دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

آينه صفت باشيم!

No image
آينه صفت باشيم!

 

بررسی و شرحی بر حديث مشهور «مؤمن، آينه مؤمن است»

«المؤمن مرآت المؤمن؛ مؤمن آينه مؤمن است»، حديثي مشهور با مضامين والا و کارکردهاي بسيار است. توجه به کارکردهاي آينه مي تواند به ما اين امکان را ببخشد تا درک درستي از سطح و چگونگي روابط برادري ديني در جامعه داشته باشيم و جامعه ايماني را بر اساس اين راهبرد، هدايت و سبک زندگي را سامان دهيم. نويسنده در مطلب پيش رو نگاهي به اين کارکردها و اثار آن در جامعه دارد.

روابط اجتماعی جامعه ايمانی

آموزه هاي وحياني اسلام بر آن است تا روابط ميان انسان با خود، خدا و خلق را بيان کند. در سطح ارتباط با خلق توجه و اهتمام بسياري به روابط ميان همنوعان شده و آموزه هاي مولوي و ارشادي بسياري نيز در اين ميان در قالب احکام مستحب و واجب و مکروه و حرام بيان شده است. البته از آنجايي که معيار تعيين کننده در افزايش و سطح روابط، اعتقادات است، سطوح مختلفي بر اساس نسبت اعتقادات و درجه اشتراک در اين زمينه بيان شده است. از همين رو، هر چه اشتراکات افزايش مي يابد، اهتمام به افزايش سطح روابط و چگونگي آن نيز بيشتر مي شود. اين گونه است که توجه و اهتمام به اهل توحيد و نيز اهل اسلام و مسلمانان و در سطح عالي مؤمنان در درجات متعدد مطرح شده است.

ارتباط با اهل توحيد از اهل کتاب به دليل مشترکات کلي (آل عمران، آيه 64) در يک سطح و مسلمانان شناسنامه اي در يک سطح و مومنان آزموده در سطح عالي و برتر تعريف شده است. (حجرات، آيه 14)

به عنوان نمونه به مسلمانان و مؤمنان سفارش شده تا ديگران را به عنوان محرم اسرار خويش قرار ندهند حتي اگر اهل توحيد و اهل کتاب باشند. (آل عمران، آيه 118) همچنين گفته شده کافران و اهل کتاب و منافقان مسلمانان را به عنوان دوستان و سرپرستان خويش قرار ندهند(نساء، آيات 89 و 144؛ مائده، آيه 51) پس اگر اين افراد حتي از خويشان و بستگان و برادران خوني و نسبي شما باشند نمي بايست با آنان چنين روابطي برقرار کرد؛ زيرا اصل در ارتباطات بسيار نزديک، حتي همان اعتقادات است. (توبه، آيه 23) لذا هر کسي از نظر اعتقادي به خداوند و به اهل ايمان نزديک تر باشد به همان ميزان بر ارتباطات خاص و بيشتر تاکيد مي شود و هر چه دورتر باشد با همان ميزان مي بايست از ميزان و سطح ارتباطات کاسته شود. (ممتحنه، آيه 1)

بر همين اساس، در ميان اهل اسلام بايد به مسيحيان بيشتر از يهوديان (مائده، آيه 82) و به مسلمانان بيشتر از اهل کتاب و به مومنان بيشتر از مسلمانان توجه و اهتمام شود و سطح و چگونگي ارتباط بر اساس اين ميزان از اصول اعتقادي و مشترکات ديني تعريف شود.

خداوند در آياتي از قرآن بيان مي کند که جامعه اسلامي و ايماني بايد روابط را به گونه اي تعريف کنند که همگي در مسير رشد باشند. همان طوري که دوستي و ارتباط عاطفي مي بايست در اين چارچوب و بر اساس معيار اسلام و ايمان درجه بندي و سطح بندي شود، همچنين مي بايست ارتباطات ديگر کاري و رفتاري و مانند آنها در همين چارچوب سطح بندي شود.

مؤمنان نسبت به يکديگر از ولايتي برخوردار هستند که خاستگاه آن ولايت الهي است. به اين معنا که سرپرستي هر يک نسبت به ديگري از مسير دوستي و محبت مي گذرد و هر يک مي بايست با نگاه دوستانه در تعالي و تکامل يکديگر بکوشند و تشويق به حضور و بقا در مسير صراط مستقيم کرده و در صورت تخلف و اشتباه تذکر داده و امر به معروف و نهي از منکر نمايند. (توبه، آيه 71؛ آل عمران، آيات 104 و 114) اين همان چيزي است که خداوند در آيه 2 سوره مائده از آن به عنوان همکاري در کارهاي نيک و تقوا ياد کرده و از هرگونه تعاون در گناه و تجاوزگري نهي کرده است: (تعاونوا علي البر و التقوي و لاتعاونوا علي الاثم و العدوان)

   

مراد از مؤمن در حديث مشهور

پيامبر(ص) به عنوان تبيين کننده آيات قرآن (نحل، آيات 44 و 64) تفسير آموزه هاي قرآني، سطح و چگونگي ارتباطات خاص ميان برادران ايماني را از نظر نکته سنجي و راهنمايي و هدايت گري همانند آينه دانسته و مي فرمايد: المومن مراه المومن؛ مومن آينه مومن است.(بحارالانوار، ج 71، ص 268).

شايد در نظر اول معناي حديث معلوم و روشن باشد؛ اما سخن در اين است که مراد از مؤمن کيست؟

در پاسخ سه احتمال براي مومن که به عنوان خبر مبتدا قرار گرفته وجود دارد: احتمال نخست اينکه مراد از مومن دوم، خداوند باشد؛ زيرا براساس روايات يکي از اسماي نيک الهي نام مومن است: القادر السلام المومن المهيمن الباري(الکليني، ج 1، ص 112) بنابراين، مي توان گفت که انسان مومن به سبب آنکه همه صفات و اسماي الهي سرشته در ذات خويش را به فعليت و ظهور رسانيده و رنگ خدايي و صورت الهي گرفته، آينه اي از صورت جلال و جمال الهي و تجليات خداوندي است.(بقره، آيات 31 و 138؛ آل عمران، آيه 79)

از همين رو پيامبر(ص) و امير مومنان علي(ع) که نفس و جان پيامبر(ص) است(آل عمران، آيه 61) مظهر اسم اعظم الله و صورت اسماي الهي و مظهر تجليات صفات خداوندي هستند. بنابراين، آينه تمام نماي الهي بر اساس آيات قرآن يکي همه هستي است و الله همه هستي را به نور تجلي خويش روشن کرده است.(نور، آيه 35) همچنين مظهر نخست خداوند، پيامبر(ص) و جان و نفس ايشان امير مومنان علي(ع) است.

پس معناي نخستي که از اين حديث به دست مي آيد آن است که مراد از مومن دوم، همان خداست و مومن انساني مي بايست آينه خداوندي باشد، زيرا خداوند با ايمان در انسان تجلي کرده و نور ايمان در قلب مردمان مومن قرار گرفته است.(حجرات، آيه 14) اين انسان مؤمن مي بايست آينه خداوندي باشد و هر کسي به انسان مومن مي نگرد، خداوند مومن را به ياد آورد. البته چنانکه گفته شد پيامبر(ص) و امام علي(ع) «آينه خدانما» هستند.

معناي دومي که گفته مي شود آن است که مراد از مومن دوم در عبارت، همان پيامبر(ص) و امير مومنان علي(ع) هستند؛ زيرا بر اساس آيات قرآني، مومن حقيقي که مظهر تجليات نام الهي است اين دو نفر هستند. مومنان ديگر مي بايست آنان را اسوه حسنه قرار داده و آينه اي از آنان باشند به طوري که اگر کسي به مؤمنان مي نگرد بداند که شيعه پيامبر(ص) و امام علي(ع) هستند(احزاب، آيه 21؛ آل عمران، آيه 61)

معناي سوم اينکه مراد از مؤمن در خبر، عموم مؤمنان است؛ يعني هر مؤمني مي بايست آينه مؤمن ديگر باشد. اين همان معنائي است که از حديث ديگر مي توان آن را به دست آورد؛ از پيامبر(ص) روايت شده که فرمود: المؤمن مراهًْ لاخيه المؤمن؛ مؤمن آينه برادر مؤمنش است(بحارالانوار، ج 71، ص 233)

مؤمن آينه خوب و بد يکديگر

اگر مؤمن بايد آينه مؤمن باشد، بايد همانند آينه عمل کند. با نگاهي به آينه و کارکردهاي آن مي توان دريافت که هر مؤمنی نسبت به برادر ايماني اش چه مسئوليت و تکليفي دارد و حق مؤمن برعهده مؤمن ديگر چيست؟

امام صادق(ع) در بيان حق و وظيفه مسلمان بر گردن مسلمان هفت حق لازم و واجب را برمي شمارد که چهارمين شرط چنين است» «... ان تکون عينه و دليله و مرائه و قميصه؛ آن است که نسبت به برادر مسلمانت، چشم، راهنما، آينه و پيراهن باشي.» (همان، ج 71، ص 224 و 238)

در روايات به برخي از خصوصيات آينه اشاره شده و از مومنان خواسته شده تا نسبت به برادر ايماني خويش همچون خصوصيت هاي آينه عمل کنند. به عنوان نمونه در توصيه هاي حضرت علي(ع) به کميل، چنين آمده است» «المؤمن مراهًْ لمؤمن، لانه يتامله فيسد فافته و يجمل حالته، مؤمن، آينه مؤمن است، چرا که در او به دقت مي نگرد، نيازهايش را برطرف مي سازد و حالت او را آراسته مي سازد.» (بحارالانوار، ج 74، ص 414.)

در حديث ديگري، امام علي(ع) فرموده است: «المؤمن مراه لاخيه، فاذا رايتم من اخيکم هفوهًْ فلاتکونوا عليه و کونوا له کنفسه و ارشدوه و انصحوه و ترفقوا به؛ مؤمن، آينه برادر خويش است، پس اگر از برادرتان عيب و خطايي ديديد، بر ضد او نباشيد، بلکه به سود او کار کنيد و مثل خودش باشيد، ارشاد و راهنمايي و خيرخواهي کنيد و با او با رفق و مدارا برخورد کنيد.» (تحف العقول، ص 171؛ بحارالانوار، ج 10، ص 97)

ويژگی های آينه

1. آينه صاف و بي غش و پاک و خالص است. ما نيز بايد اين گونه نسبت به برادر ايماني خويش صاف و خالص و پاک باشيم و به دور از هرگونه غش و حسد و کينه و مانند آن، حقيقت چهره اش را نشان دهيم و به قصد اصلاح، او را راهنمايي کرده و امر به معروف و نهي از منکر کنيم. مومن مي بايست جلوه گاه صداقت ها و فضيلت ها باشد و اگر در گفتار و کردار ديگري هم کژي و نادرستي و عيبي مشاهده کرد، به قصد «عيب زدايي»، آن را صميمانه و دلسوزانه به ديگري تذکر دهد و انتظار اين است که آن ديگران که ما آينه آنان شده ايم، نه تنها نرنجند، بلکه زبان سپاس بگشايند و عيب گويي ما را - و نه عيب جويي را - چون هديه از ما بپذيرند، آن گونه که حضرت صادق(ع) فرمود: «احب اخواني الي من اهدي الي عيوبي؛ محبوب ترين برادرانم پيش من، کسي است که عيب هاي مرا به صورت هديه به من ارائه دهد.»(بحارالانوار، ج 71، ص 282)

2. آينه، زشتي و زيبايي انسان را در حضورش مي نماياند، مومن نيز بايد چنان کند. کسي که پشت سرگويي کند گرفتار غيبت خواهد شد و از گناهان بزرگ است. غيبت آن است که برادر ديني خود را بدانچه او را ناخوش آيد ياد کني، پس اگر آن چيز در او باشد، غيبت و اگر نباشد بهتان ناميده مي شود؛ خواه اين بدگويي با قول باشد يا فعل و خواه با اشاره باشد يا کنايه و نوشتني و خواه در امور ديني باشد يا دنيوي و خواه در لباسش باشد يا خانه. (جامع‌السعادات، ج 2، ص 293). عايشه مي گويد: زني نزد ما آمد. چون روي خود برگرداند با دست اشاره کردم که کوتاه قد است. رسول خدا(ص) فرمودند: غيبت اين زن را کردي. (بحارالانوار: ج 77، ص 89، حديث 3، منتخب ميزان الحکمه: ص 436) همچنين، امام کاظم(ع) مي فرمايد: هرکس پشت سر ديگري چيزي بگويد که در او هست و مردم هم آن را مي دانند غيبتش نکرده است، اما اگر کسي پشت سرش چيزي را بگويد که در او هست ولي مردم نمي دانند، غيبتش کرده است. (بحارالانوار، چاپ کمپاني، جلد 15، جزء 4، ص 188)

3- آينه، زشتي و زيبايي انسان را همان گونه و به همان اندازه که هست، نشان مي دهد، مؤمن نيز بايد چنين باشد. جالب اينکه برخي ها خودشان عيب دارند ولي عيب ديگران را می‌بينند و مال خودشان را نمي بينند. امام علي(ع) مي فرمايد: اکبر العيب ان تعيب ما فيک مثله؛ بزرگ ترين عيب آن است که به همان لغزش ها و زشتي هايي که در تو وجود دارد، ديگران را سرزنش کني.

4- آينه، همان گونه که زشتي انسان را نشان مي دهد، زيبايي او را هم در برابر چشمانش آشکار مي سازد. مؤمن هم بايد همين گونه عمل کند و زيبايي ها و خوبي هاي برادر ايماني خود را نيز باز گويد و مانند مگس تنها روي زخم ها ننشيند.

5- آينه، هر اندازه زشتي و زيبايي را بهتر و روشن تر نشان دهد، ارزش بيشتري دارد، مؤمن نيز هر قدر نسبت به زشتي و زيبايي برادر مؤمن خود حساس تر باشد، ارزش افزون تري دارد. پس در برابر مؤمن نصيحت کننده فروتن و متواضع باشيم و سخن دلسوزانه اش را بپذيريم.

6- وقتي انسان از آينه جدا شد، آينه زشتي و زيبايي او را از خود مي زدايد و تصوير آن را نگهداري نمي کند تا در هنگام اختلاف، از آن بهره برداري کند. مؤمن نيز بايد اين گونه عمل کند.

7- ما براي ديدن زشتي و زيبايي خود، همواره به سوي آينه مي دويم، بنابراين براي فهم عيوب، کاستي ها و کمالات خود بايد به برادر مؤمن مراجعه کنيم.

8- آينه فقط ظاهر انسان را نشان مي دهد. مؤمن نيز بايد از تجسس و ارائه باطن برادر مؤمن خود پرهيز کند. (حجرات، آيه 12)

9- آينه، هر چيز را بدون غرض و نظر نشان مي دهد. برادر مؤمن هم لازم است در بازگويي زشتي و زيبايي، هدفي جز راهنمايي و ارشاد برادر مؤمن خود نداشته باشد.

10- آينه، هر اندازه بزرگ تر باشد، نقش بهتر و کامل تري را نشان مي دهد. روح مؤمن نيز هر قدر بزرگ تر باشد، نقش بهتر و گسترده تري در راهنمايي برادر مؤمن خود خواهد داشت. (برگرفته و تلخيص شده از مقاله زشت و زيبا، نشريه «گاهنامه آينه»، ستاد احياي امر به معروف و نهي از منکر، دفتر دوم، ص 38)

11- آينه مثل ذره بين نيست که عيب را بزرگ کند. تو عيب مردم را بزرگ نکن. بزرگ نمايي عيوب ديگران کار زشتي است و تنها از آينه هايي برمي آيد که حالت طبيعي ندارند. پس اگر بزرگ نمايي کردي معلوم است که تعادل شخصيتي نداري و کاريکاتوري، با جهان ارتباط برقرار کرده اي يا به قول قرآن دل ها و قلوب شما واژگونه شده که همه چيز را معکوس يا غيرطبيعي نشان مي دهد و نمي تواند حقايق هستي را درک کند و از آن بهره مند شود.

12- آينه بي سر و صدا عيب را مي گويد. تو هم بي سر و صدا بگو. آينه عيب مرا به خود من مي گويد. پشت سر من صفحه نمي گذارد. تو عيب طرف را به خودش بگو و پشت سرش صفحه نگذار. آينه غرض و مرض ندارد. تو هم اگر عيب مردم را مي گويي، انتقاد مي کني غرض و مرض نداشته باش. اميرمومنان علي(ع) درباره اين که بي سر و صدا و در خلوت نصيحت را بگو، مي فرمايد: النصح بين الملاتقريع؛ نصيحت کردن در حضور ديگران، خرد کردن شخصيت است. (شرح نهج البلاغه، ج 20، ص 341، ح 908)

13- آينه مراعات پست و مقام را نمي کند. هر کس هر که باشد را مي گويد: اينجا سياه است. پس تو هم حرف حق را بزن و مراعات اين که چه کسي رئيس است و چه کسي مدير کل است را مکن. عيب را ديدي به او بگو، منتهي به خودش بگو.

14- آينه چون صفا دارد عيب را مي گويد. اگر خودش گرد زده باشد، زنگار گرفته و خاکي باشد، عيب را نمي گويد. پس تو اول خودت را صاف کن تا سخن تو اثر مثبت داشته باشد؛ يعني حرف تو وقتي اثر مي کند که خودت آن عيب را نداشته باشي. در روايت است که پيامبر(ص) چون خودش رطب خورده بود کودک را از خوردن آن منع نکرد. پيامبر(ص) در جايي ديگر مي فرمايد: يا علي اذا لم يکن العالم تقيا تائبا زلت موعظته عن قلوب الناس کما تزل القطره عن بيضه النعامه و الصفا؛ ياعلي هرگاه عالم با تقوا و توبه کار نباشد، موعظه اش از دل مردم مي لغزد، همچنانکه قطره آب از روي تخم شترمرغ و سنگ صاف مي لغزد. (ميراث حديث، ج 2، ص 29، ح 81) پس کسي که خودش دلمرده و چرکين است نمي تواند سخني تاثيرگذار بگويد و آينه خوبي باشد.

15- آينه را نبايد شکست. اگر يک کسي عيب تو را گفت، اذيتش مکن. اگر آينه گفت: اينجا سياه است، عيب خودمان را برطرف کنيم. آينه را نمي شکنيم. کسي از شما انتقاد کرد، او را از اداره بيرون مکن. خودت را اصلاح کن. لقمان(ع) به فرزندش مي فرمايد: يا بني... عليک بالموعظه فاعمل بها فانها عند العاقل احلي من العسل الشهد؛ فرزندم نصيحت را بپذير و به آن عمل کن که نصيحت نزد عاقل از عسل ناب شيرين تر است. (ارشاد القلوب، ج 1، ص 72) امام جواد(ع) نيز مي فرمايد: المومن يحتاج الي ثلاث خصال: توفيق من الله و واعظ من نفسه و قبول ممن ينصحه؛ مؤمن نيازمند سه چيز است: توفيقي از پروردگار، پنددهنده اي از درون خويش و پذيرش از نصيحت کنندگان. (بحارالانوار، ج 78، ص 358، ح 1؛ و نيز نگاه کنيد: قرائتي، درسهايي از قرآن، 94/2/17)

روزنامه كيهان، شماره 21067 به تاريخ 5/3/94، صفحه 8 (معارف)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

Powered by TayaCMS