دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

آداب معاشرت (3)

آداب دیگرى در قرآن کریم بیان شده که مؤمنان نسبت‌ به پیغمبر اکرم(ص) باید رعایت کنند و مورد آنها خصوص پیغمبر اکرم(ص) است ولى بعضى از آنها تا حدودى براى دیگران هم قابل تعمیم است. سوره حجرات با این آیه شروع مى‌شود
آداب معاشرت ʃ)
آداب معاشرت (3)

نویسنده: آیت الله محمد تقى مصباح یزدى

2- آداب خصوصى

آداب دیگرى در قرآن کریم بیان شده که مؤمنان نسبت‌ به پیغمبر اکرم(ص) باید رعایت کنند و مورد آنها خصوص پیغمبر اکرم(ص) است ولى بعضى از آنها تا حدودى براى دیگران هم قابل تعمیم است. سوره حجرات با این آیه شروع مى‌شود

«یا ایها الذین آمنوا لاتقدموا بین یدى الله و رسوله و اتقوا الله ان الله سمیع علیم‌»

در معناى «لاتقدموا بین یدى الله‌» بین مفسران اختلاف است و وجوه مختلفى ذکر کرده‌اند چون «لاتقدموا» (به ضم تاء) در اصل لغت، متعدى است‌ یعنى پیش فرستادن و چیزى را جلوتر قرار دادن. اگر فرموده بود: «لاتقدموا بین یدى الله‌» (به فتح تاء) یعنى از خدا و پیغمبر جلوتر نیفتید اما معناى «لاتقدموا بین یدى الله‌» (به ضم تاء) این است که چیزى را یا کسى را مقدم ندارید. بعضى از مفسران گفته‌اند که با این که فعل متعدى هست ولى از فعلهایى است که مفعولش «منسى‌» واقع مى‌شود مثل تعبیرات «یعلمون‌» و «تعلمون‌» که در قرآن زیاد داریم و مفعولش معمولا ذکر نمى‌شود. «لاتقدموا» هم از فعلهایى است که مفعولش منسى است است و حکم «لاتقدموا» (به فتح تاء) را دارد و مى‌توان گفت که معنایش «لاتقدموا انفسکم‌» است; یعنى خودتان را جلو نیاندازید و عملا همان معناى «لاتقدموا» (به فتح تاء) را دارد خودتان را جلو نیندازید یعنى جلو نیفتید، وجوه دیگرى هم ذکر کرده‌اند که در تفسیر المیزان و تفاسیر دیگر بیان شده است.

همان طور که در تفسیر المیزان اشاره فرموده‌اند این آیه شبیه وصفى است که براى ملائکه و عباد مکرمین ذکر شده که:

«لایسبقونه بالقول و هم بامره یعملون‌»

سبقت‌بر خدا و پیغمبر نگیرید. این سبقت گرفتن مصادیقى دارد که بعضى از آنها حرام است و بعضى از مصادیقش یک نوع حزازتى دارد و ادب اقتضاء مى‌کند که انجام نگیرد; مثلا بعضى از مفسران فرموده‌اند و شاید در روایات هم باشد که حتى در موقع راه رفتن، جلو افتادن از پیغمبر اکرم(ص) مذموم است، زیرا آن هم یک نوع «تقدم بین یدى الله و رسوله‌» است، یا حتى در موقع نشستن نباید طورى بنشینند که مقدم بر پیغمبر اکرم(ص) شمرده شوند و حتى استفاده کرده‌اند که در موقع نماز هم نباید طورى بایستند که جلوتر از جاى آن حضرت باشد و گفته‌اند که اگر در کنار قبر پیغمبر(ص) هم نماز مى‌گزارد باید جلوتر از قبر آن حضرت نایستد. به هر حال این ادبى است که بخصوص راجع به پیغمبر(ص) باید رعایت‌شود. و اما کلمه «الله‌» بعضى گفته‌اند: براى تشریف اضافه شده و در واقع منظور اصلى خود پیغمبر است اما ذکر الله براى این است که احترام به پیغمبر احترام به خداست و جلو افتادن از پیغمبر جلو افتادن از خدا محسوب مى‌شود. ولى بعضى نکته‌هاى دیگرى هم ذکر کرده‌اند از جمله این که چون احکام شرعى اصلش از طرف خداست این است که اگر کسى در یک حکمى راجع به موضوعى اظهار نظرى بکند قبل از این که از طرف خدا حکمى نازل شده باشد این تقدمى است‌بر خداى متعال. این است که درباره احکام نباید اظهار نظر کرد تا این که خدا و پیغمبر بفرمایند و قبل از این که حکمى از طرف خدا و پیغمبر بیاید مومن نباید اظهار نظر بکند. در آیه بعد مى‌فرماید:

«یا ایها الذنین آمنوا لاترفعوا اصواتکم فوق صوت النبى و لاتجهروا اله بالقول کجهر بعضکم لبعض ان تحبط اعمالکم و انتم لاتشعرون‌»

در این آیه شریفه دو مطلب بیان شده است: یکى این که در حضور پیغمبر صدایتان بلندتر از صداى ایشان نباشد آهنگ حرف زدنتان بلندتر از آهنگ پیغمبر نباشد که این یک نوع بى‌ادبى است و طبعا در جایى است که پیغمبر اکرم(ص) تکلم مى‌فرماید. دیگر آن که وقتى مى‌خواهید پیغمبر را صدا بزنید جهر قول نداشته باشید داد نزنید و پیغمبر را با صداى بلند صدا نزنید کسانى بودند که مى‌آمدند پشت‌خانه پیغمبر(ص) و ایشان را بلند صدا مى‌زدند: «یا محمد» قرآن کریم تاکید مى‌فرماید که این کار درستى نیست و نسبت‌ به پیامبر اکرم(ص) نباید این گونه رفتار کنید. اگر این کار را بکنید و رعایت ادب نکنید اعمال شما حبط مى‌شود. و این تهدید بسیار بزرگى است: «ان تحبط اعمالکم و انتم لاتشعرون‌» یعنى «خافه ان تحبط اعمالکم‌» یا «لئلا تحبط اعمالکم‌» براى این که اعمالتان حبط نشود باید این آداب را رعایت کنید.

در این زمینه بحثهایى بین مفسران واقع شده که منظور از حبط عمل در این جا چیست؟ بعضى گفته‌اند: منظور کم شدن ثواب است در مقابل این که رعایت ادب کنید ثواب خواهد داشت و شما به فضیلتى نایل مى‌شوید. و بعضى گفته‌اند منظور این است که رفع صوتى که ایذاء پیغمبراکرم(ص) باشد یا استخفاف و توهین به آن حضرت باشد موجب حبط عمل مى‌شود چون توهین به پیغمبراکرم(ص) موجب ارتداد است و اگر کسى بعد از وفات پیغمبر اکرم(ص) هم توهین بکند مرتد مى‌شود البته در آن زمان‌ها هنوز این مسائل جا نیفتاده بود و مردم پیغمبر را مثل سایر مردم تلقى مى‌کردند و با همین آیات و بیان همین مطالب بود که فهمیدند مقام پیغمبر اکرم(ص) چقدر عظمت دارد و اگر توهین به پیامبر اکرم(ص) بشود اصلا دین‌شان از بین مى‌رود بنابر این وجه، منظور این است که اگر رفتار شما توهین آمیز باشد موجب ارتداد مى‌شود و ارتداد موجب حبط عمل مى‌گردد. و بالاخره بعضى گفته‌اند که این یک معصیت کبیره است و در بین معاصى کبیره هم اعمالى هست که اعمال خیر را حبط مى‌کند.

بحثى هست در این که چه چیزهایى موجب حبط اعمال مى‌شود؟ احتمالا شکى نیست که بعضى از اعمال تمام اعمال گذشته را از بین مى‌برد مثل ارتداد و شرک بعد از ایمان که کلیه اعمال گذشته را از بین مى‌برد اما بعضى از اعمال هست که تا حدودى ثواب بعضى از اعمال دیگر را از بین مى‌برد چنان که بعضى از اعمال دیگر هم هست که عقاب اعمال دیگر را جبران مى‌کند (تکفیر سیئات):

«ان تحتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم‌»

اجتناب از کبایر خودش موجب تکفیر صفایر مى‌شود: «ان الحسنات یذهبن السیئات‌» اعمال خیرى هست که سیئات را از بین مى‌برد طبق عقاید شیعه گاهى حبط، مطلق است و تمام اعمال گذشته از بین مى‌رود و گاهى بعضى از گناهان ثواب بعضى از اعمال را از بین مى‌برد و مواردش را باید از نصوص کتاب و سنت‌به دست آورد. ولى معتزله معتقدند که هر گناهى ثواب گذشته را از بین مى‌برد و باز کار خیر، عقاب گذشته را جبران مى‌کند. طبق نظر این دسته از مفسران توهین و استخفاف به مقام پیغمبر اکرم(ص) موجب حبط اعمال مى‌شود یعنى گناهى است که ثواب اعمال گذشته را از بین مى‌برد. دنبال آیه مى‌فرماید:

«ان الذین یغضون اصواتهم عند رسول الله اولئک الذین امتحن الله قلوبهم للتقوى لهم مغفره و اجر عظیم‌»

کسانى که در حضور پیغمبر اکرم(ص) صدایشان را پایین مى‌آورند و آهسته حرف مى‌زنند کسانى هستند که خدا دل‌هایشان را براى تقوا آزموده است و یکى از علایم تقوا این است که شخص در حضور پیغمبر اکرم(ص) آهسته حرف بزند. و بعد مى‌فرماید:

«ان الذین ینادونک من وراء الحجرات اکثرهم لایعقلون‌»

این سوره به نام «حجرات‌» نامیده شده به مناسبت همین لفظ «حجرات‌» است که در این آیه آمده است. مى‌دانید خانه پیغمبر اکرم(ص) و نزدیکانشان حجره‌هایى بود که در اطراف مسجد مدینه ساخته شده بود اشخاص مى‌آمدند پشت‌حجره‌ها و داد مى‌زدند: «یا محمد اخرج‌» قرآن کریم به آنها دستور داد که شما پیغمبر را به اسم صدا نزنید و تاکید کرد که این کسانى که مى‌آیند پشت‌خانه‌ها و داد مى‌زنند اهل عقل نیستند: «اکثرهم لایعقلون‌».

«و لو انهم صبروا حتى تخرج الیهم لکان خیرا لهم‌»

اینها داد مى‌زنند و مزاحم تو مى‌شوند، هم داد زدنشان خلاف ادب است و هم این که مزاحم تو مى‌شوند و تو را از خانه بیرون مى‌کشند و اگر صبر مى‌کردند تا تو از خانه بیرون بیایى براى آنها بهتر بود «والله غفور رحیم‌». تعلیم آداب خصوصى گفتیم که این آداب تا حدودى قابل تعمیم است و تعمیم آنها از دو جهت است: یکى این که به عقیده و شیعه آدابى که نسبت‌به پیغمبر اکرم(ص) لازم الرعایه است نسبت ‌به سایر معصومان هم همین طور است و همان گونه که نسبت ‌به پیغمبر اکرم(ص) نباید داد زد و بلند سخن گفت نسبت‌به امام معصوم هم باید این آداب را رعایت کرد. البته این مطلب از آیه استفاده نمى‌شود ولى دلایل دیگرى داریم که آنچه براى پیغمبر اکرم(ص) ثابت است (جز خصایص خاص آن حضرت) نسبت‌ به ائمه و سایر معصومان هم ثابت است. جهت دیگر آن که آدابى که رعایت آنها نسبت‌ به پیغمبر اکرم(ص) وجوب دارد و باید حتما رعایت ‌بشود و ترکش گناه است و حتى موجب حبط عمل مى‌شود نسبت ‌به دیگران هم حسن و مطلوبت دارد مخصوصا نسبت‌ به کسانى که کما بیش امتیازات دینى داشته باشند و اگر ترک آنها توهین تلقى شود ممکن است گناه هم داشته باشد. اصولا آهسته سخن گفتن و صدا را بیش از حد لازم بلند نکردن مطلوب است و یکى از نصایح حضرت لقمان که در قرآن کریم نقل شده این است که:

«واقصد فى مشیک واغضض من صوتک‌»

مخصوصا اگر آهسته سخن گفتن به قصد احترام به مومن باشد. و بویژه نسبت‌ به کسى که اقرب به پیغمبر یا داراى مقامى از مقامات آن حضرت باشد مثل مقام امامت‌ براى ائمه معصومین یا نیابت‌هایى که براى علما هست که احترام ایشان احترام به خدا و پیغمبر و دین تلقى مى‌شود. مطلب دیگرى که در قرآن کریم درباره پیغمبر اکرم(ص) مطرح شده این است که کسانى براى مهمانى به خانه پیغمبر اکرم(ص) مى‌آمدند; مثلا فرض کنید که براى نهار دعوت مى‌شدند اما ایشان دو ساعت پیش از ظهر مى‌آمدند آن‌جا مى‌نشستند تا موقعى که ناهار بیاورند یا بعد از این که ناهار مى‌خورند مى‌نشستند و مشغول صحبت کردن مى‌شدند و پیغمبر اکرم(ص) خجالت مى‌کشیدند از این که بگویند من کار دارم، قرآن کریم به چنین کسانى مى‌فرماید که اگر به خانه پیغمبر دعوت شدید همان موقع غذا بیایید و جلوتر نیایید که مزاحم بشوید همچنین بعد از خوردن غذا ننشینید. اینها چیزهایى است که موجب ناراحتى پیغمبر مى‌شود ولى خجالت مى‌کشد که به شما بگوید اما خدا خجالت نمى‌کشد. در آیه 53 سوره احزاب مى‌فرماید:

«یا ایها الذین آمنوا لاتدخلوا بیوت النبى الا ان یؤذن لکم الى طعام غیر ناظرین اناه‌»

در تفسیر المیزان فرموده‌اند که «غیر ناظرین اناه‌» یعنى منتظر این نباشید که طرف غذا را بیاورند، اشاره به کسانى است که جلوتر مى‌رفتند مى‌نشستند و منتظر بودند که چه وقت غذا مى‌آورند و کى سفره مى‌اندازند; یعنى موقع غذا بروید نه این که دو ساعت جلوتر بروید و منتظر باشید که غذا بیاورند «غیر ناظرین اناه‌» یعنى غیر منتظرین حضور الطعام. «ولکن اذا دعیتم فادخلوا» اما وقتى که دعوتتان مى‌کنند همان وقت‌ بروید «فاذا طعمتم فانتشروا» و بعد از این که غذایتان را خوردید بروید «ولامستانسین لحدیث‌» نه این که بنشینید با یکدیگر صحبت کنید «ان ذلکم کان یؤذى النبى‌» این کارها موجب اذیت و ناراحتى پیغمبر اکرم(ص) مى‌شد «فیستحیى منکم‌» ولى خجالت مى‌کشید به شما بگوید «والله لایستحیى من الحق‌» اما خدا خجالت نمى‌کشد که به شما بگوید که این کارها را نکنید. این مطلب هم قابل تعمیم است. البته رعایت آن نسبت‌ به پیغمبر(ص) واجب است اما درباره سایر مومنین هم مطلوب است مخصوصا اگر موجب ایذاء و مزاحمت‌باشد. در این زمینه داستانى یادم آمد که خیلى آموزنده است: یکى از اساتید - حفظهم الله - از استاد خودشان، مرحوم حاج شیخ محمد کاظم شیرازى، خاطره‌اى شنیده بودند که این گونه نقل مى‌کردند: یک روز نزدیک مغرب از منزل بیرون آمدم دیدم مرحوم میرزا محمد تقى شیرازى - اعلى الله مقامه - جلو منزل ما قدم مى‌زنند تعجب کردم از این که ایشان در این موقع این جا قدم مى‌زنند، رفتم جلو و سلام کردم، معلوم شد که آمده بودند مبلغى پول به من بدهند. عرض کردم خوب بود مى‌فرمودید من بیایم خدمتتان، چرا شما زحمت کشیدید؟ فرمود: من کارى با شما داشتم و مى‌بایست‌خودم بیایم. گفتم: چرا در نزدید؟ گفتند: مى‌دانستم شما این موقع‌ها از منزل بیرون مى‌آیید دیگر نخواستم مزاحم بشوم این بود که قدم زدم تا شما بیرون بیایید! این یکى از لطیف‌ترین آداب اسلامى است که در مردان خدا تجسم پیدا مى‌کند و شخصیتى مانند چنین بزرگوارى که از مراجع تقلید بودند مثلا براى دادن شهریه به منزل شاگردش مى‌آید و جلو منزل او قدم مى‌زند تا بیرون بیاید و راضى نمى‌شود که با زدن در خانه، مزاحم او بشود! خداى متعال بر درجات این مرد بزرگ و سایر الگوهاى تقوا و فضیلت‌ بیفزاید و به ما توفیق بدهد که به ایشان اقتدا و تاسى کنیم و شباهتى به اولیاى خدا پیدا کنیم.

نشریه پاسدار اسلام

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

کتاب اخلاق و آداب در تبلیغ

کتاب اخلاق و آداب در تبلیغ

این کتاب به بیان بایسته های اخلاقی و معنوی, شرایط موفقیت در تبلیغ دینی و ویژگی های عملی و اخلاقی مبلغان پرداخته است.
آداب معاشرت ʁ)

آداب معاشرت (1)

بحث درباره آداب معاشرت است. در این باره در قرآن کریم مسائلى مطرح شده که بعضى از آنها عمومیت دارد و بعضى درباره رسول اکرم‌صلى الله علیه وآله وسلم است که شاید با بیانى که عرض مى‌کنیم کمابیش قابل توسعه باشد.
آداب معاشرت ʂ)

آداب معاشرت (2)

دیگر از آداب معاشرت که در قرآن کریم مورد تاکید واقع شده این است که در مجالس طورى بنشینند که اگر تازه واردى، آمد جاى نشستنش باشد.

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS