نویسنده : اکرم امامی- مدیر
1. مقدمه
ایمان و عمل دو شاخصه اصلی دینداری انسان ها هستند. دو ویژگی کاملامنحصر به فرد و شخصی که به هیچ عنوان قابل ارزشیابی توسط کسی (جز خداوند متعال) نیست. آن چه در یک فرایند آموزشی می تواند، باید مورد ارزشیابی قرار گیرد، صرفا یادگیری افراد است. دانش، نگرش و توانایی هایی که طی فرایند یاددهی- یادگیری به آنان آموخته می شود و اگر همه جانبه و اثربخش باشد می تواند شخصیت و منش آنان را شکل دهد. بنابراین ما بر این نکته تاکید داریم که اساسا رابطه تابعی مستقیم و بسیار قوی میان آموخته های افراد و میزان ایمان و عمل دینی آنان وجود دارد. با تکیه بر همین رابطه است که می توان مدرسه را به دو رکن اساسی آموزش (یادگیری) و پرورش (ایمان و عمل) تقسیم کرد.
2. تربیت دینی دانش آموزان نوجوان
در این مرحله سه گونه احساس در رابطه با دین برای فرزندانمان پیش می آید؛
الف) رشد و گسترش و تقویت حس مذهبی و علاقه مندی به دین.
ب) پیدایش تردید در آموخته های پیشین.
ج) پیدایش سوالات متعدد و برخاسته از آن تردیدها.
نکته در خور توجه در این زمینه آن است که فرزندان در این سنین، به علت غرور نوجوانی، گاه از طرح همه سوالات خویش پرهیز دارند و همچنین به دلیل رشد عقلانیت و قوه استدلال شان به هر پاسخی راضی نمی شوند؛ لذا بر ما است که مستقیم و غیر مستقیم، آنان را به سخن آورده و سپس پرسش های شان را مستدل و منطقی و در حد فهم و درکشان پاسخ دهیم. تحقیقات علمی نشان می دهد که نوجوانان با پشت سر نهادن دوران کودکی در همه آنچه از قبل و با خوش بینی کامل از خانواده آموخته اند دستخوش شک و تردید می شوند. آنها با دست یافتن به رشد فکری، قدرت تفکر در مسائل و موضوعات اساسی زندگی خود را پیدا می کنند و برای رسیدن به یک نظام فکری و عقیدتی که بتواند پاسخگوی نیازهای فکری و عاطفی آنها باشد تلاش می کنند. از سوی دیگر در دوران بلوغ همزمان با بیدار شدن سایر غرایز و نیازهای روانی، وجدان دینی و اخلاقی نیز در درون نوجوان بیدار و فعال می شود و او را به تفکر درباره معنویات و حقایق دینی وا می دارد. به همین علت یکی از نیازهای اصیل نوجوانان در این سن، نیازها و انگیزه های دینی و الهی آنهاست. از این رو دانشمندان دوره نوجوانی را دوره شکل گیری اعتقادات می دانند. در این سنین نوجوان با کنجکاوی و خواست درونی به دنبال دست یافتن به هویت ایدئولوژیک (عقیدتی) است. به نحوی که بتواند در پرتو آن به «فلسفه زندگی» روشنی دست یابد.
سوال های زیادی که در این دوران در ارتباط با مسائل فکری و اعتقادی برای نوجوان مطرح می شود و او در پی یافتن پاسخ این پرسش ها به جستجو می پردازد همه برخاسته از این انگیزه درونی است. آنچه مهم است این است که نوجوان را در این حل و فصل مسائل فکری و یافتن پاسخ به پرسش های اساسی نباید تنها گذاشت و با معرفی کتاب های مناسب و بحث و گفتگو با او ذهنش را نسبت به مسائل روشن ساخت. مناسب ترین افراد برای این کار مهم، معلمان و مربیان مدرسه هستند.
3. توجه به ورزش:
جنبه الگویی عاملان تربیت و قابلیت تاسی شان در رفتار، نقش سرنوشت ساز دارد. فرزندان نیازمند هستند پدر و مادر خود را به عنوان یک انسان نمونه از نظر اخلاقی و دینی دیدار کنند. بدیهی است چون افراد انسانی عاشق کمال و جمال هستند وقتی عملابا رفتار پدران و مادران که مظاهری از کمال و جمال است برخورد کنند بی اختیار شیفته و بی قرار می شوند و به سوی الگو جذب می شوند تا در پرتور این نزدیکی به همانند سازی بپردازند.
امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید: «کونوا دعاه الناس باعمالکم و لاتکونوا دعاه الناس بالسنتکم» با کردار و رفتار مردم را به خوبی ها و نیکی ها دعوت کنید نه با زبان های خود.
وجود الگوی عملی در مسائل دینی و اخلاقی ضروری است. قرآن کریم در این زمینه می فرماید: «لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه» همانا رسول خدا برای شما اسوه و الگوی خوبی است. باید به تناسب سن و فهم و درک و بصیرت در نوجوانان، همان بصیرتی را به وجود آورد که اسلام ما را به آن دعوت می کند. نقش تبیین و تحلیل که از اهداف اسلام است، بیان روابط علت و معلولی درباره امور عقلانی مذهب در این راه موثر است. بویژه که پایه های اعتقادی مبتنی بر عقلانیت است و ارائه ملاک و معیار دین که براساس آن به پیش رود.
4 . محیط سالم :
یکی از نکاتی که در روایات به آن سفارش بسیار شده، انتخاب محیطی سالم برای رشد کودکان و به حداقل رساندن عوامل منفی تاثیرگذار بر آنهاست. انتخاب محله مناسب، مدرسه خوب، اطرافیان و دوستان شایسته و ... همگی تاثیر بسزایی در تربیت فرزندان داشته و از مسئولیت های مهم والدین به شمار می روند. چرا که محیط گناه آلود، روان را فساد و مسموم ساخته، خانه دل را تاریک می نماید. جو فاسد اجتماعی، جو روحی را فاسد می کند و جو فاسد روحی، زمینه رشد اندیشه های متعالی را ضعیف و زمینه رشد اندیشه های پست را تقویت می کند. به همین جهت در اسلام به اصلاح محیط اجتماعی اهتمام زیادی شده است و باز به همین جهت است که سیاست هایی که می خواهند اندیشه های متعالی را در مردمی بکشند زمینه فساد اخلاقی و عملی آنها را فراهم می کنند و برای فراهم کردن این زمینه، محیط اجتماعی را با وسائلی که در اختیار دارند فاسد می کنند.
5. آموزش قرآن:
در روایات از آموزش قرائت قرآن به عنوان یکی از وظایف والدین در تربیت فرزندانشان یاد شده است. بر همین اساس، امام علی (ع) به معلمی که «بسم الله الرحمن الرحیم« را به فرزندان خردسالش آموخته بود، به گنجایش دهان استاد، طلاو جواهر هدیه داد. امام حسن عسکری (ع) نیز در روایتی ثواب آموزش قرآن به فرزندان را تشکیل دهنده بخش بزرگی از نامه اعمال والدین می شمارد. این سفارش ها همگی از آن رو است که قرائت قرآن در جوانی موجب آمیختگی مفاهیم آسمانی آن با روح و روان کودک گشته و ذهن و اندیشه وی را قرآنی و الهی می گرداند و در نتیجه، ضمانتی درونی در مقابل انحرافات اخلاقی و اجتماعی بدو می بخشد.
6. آشناسازی با مفاهیم و معارف اسلامی:
افزون بر قرائت قرآن، باید معانی، مفاهیم، داستان ها و مثل های قرآن را به کودکان مان بیاموزیم و در کنار آن با روایات و احادیث معصومین (ع) آشنایشان سازیم و برای لحظه لحظه زندگی، الگویی عملی در مقابل چشمانشان قرار دهیم. امام علی (ع) در این باره چنین توصیه می کند: «از دانش ما به کودکان تان بیاموزید که خداوند بدین وسیله منافعی به ایشان رساند.» امام صادق (ع) نیز به شیعیان خویش سفارش می کند که نونهالان خود را پیش از آنکه افکار و اندیشه های انحرافی، گمراهشان سازد، با احادیث اهل بیت (ع) آشنا سازند. چه نیکوست که پدران و مادران هر شب و یا دست کم هر هفته در جمع خانواده چند آیه یا حدیث و یا برخی اشعار سازنده و داستان های مفید را بخوانند و درباره آن به صحبت بنشینند. مهمترین موضوعاتی را که فرزندانمان باید با آنها آشنا باشند، می توان بدین ترتیب فهرست کرد.
خداشناسی: معرفی خدا و صفات او، عدالت و حکمت الهی در آفرینش جهان و توضیح درباره بلاها و امتحانات
راهنماشناسی: شناخت پیامبران و فلسفه نبوت و آشنایی با امامان و کارکردهای امامت.
معادشناسی: رستاخیز، حسابرسی، برزخ، قبر، کیفر و پاداش.
انسان شناسی: رابطه انسان با خدا و جهان هستی، نظارت خدا بر انسان، خلافت انسان در زمین.
7. محبت به پیامبر (ص) و اهل بیت (ع:)
وظایف والدین تنها به آموزش برخی مفاهیم و ایجاد پاره ای از نگرش ها محدود نمی شود، بلکه بر آنهاست که برخی گرایش های مثبت را به فرزندان خود القا کنند و در جانهایشان رسوخ دهند. محبت به خوب ها و خوبی ها و نفرت از بدها و بدی ها، ایمن سازی قوی و موثری در مقابل هرگونه زشتی و گناه بوده، محرکی به سوی کمال و ترقی معنوی به شمار می رود. محبت به معصومین (ع) آنان را به حقایقی عینی و الگوهایی عملی مبدل ساخته، امکان همانند سازی با آنها را فراهم می آورد. پیامبر اعظم (ص) در روایتی می فرماید: «فرزندان خود را بر دوست داشتن پیامبرتان و محبت به اهل بیت او تربیت نمایید.»