دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

پژوهش حاضر با عنوان چگونگی و مراحل آفرینش جهان، در پی آن است که آیات آفرینش جهان را در تفاسیر معاصر شیعه (المیزان و نمونه ) مورد بررسی قرار داده و در میان آنها حقایق ناب قرآنی را در زمینه های مبدا خلقت جهان، دوره های آفرینش وغیره روشن و آشکار سازد. برای این منظور مقدمه به تبین و پیشینۀ موضوع اختصاص یافته است و در قسمت­های بعد برخی از واژگان مفهوم شناسی شده و دیدگاه علامه طباطبایی و آیت ا... مکارم در پیدایش جهان تبیین شده است.
چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه
چگونگی و مراحل آفرینش جهان در قرآن و نهج البلاغه

زهرا سجادی

مقدمه
یکی از وجوه اعجاز قرآن، اعجاز علمی آن است، ودر میان آیات، آیاتی وجود دارد که به مطالب علمی، به منظور نشان دادن آثار قدرت پروردگار متعال، پرداخته است. چگونگی آفرینش جهان، مثالی است برای اعجاز علمی قرآن، که طی آیاتی مردم را به تفکر و تعقل در آنها فرا خوانده است.
آدمی از دیرباز همیشه در این فکر بوده، که آسمان ها و زمین از چه چیزی ساخته شده­اند و برای چه کسانی پدید آمده­اند؟ اینکه چه دوران­ها و مراحلی را گذرانده است، بعدها با گذشت زمان و ظهور دین مبین اسلام برخی ازاین حقایق برانسان آشکار گشت  و او را با دنیای خویش آشناتر کرد و بشر دانست که نظمی که در نظام جهان وجود دارد، از سوی ناظمی مدیر، مدبر و توانا اداره می شود و او کسی نیست جز خداوند دانا.
در این مقاله سعی شده چگونگی و مراحل خلقت جهان از زبان قرآن و نیز در کلمات حضرت امیر(علیه‌السلام) در نهج البلاغه بررسی شود.
تعریف واژه ها در لغت و قرآن
قبل از اینکه به تفسیر آیات مربوط به مراحل خلقت بپردازیم، لازم است که تعریفی از واژه های أرض، سماء و یوم داشته باشیم.
الف) ارض: در لغت به پایین هر چیزی أرض گویند و بالای آن آسمان گویند و از همین روست که بعضی از لغویین ادعا کرده اند که هر بالایی نسبت به پایین آن سماء و هر پایینی نسبت به بالای آن أرض است.[1]
در قرآن أرض و سماء، در معانی متعدد به کار رفته است. به عنوان مثال، در سوره ابراهیم سماء به معنای جهت بالا است[2] و یا در آیه دیگر، از «جو»، اطراف زمین مورد نظر است[3] همچنین أرض در یک جا به معنای کره زمین[4] ودر جای دیگربه معنای مراتب نازل وجود[5] است.[6]
ب) یوم: واژه یوم در لغت گاهی به مقدار زمان میان طلوع و غروب آفتاب و گاهی به مدتی از زمان، هر مقدار که باشد، اطلاق می گردد.[7]
در قرآن هم «یوم» به سه معنا بکار رفته است:
1.از طلوع تا غروب خورشید :(فعقروها فقال تمتعوا فی دارکم ثلاثه ایام...)[8]
2.دوره­ای از زمان :(ولقد ارسلنا موسی بایاتنا ان اخرج قومک من الظلمات الی النور و ذکرهم بایام الله...)[9]
3.روز قیامت :(فالله یحکم بینهم یوم القیامه)[10]
مراحل خلقت جهان
قرآن  مراحل و دوره های خلقت جهان را در آیاتی چند بیان کرده است که در این قسمت به بررسی آنها می پردازیم.
آیه های آفرینش جهان را می توان به سه دسته تقسیم کرد:
1-آیاتی که خلقت آسمان و زمین را در شش روز بیان کرده است :
(إن ربکم الله الذی خلق السموات و الأرض فی سته ایام. )[11]
2-آیاتی که آفرینش آسمان و زمین و آنچه که بین آنهاست را در شش روز عنوان کرده است:(الذی خلق السموات و الأرض و ما بینهما فی سته ایام.)[12]
3-آیاتی که  مجموع آفرینش را در هشت روز گفته است : (قل أئنکم لتکفرون بالذی خلق الأرض فی یومین و تجعلون له اندادا ذلک رب العالمین. و جعل فیها رواسی من فوقها و بارک فیها و قدر فیها أقواتها فی اربعه أیام سواء للسائلین.ثم استوی إلی السماء و هی دخان فقال لها و للأرض ائتیا طوعا أو کرها قالتا أتینا طائعین. فقضاهن سبع سموات فی یومین و......)[13]
با توجه به آیات خلقت آسمان و زمین در شش روز، یک نظریه می­تواند این باشد که مراد از روز همان دوره است. چون اگر روز (یوم) را به معنای طلوع تا غروب خورشید بگیریم،  با یافته های علمی دانشمندان مبنی بر آفرینش جهان در میلیاردها سال  تناقض ایجاد می شود و از طرفی در زمان آفرینش، حرکت وضعی (گردش زمین به دور خودش) مطرح نبوده زیرا هنوز زمین و خورشید خلق نشده بود. بنابراین یوم به معنای دوره می باشد. خواه این دوران کوتاه باشد ،ویا طولانی هر چند میلیونها سال به طول انجامد. [14]
بررسی آیات خلقت در قرآن
با توجه به آیات قرآن، آسمان و زمین در شش دوره خلق شده است که منظور از آفریدن آنها، جمع کردن اجزاء و سپس جدا ساختنش از مواد دیگری، متشابه با هم و متراکم در هم است و به حکم این آیات خلقت آسمانها در دو روز و خلقت زمین نیز در دو روز ـ به آن معنایی که برای روز کردیم ـ صورت گرفته و در نتیجه از شش روز، دو روز باقیمانده که در آن تقدیر ارزاق و یا به عبارتی، به حرکت در آوردن زمین به دور خورشید است، به نحوی که در اثر دور و نزدیک شدنش از خورشید و نیز در اثر میل به سوی شمال وجنوب، چهارقسم هوا در زمین پیدا شد: هوای بهاری، تابستانی، پاییزی و زمستانی ودر نتیجه زمین اماده گردید برای اینکه ارزاق روزی خواران از آن بروید.[15]
در سوره فصلت خلقت آسمان و زمین را اینگونه بیان می کند: (خلق الأرض فی یومین )
در تفسیر این آیه گفته شده است: «خدا زمین را در دو روز (دو دوره) به گونه­ای خلقت فرموده که مناسب برای سکونت و زندگی انسان و حیوانات دیگر باشد و فاصله بین زمین و خورشید طوری است که حرارت زمین به میزان معتدلی است نه بسیار سرد است که سبب انجماد همه موجودات شود ونه بسیار گرم که سکونت در آن غیر قابل تحمل باشد. زمین را هوا فرا گرفت که انسان، حیوانات و نباتات بتوانند تنفس کنند. گردش زمین به دور خود و خورشید به سرعتی است که شب و روز متعادل و فصول مختلفی به وجود امده که فقدان هر کدام کافی است که قسمتی از زندگی مختل شود. [16]
-  (جعل فیها رواسی من فوقها و بارک فیها و قدر فیها اقواتها فی اربعه ایام سواء للسائلین).
 بعد از تذکر به اینکه زمین را در مدت دو روز از عدم بوجود آورده در مقام تنظیم آفرینش آن برآمده که در بالای زمین کوه­های برافراشته و در آنها از انواع و اقسام گیاهان، معادن و غیر آن برکت داده و روزی خلق را در آن اندازه­گیری نموده است، اینها همه در چهار روز بوده است.[17] و این روزی به اندازه نیاز نیازمندان و تقاضا کنندگان است. منظور از سائلین در اینجا ممکن است انسان­ها بوده باشند، یا اعم از انسانها، حیوانات و گیاهان. مطابق این تفسیر نه تنها نیاز انسانها بلکه نیاز حیوانات و گیاهان را از آغاز در زمین پیش بینی کرده، و آنچه برای ادامه حیات آنها لازم بوده، آفریده است.[18]
 در آینه منظور از (بارک فیها) آن است که خدا در زمین خیر بسیاری قرار داد که موجودات زنده روی زمین از نبات، حیوان و انسان در زندگی خود انواع بهره­ها را در آن خیرات می­برند.[19] با توجه به این دو آیه، آفرینش مراحل تکاملی دارد:
1.خلق شدن (خلق الارض )
2.استقرار و تثبیت (جعل فیها رواسی )
3.تزریق منافع در زمین ( بارک فیها )
4.تامین نیازهای همگان (سواء للسائلین ).[20]
قرآن کریم بعد از پایان سخنان مربوط به آفرینش زمین و مراحل تکاملی آن، به بحث از آفرینش آسمانها پرداخته، می­فرماید:
- (ثم استوی الی السماء و هی دخان): سپس اراده آفرینش آسمان نمود در حالی که به صورت دود بودند.
برای روشن تر شدن آیه، ابتدا به معنای استوا می­پردازیم. استوا در اصل به معنای اعتدال یا مساوات دو چیز با یکدیگر است و هنگامی که  این ماده با حرف «علی» متعدی شود به معنای استیلا و سلطه بر چیزی است، مانند: «الرحمن علی العرش استوی: خدا بر عرش استیلاء دارد».[21] و هنگامی که با «الی» متعدی شود به معنای قصد یا رسیدن به چیزی است؛ مانند آیه مورد بحث که می فرماید :(ثم استوی الی السماء). [22]
پس خدا به امر آسمان پرداخت و به گفته عبدالحسین طیب، خدا عالم بالا را از این کرات جویه خورشید و ماه و ستاره منظم فرمود و هر کدام را در جای خود قرار داد.[23] در حالی که آسمان دود بود یعنی بخارات زمین بود که به بالا متصاعد گردیده و مثال دود می نمود. [24]
آیت الله مکارم شیرازی در مورد کلمه «ثم» که ظاهرا خلقت آسمان­ها را بعد از خلقت زمین و متعلقاتش آورده می­گویند:
تعبير «ثم»  معمولاً براي تأخير در زمان مي‌آيد ولي گاه به معني تأخير در بيان مي‌باشد. اگر به معني اول باشد مفهومش اين است كه آفرينش آسمانها بعد از خلقت زمين و آفرینش کوهها و معادن و مواد غذایی صورت گرفته است ولي اگر به معناي دوم باشد هيچ مانعي ندارد كه آفرينش آسمانها قبلاً صورت گرفته و زمين بعد از آن، ولي به هنگام بيان کردن، نخست از زمین و ارزاق و منابع آن، که مورد توجه و نیاز انسانهاست، شروع كرده و سپس به شرح آفرينش آسمانها پرداخته است. معناي دوم گذشته از اين كه با اكتشافات علمي هماهنگ‌تر است با آيات ديگر قرآن نيز موافقت دارد.[25] ایشان سپس به عنوان شاهد آيات 27ـ33 سوره نازعات[26] را ذكر مي‌كنند كه روشن مي‌سازد مسايل مربوط به زمين بعد از آفرينش آسمان‌ها بوده است.
-  فقضاهن سبع سموات فی یومین و اوحی فی کل سماء امرها): سپس هفت آسمان را در دو روز برپا ساخت ودر هر آسمان آنچه را  می­خواست فرمان داد.
این آیه اشاره به وجود دو دوران در آفرینش آسمانهاست که هر دورانی از آن میلیونها یا میلیاردها سال به طول انجامیده و هر دوران به نوبه خود به ادوار دیگر تقسیم می شود. این دو دوره ممکن است دوران تبدیل گازهای فشرده به مایع و مواد مذاب، و دوران تبدیل مواد مذاب به جامد بوده باشد. [27]
آسمان دارای طبقات متعددی است که عدد هفت برای آنها در قرآن بکار رفته است. درباره این رقم دو نظریه گفته شده است: 1- عدد تکثیر باشد یعنی آسمان­های فراوان و کرات بی شماری آفریدیم؛ 2- ممکن است دال بر تعداد باشد؛ یعنی خدا هفت آسمان را در دو روز خلق کرد، و همه ستاره ها و سیارات طبق جمله بعد در این آیه، جزء آسمان اول هستند، که البته تفسیر دوم صحیح­تر است.[28] علامه در تفسیر المیزان بیان می کند که این آسمان­های هفت گانه، همه جزو خلقت جسمانی­اند و همه در داخل طبیعت و ماده هستند، نه ماوراء طبیعت.[29]
در تفسیر نمونه دوران­های شش­گانه خلقت اینگونه تشریح شده است:
1- روزی که همه جهان بصورت توده گازی شکل بود که با گردش به دور خود از هم جدا گردید و کرات را تشکیل داد.
2-این کرات تدریجا بصورت توده مذاب و نورانی، و یا سرد و قابل سکونت در آمدند.
3-روز دیگر منظومه شمسی تشکیل یافت و زمین از خورشید جدا شد.
4-روز دیگر زمین سرد و آماده حیات گردید.
5-سپس گیاهان و درختان در زمین آشکار شدند.
6-سرانجام انسان­ها و حیوانات در روی زمین ظاهر گشتند.» [30]
از مجموع بحث می توان به این نتیجه رسید که، آفرینش زمین و آسمان در شش دوران صورت گرفته است و این ادوار جهانی می­تواند شامل میلیونها یا میلیاردها سال باشد. بدین ترتیب با یافته های علمی که خلقت جهان را میلیاردها سال می دانند، تعارضی ایجاد نمی شود.
تعارض ظاهری آیات سوره فصلت با دیگر آیات
در هفت مورد، قرآن می فرماید خلقت آفرینش در شش روز بوده است، چهار مورد درباره آفرینش زمین و آسمان ( اعراف / 54، یونس / 3، هود / 7 و حدید / 4 ) ودر سه مورد آفرینش زمین و آسمان و آنچه میان آنهاست (فرقان / 59، سجده / 4 و ق / 38 ). در اینجا سؤالی مطرح است و آن اینکه در آیات(9-12) سوره فصلت می فرماید: زمین در دو روز آفریده شده و در آیه 12 می فرماید: آسمانها نیز در دو روز آفریده شدند ودر آیه 10 می فرماید: روزی شما در چهار روز تقدیر شده، که جمعاً هشت روز می شود و با آیات شش روزه منافات دارد. مفسران جواب­های مختلفی در این رابطه دارند که مهمترین آنها عبارتند از:
1- مراد از (اربعه ایام )، بهار، تابستان، پاییز و زمستان می باشد.[31]و علامه هم در تفسیرش به این نکته اشاره دارد که:این چهار روز ایام تقدیر اقوات است، نه خلقت آنها. و تقدیر ارزاق زمین در چهار فصل است.[32] بنابراین این آیه از آیات قبل و بعد مستقل است و از شش دوره آفرینش فقط به چهار دوره که مربوط به خلقت آسمان و زمین است اشاره شده، اما اشکالی که می توان بر آن وارد کرد، این است که از دو روز باقیمانده که مربوط به خلقت موجودات میان آسمان و زمین است سخنی به میان نیامده است.
2- منظور از چهار روز، تتمه چهار دوره است، یعنی در دو دوره اول از این چهار دوره، زمین آفریده شد و در دو دوره بعد سایر خصوصیات زمین، که با دو دوره خلقت آسمانها، شش دوره می شود.[33] مثل اينكه مى‌گويى از اصفهان رفتم تهران در مدت دو ساعت و مشهد در مدت چهار ساعت، يعنى از اصفهان تا مشهد چهار ساعت بود، دو ساعت تهران و دو ساعت از طهران به مشهد كه مجموع چهار ساعت مي­شود. ولی لازم است که کلمه محذوف(تتمه) در تقدیر گرفته شود؛ یعنی در اصل بوده است: (و قدر فیها اقواتها فی تتمه اربعه ایام )[34].
این را نیز باید گفت که از بین این دو نظر، قول دوم شهرت بیشتری دارد.
علت خلقت جهان در شش روز
سؤالی که در اینجا مطرح است آن است که با این که خدا می تواند با یک اراده و در یک لحظه آسمانها و زمین و آنچه را که میان آنهاست را خلق کند، و بارها با این جمله (کن فیکون )از این قدرت سخن به میان آورده است، چرا آفرینش جهان را در چند مرحله و دوره قرار داده است؟
طبق دیدگاه مفسرین، سه پاسخ به این سؤال می توان داد..
1- اگر آفرینش در یک لحظه می بود، کمتر می توانست از عظمت و قدرت و علم آفریدگار حکایت کند، اما هنگامی که در مراحل مختلف، طبق برنامه­های منظم و حساب شده، انجام گیرد، دلیل روشن­تری برای شناسایی آفریدگار خواهد بود. و به تعداد مراحلی که پیموده است، نشانه­های تازه­ای از عظمت آفریدگار بدست می آید.[35]
2- حکمت خلقت جهان در شش روز برای این است که به بندگان بگوید در همه امور تأمل و تأنی داشته باشند حتی اگر بتوانند آنها را در یک لحظه انجام دهند. [36]
3- نظام آفرینش به تدریج بوجود آمد چون مادیات باید مسبوق به ماده و مدت باشند. [37]
آفرینش جهان در نهج البلاغه
در نهج البلاغه حضرت على (علیه‌السلام)  در قسمتى از خطبه اول، درباره چگونگى خلقت جهان سخن گفته است. البته در خطبه‌ 90 و 202 نيز اشارۀ كوتاه به جريان خلقت نموده است. اما در خطبه اول مشروح­تر بيان شده است. بعد از اينكه به اجمال در مورد شناخت و نحوه خلقت خداوند سخن گفته است، در ادامه بطور تفصيل به خلقت جهان هستى توسط خداوند پرداخته و فرموده است:
« أنشأَ سبحانهَ فَتْقَ الأجواءِِ و شَقَّ الأرجاءِ و سَکائک الهوا.» [38] (سپس خدا طبقات فضا را شکافت و اطراف آن را باز کرد و هوای به آسمان و زمین راه یافته را آفرید.»
از این کلام برخی مفسرین نتیجه گرفته­اند که نخستین آفرینش در جهان ماده، آفرینش فضای جهان باید بوده باشد؛ فضایی که کرات آسمانی و منظومه­ها و کهکشان­ها را در بر می­گیرد.[39]
همچنین برخی دیگر با نظر به معنای لغوی «فتق» که عبارت از«فاصله میان دو چیز و شکافتن» [40] می­باشد، بیان کرده­اند کلام حضرت در حقیقت  اشاره به آفرینش جدید دارد و منظور از «فتق الاجواء»، فعل و انفعالاتی است که در اجزاء و مواد واقع در فضا صورت گرفته است نه در خود فضا، تا آفرینش جدیدی صورت گیرد. از طرف دیگر، «فتق الاجواء» نشان مى دهد كه جهان يكپارچه ودر يك جا جمع شده بود چون در اين صورت است كه شكافتن و گسترش دادن معنى پيدا مى كند. تا چيزى در يك جا جمع نباشد نيازى به سخن گفتن، از شكافتن وگشودن نيست و  چیزی که از وضع سابق به وضع جدید در می آید، آن وضع دومی را أنشا و ایجاد گویند، به عبارت دیگر، مواد و اجزاء پراکنده در فضا که با فاصله های زیاد جاهای وسیعی را اشغال کرده بود، از آن جای وسیع به جا و مکان کوچکتر منتقل شدند و این مواد که بر اثر فشار، از مرکز متراکم شدند، شکاف برداشتند و فاصله­هایی در آنها ایجاد گردید که از آن به ( شق الارجاء) تعبیر شده است و بر اثر این فشار و شکاف، در جاها ی دور و کرانه های نهایی آن بزرگراه­ها بوجود آمدند (سکائک الهواء ). [41]
(ِ فأجری فیها ماءً متلاطماً تیّارُهُ متراکماً زخّارُه حَمَله علی الریح العاصفةِ والزَّعزع القاصفة فأمرها بردِّهِ وسلَّطها علی شَدّهِ وقَرَنها إلی حَدِّه الهواءُ من تحتِها فَتِیقٌ والماءُ من فوقها رفیقٌ. )[42]
در مرحله دوم آفرینش، آب را در این مجموعه که دارای شکاف­هایی بود جاری ساخت، آبی پرموج و پرتلاطم (اين نشان ميدهد كه انرژى جنبشى اين آب بسيار بالا بوده است. دليل حتمى آن هم بايد اين باشد كه اين آب بسيار داغ بوده و دماى آن به ميلياردها درجه مى رسيده است.) وچون آب دارای سنگینی و فشار است و اگر در فضای باز رها شود سرازیر می گردد، خدا ظرفی از طوفان­ها و تندبادها را در زیر آن آبها قرار داد تا نگذارد آبها از آن شکاف­ها سرازیر شود[43] و از (الهواء من تحتها فتیق والماء من فوقها دفیق) فهمیده می شود که مکان­ها و جایگاهایی در زیر آن آب وجود دارد، وباد را فرمان داده است آب را حفظ کند تا به آن مکانها برسد. [44] بعید نیست الفاظی مثل آب و باد وطوفان کنایه از موجوداتی شبیه آب و باد و هوایی که امروز ما می­بینیم می باشد.
(ثم انشا سبحانه ریحا اعتقم مهبها، و ادام مربها، و اعصف مجراها، وابعد منشاها، فامرها بتصفیق الماء الزخار، و اثاره موج البحار، فمخضته مخض السقاء، و عصفت به عصفها بالفضاء، ترد اوله علی اخره، و ساجیه علی مائره، حتی عب عبابه، و رمی بالزبد رکامه، فرفعه فی هواء منفتق ،و جو منفهق، فسوی منه سبع سموات. )[45]
خداوند پس از تندباد اول، طوفانی دیگر ایجاد فرمود که دارای چهار ویژگی بود :
1.اعتقم مهبها : بادی که عقیم و نازا بود. نه ابری بود که به هم پیوندش دهد و باران ببارد و نه گلی که آن را بارور سازد. بلکه تنها ماموریتش به هم آمیختن آبهای متراکم بود.
2.و ادام مربها : بادی که همراه و ملازم آب بود و از آن جدا نمی شد. وزش این بادها مداوم بود و لحظه ای قطع نمی­شد.
3.و اعصف مجراها : بادی که جریانش بسیار قوی و پر قدرت بود و از نظر شدت باید در یک حالت مساوی و یکسان می بود.
4.و ابعد منشاها : بادی که از دوردستها می­وزید. زیرا درازی مسافت بر قدرت و سرعت آن می افزود.[46]
در ادامه حضرت به ماموریت این بادها اشاره می­کنند:
1.فامرها تصفیق الماء الزخاره : دستور داد که آب عمیق و پرفشار فراوان را پیوسته بر هم بکوبد.
2.و اثاره موج البحار : و امواج آن اقیانوس ها را به هر سو به حرکت درآورد. یعنی همانطور که امواج دریاها بالا و پایین می روند و اجزاء و قطرات از آنها به این طرف و آن طرف پراکنده و پاشیده می شود.
3.فمخضته مخض السقاء: این تندباد، آن آب را همچون مشک به هم زد. مانند مشک شیر که برای گرفتن کره به حرکت در می آید و شیرها بر اثر آن حرکت به یکدیگر برخورد می کنند.
4.وعصفت به عصفها بالفضاء : تندباد آن آب را به شدت به سوی فضا بالا برد. این کنایه از نهایت حرکت و سرعت آن آب و مقدمه جهش جدید است.
5.و ترد اوله الی اخره و ساجیه الی مائره : این تندباد قسمتهای نخست این آب را بر آخرش می ریخت و بخش های ساکن را به سوی متحرک می برد. یعنی ممزوج شدن اجزاء آن آب.
6.حتی عب عبابه : تا آنجا که آبها بر روی هم متراکم شدند و بالا آمدند. پس حالت ارتفاع و بالا آمدن پیدا کرد، که در مراحل قبل نبود.
7.و رمی بالزبد رکامه : و این آب متراکم بالا آمده، کف­های خود را بیرون پرتاب کردند.
8.فرفعه فی هواء منفتق و جو منفهق: سپس خدا آن کفها را در هوایی گشاد و فضایی گسترده بالا برد. به نظر می رسد منظور از بالا بردن کف در فضا و هوا، همان بخار باشد همانطور که در قرآن اشاره شده : (ثم استوی الی السماء و هی دخان ) که دخان می تواند همان گاز یا بخار و یا زبد باشد ـ زبد بخاری است که از حرکت آب پدید می آید، منتها تا وقتی که ثقل و غلظت آن بیشتر باشد روی آب می ماند و آن را کف گویند، وقتی که اجزاء هوا در آن غلبه کند و از آب جدا شود آن را بخار نامند ـ  بنابراین بیان امام با قرآن درباره آفرینش آسمان هماهنگ است، یعنی بخاری که از آن آب (کف روی آب )، جدا می شود، منشا خلقت آسمانها گردیده و از باقیمانده کف، زمین آفریده شده است.
9.فسوی منه سبع سماوات: و از آن آسمانهای هفتگانه را آفرید و منظم ساخت. [47]
منشور جاودانه وجه شباهت بین دخان و بخار که به جای یکدیگر به کار رفته را در دو چیز می داند:
الف) هردو محسوسند و از نظر حس و مشاهده یکسانند.
ب) در هر دو اجزاء آب وجود دارد اما در بخار، به سبب حرارتی که از حرکت آب پدید می آید، اجزاء آب با هوا مخلوط و متصاعد می گردد. در حالی که در دخان (دود) اجزاء آب به خاطر لطافت آن، از جسم سوخته شده وحرارت جدا می شود و به شکل دود ظاهر می گردد.[48]
همچنین حدیثی از امام علی(علیه‌السلام) نقل شده، که مقصود از دخان را بخار آب معرفی می کند.[49]
(جعل سفلاهن موجا مکفوفا و علیاهن سقفا محفوظا و سمکا مرفوعا بغیر عمد یدعمها ولا دسار ینتظمها  ثم زینها بزینه الکواکب و ضیاء الثواقب و اجری فیها سراجا مستطیرا و قمرا منیرا فی فلک دائر و سقف سائر و رقیم مائر. )[50]
در این قسمت چند نکته وجود دارد :
الف) آسمان را به سقف محفوظ تشبیه کرده است، زیرا آسمان از نفوذ و تصرف شیطان جلوگیری می کند.[51]
ب) در معنای «بغیر عمد ترونها»، فخر رازی می گوید، «عماد» آن چیزی است که بر آن تکیه داده می شود و تکیه گاه آسمان هم، قدرت خداست. [52]
ج) علت اینکه به ستارگان ثواقب (سوراخ کننده) گویند این است که با روشنایی خود هوا را سوراخ می کنند و در تاریکی نفوذ می­کنند یا منظور شهاب­هایی است که شیاطین را هدف قرار می­دهند و می رانند و هوا را می­شکافند. [53]
در این کلام مراد از «سراجا مستطیرا» را نیز همان خورشید می­باشد.  
بطور کلی می­توان گفت حضرت در این بیان خویش، عالم را به یک خانه تشبیه کرده است که آسمان سقف محکم آن است تا شیطان­ها به آن راه پیدا نکند، و ستارگانی در آسمان وجود دارد که بزرگترین آنها خورشید و ماه است که بترتیب روشنایی روز و شب را فراهم می کنند.
 آیات و کلام امام قابل انطباق بر فرضیه های آفرینش جهان است، همانطور که گذشت، جهان در آغاز توده فشرده­ای از گازهای متراکم بود که به علت شباهتش به مایعات، به ماء و دخان هم تعبیر شده است و خدا دو نیروی عظیم را بر آن مسلط ساخت که در نهج­البلاغه به دو باد تعبیر شده است و در علوم جدید به نیروی جاذبه، که از متلاشی شدن توده های گازی جلوگیری می کند و نیروی دافعه، که بر اثر گردش دورانی به دور خود و بوجود آمدن نیروی گریز از مرکز، آنها را بسوی خارج می کشاند که همان تندباد دوم بود، نام برده می شود. و بر اثر گردش دورانی، امواج بزرگی، در آن توده گازی بوجود می آمده، که این امواج به روی هم متراکم و سپس فرو ریخته است، سپس قسمتهای سبکتر ـ که تعبیر به کف شده است ـ به فضای بیرون پرتاب شدند. آنهایی که با شدت بیشتری پرتاب شدند به نقاط بالاتر رفتند که به خاطر نیروی جاذبه نتوانستند به کلی فرار کنند و به صورت سقف محفوظی در آمدند، و آنهایی که شدت کمتری داشتند در نقاط پایین تر قرار گرفتند که امواج کم فشارتری بودند و  به موج مکفوف تعبیر شده است. سپس آسمانهای هفتگانه در آن فضا بدون هیچ ستونی، شکل گرفتند. و وجود نیروی جاذبه و دافعه باعث شد که هرکدام از کرات در مکانهایشان قرار بگیرند و قطعات کوچکتر به سمت کرات بزرگتر کشیده شوند و در مدارشان به حرکت در آیند. و ستارگان و ماه و خورشید شروع به تابندگی کنند.[54]
در ادامه امام در خطبه 91 ، به مرحله دیگری از مراحل آفرینش جهان اشاره کرده، می فرماید:
«پس، قسمت‌هاى سركش آب از سنگينى زمين فرو نشست و هيجان آنها بر اثر تماس با سينه زمين آرام گرفت. زيرا زمين با پشت بر آن مى‌غلطيد و آن همه سر و صداى امواج ساكن و آرام شده، چون اسب افسار شده رام گردید.»[55]
سپس می فرمایند :
 «خشكى‌هاى زمين در دل امواج گسترده شد و آب را از كبر و غرور و سركشى و خروش باز داشت، و از شدّت حركتش كاسته شد، و بعد از آن همه حركت‌هاى تند ساكت شد، و پس از آن همه خروش و سركشى متكبّرانه به جاى خويش ايستاد.»[56] و بدین ترتیب زمین آماده پذیرش حیات شد.
بخش دیگر این خطبه به موضوع پیدایش کوهها و چشمه­ها می پردازد:
«هنگاى كه هيجان آب در اطراف زمين فرو نشست و كوه‌هاى سخت و مرتفع را بر دوش خود حمل كرد، چشمه‌هاى آب از فراز كوه‌ها بيرون آورد و آب‌ها را در شكاف بيابان‌ها و زمين‌هاى هموار روان کرد.»[57]
بنابر گفته امام ابتدا کوهها بر روی زمین قرار گرفت و سپس چشمه ها، که با فرضیه های زمین شناسان هم همامنگ است، طبق گفته آنان اول پوسته زمین بر اثر سرد شدن، چین خوردگی هایی پیدا کرد و در این چین خوردگی ها حفره های بزرگی بود برای نگهداری آب باران، و از گوشه ای به صورت چشمه جاری می شد. در خطبه، قله های کوه به «عرانین أنوفها» (قسمتهای بالای بینی) تشبیه شده است و این نشان می دهد که در درون کوه قسمتهای خالی وجود دارد که به صورت غارهایی نمایان می شود ومحل ذخیره آبهاست. [58]
سپس به نظم حرکت زمین و آرامش آن به واسطه کوه­ها اشاره می کند:
«و حركت زمين را با صخره‌هاى عظيم و قلّه كوه‌هاى بلند نظم داد، و زمين به جهت نفوذ كوه‌ها در سطح آن، فرو رفتن ريشه كوه‌ها در شكاف‌هاى آن و سوار شدن بر پشت دشت‌ها و صحراها، از لرزش و اضطراب باز ايستاد.»[59]
در این بخش به بیان فایده وجود کوهها می پردازد اینکه بدلیل فرو رفتن ریشه های کوهها در زمین، از زلزله های ناشی از فشارهای درونی زمین، جلوگیری می کند.
«و بين زمين و جو فاصله افكند، و وزش بادها را براى ساكنان آن آماده ساخت، تمام نيازمنديها و وسائل زندگى را براى اهل زمين استخراج و مهيّا فرمود.»[60]
در این مرحله خدا زمین را به هوا یا اکسیژن که برای حیات موجودات ضروری است و همچنین تمام چیزهایی که برای زندگی روی زمین لازم است را آماده کرده است.
اینکه جو به چه معنایی است دو نظریه وجود دارد:
بعضی معتقدند که منظور فضاست، که بنابر گفته استاد مکارم شیرازی صحیح نیست، زیرا فضا، جسم یا ماده نیست تا ایجاد فاصله میان آن و زمین مناسب به نظر برسد؛ نظر دوم اینست که، جو طبقات ما فوق هوا است، مانند لایه ازن، که اگر این لایه نزدیک زمین می بود، نیازهای تنفسی انسان دچار مشکل می شد.[61]
«آنگاه هيچ بلندى از بلندى‌هاى زمين را كه آب چشمه‌ها و نهرها به آن راه ندارد وانگذاشت، بلكه ابرهايى را آفريد تا قسمت‌هاى مرده آن احيا شود، و گياهان رنگارنگ برويند. قطعات بزرگ و پراكنده ابرها را به هم پيوست تا سخت به حركت در آمدند، و با به هم خوردن ابرها، برق‌ها درخشيدن گرفت، و از درخشندگى ابرهاى سفيد كوه پيكر و متراكم، چيزى كاسته نشد. ابرها را پى در پى فرستاد تا زمين را احاطه كردند، و بادها شير باران را از ابرها دوشيدند، و به شدّت به زمين فرو ريختند، ابرها پايين آمده سينه بر زمين ساييدند، و آنچه بر پشت داشتند فرو ريختند كه در بخش‌هاى بى گياه زمين انواع گياهان روييدن گرفت و در دامن کوهها، سبزه ها پدید آمد.»[62]
امام به سه نوع آبیاری اشاره کرده­اند، آبیاری طبیعی که بوسیله چشمه­ها صورت می گیرد، آبیاری که از طریق کشیدن جدول، برای هدایت آب نهرها برای مناطق دور دست، صورت می­گیرد و آبیاری که بوسیله باران صورت می گیرد.
در ادامه به نقش بادها می پردازد، اینکه بادها باعث می شود تا ابرهای پراکنده به هم بپیوندد، سپس ابرها را بر یکدیگر متراکم و فشرده کرده، و در نهایت جرقه های برق، ابرها را در ریزش باران کمک می کند ـ برقها که بر اثر الکتریسیته مثبت و منفی ابرها به وجود می آید و مقدار زیادی از هوای اطراف را جذب می کند که باعث کاهش فشار هوا می شود و در نتیجه ابر آماده بارش می شود ـ و باد، باران را از ابر جدا می سازد ـ به تعبیر امام علی (علیه‌السلام)، بادها شير باران را از ابرها می دوشد ـ و در همه جا پخش می کند. و به این شکل خدا تمام مقدمات را برای آبیاری زمین های خشک فراهم نمود. و به برکت باران، گیاهان و درختان فراوانی می روید و منبع منافع مختلفی برای انسانها می­شود.[63]
«پس زمين به وسيله باغ‌هاى زيبا، همگان را به سرور و شادى دعوت كرده، با لباس نازك گل برگ‌ها كه بر خود پوشيد، هر بيننده‌اى را به شگفتى واداشت. و با زينت و زيورى كه از گلوبند گل‌هاى گوناگون، فخر كنان خود را آراست، هر بيننده‌اى را به وجد آورد، كه فرآورده‌هاى نباتى را، توشه و غذاى انسان، و روزى حيوانات قرار داد. در گوشه و كنار آن درّه‌هاى عميق آفريد، و راه‌ها و نشانه‌ها براى آنان كه بخواهند از جادّه‌هاى وسيع آن عبور كنند، تعيين كرد.»[64]
در ادامه به زیبایی­های طبیعت که ثمره بارش باران است، اشاره می­کند و اینکه بر طرف کننده نیازهای انسان می باشد. یعنی علاوه بر اینکه از گیاهان و میوه ها تغذیه می کنند، از الیاف برای تهیه لباس و فرش، از چوبها برای خانه سازی و از حیوانات برای تأمین انواع نیازهای زندگی، استفاده می­کنند.
و در پایان اشاره دارد به راهها و جاده هایی که برای عبور و مرور انسانها و حیوانات در نظر گرفته شده، و وجود نشانه ها و علامتها، برای راهنمایی انسانها در پیدا کردن راه، مانند رنگ و اشکال مختلف کوهها. [65]
بدین ترتیب خداوند حکیم قبل از آفرینش انسانها همه وسایل زندگی او را فراهم ساخت، از پیدایش آسمان­ها گرفته تا آرام کردن سطح زمین به وسیله کوه­ها، قرار دادن جاده ها در وسط کوهها برای ارتباط دادن انسان­ها در مناطق مختلف و به وجود آوردن چشمه­ها، نهرها و باران برای آبیاری زمین که نتیجه آن روییدن انواع گیاهان برای تغذیه انسانها و حیوانات می باشد. همه اینها از یک سو انسان را متوجه علم و قدرت و حکمت خداوند می کند و از سوی دیگر حس شکرگذاری را در بنده ایجاد می کند.
نتیجه
از مجموع آیات قرآنی و نیز کلمات حضرت امیر(عليه السلام) در نهج البلاغه، دوران­های شش­گانه آفرینش جهان را می­توان به ترتیب زیر دانست:
1- خلق جرمى آب‌گونه همراه هوا که از ميان آن گاز و كفى پديد می­آید و آنگاه از آن زمين آفريده شده است و از دود و گاز آن، آسمان و سیارات پديد آمده­اند؛
2- آرام گرفتن آبهای مواج بر روی زمین و نمایان شدن تدریجی خشکی­ها بر روی آن و پیدایش کو­ها؛
3- جوشیدن چشمه­ها و جاری شدن نهرها بر روی زمین به وسیله بارش باران؛
4- روییدن درختان، گیاهان و پیدایش جنگل­ها؛
5- خلقت موجودات آبزی و خاکی با پیدایش آب و آماده شدن خاک.
فهرست منابع
قرآن کریم
نهج البلاغه
ابن میثم بحرانی ،میثم بن علی ،شرح نهج البلاغه ابن میثم، مترجم :محمدی مقدم، قربانعلی، بنیاد پژوهش های اسلامی، چاپ سوم، مشهد ،1380.
ترجمه: دشتی، محمد ،نهج البلاغه، موسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین، قم، 1383،
حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثنا عشری ،انتشارات میقات ،چاپ اول ،1363، تهران،
دین پرور، سید جمال الدین، منشور جاویدانه، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، تهران، 1390.
راغب اصفهانی ،مفردات الفاظ القرآن، طلیعه النور، چاپ اول، 1426، قم.
طیب،سیدعبدالحسین،اطیب البیان فی تفسیرقرآن،انتشارات اسلام،چاپ دوم،1378، تهران،
علامه مجلسی، بحارالانوار، موسسه الوفا، بیروت.
قرائتی، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ یازدهم، 1383 ،تهران،
بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قران، نهضت زنان مسلمان، 1361 ، تهران.
مکارم  شیرازی، ناصر، پیام امام، دار الکتب الاسلامیه، چاپ ششم، تهران، 1390.
مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب اسلامیه، چاپ اول، 1374، تهران،
موسوی همدانی، سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه، چاپ پنجم، 1374، قم،
 
[1]. راغب اصفهانی ،مفردات الفاظ القرآن، طلیعه النور، چاپ اول، 1426، قم، ص / 894
[2]. (ریشه آن در زمین است و شاخه های آن به آسمان (بالا )کشیده شده است.) (اصلها ثابت و فرعها فی السماء )، ابراهیم / 24
[3]. :(و از آسمان، آب پر برکتی فرستادیم.) (و نزلنا من السماء ماء مبارکا )، ق / 9
[4]  (پس به آسمان و زمین گفت : خواه یا ناخواه بیایید.) (فقال لها و للأرض ائتیا طوعا او کرها )، فصلت / 11
[5]  ( کار را از آسمان تا زمین سامان می دهد...) (یدبر الامر من السماء الی الارض. ...) سجده / 5
[6] موسوی همدانی، سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه، چاپ پنجم، 1374، قم، ج 16، ص /371
[7]  راغب اصفهانی، همان، ص / 894
[8] (ان گاه آن ماده شتر را پی کردند، پس صالح گفت :سه روز در خانه هایتان برخوردار شوید ) هود / 65
[9]  (به راستی موسی را با آیات خود فرستادیم که قوم خویش را از تاریکی ها بسوی روشنایی بیرون اور، و به انان روزهایی که حوادث مهم الهی در آنها رخ داده، را یاداوری کن. ..) ابراهیم / 5
[10]  (خداوند روز قیامت بین آنها حکم خواهد کرد ) بقره / 113
[11]. اعراف/54 ؛یونس /3؛ هود/7 ؛حدید /
[12].فرقان /59 ؛سجده /4 ؛ق / 38
[13]. فصلت /12-9
[14]  مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب اسلامیه، چاپ اول، 1374، تهران، ج 8 ،ص 218
[15]  موسوی همدانی، همان، ج / 10، ص 224
1 طیب،سیدعبدالحسین،اطیب البیان فی تفسیرقرآن،انتشارات اسلام،چاپ دوم،1378، تهران،ج /1، ص / 450
[17]  بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین ،  مخزن العرفان در تفسیر قران ، نهضت زنان مسلمان ، 1361 ، تهران ، ج / 11، ص / 315
[18]  مکارم شیرازی، همان، ج /20، ص / 223
[19]  موسوی همدانی، همان، ج / 17، ص /550
[20]  قرائتی، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ یازدهم، 1383 ،تهران، ج /10، ص /318
[21]  طه / 5
[22]  راغب اصفهانی، ص / 439
[23]  طیب، همان، ج /11، ص / 416
[24]  بانوی اصفهانی، ج /11، ص /315
[25]  مکارم شیرازی، همان، ج / 20 ،ص / 227
[26] - « ءأنتم اشد خلقا ام السماء بناها رفع سمكها فسواها و اغطش ليلها و اخرج ضحاها و الارض بعد ذلك دحاها»
[27]  همان، ج / 20، ص / 229
[28]  همان
[29]  موسوی همدانی، همان، ج / 17، ص / 560
[30]  مکارم شیرازی، همان، ج / 6، ص، 202
[31]  حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثنا عشری ،انتشارات میقات ،چاپ اول ،1363، تهران، ج /11، ص / 353
[32]  موسوی همدانی، همان، ج / 17، ص / 551
[33]  مکارم شیرازی، همان، ج / 20، ص / 224
[34]  موسوی همدانی، ص / 550
[35]  مکارم شیرازی، همان، ج / 6، ص / 203
[36]  حسینی شاه عبدالعظیمی، همان، ج / 5، ص/ 256
[37]  بانوی اصفهانی، همان، ج /13، ص / 294
  [38]  ترجمه: دشتی، محمد ،نهج البلاغه، موسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین، قم، 1383، ص / 21
[39]  مکارم  شیرازی، ناصر، پیام امام، دار الکتب الاسلامیه، چاپ ششم، تهران، 1390، ج / 1، ص / 126
[40]  راغب اصفهانی، همان، ص / 623
[41]  دین پرور، سید جمال الدین، منشور جاویدانه، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، تهران، 1390، ج / 1، ص / 71 ـ 70
[42]  (ودر آن ابی روان ساخت، ابی که امواج متلاطم آن شکننده بود، که یکی بردیگری می نشست، آب را بربادی طوفانی و شکننده نهاد و باد را به باز گرداندن آن فرمان داد و به نگهداری آب مسلط ساخت و حد و مرز انرا به خوبی تعیین فرمود، فضا در زیر تندباد و آب بر بالای آن درحرکت بود. ) دشتی، همان
[43]  دین پرور، همان، ص / 73
[44]  ابن میثم بحرانی ،میثم بن علی ،شرح نهج البلاغه ابن میثم، مترجم :محمدی مقدم، قربانعلی، بنیاد پژوهش های اسلامی، چاپ سوم، مشهد ،1385، ج / 1، ص / 298
[45]  (سپس خدا طوفانی برانگیخت که آب را متلاطم ساخت و امواج آب را پی در پی درهم کوبید. طوفان بشدت وزید و از نقطه ای دور دوباره اغاز شد. سپس به طوفان امر کرد تا امواج دریاها رابه هر سو روان کند وبر هم کوبد و با همان شدت که در فضا وزیدن داشت بر امواج آب ها حمله ور گردد از اول آن بر می داشت و اخرش می ریخت و آبهای ساکن را به امواج سرکش برگرداند. تا آنجا که آبها روی هم قرار گرفتند و چون قله های بلند کوهها بالا امدند. امواج تند کف های برامده از آبها را در هوای باز و فضای گسترده بالا برد، که از آن هفت آسمان را پدید اورد. ) دشتی، همان
[46]  دین پرور، همان، ص / 74 و مکارم شیرازی، همان، ص / 138- 139
[47]  دین پرور، همان، ص / 76 – 75 و مکارم شیرازی، همان، ص / 140 - 139
[48]  دین پرور، همان، ص / 76
[49]  علامه مجلسی، بحارالانوار، موسسه الوفا، بیروت، ج / 55، ص / 63، باب / 8
[50]  (آسمان پایین را چون موج مهار شده و آسمان های بالا را مانند سقفی استوار و بلند قرار داد بی انکه نیازمند به ستونی باشد یا میخ هایی که آنها را استوار کند انگاه فضای آسمان پایین رابه وسیله نور ستارگان درخشنده زینت بخشید و در آن چراغی روشنایی بخش، و ماهی  درخشان ،به حرکت در اورد که همواره در مدار فلکی گردنده و برقرار و سقفی متحرک و صفحه ای بی قرار، به گردش خود ادامه دهند. ) دشتی، همان، ص / 23
[51]  دین پرور، همان، ص / 78
[52]  ابن میثم بحرانی، همان، ص / 316
[53]  دین پرور، همان، ص / 80
[54]  مکارم شیرازی، همان، ص / 145 ـ 142
[55]  دشتی، همان، ص / 117
[56]  همان
[57]  همان
[58]  مکارم شیرازی، همان، ج / 4، ص / 147 ـ 146
[59]  دشتی، همان
[60]  همان
[61]  مکارم شیرازی، همان، ص / 149
[62]  دشتی، همان، ص / 119
[63]  مکارم شیرازی، همان، ص / 158 ـ 154
[64] دشتی، همان
[65]  مکارم شیرازی، همان، ص / 160 ـ 159

مقاله

جمع آوری و تدوین رسول غفارپور

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

رذایل اخلاقی

No image

عيب پوشى

پوشاندن عيوب ديگران من اءشرف اءعمال الكريم، غفلته عما يعلم. از كارهاى شرافتمندانه مرد كريم آن است كه از آن چه كه مى داند خود را به غفلت مى زند (و عيب ديگران را ناديده مى پندارد).
No image

صله رحم در نهج البلاغه

غريب حقيقى رب بعيد اءقرب من قريب، و قريب اءبعد من بعيد. و الغريب من لم يكن له حبيب. بسا دورى كه از هر نزديكى نزديك تر است و بسا نزديكى كه از هر دورى از آدمى دورتر است، غريب كسى است كه دوستى نداشته باشد.
امانت دارى و رازپوشى

امانت دارى و رازپوشى

سرزنش على (ع) به اصحابش و هو يلوم اءصحابه: قد ترون عهودالله منقوضة فلا تغضبون، و اءنتم لنقض ذمم آبائكم تاءنفون. در سرزنش اصحاب خود مى فرمايد: پيمان هاى خدا را شكسته مى بينيد و به خشم نمى آييد، در حالى كه شكسته شدن پيمان هاى پدرانتان را عار مى دانيد و ناراحت مى شويد.
No image

دعا در نهج البلاغه

(به فرزندش امام حسن عليه السلام فرمود): در سؤال (حاجت) از پروردگارت اخلاص داشته باش؛ زيرا بخشش و محروم ساختن در دست اوست.

پر بازدیدترین ها

شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

شخصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) از منظر نهج البلاغه

از آنجا که نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) اسوه حسنه و الگوی مناسب برای همه انسانها در همه اعصار است، باید در پی شناخت آن شخصیت عالی مقام و سیره آن فرستاده الهی باشیم. با توجه به اینکه نزدیک ترین انسانها به نبی گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) و آگاه ترین انسانها به شخصیت آن پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)، امام علی(علیه السلام) است، بهترین راه برای شناخت پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) مراجعه به سخنان گهربار امام علی(علیه السلام) می باشد.
 خداشناسی در نهج البلاغه

خداشناسی در نهج البلاغه

پیشوایان دینی، همواره ما را از اندیشیدن در ذات خداوند بزرگ منع کرده اند؛ چرا که عظمت بی پایان حضرت حق، فراتر از آن است که عقل محدود و نارسای بشری به درک و شناخت او دست یابد. در بخشی از کلام امام علی علیه السلام آمده است: «اگر وهم و خیال انسان ها، بخواهد برای درک اندازه قدرت خدا تلاش کند و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد و قلب های سراسر عشق عاشقان، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید .
شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

شگفتی های آفرینش در نهج البلاغه

امیرمؤمنان علیه السلام در خطبه ای درباره آفرینش آسمان و شگفتی های آن می فرماید: «خداوند، فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون این که بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد... و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز، و ماه را با نوری کمرنگ برای تاریکی شب ها قرار داد. بعد آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد و قابل تشخیص شود و با رفت و آمد آن ها، شماره سال ها و اندازه گیری زمان ممکن باشد.
انسان شناسی از منظر نهج البلاغه

انسان شناسی از منظر نهج البلاغه

نهج البلاغه یک شاهکار ادبی در تعلیمات اسلامی است که در آن توجه به عزّت و کرامت انسان و سلامت عقل و روان از اهمیت بسزایی برخوردار است. سخنان حکمت آمیز این کتاب که با عقل و اندیشه آدمی سروکار دارند حقایق بسیار متعالی و معانی بسیار ژرفی را در مورد شناخت خدا، انسان، و جهان با فصاحت و بلاغت تمام بیان می کنند و آگاهی های ارزشمندی را در هریک از این زمینه ها ارائه می دهند. خطابه ها احساسات راکد انسان را در جهت ستیز با فساد و تباهی و بی عدالتی بر میانگیزند، و موعظه ها انسان را از خواب غفلت بیدار و خطراتی را که می توانند دل و روان آدمی را ضعیف و بیمار کنند یادآور می شوند.
دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا و نیایش در نهج البلاغه

دعا وسیله ای است که تمام خلایق، خصوصاً انسانها از آن بیگانه نیستند و همیشه بدان توجه دارند و با زبان حال و قال از آن استفاده می کنند هر چند که واژه ای به نام دعا در میانشان مطرح نباشد چون هر کلمه و کلامی که از استمداد و ایجاد رابطه به خدا حکایت نماید دعاست
Powered by TayaCMS