8 مهر 1397, 0:0
وجود دوست برای انسان یک ضرورت است و آدمی میباید در زندگی برای خود دوستانی برگزیند و از آنها در امور دینی و دنیاییاش استفاده کند و باید با آنها صمیمی باشد. در این زمینه برخی انسانها دچار افراط میشوند و بعضی دیگر به راه تفریط میروند و در دوستیها و رفاقتهای خود هیچ حد و مرزی نمیشناسند و همه چیز را بر ملا میکنند و هیچ رازی را ناگفته باقی نمیگذارند؛ لذا به محض اینکه دوستی آنها کمرنگ و رقیق میشود احساس ترس و عدم امنیت میکنند. چه بسا حوادثی در زندگی اتفاق میافتد و این دوستی از بین میرود و گاه به دشمنی بدل میشود. در این هنگام است که اسرارِ به امانت سپرده شده نزد دوست، مورد سوء استفاده قرار میگیرد، چون از ابتدا به خطا پنداشته میشد که این دوستی با این سطح از صمیمیت و گرمی همیشه باقی خواهد ماند، غافل از آنکه ممکن است روزی این دوستی از بین برود و به دشمنی تبدیل شود. بنابراین در آموزههای دینی در عین اینکه نسبت به انتخاب دوست خوب و رعایت صمیمیت و یکرنگی با او توصیه شده، نسبت به حفظ اسرار زندگی خود نیز سفارش شده است، بدین معنا که آدمی باید احتیاط کند و صندوق اسرار و گنجینه دل را نزد هر کس و ناکس نگشاید. بعد از سالهای متمادی رفاقت و آزمودن دوست در شرایط مختلف زندگی و اطمینان به وفاداری و رازداری او، تنها میتوان برخی از اسرار را با وی در میان نهاد وگرنه در ابتدای دوستی که هنوز اطمینان لازم به دست نیامده، نباید اسرار خود را نزد دوست خود فاش کرد. این سخن یک نکته دقیق و یک ظرافت عقلایی در زندگی است؛ اما افسوس که برخی مواقع مورد غفلت واقع میشود. انسان هنگامی که با کسی دوست میشود، به خاطر شیرینی رفاقت و صمیمیت نباید تمام حجابها و موانع عقلایی یک زندگی را زیر پا بگذارد و این گونه تصور نماید که لازمه دوستی و رفاقت آن است که باید از اسرار یکدیگر اطلاع کامل داشته باشند. این تصور، خلاف عقل سلیم و دوراندیشی است. همچنین انسان باید در ابراز دوستی و بیان عواطف و احساسات ملاک و معیار صحیحی داشته باشد و براساس آن معیار، محبت و دوستی خود را ارزانی نماید. بنابراین حتی ابراز محبت که خود مقولهای جدای از افشای اسرار است حد و مرزی دارد؛ تا چه رسد به بیان اسرار زندگی که در برخی موارد به فروریختن بنیان زندگی منجر میشود. روشن است که رعایت این قاعده در مورد دشمنی هم لازم است. به صرف اعلام دشمنی و خصومت از طرف شخصی، نباید تمام موجودی سینه پرآتش را بیرون ریخت به گونهای که اگر عداوت طرف مقابل شدت یافت، دیگر تیر خصومت در ترکش نمانده باشد، یا اگر ورق برگشت و بازار دوستی رونق یافت، جبران گذشته ممکن نشود. در یک کلام هرگز نباید تمام مراتب دوستی و عواطف را به دوست ارزانی و تمام موجودی خصومت و دشمنی خود را به دشمن اظهار نمود؛ بلکه باید همیشه مقداری محبت و خشم در نهانخانه دل ذخیره داشت تا در فرصتهای غیر منتظره با کسادی سرمایه عاطفی مواجه نشد. توصیه دین اسلام این است که اگر با کسی به هر دلیلی ـ چه حق و چه باطل ـ سوء تفاهم و اختلافی پیدا کردید، نباید در مقام دشمنی آن قدر افراط کنید که دیگر هیچ راهی برای آشتی باقی نماند. با دوستان خود نیز به گونهای رفتار نکنید که اگر خدای ناکرده روزی این دوستی فروپاشید و از بین رفت ضرری از ناحیه وی متوجه شما شود و همین طور با دشمنان خود به گونهای رفتار نکنید که اگر روزی در صدد بنانهادن دوستی برآمدید بنیانی برای برپاکردن دوستی بیابید.
امیرالمومنین علی(ع) در این خصوص میفرمایند:
«ان اردت قطیعه اخیک فاستبق له من نفسک بقیه یرجع الیها»؛
اگر خواستی از برادرت بگسلی جایی برای دوستی و بازگشت نزد او باقی بگذار».
فرض کنید مدتهاست با کسی رفیق هستید ولی حال مشاهده میکنید که وی از مسیر تقوا و پاکی خارج شده و راه مخالف پیش گرفته است و چون دیگر نمیخواهید با چنین شخصی ارتباط داشته باشید، دوستی خود را با وی قطع میکنید و دست از رفاقت دیرین خود میشویید. یا گاهی رفاقت دو نفر تنها محدود به امور دنیایی است و لذا با تهدید منافع دنیایی و عدم رعایت حقوق مالی از یک طرف، این دوستی رقیق میشود و روی به افول میگذارد. به هرحال حضرت علی(ع) میفرمایند: اگر خواستید از رفیق خود جدا شوید آن چنان قطع رابطه نکنید که تجدید پیوند ممکن نباشد؛ بلکه راهی هم برای تجدید رفاقت و آشتی باز گذارید و همه راههای دوستی و پلهای رفاقت را پشت سر ویران نسازید. شاید دوباره درصدد دوستی با او برآمدید و موانع رفاقت قبلی مرتفع شد. پس راهی هرچند باریک برای آشتی مجدد باقی گذارید: «فاستبق له من نفسک بقیه یرجع الیها». توصیه حضرت آن است که به گونهای رفتار نکنید که اگر دوباره به رفاقت سابق متمایل شدید راه بازگشت وجود نداشته باشد و مبادا تمام راههای تجدید دوستی و محبت را به طور کامل مسدود کنید.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان