21 فروردین 1397, 13:23
در مورد الهام تعبیر دیگری هم در روایات ما به کار رفته است و آن تعبیر «تحدیث» است. یکی از القاب حضرت زهرا سلام الله علیها محدثه است. گاهی به غلط محدثه گفته میشود به گمان این که چون حضرت برای دیگران حدیث میگفتند به ایشان محدثه گفته میشود. درحالی که محدث به کسی گویند که ملائکه با او حرف بزنند و برایش حدیث گویند. همه انبیاء و ائمه معصومین علیهم السلام محدث بودند. خداوند تعالی برای غیرانبیاء هم الهام دارد؛ حتی برای غیرائمه علیهم السلام هم الهام وجود دارد؛ به این معنا که فرشته ای با انسانی سخن بگوید ولی او آن فرشته را نبیند. این مقامی است که خدا به بندگان خاصی میدهد.
در این جا ممکن است سوال شود که: از طرفی ما معصومین را منحصر در عدهای خاص میدانیم و از طرفی میدانیم که برخی از امام زادگان و اولیای الهی هیچ گاه گناه نکردند و به یک معنا معصوم بودند؛ جمع این دو مطلب چگونه است؟ جمع این دو مطلب به این صورت است که ظاهرا چهارده معصوم یعنی چهارده معصومی که عصمتشان از طرف خدا تضمین شده است و همان طور که خدای متعال عصمت انبیاء را برای ما ضمانت کرده به طوری که عصیان و خطایی مرتکب نمیشوند، همان را درباره ائمه اطهار و حضرت زهرا سلام الله علیها هم ضمانت کرده است. دلیل قطعی داریم برای این که اینها باید معصوم باشند؛ اما این معنایش این نیست که غیر از اینها ممکن نیست معصوم باشند. مرحوم آیت اللهالعظمی بهجت رضواناللهعلیه میفرمودند: در نجف شخصی را میشناختم که با اینکه کارمند سادهای بود هنگام احتضار درحالی که مرحوم آقای خویی و مرحوم آقای میلانی بالای سرش بودند گفته بود: «خدایا! تو شاهدی از آن روزی که من به تکلیف رسیدم تا به حال عالما عامدا هیچ گناهی نکردهام!» ظن قوی بنده این است که مرحوم آیت الله بهجت حتی قبل از به تکلیف رسیدنشان هم گناهی مرتکب نشده بودند و بعد از تکلیفشان هم ما حتی چیزی که بتوان مکروه بودنش را اثبات کرد از ایشان ندیدیم! خدا میتواند این چنین بندههایی داشته باشد؛ اما این معنایش این نیست که چهارده معصوم، پانزده معصوم شدند!
حضرت زهرا سلام الله علیها در این خطبه شریف بعداز حمد بر نعمتهای الهی میفرمایند: و له الشکر علی ما الهم؛ خدا را شکر میکنم بر الهاماتی که فرموده است. در این جا دو احتمال میتوان مطرح کرد؛ یکی این که منظور از این الهام همان الهام عامی باشد که خدا نسبت به همه انسانها و یا حتی غیرانسانها هم فرموده است و چون حضرت سلام الله علیها یکی از آنها هستند و این نعمت به ایشان هم داده شده است خدا را شکر میکنند. مثل این که ما خدا را شکر کنیم که به ما چشم داده است. خداوند به خیلی از انسانها چشم داده است، ولی این مانع نمیشود از این که ما خدا را براین نعمت شکر کنیم. اما شاید احتمال قوی تر این باشد که حضرت، خدا را شکر میکنند به این جهت که خدا الهامات خاصی به این خانواده عنایت فرموده است و این جا تعبیر شکر مناسبتر از حمد است؛ چون در شکر این جهت لحاظ شده است که ستایش میکنم کسی را که به طور خاص نعمتی به من داده است؛ البته معنای اول هم غلط نیست؛ اما به نظر میرسد که این معنای دوم مناسبتر باشد و این یک نوع براعت استهلال است؛ یعنی چون بناست دراین خطبه به مطالبی اشاره میکنند که خدای متعال به ایشان الهام فرموده است اول اشاره میکنند که خدا به ما بعضی چیزها را الهام فرموده است و من پیشاپیش به خاطر این نعمت اختصاصی خدا را شکر میکنم.
از جمله این الهامات آن الهاماتی است که مصحف حضرت فاطمه سلام الله علیها را تشکیل داده است. روایات بسیاری نقل شده است که در آن چند روز بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که آن مصیبتهای عظیم و غیرقابل وصف بر آن حضرت وارد شد خدای متعال جبرئیل را میفرستاد که با حضرت زهرا سلام الله علیها صحبت کند و برای ایشان تسلی باشد تا حضرت زیاد به آن غصهها و مصیبتها فکر نکند. جبرئیل راجع به داستانها و حوادثی که بعدها اتفاق میافتد برای حضرت نقل میکرد. بعد اینها جمع شد و به مصحف فاطمه سلام الله علیها نام گذاری شد. در بعضی روایات آمده که دراین مصحف چیزی از حلال و حرام نبود و فقط پیشگویی هایی بود که جبرئیل برای حضرت زهرا سلام الله علیها از حوادث آینده کرده بود. حضرت آنها را ثبت کردند و به صورت کتابی درآوردند.1
مصحف یعنی جمع آوری شده. برخی افراد بیاطلاع گمان کردهاند که این مصحف چیزی است در مقابل قرآن؛ یعنی قرآن مصحفی برای پیغمبر صلی الله علیه و آله است و در مقابل آن حضرت زهرا سلام الله علیها هم مصحفی داشتهاند. یکی از تهمتهایی که به شیعیان میزنند این است که میگویند: شیعیان معتقدند حضرت زهرا سلام الله علیها هم پیغمبر بوده و غیراز قرآن مصحفی داشتهاند و شیعیان برای خود، قرآن دیگری قائل هستند! در صورتی که آن مصحف همین تحدیثهای جبرئیل بوده است و ایشان آنها را جمع آوری کرده اند و به صورت کتابی در آوردهاند. ائمه اطهار علیهم السلام در بسیاری از روایات میفرمایند: «وجدنا فی مصحف فاطمه؛ در مصحف حضرت فاطمه این چنین یافتیم.» به هر حال این مصحف از مصادیق الهاماتی است که اختصاص به حضرت زهرا سلام الله علیها داشته است و جمله: و له الشکر علی ما الهم، میتواند براعت استهلال باشد نسبت به الهاماتی که در طول خطبه به آنها اشاره خواهند فرمود. دریای نعم الهی (7)
آلاء و منن... و الثناء بما قدم من عموم نعم ابتداها و سبوغ آلاء اسداها و تمام منن اولاها؛ جم عن الاحصاء عددها و نای عن الجزاء امدها و تفاوت عن الادراک ابدها؛2 این خطبه شریف با حمد و شکر و ثنای الهی شروع شده است که به فرق بین اینها اشاره شد. حضرت زهرا سلام الله علیها در ادامه میفرمایند: «والثناء بما قدم؛ خدا را ثنا میگویم بر آن چه در اختیار بندگانش قرار داد.» انتخاب این واژه ظاهراً برای رعایت سجع با جملههای قبلی است. قدم یعنی جعل الشیء قدامک. در عربی وقتی میخواهند بگویند: چیزی را در اختیار کسی قرار داد، میگویند: قدمه له. ثناء ستایش مطلق است؛ بنابراین اعم است از نعمتهایی که خداوند به خود انسان عطا کرده و نعمتهایی که به سایر خلایق عنایت فرموده است. بعد این نعمتها را بیان میفرمایند. میتوانستند برای تفصیل و بیان نعمتها بفرمایند: من نعم عامه و آلاء جمه؛ ولی این ترکیبی که این جا انتخاب شده خیلی لطیف تر است. به جای این که خود نعمتها را ذکر کنند و آنها را توصیف کنند به این که این نعمتها همگانی است، ابتدا بر همین عمومیت نعمتها تکیه میکنند و میفرمایند: «من عموم نعم ابتداها: از نعمتهای فراگیر که ابتدائاً در اختیار متنعمین قرار داد.» بعضی از نعمتهای خداوند، نعمتهایی است که ابتدا متنعم شرایط پذیرش آن را پیدا میکند بعد خدا آن نعمت را به او عطا میکند؛ ولی بعضی از نعمتهاست که خداوند قبل از این که متنعم لیاقت درک آن را پیدا کند آن نعمت را میآفریند. جنینی که در شکم مادر است قبل از این که متولد شود خدا در سینه مادر روزی او را خلق میکند، و بالاتر از این نعمتهایی است که قبل از خلقت انسان خداوند برای او مهیا کرده است. قبل از این که انسان بخواهد خلق شود، باید زمین، هوا، نور، حرارت و مواد خوراکی وجود داشته باشد. خداوند این نعمتها را قبل از خلقت انسان برای او مهیا کرده است. در بعضی از دعاها میخوانیم «یا مبتدئا بالنعم قبل استحقاقها؛3 ای کسی که آغازگر نعمتهاست پیش از این که استحقاق آن نعمتها پیدا شده باشد.» البته قبل استحقاقها یک معنای دیگر هم میتواند داشته باشد و آن این است که موجودات مختار با انجام اعمال اختیاری مستحق پاداش میشوند؛ ولی خداوند حتی قبل از این که کسی با انجام عمل اختیاری استحقاق نعمتی پیدا کند، ابتدائاً به بندگانش نعمت میدهد؛ مانند نعمت هدایت.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان