دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

سریه منذر بن عمرو ساعدی

No image
سریه منذر بن عمرو ساعدی

كلمات كليدي : تاريخ، سريه، پيامبر(ص)، منذر بن عمرو ساعدي، بئر معونه

نویسنده : هادي اكبري

«سریه»[1] در اصلاح به سپاهی گفته می‌شود که به دستور رسول خدا(ص) به سوی مکانی و برای انجام ماموریتی اعزام می‌شوند، بدون آنکه پیامبر(ص) همراه آنان باشد.

چگونگی وقوع سریه

نام این سریه در مغازی واقدی به صورت «غزوه بئر معونه» آمده است.[2] این سریه در ماه صفر سال سوم هجرت به وقوع پیوست.‌[3]

"ابو براء عامر بن مالک بن جعفر،" که معروف به «ملاعب الاسنّه»[4] بود، پیش پیامبر(ص) آمد و براى آن حضرت دو اسب و دو شتر هدیه آورد. پیامبر(ص) به او فرمود:

«من هدیه مشرک را نمى‌پذیرم و اسلام را بر او عرضه داشت.»

او نه اسلام آورد و نه آن را رد کرد و گفت: «اى محمد، من آیین تو را کارى پسندیده و گرامى مى‌بینم، خویشان من پشتیبان من هستند، اگر چند نفرى از یاران خود را به همراه من بفرستى، امیدوارم قوم من دعوت تو را بپذیرند و از آیین تو پیروى کنند و اگر آنها به پیروى تو درآیند، کارت بالا خواهد گرفت،» پیامبر (ص) فرمود:

«من از جانب مردم نجد براى یاران خود بیمناکم.»

عامر گفت: «نترسید که من آنها را در پناه خود مى‌گیرم و هیچ کس از اهل نجد متعرض آنان نخواهد شد.»[5]

میان انصار هفتاد مرد جوان بودند که آنها را قاریان قرآن مى‌نامیدند. آنها شبها در گوشه‌اى از شهر مدینه جمع مى‌شدند، نماز مى‌گزاردند و درس مى‌خواندند و تا هنگام صبح بیدار بودند، صبحگاه، براى خانه‌هاى پیامبر(ص) آب شیرین و هیزمى که جمع کرده بودند، مى‌آوردند. خانواده‌هایشان گمان مى‌کردند که در مسجدند و اهل مسجد تصور مى‌کردند که در خانه‌هایشان هستند.[6]

پیامبر(ص) نامه‌اى نوشتند و "منذر بن عمرو ساعدى" را به فرماندهى این هفتاد تن قرار داده و آنها را راهی کردند آنان چون به منطقه چاه معونه، که از آبهاى بنى سلیم و حد فاصل سرزمین‌هاى بنى عامر و بنى سلیم است رسیدند، اردو زدند.

منذر در کنار چاه معونه

منذر بن عمرو ساعدى همراه با راهنمایى از قبیله بنى سلیم، که نامش "مطلب" بود، بیرون رفتند و چون به کنار چاه معونه رسیدند اردو زدند. چهارپایان خودشان را هم به چرا فرستادند و "حارث بن صمّه" و "عمرو بن امیه" را همراه آن کرد. آنگاه، "حرام بن ملحان" را با نامه پیامبر(ص) و تنى چند از بنى عامر، پیش "عامر بن طفیل"، از بزرگان بنى عامر، فرستاد. هنگامی که حرام نزد عامر رسید، او نامه را نخواند و حرام بن ملحان را کشت و از بنى عامر براى جنگ با اصحاب رسول خدا کمک و یارى خواست. اتفاقا ابو براء هم، پیش از این واقعه، به ناحیه نجد رفته بود که به آنها بگوید که یاران پیامبر(ص) را در حمایت خود گرفته است و نباید کسى متعرض آنان شود. بنى عامر تقاضاى عامر بن طفیل را نپذیرفتند و گفتند: ما حمایت ابو براء را رعایت مى‌کنیم. قبیله بنى عامر از رفتن با عامر بن طفیل و جنگ کردن با مسلمانان خوددارى کردند و چون عامر بن طفیل اینگونه دید، از قبایل دیگر "بنى سلیم،" "عصیّه" و "رعل"، کمک خواست. آنها با او همراهى کردند و او را به ریاست خود برگزیدند.[7]

عامر بن طفیل گفت: من ریاست را به تنهایى نمى‌پذیرم، و این بود که آنان به دنبال او راه افتادند تا به مسلمانان (که از دیر آمدن دوست خود حرام بن ملحان نگران بودند) رسیدند. مسلمانان که منذر بن عمرو ساعدى فرماندهى آنها را داشت، با مشرکان رویاروى شدند. مشرکان آنان را احاطه کردند و بشدت جنگیدند تا اینکه یاران رسول خدا(ص) همگى کشته شدند و فقط منذر بن عمرو زنده ماند. مشرکان به او گفتند: اگر مى‌خواهى به تو امان مى‌دهیم. منذر گفت: «دست در دست شما نمى‌نهم و امانى هم از شما نمى‌پذیرم تا اینکه مرا به محل کشته شدن حرام بن ملحان ببرید و از جوار و حمایتى هم که به من داده‌اید دست بردارید.» آنها مزاحم او نشدند و او را به محل کشته شدن حرام بن ملحان بردند و گفتند: از امان و حمایت خود دست برداشتیم. پس، منذر بن عمرو جنگید تا کشته شد، و پیامبر(ص) در مورد او فرموده‌اند:

«در برابر مرگ گردن فرازى کرد».[8]

حارث بن صمّه و عمرو بن امیه هنگامی که با گله از چرا بر گشتند، از پرواز لاشخورها بر فراز اردو به شک افتادند و گفتند: «به خدا قسم، یاران ما کشته شده‌اند و کسى غیر از اهل نجد آنان را نکشته است و چون نزدیک شدند از بالاى تپه‌اى دیدند که یارانشان کشته شده‌اند و سواران دشمن آنجایند.» حارث بن صمّه به عمرو بن امیه گفت: «نظر تو چیست؟ گفت: فکر مى‌کنم باید خود را به پیامبر(ص) برسانم و این خبر را به او بدهم. حارث گفت: من از جایى که منذر بن عمرو کشته شده است حرکت نمى‌کنم.» آن دو به مشرکان حمله کردند و حارث دو نفر از ایشان را کشت، مشرکان او را گرفتند و عمرو بن امیّه را هم اسیر کردند، آنها به حارث گفتند: «با تو چه کار کنیم؟ ما دوست نداریم که تو را بکشیم. گفت: مرا به محل کشته شدن منذر بن عمرو و حرام برسانید و از حمایت خود از من دست بردارید».

آنان چنین کردند. سپس آزادش ساختند. اما او دو مرتبه حمله کرد و دو نفر از ایشان را کشت، پس، آنها نیزه‌هاى خود را به او فرود آوردند و او را کشتند. عامر بن طفیل به "عمرو بن امیه"، که جنگ نکرده اسیر شده بود گفت: «مادرم نذر کرده بود که برده‌اى آزاد کند، حالا تو از جانب او آزادى.» پس، موى جلوى سر او را کند و آزادش ساخت.[9]

رسیدن خبر به مدینه و نفرین پیامبر(ص)

در همان شب که خبر بئر معونه به پیامبر(ص) رسید، خبر کشته شدن مرثد بن ابى مرثد و گروه "محمد بن مسلمه" هم به مدینه رسید. پیامبر(ص) مى‌فرمود:

«این نتیجه عمل ابو براء است، من این مأموریت را خوش نداشتم.»

پیامبر(ص) در نماز صبح، پس از آنکه سر از رکوع برداشت، بر آنها نفرین فرمود و پس از گفتن «سمع الله لِمن حمده» چنین گفت:

«پروردگارا، مضر را، با شدت خشم خود، پایکوب فرماى، خدایا، خودت سزاى بنى لحیان و زعب و رعل و ذکوان و عصیّه را بده چرا که آنان از فرمان خدا و رسول او سرپیچى کرده‌اند، خداوندا، خودت سزاى بنى لحیان و عضل و قاره را بده، خدایا، ولید بن ولید و سلمة بن هشام و عیاش بن ابى ربیعه و مؤمنان مستضعف گرفتار را نجات بده، خدایا، قبیله غفار را بیامرز و قبیله اسلم را به سلامت دار».

پانزده روز و بنا به روایت دیگرى، چهل روز پیامبر(ص) این نفرین را در نماز مى‌خواند تا این آیه نازل شد:

«لَیْسَ لَکَ من الْأَمْرِ شَیْ‌ءٌ أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ [10]...»

«هیچ گونه اختیارى (در باره عفو کافران، یا مؤمنان فرارى از جنگ،) براى تو نیست مگر اینکه خدا بخواهد آنها را ببخشد، یا مجازات کند زیرا آنها ستمگرند.»[11]

هفتاد نفر از انصار در جنگ بئر معونه شهید شدند. [12]

مقاله

نویسنده هادي اكبري

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
Powered by TayaCMS