز (هذا بصائرللناس) و جملهها و کلماتی و آیاتی دیگر از این قبیل و هم در حدیث ارزشمند پیامبراسلام(ص) آمده است که: ولاینقضی عجائبه.
اکنون لازم است با اختصار و تنها بعنوان نمونه مواردی از این بصائر و بینات و عجائب قرآنی که هر کدام از خصایص و ویژگیهای این سند آسمانی به شمار میروند را ارائه کنیم. طبیعی است این موارد امتیازات قرآنی نسبت به کتب غیرآسمانی است، لکن چنانچه درصدد مقایسه و مقابله با کتابهای آسمانی پیشین برآئیم باز هم این امتیازات برای قرآنکریم ثابت موجود و محفوظ خواهد بود.
1 - ارتباط با فطرت:
اصول و پایههای قرآن براساس فطرت و غرایز اصیل و راستین انسانی بنا نهاده شده است. آن فطرت پاک و طبیعی بشری که از تاریخ زندگانی بدوی و غارنشینی او تا آخرین مراحل پیشرفت و تکاملش که پایان آن معلوم نیست در او ثابت و برقرار است و اصل و ماهیت آن با هیچ تحول و تغییری دست خوش تغییر و تبدیل نخواهد گردید. (فطرتالله التی فطرالناس علیها لا تبدیل لخلقالله).
تمامی احکام، اصول، مقررات و دستورات قرآنی که در قالب سورهها و آیات و اجزاء و کلمات آن بر بشر نازل گردیده، در جهت تربیت و تکامل انسان بر پایه نیازهای طبیعی و دور از انحراف و اعوجاج استوار گردیده است. مگر نه این بود که با گذشت مدت کوتاهی از نزول قرآن نفوذی عمیق و تاثیری ژرف بر قلوب و نفوس و افکار و ارواح مردم به ویژه بر ساکنان شبهجزیره عربستان بخشید که هرگز در تاریخ بشری مانند آن دیده و شنیده نشده است. مردمی را که هیچ نیرویی وحدت نمیبخشید و هیچ عاملی آنان را متشکل نمیکرد و از هیچ تحولی اثرپذیر نمیشدند. اما یک باره در اثر جاذبه و جذبه آیات قرآنی و گسترش تاثیر ژرف آن بر آنان تبدیل گردیدند به ملتی دلیر، مردمی متحد و هماهنگ. قوی و نیرومند، مشهور و نامآور، مصمم و با اراده، عزیز و گرامی، صریح و با شهامت. عابد و شبزندهدار، همراه با تشکیل جامعهای سالم و موفق. اقتصادی متین و استوار. اخلاقی متعالم و مترفی، رفتاری صحیح و به دور از غل و غش. بدانسان که نام آنان به عنوان پیروان اسلام همه جا و همه کس را به خود مشغول و رفتارشان همه را مجذوب و مسحور و آوازهشان همه جا را فرا گرفته دیری نپائید که مسلمانان در سایه قرآن، خود مبتکر انواع صنعتها و اختراعها شده، گامهای بلند و استوار در راه علم و تمدن برداشته افکاری صائب و آرایی متقن به جهان دانش و بینش ارمغان داده و بالمآل تمدنی بزرگ و جامعهای برین به جهان و جهانیان ارائه نمودند.
دانشمندی غیر مسلمان میگوید: محمد(ص) کامیابترین و موفقترین پیامبران و مصلحان عالم است. زیرا او در مدت 23 سال چنان ملت خود را با قرآن سیراب کرد که در برابر هر دشمن سرسختی در مکه مقاومت نمودند و سپس با هجرت به مدینه به جنگهای تدافعی جهت جلوگیری از حملههای دشمنان خود پرداختند، تا جائی که نام آنان لرزه بر اندام سران کشورها انداخت و همه این موفقیتها در دوران زندگانی و حیات رهبرشان محمد(ص) انجام گرفت.
آری به گفته جامعهشناسان، هر انقلابی در مسیر پیروزی مطلق و کامل خود به سه دوران و سه نسل نیازمند است (حدود 75 الی 100 سال) یک. دوران و نسل تشکیک و تضعیف عقیده نسبت به رسوم و مقررات و عملکردهای رژیم پیشین، دوم. دوره و نسل تخریب و انهدام کامل کیان و موجودیت آن رژیم و دوره و نسل سوم به منظور تثبیت و تحکیم مقررات و احکام انقلاب (نظام و رژیم جدید) و گسترش حاکمیت اصول و برنامههای آن. اما مینگریم که انقلاب الهی اسلام تمام این سه مرحله و دوره را در مدتی کمتر از یک نسل طی نموده و تمامی مراحل و مدارج سهگانه را یعنی برنامههای ضروری یکصدساله را طی مدت 23 سال - کل دوران رسالت پیامبر(ص) - با موفقیت کامل برگزار نمود و این پیروزی چشمگیر همه به برکت قرآن و آیات و احکام اصیل و فطر آن بود که بسرعت در عمق جان مردم ریشه دوانده و آن تحول عظیم را به وجود آورد.
شوپنهاور (متولد 1788 و متوفای 1860 م) یک فیلسوف آلمانی و غیرمسلمان است. او میگوید: در اسلام چیزی که قابل فهم و درک نباشد وجود ندارد و اگر نیروهای معاویهبنابی سفیان و دیگر دشمنان اسلام نبود نیاز و اجباری نبود که اسلام به مقابله و دفاع برخیزد بلکه همان آهنگ دلنواز قرآن و احکام سلیس و عقل پذیر اسلام کافی بود که افکار آماده را به خود منعطف و معتقد سازد. مگر نه این بود که به معجزه ظهور قرآن و دین قرآنی در اوائل قرن هفتم میلادی پیروان اسلام و قرآن بر کرانه دریای سرخ با گامهای موفق پیش رفتند؟
2 - قرآن کتاب و صحیفه انقلاب
تاریخ سیاسی و اجتماعی بشری گویای این واقعیت است که هر تغییر و تحولی - در هر زمینهای - از دو حال بیرون نبوده و نیست.
1 - تغییرات و دگرگونیهای حاصله به صورت اصلاحات و سطح جامعه و روبنای اجتماع مطرح شود. این رفرم، اصلاح و تعمیر نام داشته و تاثیری در شالوده و زیربنای جامعه ندارد. رفورم جایگاهش آنجا است که اساس و شالوده یک مکتب، محکم و مقبول باشد و نیازی به دگرگونی بنیادی نباشد و یا این دگرگونی مقدور نگردد و چارهای جزء اکتفاء به تغییرات سطحی نباشد.
2 - تغییرات و دگرگونیها در اساس، شالوده، بنیاد و زیربنای یک مکتب و یک مجتمع مطرح شود زیرا نه تنها سطح و روبنایی وجود ندارد یا اگر وجود دارد منهدم و متلاشی است، بلکه شالوده و زیربنایی هم اگر وجود دارد فرسوده و پوسیده و غیرقابل استفاده و غیرنافع بلکه غیرمنطبق با نیازهای انسانی و با واقعیتهای موجود است و ضرورت حاکم و قایم است که باید همه چیز را دگرگون کرد. اساسی نو بنا نهاد و زیربنائی تازه استوار کرد. این را رنسانس یا انقلاب گویند که با قیام یک پیامبر آسمانی یا یک فیلسوف متفکر و یا سیاستمدار آزموده و مجرب و یا رهبر حکیم و دوراندیش انجام پذیر است.
مطالعه تاریخ جاهلیت و اوضاع و احوال عصر جاهلی ( چه در شبهجزیره و چه در دیگر نقاط جهان آن روز) و نیز مداقه و مراجعه در احکام نورانی اسلام و مبانی متقن و اساسی آن (کتاب و سنت) به نحوهای گویای این حقیقت است که دین مبین و آئین محمدی(ص) یک انقلاب واقعی و همه جانبه در تمامی زمینههای فکری، اجتماعی، اخلاقی، اقتصادی و سیاسی بود که همراه پشتوانه عظیم الهی و آسمانی آن بر جامعه بشری آن روزگار و در شرایطی که شدیدترین نیازمندیها به چنین دین جامع و کاملی احساس میگردید نازل شد و چنانکه در آیات متعدد قرآنی مطرح و مصرح است، یک انقلاب ژرف و ریشهدار بود که تغییر، تحول و تبدل همه چیز را به عهده گرفت و با پیروزی و موفقیت به ثمر رسانید و به گفته خود قرآن شریف منتی بزرگ و نعمتی و موهبتی عظیم بود که از سوی خداوند منان و منعم حقیقی به انسانها ارزانی گردید.
آری، آیات قرآنی شامل قوانین و مقررات اسلام بر این اساس نزول یافت و روابط و ضوابط اصلی شریعت محمد(ص) به گونهای تدوین و تنظیم گردیده که انجام و اجرای آنها، عاملان، گروندگان و مطیعان خود را تبدیل به امواجی توفنده و خروشان، نیروهایی منسجم و متشکل. قوایی متحد بلکه واحد کرد و در محیطی سرشار از نشاط و عقیده و امید به آینده پرورش داد که هیچ قدرتی چه علمی و یا نظامی و غیره یارای مواجهه و مقابله با اسلام را نیافت. اصولا نوع انقلابهای موجود در جهان همراه با اقسام جبر و اکراه و انواع قتل و دمار و هلاک است. لکن اسلام و قرآن را مردم از جان و دل درک نموده و از دل وجان پذیرفتند و حتی در راه حمایت و دفاع از آن متحمل همهگونه رنج و شکنجه، قتل و حبس و تبعید و زندان و آزار و خسارت جسمی و مالی گردیدند و احیانا همه موجودیهای خود بلکه اصل موجودیت خویش را نیز از کف رها کردند، اما اسلام و دین به دست آورده را از دست ندادند. (تاریخ صدر اسلام بلکه دیگران دورانهای اسلامی نیز شاهد صریح مدعا است).
محقق دانشمند، دکتر محمد عبدالله دراز در کتاب ارزندهاش (مدخل الی القرآن الکریم) به نقل از آقای لورتردر مقدمهای که بر قرآن مترجم به زبان فرانسه تالیف (دی رایر) نوشته چنین آورده است:به ما نرسیده که از آغاز هجرت بدینسوی یک مسلمان راستین و حقیقی از دین خود برگشته دین دیگری را پذیرا شده باشد. آنگاه محقق یاد شده میافزاید: با وضع فجیع کنونی مسلمین (اشاره به زمان تالیف اثر یاد شده است. حدود 1390 هـ ق) هنوز استعداد مسلمانان جهت گرایش به دین دیگری کمتر است از استعداد پیروان ادیان دیگر نسبت به دین خود و این بزرگترین دلیل است که همگان اسلام را با عقل و اراده و فطرت و اختیار خود گردن نهاده و درک نمودهاند و هم پدران و نیاکانشان با رغبت و عزم جزم به اسلام روی آوردهاند. به گونهای که به هیچ قیمت حاضر به رجوع و عدول در آن نبوده و نیستند.
3 - قرآن کتاب هدفمند و متعالی
هدف و مقصد اصولی قرآن، تاسیس و تحکیم مکتب انسانیت و به وجود آوردن انسان کامل و بشر مسئول و متعهد است. هر آنچه این جهت را تقویت کند و به این منظور و مراد برساند و یا به آن نزدیک سازد مورد تاکید و تصدیق قرآن است. اینکه مینگریم این کتاب عظیم آسمانی از میان دهها موضوعات چون صنعت، تاریخ، حرفهها و فنون، اقتصاد، انتخاب شغل و اسلوب زندگی و... و... بیش از همه چیز به تهذیب اخلاق، تکمیل و تکامل نفس ناطقه انسانی و تخلق به آداب و صفات متعالی پرداخته و بدان توجه و توجیه مینماید همه و همه در راستای تحقق هدف یاد شده است.
بدیهی است تا تهذیب و تربیت نباشد همه ابزارها و سرمایههای دیگر در معرض سوء استفاده و در خلاف مسیر و مقصد طبیعی خود واقع و بکار گرفته میشود. فکر و اندیشه در راه فنا و هلاک، علم و دانش در جهت اغراض ابلیسی و مقاصد شوم، اقتصاد، به عنوان ابزاری به منظور پراکندگی جامعه و ایجاد اختلاف طبقاتی و نابودی ضعیفان و محرومان، ادب و عرفان عاملی در طریق عزلت و انزوا و انسلاخ از مسئولیتهای اجتماعی، صنعت و تکنولوژی، حربهای جهت مکیدن خون مستضعفان به وسیله زورگویان و حتی مذهب نیز وسیلهای جهت انحطاط و زبونی و عاملی برای ذلت و بدبختی به کار گرفته میشود و بالاخره زندگانی و اسلوب آن مظهری از حیوانیت و درندگی و بهیمه صفتی درخواهد آمد. چنانکه نمونههایی از تمام موارد یاد شده را در گوشه و کنار تاریخ و جغرافیای گیتی مشاهده کرده و میکنیم.
لهذا قرآن این دستورالعمل نازل شده از عالم غیب به جهان شهود، بیش از هر چیز و پیش از هر چیز، مسیر فعلیت بخشیدن به نیروهای بالقوه انسان و تجلی دادن به ارزشها و معنویات موجود در او را میپیماید و آن را توصیه و بر آن تاکید میورزد، زیرا با تامین این اهداف متعالیه قرآنی و پس از حصول اطمینان از وصول بشر به مدارج والای انسانی و برقراری رابطه ناگسستنی با مبدا اعلی و رهایی از بندهای ددمنشی و درندگی، انسان به مقام مقدس خلافت و جانشینی خدا در زمین نایل آمده و دیگر هیچ گامی بر ضد انسانیت برنمیدارد و چنان مصونیتی مییابد که هیچ وسیله و ابزاری از آنچه گفته شد را وسیله نیل به مقاصد انحرافی قرار نمیدهد که اصولا در این مرحله فکر و اندیشه انحرافی در این (خلیفهالله) یافت نمیشود، هر شغلی را شاغل باشد، هر علم و صنعتی را پیشه خود قرار دهد،هر لباس و ماوی و مسکنی را انتخاب کند. با هر کس در رابطه و انس باشد و به هر سوی که گام نهد و رو نماید در مسیر (الله) خواهد بود، در طریق صلاح و اصلاح فرد و جامعه خواهد بود و بالاخره در راه رضای خداوند و رفاه مادی و معنوی انسانها خواهد بود. این است مقصد قرآن و این است آنچه را قرآن پی میگیرد.
پس این سخن عین حقیقت است که قرآن کریم قانون اساسی یک جامعه برین است در طریق ماده و معنی و در مسیر دنیا و آخرت و در راه علم و عمل، نه ارائه کننده یک مکتب محدود و یک نظام گذرا و موقت و در این امتیاز و ویژگی است که پیش از هر جای دیگر باید سراغ قرآن رفت و در راه شناخت هر چه بهتر آن گام برداشت و به عظمت آن پی برد و تعلیمات و رهنمودهای آن را به کار گرفت.
4 - توحید در قرآن:
دانسته شد که قرآن با فطرت خدادادی انسان سروکار دارد و با اصول انسانیت در رابطه است. از سوی دیگر تحقیقات و کاوشهای جامعهشناسان به این نتیجه رسیده است که توحید و یگانهپرستی از آغاز پیدایش بشر با او دمساز و همراه بوده و در عمق فطرت او جای داشته است به گونهای که او هیچگاه از گرایش به توحید و خداپرستی و خداجویی جدا نبوده و این احساس و گرایش همیشه در وجود او موجود و با او همراه بوده است.
لهذا در پاسخ به این سئوال که آیا نقطه آغاز، توحید و یکتاپرستی است که شرک به مرور زمان و به صورتهای غیرطبیعی یافت شده و به درون توحید نفوذ یافته و آن را آلوده ساخته که میباید با این آلودگی و نفوذ ناروا مبارزه نمود تا آن را از میان برداشت تا مسیر فطری توحید پاک و تطهیر گردد، و یا آنکه برعکس مبدا و آغاز بشر همراه با شرک و دو یا چندگانهپرستی بوده و لکن با توجه به تدریجی به نواقص و نقایص شرک و درک زیباییهای توحیدی بشر از شرک فراری و رویگردان شده و کم کم روی به ساحل نجات (توحید) آورده و استمرار آن را پذیرفته و گردن نهاده است. بررسیها و کاوشها عقیده نخستین را تایید نموده است نه فرضیه دوم را پس اصل و اساس و فطرت و بنیاد، همان یگانه پرستی و وحدتجویی است و شرک یک امر عرضی و یا یک بیماری عارضی است که به درمان و قلع و قمع آن باید پرداخت.
خوشبختانه نظریه و عقیده صحیح یاد شده پیش از اظهار و ابراز آن از سوی محققان غربی و غیرغربی، اسلامی و غیراسلامی در روایات مذهبی و احادیث دینی مطرح شده و هم مورد تاکید و تایید قرآن کریم قرار دارد که این خود یکی از دلایل آشکار همگامی قرآن با فطرت انسانی و اصول راستین بشری است. پس توحیدی که قرآن میآموزد و ترویج میکند و خود از ویژگیها و خصایص این صحیفه الهی است، استوارترین عقیده بلکه تنها عقیده متین و استوار و فطری است که از نظر ماهیت و حقیقت، در قرآن بینظیر و اثرات اخلاقی، اجتماعی و دیگر آثار و برکات آن به گونهای است که در هیچ مکتب و آئین دیگری یافت نشده است.
یک خصیصه دیگر که در درون ویژگی یاد شده است و باید مورد اهتمام و تاکید باشد آن است که توحید قرآن و توحید در قرآن گامی از طریق طرح مسایل عقلی و علمی در سطحی متعالی و افقی رفیع (و به گونهای مبتکرانه وحتی غیرقابل تقلید که با استدلالهای فلسفی متفاوت از براهین موجد در آثار حکماء منطقیین مستقل است) برگزار گردیده است. (نمونه آن سورههای توحید و الکافرون با ملاحظه احادیث وارده در ذیل این دو سوره و نیز مباحث دیگر توحیدی قرآن کریم) و زمانی به وسیله توجه دادن و امر به تفکر و اندیشه در موارد عینی طبیعت و آیات آفاقی و انفسی و مسائلی از این قبیل که بسیاری از آدمیان و حتی دانشوران غافلانه از کنار آنها عبور میکنند و از درک حقایق آنها محروم میمانند (مانند شب و تاریکی آن. روز و روشنایی، آسمان و زمین، آفرینش شتر، نصب و ارتفاع کوهها، گسترش متناسب زمین، رویش گیاهان، رشد درختان، رسیدن میوهها، اوضاع و احوال جانداران، آبها و دریاها، افلاک، اقمار و کواکب و دهها و صدها موضوع دیگر که اندیشه و تعقل در آنها انسان را با کمک فطرت اصیل و عقل سلیم، به وجود، وحدت، و قدرت باریتعالی رهنمون میشود. و گاهی با تحریک غرایز فطری و تقویت قوای عقلانی و استفاده از خطابهای ویژه و هشدار دهنده و بیدار کننده (انما یتذکر اولوا الالباب، فاتقون یا اولی الالباب، لقوم یعقلون، لقوم یتفکرون، انظروا، افلا یتدبرون، لمن کان له قلب او القی السمع، ان هذه تذکره) و امثال این تعبیرات و جائی دیگر به گونهای دیگر و در مناسبتی دیگر یا عباراتی دیگر و در اوقاتی دیگر با شیوههایی دیگر.
این گونه ویژگیهای ابتکاری و خصوصیتهای بارز و مواضع شفاف را در کجا وچه جایی سوای قرآن محمدی(ص) میتوان یافت؟
5 - هدفهای متعالی و وسیلههای متکامل:
مسیری که قرآن کریم روی به سوی آن دارد و مورد توجه و تاکید او است همانا تکامل انسان و تعالی صفات و خصال فردی، اجتماعی او در دو جهان (دنیا و آخرت) است. تحقق این صفات بر دو پایه اعتقادی و عملی استوار است. معنا و پایه اعتقادی قرآن عبارت است از:
1 - توحید: به منظور طرد هرگونه شرک و نیز هر نوع بتگرائی و به منظور ایجاد وحدت کلمه و وحدت هدف و وحدت عمل و بالاخره تاسیس جامعهای جهتدار و هدفمند و پویا به سمت کمال و ارتقاء.
2 - نبوت: (اعم از نبوت عامه و یا خاصه): به منظور اصلاح فرد و جامعه براساس توحید باریتعالی. پاسخگویی معقول و رفع نیازمندیها از راههای معقول و مشروع و بالاخره تعلیم اصول اساسی زندگی انسانی.
3 - معاد: به منظور گریز دادن از مرکز فساد، فرار از حیوانصفتی، احتراز از درندهخوئی و ایجاد ضمانت اجرایی در جهت اتباع و امتثال دستورات الهی و تامین زندگانی ایدهآل جاودانه در جهان دیگر (آخرت).
6 - قرآن و هدایت جهانی:
با توجه به آنچه گفته و شمرده شد روشن خواهد شد که قرآن در جهت بیدار کردن فکرها و اندیشهها، تعدیل و تکمیل غرایز فطری و بالاخره ساختن انسان کامل ویژه قوم و گروه خاصی نبوده بلکه جامعه بشری را در همه آفاق و تمامی ابعاد زندگی مورد توجه و عنایت قرار داده و در همه زمینهها او را زیربال و پر تربیت خویش گرفته و به تعبیر دیگر، خود را در اختیار همگان قرار داده و هیچگونه تبعیض و اختلافی را در این رهگذر چه میان اقوام و ملل و چه در زمانها و مکانها نمیپذیرد. زیرا چنانکه در پیش اشارت رفت، قرآن کریم با انسان اصیل و اصالت انسان سروکار دارد و مسایل بنیادی مورد توجه او است و ملاک عمل او، پس جای شگفتی نیست که او با مسائل جنبی وعرضی و یا امور متغیر و گذرا نظر اهم و منظر اصلی نیفکنده با اموری همچون نژاد، زبان، مکان، زمان، لباس، شغل و کسب، رنگ چهره، شریف و وضیع، مشهور و گمنام و... رابطه اولیه و بنیادی برقرار ننموده است.
ارشاد و هدایت قرآن جهان شمول بوده و عرض و طول هستی را فراگیر است در طول، از آغاز نزول تا دامنه قیامت که جهان رفع تکلیف است و در عرض، از شرق و غرب عالم تا شمال وجنوب آن همه کس و همه چیز را زیر سایه خود گرفته و بر آن پرتو افکنده است.
طبیعی است که هرکس و هر چیز و هر جا و هر جایگاه بهتر و بیشتر در اشعه قرآنی قرار گیرد، از انوار تابناک و حیاتبخش آن بهتر و بیشتر بهرهمند میگردد. روایت آتی در پایان مبحث آینده مبین این حقیقت است. فانتظر.
هدایت جهانی قرآن در تعدادی از آیات مبارکات همین صحیفه الهی مطرح گردیده است، به عنوان نمونه:
1- (و ما ارسلناک الا کافه للناس بشیرا و نذیرا).
2 - (و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین).
3 - (بشیرا و نذیرا).
4 - (لیظهره علی الدین کله).
5 - (لتنذر ام القری و من حولها).
6 - (و اوحی الی هذا القرآن لانذرکم به و من بلغ).
خوشبختانه این حقیقت عظمی از دیدگاه پژوهشگران غیراسلامی بلکه احیانا باحثان غیرمذهبی نیز پنهان نمانده تا آنجا که اعتراف و تصریح به آن را نیز کتمان نکردهاند که در این مبحث به یک مورد بسنده میکنیم.
شبلی شمیل پزشک، دانشمند و نویسنده توانای لبنانی با آنکه عقیده به مسیحیت را که دین خاندانش بود رها نموده به مکتب و مرام مادیت گروید و آثاری در تشریح داروینیسم از خود بیادگار گذاشت اما مقالهای با عنوان (القرآن و العمران) نگاشته و به سال 1908 م (یعنی حدود یک قرن پیش از تاریخ معاصر) در مجله الموید انتشار داد قاطعانه و با صراحت به انتقاد از (لورد کرومر) پرداخت.
شخص یاد شده در کتابی بنام (مصر نو) به مسلمانان حمل برده و قرآن را مسئول عدم آبادانی و عمران معرفی نموده و چنین نظر داده بود که قرآن مسلمین تنها در پارهای از اعصار و زمانها (نه همیشه) با عمران و تمدن موافقت و همگامی داشته است.
اینک به پارهای از حقایق مهم ذکر شده در سخنان دکتر
شبلی شمیل در مقاله یاد شده که به عنوان نقد و اعتراض بر
لورد کرومر آورده است اشاره میکنیم:
1 - سخن لورد کرومر ناقض ادعاهای خود او است زیرا با توجه به اینکه جوهر و ذات تمامی ادیان (و از جمله مسیحیت که دین رسمی مولف مصر نو است) یکی است پس میباید کتابهای مقدس سایر ادیان و از جمله انجیل (عهد جدید) نیز مانع ترقی و آبادانی جهان باشد و در اینصورت چرا باید لبه تیز حملات شما تنها متوجه قرآن باشد؟
2 - اگر قرآن مانع پیشرفت و تعالی باشد میبایست همیشه و در هر زمان چنین باشد نه اینکه در عصری موافق و در زمانی دیگر مخالف ترقی و تمدن باشد.
3 - آیا پذیرفتنی است قرآنی که بلندترین و دورترین مقاصد اجتماعی و انسانی را مورد توجه قرار داده و بر آنها تاکید میورزد. خودش آنها را وسیله حجاب و مانعی در جهت پیشرفت عمران و آبادانی قرار دهد؟
4 - چگونه جهان متمدن نقش قرآن را در اینباره فراموش کند در آن روز که ملتهای بزرگ، غرق در شهوتگری و عیاشی بوده و از علم و فرهنگ روی گردانیده بودند، اما اسلام زنده کننده و احیاگر تمدنی مرده و باز کننده پرچم تعالی و ترقی، و پاسدار گنجهای ارزنده فرهنگ بشری بود.
5 - قرآن دستورات جالب و زیبائی دارد که در مبادی اجتماعی و مبانی انسانی با عظیمترین مقاصد عالی فلاسفه و مصلحان جهان برابری میکند و از آن جمله است که بینوا را شریک ثروتمندان دانسته و بخشی از ثروت آنان را از آن افراد مستمند میداند. ...
سپس دکتر شبلی شمیل میافزاید: امت اسلامی اگر بخواهد دوشادوش ملل دیگر در راه تمدن و فرهنگ گام بردارد قرآن مانع آن نخواهد بود.
خوشبختانه از حدود نیم قرن پیش بدینسوی و بخصوص از تاریخ پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در ایران گفته آقای شبلی شمیل تحقق و عینیت یافته و دستآوردهای جهان اسلام بخصوص ایران اسلامی در تمامی زمینهها به برکت احیاء قرآن و اجراء آیات کریمه آن چنان چشمگیر و حیرتافزا شده که لرزه بر اندام استکبار جهانی افکنده است. باش تا صبح دولتت بدمد. کاین هنوز از نتایج سحر است.
7 - راز جاودانگی قرآن:
هر یک از ویژگیها و امتیازات خاصه قرآنی چه آنچه گفته شد بخصوص اصل اول و دوم و چه آنچه گفته خواهد شد. هر کدام نقش مخصوص و سهم مستقلی در ابدیت و جاودانگی این کتاب شریف دارند. اما یکی از پراهمیتترین و حساسترین این امتیازات در جهت تضمین وام و بقاء قرآن مسئله ادبیات قرآن و لحن و شیوه و لهجه او است که خود فصل مشبعی را میطلبد.
عهدنامه آسمانی ما پیشرفتهترین نوع محاوره، مکالمه و مواجهه را به کار گرفته است. چیزی که هیچگاه در جای دیگر سابقه نداشت و لاحقه نیز نخواهد داشت تا آنجا که ارباب کلام و خدایان فصاحت با تجمع تمام نیروهای علمی خود در قرون گذشته نتوانستند حتی یک آیه از هر جهت مماثل و هماهنگ آیات قرآن باشد ارائه کنند و تنها بر عجز و رسوایی خود صحه گزاردند که کتب تاریخ به نقل آنها پرداختهاند.
استاد علامه ما مرحوم آیهاللهالعظمی خویی قدس سره العزیز (1317 - 1413 هـ) در درس خارج اصول در نجف اشرف به مناسبتی فرمودند: دوسوم قرآن مجازات، استعارهها، کنایهها و... هستند که این خود یکی از قویترین عوامل جامعیت و ابدیت این کتاب آسمانی است.
در تبیین این امتیاز ارزشمند، اولا از روایات اسلامی بهره میگیریم:
1 - امیرالمومنین علی علیهالسلام: ثم انزل علیه الکتاب نورا لا تطفا مصابیحه و سراجا لا یخبو توقده و بحرالا یدرک قعره و منها جالا یضل نهجه و شعاعا لا یظلم ضوئه و فرقانا لایخمد برهانه و تبیانا (بنیانا) لاتهدم ارکانه...
2 - امام پنجم حضرت محمدالباقر(ع):
ولو ان الایه اذا نزلت فی قوم ثم مات اولئک (القوم) ماتت الایه لما بقی من القرآن شییء ولکن القرآن یجری اوله علی آخره ما دامت السموات والارض و لکل قوم یتلونها هم منها من خیر اوشر.
3 - حضرت باقرالعلوم(ع):
... ظهره تنزیله و بطنه تاویله منه ما مضی و منه مالم یکن بعد یجری کما یجری الشمس و القمرکل ماجاء منه شیء وقع...
4 - امام پنجم حضرت باقر(ع):
...ان القرآن حی لایموت والا یه حیه لاتموت فلو کانت الایه اذا نزلت فی الاقوام و ماتوا ماتت الایه لمات القرآن و لکن هی جاریه فیالباقین کما جرت فیا لماضین.
5 - امام ششم حضرت صادق(ع):
ان القرآن حی لم یمت وانه یجری کما یجری اللیل والنهار و کما تجری الشمس و القمر و یجری علی آخرنا کما یجری علی اولنا.
6 - حضرت امام صادق(ع) در مورد آیه والذین یصلون ما امرالله به ان یوصل فرمودند:
هذه نزلت فی رحم آل محمد صلیالله علیه و آله و قدتکون فی قرابتک فلاتکونن ممن یقول للشییء: انه فی شیء واحد.
7 - حضرت امام جعفر صادق(ع):
نزل القرآن بایاک اعنی و اسمعی یاجاره.
ترجمه: قرآن بر طبق مثل مشهور عرب (ایاک اعنی... = یعنی ای دربه تو میگویم و دیوار تو بشنو) نازل گردیده است. یعنی مطالب و حقایق را بدینسان بیان میکند که آیهای را مطرح مینماید اما چه بسا منظور اصلی او دیگری و یا دیگرانی باشند غیر از آنان که در ظاهر لفظ آیه مطرح گردیدهاند (چنانکه در موارد فراوان مخاطب در متن آیه فقط یکی از همه کسانی است که مقصود و منظور اصلی هستند و به سخن دیگر آن فرد ممکن است مخاطب و یا شان نزول باشد در صورتی که مقصودین موردنظر همه کسانی هستند که در مورد آیه و نزول آن با آن شخص مخاطب، مشارک و ممائل هستند بدون در نظر گرفتن شان نزول و یا زمان خاص و یا مکان مخصوص.
8 - روش تربیتی قرآن:
نظم و ترتیب و سبک و روش قرآن با دیگر کتابها و منشورات که در دست بشر است و به دست او انجام میگیرد تفاوت کامل دارد.
قرآن بدان گونه نیست که مثلا با یک مقدمه آغاز شود و با یک خاتمه پایان پذیرد و احیانا تعدادی فصول و ابواب را در خود جای دهد و نه چنان است که حکایات را، مثلها را، احکام را، اخلاقیات را و نیایشها را هر کدام جداگانه و به تفکیک تنظیم و تقسیم نماید و نه آنسان که از نقطهای شروع و سپس به تدریج اوج گیرد و سپس مجددا فرود آید و کمکم پایان یابد.
*اصول و پایههای قرآن براساس نیازهای فطری و اصیل انسانها میباشد
* هدف و مقصد اصلی قرآن تاسیس و تحکیم مکتب انسانیت و به وجود آوردن انسان کامل و متعهد است
* ارشاد و هدایت قرآن جهان شمول بوده و طول و عرض هستی را فرا گرفته است