نویسنده: منیره غلامی توکلی
نگاهی به نقش معلمان و تاثیر رفتار آنها در نهادینه کردن اخلاق اجتماعی داستان رسالت پیامبر اسلام در غار حرا با آیات: «اقرا و ربک الاکرم¤ الذی علم بالقلم¤ علم الانسان ما لم یعلم» آغاز میشود و خداوند در نخستین آیات وحی شده به پیامبرش از تعلیم و ابزار آن قلم سخن میگوید. از این رو در دین مبین اسلام، اولین معلم انسان برای حرکت به سوی تعالی و عبادت، خداوند است. بعد از خداوند، عقل به عنوان قوه تشخیص و انبیاء به عنوان معلمان درونی و بیرونی، هدایت جامعه را برعهده دارند. در این سیر تکاملی هر فردی که در هدایت بشر بسوی تعالی، اخلاق، تعبد و آگاهی، نقش موثری ایفا کند در زمره انبیاء قرار میگیرد. از این رو گفتهاند معلمی شغل انبیاست.
یکی از شاخصههای اصلی پیشرفت و نماد حرکت سالم در مسیر تکاملی بشر، رعایت اخلاق و شئونات انسانی در جامعه است که مهم ترین کارکرد رسولان و معلمان و هدایت گران بشر از ابتدای خلقت به شمار میرود. در جامعه اسلامی ما هم که جایگاه نظام آموزش و پرورش و متصدیان آن توسط بزرگانی چون شهید رجایی و استاد شهید مطهری مشخص شده است؛ این نقش پررنگ تر و تاثیرگذارتر به نظر میرسد.
در این راستا معلمان به عنوان نیروی انسانی که مهندسی افکار عمومی و چشم انداز رشد فرهنگی و علمی جامعه در دستان آنها است؛ برای اجرای بایدها و نبایدهای اخلاقی در جامعه، وظیفه ای فراتر از قشرهای دیگر دارند؛ چرا که در تحکیم پایههای نظام علمی و بالاخص فرهنگی کشور، بیشترین نقش را ایفا میکنند. این همان موضوعی است که در چند سال اخیر، مورد بی توجهی و بی مهری بسیاری از معلمان واقع شده است و چه بسا که با گذشت زمان، توجه به بعد آموزشی نظام آموزش و پرورش بیشترین سطح انتظار خانوادهها را به خود اختصاص داده است. هفته گرامی داشت مقام معلم را فرصتی مغتنم دانستیم تا به اندازه بضاعت خود به بررسی نقش معلمان در نهادینه شدن اخلاق اجتماعی در جوانان و همچنین نتیجه فعالیت آنها در پرورش ابعاد انسانی شاگردانشان به عنوان نیروهای فعال جامعه بپردازیم.
دیوارهای مدارسی که مهمان آنها هستیم با کاغذها و دست نوشتههای رنگارنگ، مثل پرهای طاووس خودنمایی میکنند. صفهای طولانی روزنامه دیواریها که بر طنابهای کشیده شده در راهروها معلق هستند!! نشان از رونق تهیه روزنامه دیواری در این روزها دارد. برگزاری نشستها و سخنرانیها با موضوع معلم، مسابقات فرهنگی و هنری و رقابت دانش آموزان در مسابقات علمی و تقدیر از دانش آموزان موفق ترم اول از دیگر برنامههای مدارس است. در گوشه ای از سالن دسته گلی که تصاویر شاگردان اول تا سوم هر کلاس را در گلبرگهای خود در معرض دید عموم قرار داده است؛ نگاه هر تازه واردی را به خود جلب میکند. با دیدن این تصاویر به ذهنم خطور میکند که در این مدرسه؛ گلبرگ قاب عکس دانش آموزان موفق شده اند و در مدرسه ای دیگر درختی تنومند؛ با تصاویر شاگرد اولها به بار نشسته است و در مدرسه دخترانه؛ شاگرد ممتازها بر بالهای پروانه افق را در مینوردند... خلاصه در این ایام صحبت از معلم است و فرهنگ پاسداشت مقام و منزلتش و توانمندی او در تعلیم دانش آموزان. صحبت از معلم است و نقش او در تربیت جامعه انسانی اما در عمل گویی آموزش در اولویت قرار دارد....
تربیت شهروند با اخلاق؛ مهم ترین وظیفه معلمان
در بدو ورودم نظرم را با ایران باقری، معاون پرورشی مدرسه دخترانه طهماسبی در میان میگذارم او با نگاهی به وضعیت برنامههای پرورشی مدارس میگوید: دانش آموزان دوره راهنمایی در طول هفته، یک تک زنگ کلاس پرورشی دارند و در آن معلم باید از روی جزوات نکاتی را به شاگردانش آموزش دهد. این درحالی است که تجربه چندین ساله نشان میدهد هر استان، شهر و در مقیاسی کوچک تر هر کلاس به آموزشهای اخلاقی و پرورشی خاص خود نیاز دارد که باید با نیاز سنجی معلم آن موارد مرتفع شود. ولی متاسفانه شاهد این هستیم که اقدامات پرورشی صورت گرفته درمدارس عموما فعالیتهای نمادینی شده اند که باعث تغییر رفتار عمیق و ریشه ای در دانش آموزان نمی شود. فرصت کم معلمان در هدایت و رشد فرهنگی و اخلاقی دانش آموزان در جامعه کنونی به صورت ناهنجاریهای رفتاری از سوی جوانان نمود خارجی پیدا کرده است.
وی با اشاره به اینکه تربیت اخلاقی شاهراه پیشگیری از آسیبهای روانی، اجتماعی در جامعه است میافزاید: بعد از خانواده، مدرسه دومین نهاد تربیتی کودکان است که باید با آموزشهای درست خود مهارتهای شهروندی را به دانش آموزان ارائه دهد. اما با توجه به اینکه آموزشهای فرهنگی و اجتماعی مهم ترین کارکرد معلمان در نظام آموزش و پرورش است باید به یاد داشته باشیم که تنها مدارس نمیتوانند این وظیفه سنگین را بر عهده بگیرند بلکه باید به فرهنگ سازی کلان کل جامعه را درگیر کرد حتی خود دانش آموزان را درست مصداق این شعر که: اگر به من بگویی؛ فراموش خواهم کرد اگر یادم بدهی، به خاطر میآورم، اگر درگیرم کنی، یاد میگیرم.
معاون پرورشی مدرسه با بیان اینکه در نزد معلمان اهمیت آماده کردن کودکان جهت ورود به جامعه و پرورش شهروند با اخلاق، کمتر از اهمیت آموختن دروس ریاضی و علوم و زبان نیست میگوید: مگر نه این است که ما به کودکانمان علم میآموزیم تا در نهایت انسان هایی مفید و با اخلاق و موفق در جامعه باشند از چه رو به این امر آن طور که شایسته آن است توجه نمی کنیم؟ چرا سهم سوال اساسی خانوادهها از وضعیت اخلاقی و روحی فرزندانشان در سیستم آموزشی کم تر از حد انتظار است؟ به نظر میرسد خانوادهها و به نوعی کل جامعه نقش اصلی خود را در پرورش نسل جوان تحت الشعاع امور و اهداف دیگر قرار داده اند و این اتفاق خوش آیندی نیست.
من هم با نظر باقری موافقم چرا که در حضور کوتاه خود در مدارس هیچ تابلویی را معرفی کننده تصاویر دانش آموزان با اخلاق مدرسه ندیدم و جایزه ای را برای با اخلاق ترین دانش آموز مدرسه کادو شده نیافتم.
باقری در پایان صحبتهایش از سیستمها و خرده نظامهای متعددی مانند گروه دوستان، صدا و سیما و مطبوعات و... به عنوان همراهان آموزش و پرورش نام میبرد همراهانی که باید در امر تعلیم و تربیت پویای جامعه با نظم و هماهنگی گام بردارند تا نتیجه فعالیتهای پرورشی معلمین در کنار آموزش، محلی برای ارائه شدن داشته باشند.
نهادینه شدن آموزههای اخلاقی در احترام توامان معلم و متعلم به اخلاقیات در علم روان شناسی تربیتی، بحث تعلیم و تربیت اخلاقی یکی از مهم ترین مباحثی است که توجه به آن میتواند مسیر تعالی بشر را برای کسب امتیاز «شهروندی با اخلاق» بودن؛ هموار سازد. توجه به این مهم که در راستای وظایف آموزش و پرورش است میتواند کمک شایانی برای تربیت نسلی باشد که میخواهد مطابق با صفات و ارزشهای اخلاقی جامعه رشد کند. معلمین به عنوان بازوهای محرک نظام آموزش و پرورش، نقش کلیدی در اجرای برنامههای پرورشی و اخلاقی دارند.
حامد قربانی کارشناس ارشد مسائل روانشناسی و تربیتی که خاطرات بسیار زیبایی از معلمان دوره دبستان خود دارد میگوید: عادت داشتم بین صحبتهای دوستانم به قولی پابرهنه بپرم و نظر خودم را در مورد هر چیزی که بود؛ مطرح کنم. یک روز معلم کلاس با طرح یک داستان نکته غیراخلاقی کار من را - بدون اشاره مستقیم به خودم - نکوهش کرد و در آخر با بیان جمله ای از یک دانشمند که نامش در ذهنم نمانده است گفت: بی نزاکت ترین مردم کسی است که میان حرف دیگری سخن بگوید. باور کنید از آن زمان تا حال از ترس برچسب بینزاکتی هرگز میان صحبتهای هیچ کس حتی فرزندم هم صحبت نکردهام.
وی سپس با اشاره به اینکه متاسفانه آموزش و پرورش ما برنامههای مدون و قابل قبولی برای تعلیم و تربیت اخلاقی دانش آموزان ندارد ادامه میدهد: معتقدم که معلمان به عنوان ناظر بر کلاس و مغز متفکر سیستم آموزشی مدرسه باید با برنامه ریزیهای ابتکاری و خلاقانه این کمبودها را برطرف سازند. تشویق به موقع دانش آموز بعد از انجام عملی ارزشمند و اخلاقی، آموزش نکات اخلاقی و اجتماعی در قالب تئاتر و سرود به دانش آموزان در ابتدای هر ساعت درسی یا مراسم صبحگاه، نام گذاری هر روز به یک ارزش اخلاقی مانند روز مهربانی، روز صبر، روز کمک به بابای مدرسه و روز آهسته سخن گفتن و روز مسئولیت.... و رعایت آن از جانب خود معلم میتواند در نهادینه کردن بایدها و نبایدهای اجتماعی تاثیر گذار باشد.
وی با تاکید بر اینکه معلم موفق کسی است که بتواند همه ابعاد وجودی دانش آموزان را پرورش دهد و از آنها انسان ارزشمندی برای جامعه بسازد میگوید: معلمان در دوره کودکی ونوجوانی که افراد مستعد پذیرش بیشترین آموزشهای عملی و ارزشهای اخلاقی هستند با آنها سروکار دارند. دوره ای که متعلم، معلم خود را از جان و دل دوست دارد وآموزههای او را بنابر ارتباط شاگرد و استادی به دیده منت بر لوح ذهنش با قلم عشق ثبت میکند؛ معلم دوران ابتدایی که در ساعات مدرسه جایگاه مادر را در قلب دانش آموزان دارد باید از این فرصت ناب برای نهادینه کردن صفات اخلاقی و آموزههای اسلامی استفاده کنند. معلم دوران راهنمایی که با موجوداتی حساس روبرو است باید از انگیزههای دانش آموزان در دیده شدن و بزرگ انگاشته شدن استفاده کرده آنها را به سوی اجتماع با رفتارهایی منفک از دنیای کودکانه سوق دهد و در دوره دبیرستان معلمان باید همگام و همراه با دانش آموزان، مسیر اجتماعی شدن در قالب یک همشهری مقید به رفتارهای انسانی و اجتماعی را بپیمایند تا دانش آموزان بدانند در این مسیر تنها و مجبور نیستند؛ چرا که بی انگیزه بودن معلمان یا خانوادهها میتواند ضربات جبران ناپذیری به جامعه وارد سازد.
این کارشناس ارشد مسائل روانشناسی و تربیتی، وجود برنامههای جذاب برای هدایت اخلاقی و اجتماعی دانش آموزان، حضور فعال مشاوران روانشناس در کنار مشاوران تحصیلی در مدارس، نظارت درست والدین به برنامههای رسانههای ارتباطی مانند ماهواره و اینترنت و.... را از مهم ترین راهکارهای نهادینه کردن اخلاق اجتماعی در دانش آموزان به عنوان سازندگان اجتماع و وارثان فرهنگ ایرانی اسلامی میداند.
معلم کارگزار اصلی تربیت، روح نظام آموزشی
ارزشهای اجتماعی تحت عنوان ارزشهای اخلاقی شامل مدلهای کلی رفتار، احکام جمعی، هنجارهای کرداری است که مورد پذیرش عمومی در جامعه است. هنجارها و ارزش هایی که منجر به یکپارچگی اجتماع و همبستگی بیشتر مردم یک سرزمین میشود. عدالت، انسان دوستی، دیگرخواهی، گذشت و... از ارزشهای عام و مطلوب اجتماعی هستند که همیشه در طول اعصار مختلف مد نظر جوامع بوده و چه بسا در صدر هرم برنامه ریزیهای دولتها قرار گرفته اند.
در جامعه اسلامی ما که دین در بردارنده دستورات قوانین الهی در جهت رشد ابعاد انسانی است میتواند ما را در رسیدن به جامعه آرمانی و نهادینه کردن اصول اخلاقی ارزشهای انسانی - اجتماعی کمک کند. نهادینه کردن دستورات اسلامی و اخلاقی دین مبین بر عهده خانواده، مبلغان و معلمان دینی، آموزش و پرورش، متولیان فرهنگی و.......... است.
دکتر مجتبی صالحی عضو انجمن اولیا و مربیان یکی از مدارس شهرستانهای استان تهران با بیان این مطلب میگوید: متاسفانه کارکرد پرورشی و اخلاقی نظام آموزش و پرورش ما در حد انتظار نیست و این نتیجه کم کاری نهاد خانواده در آموزش ارزشهای اخلاقی - انسانی به عنوان مهم ترین رکن اجتماعی شدن و عملکرد نامناسب رسانههای جمعی مخصوصا تلویزیون در نهادینه کردن اخلاقیات در سطح کلان جامعه و ارحج شدن رکن آموزشی برپرورش در مدارس است.
وی با اشاره به اینکه یکی از رموز پیشرفت جامعه، تربیت فرهنگی و اجتماعی دانش آموزان است آن را از آرمانهای نظام آموزشی بر میشمارد و ادامه میدهد: معلم کارگزار اصلی تعلیم و تربیت و روح نظام آموزشی هر کشوری است و با کوشش خردمندانه او است که اهداف متعالی نظام آموزشی کشور محقق میشود و آنچه کودکان، نوجوانان و جوانان در مدرسه کسب میکنند، متاثر از خصوصیات، کیفیات، شایستگیهای علمی، فرهنگی؛ دینی، تربیتی، اجتماعی، اخلاقی و معنوی معلمان است. بی تردید معلم در دگرگونی جامعه و حرکت آن به سمت اخلاق و معرفت انسانی به اندازه کل سیستمهای درگیر در مسائل فرهنگی و اجتماعی نقش دارد و اثرگذار است، به گونه ای که میتوان سطح رعایت شئونات انسانی و ادب مردم یک جامعه و دانش، توانایی و کیفیت علمی و اخلاقی هر کشور را از سطح دانش، توانایی، کیفیت و مهارت و رفتار معلمان آن کشور تشخیص داد.
دکتر صالحی ادامه میدهد: علیرغم تمامی پیشرفتها و تحولات شگرف علمی جهان، در دنیای ارتباطات و فناوری اطلاعات، هنوز هیچ جایگزین بی بدیلی برای معلم یافت نشده است؛ بنابر این هر تغییر و تحولی در ابعاد مختلف اجتماعی با تلاش معلم صورت پذیر است. بی تردید دغدغه معلمان همیشه این است که حیات بشر بر مدار ارزشها وکرامت انسانی بچرخد و شناخت خدا و مکتب و دین همه اساس انسان باشد تا هیچ بیگانه ای مجال تجاوز به فرهنگ ارزشی دین و میهن را پیدا نکند.
.... و مدیر ارشدی که از معلمش رسم مودت آموخت
برای تهیه ادامه گزارشم با معرفی دوستانم به دیدن مدیر ارشد یکی از کارگاههای فنی آموزشی میروم. با درخواست دوستم دقایقی قبل از شروع ساعت کاری به محل میرسم. «محمد میرزایی» همان مدیر ارشد؛ زودتر از ما آنجا بود!! درها را باز کرده و منتظر سایر هنرآموزانش بود.
خلاصه صحنههای بدیعی دیدم. استاد با دیدن هنرجویانش کنار در کارگاه ایستاد و قبل از اینکه کسی فرصت سلام کردن پیدا کند دستش را جلو میبرد و با لبخند سلام و احوال پرسی گرمی میکرد. جالب بود که حال اعضای خانواده را هم میپرسید و سراغی از دوستان مشترکشان میگرفت. بچهها هم گویی موظفند که از حال همه خبر داشته باشند.
آنها قبل از رسیدن به استاد دست بر سینه میگذاشتند و با دیدن او که لبخند بر لب دارد سرحال وارد سالن کارگاه میشدند. بدون استثنا به سراغ مش تقی درویش زاده پیرمرد خدمتگزار میرفتند و ضمن دست دادن با او احوالش را میپرسیدند. در آن کارگاه شلوغ کسی صدایش را بلند نمی کرد و هنگام حرف زدن آقای میرزایی شوخی نمی کردند. همه کمک حال هم بودند. یکی به دوستش کمک میکرد دست روغنی اش را بشوید و دیگری داشت در انجام کارهای عقب افتاده دوستش به او کمک میکرد و استاد میرزایی به هر گروه که میرسید طوری برخورد میکرد که گویی اعضای آن گروه برایش عزیزترند در حالی که اگر با دقت به نحوه رفتارش نگاه میکردی حتی عدالت را در نگاهش رعایت میکرد.
از آقای میرزایی جویای چرایی برخوردش با هنرجوها میشوم برایم میگوید: کلاس پنجم دبستان معلمی داشتم که زودتر از ما وارد کلاس میشد. تخته سیاه را پاک میکرد و جلوی در کلاس میایستاد و به هر کداممان هنگام سلام کردن دست میداد و جمله ای زیبا میگفت. گاهی از نقاط ضعفمان،چنان دریچه ای بسوی قدرت باز میکرد که فراموش میکردیم واقعا نقطه ضعفی داریم. مثلامن قد کوتاهی داشتم و بسیار ریزنقش بودم؛ کارهایی که نیاز به فرز بودن داشت به من محول میکرد و میگفت: محمد! در کلاس هیچ کس به گرد پایت نمی رسد بدو برو برگهای امتحانی را بیاور و من در آن لحظه قدرتمندترین و موثرترین دانش آموز کلاس بودم. آن قدر از برخورد معلم خودم خوشحالم که تنها راه ادای دین به او رعایت و گسترش اخلاقیات و منش انسانی اش در تمام شئونات و لحظات زندگی ام است.
نقشی ملموس تر از نور و بی نیاز از تعریف واژگان
قصد داشتم برای مستند و موجه کردن بیشتر این گزارش با مسئولان فرهنگی و نمایندگان مردم درخانه ملت صحبت کنم که با دیدن آقای میرزایی و داستان کارگاه انسانیتی که برای هنرجویانش آماده کرده بود به نتیجه رسیدم نقش معلم در تربیت انسانها و جامعه انسانی ملموس تر و عینی تر از آن است که واژگان را بیشتر به کار گیرم و ذهن شما را خسته تر کنم.