دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

مواردی که در نگاه دختر و پسر استثنا شده کدام است؟

No image
مواردی که در نگاه دختر و پسر استثنا شده کدام است؟

پرسش:

مواردی که در نگاه دختر و پسر استثنا شده کدام است؟

پاسخ:

پاسخ: قرآن کریم با ترسیم اصل ثانوی، نگاه کردن زن و مرد به یکدیگر را از مطلق نگاه کردن استثنا کرده و فرموده است به هرچه در دیدرس تو قرار دارد، می توانی نگاه کنی، ولی در نگاه کردن به انسان ها «غضّ بصر» لازم است، در گفتگو و مصافحه با اشخاص و تعیین تکلیف در این‌گونه مسائل به مرجع تقلید خود مراجعه کند؛ زیرا این مسائل نیاز به کارشناسی فقهی بیشتری دارد. ـ همه موارد استثنا به جز یکی دو مورد مشروط به این است که نگاه کردن از روی التذاذ و ریبه نباشد. ـ این استثناها تنها در حکم تکلیفی است نه حکم وضعی؛ بدین معنا که اگر فرض شود در حوزه تکلیف، کسی که به دیدگاه متعادل تری رسید، و نگاه به برخی انسان ها و یا مواضعی را از دایره منع بیرون کرد، نمی تواند آثار وضعی، تصورات و خطورات رسیده به ذهن را؛ حتی برای یک لحظه از بین ببرد، مگر با توصیه های اخلاقی که آن هم باید در متون دینی یافت. به هر صورت، مواردی از اصل منع از نگاه استثنا شده که عبارت اند از: 1. زنان غیر مسلمان تعبیر به «للمؤمنین» و «للمؤمنات» (نور / 31 و 30) بیانگر این است که منع نگاه در راستای کرامت انسان و ایمان او است؛ از این رو، نگاه به زنان غیر مسلمان به شرط آنکه همراه با التذاذ و ریبه نباشد، اشکالی ندارد؛ چنان‌که طبق روایتی، امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) می فرماید: «لابأس بالنظر الی رؤس اهل الذمۀ» مانعی نیست که به سر زنان اهل ذمه [زنان یهودی و نصرانی...] نگاه کنند. و در روایت دیگری از پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمده است: «لا حرمة لنساء اهل الذمه ان ینظر الی شعورهنّ و ایدیهنّ» زنان اهل ذمه حرمتی ندارند و می توان به موهایشان و دستانشان نگاه کرد. باید توجه داشت که روا بودن نگاه به زنان کافر جایزه کفرشان نیست؛ بلکه به دلیل نبودن ایمان در آنان، احترام برخاسته از ایمان نیز از آنان نفی شده است؛ یعنی زن مسلمان و مؤمن، کالای در معرض نمایش نیست و زیبایی و زینتش منحصر به خودش و همسرش می باشد. 2. زینت آشکار قرآن به این استثنا تصریح کرده و می فرماید: «الاّ ما ظهر منها» مگر آنچه آشکار است. از این تعبیر معلوم می شود که زینت بر دو نوع است آشکار و نهان؛ حال باید دید زینت آشکار و نهان چیست؟ در اصل معنای زینت در جمله «زینتهن» دو دیدگاه عمده وجود دارد: نخست اینکه بعضی مفسران می گویند منظور از زینت، جای زینت در بدن است و زینت ظاهر عبارت است از چهره و دو دست و زینت نهان دیگر مواضع بدن است. در دیدگاه دوم، برخی دیگر از مفسران زینت را به همان زیور و وسیله آراستن تفسیر کرده اند و اموری چون لباس، سرمه، خضاب، انگشتر و حلقه را در ردیف زینت های آشکار دانسته، و مواردی چون گوشواره، خلخال (پای برتجن)، دستبند، بازوبند و گردنبند را جزء زیورهای پنهان می دانند. در روایات نیز دو تفسیر وارد شده است. در روایتی از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم: «الزینة ظاهرة الکحل و الخاتم» زینت ظاهر عبارت است از سرمه و انگشتر. و نیز فرمودند: « انگشتر و دست بند زینت آشکار است.» و امام باقر(علیه السلام) در روایتی دیگر فرمود: «هی الثیاب و الکحل و الخاتم و خضاب الکف و السوار، الزینة ثلاث: زینة للناس و زینة للمحرم و زینة للزوج، فاما زینة الناس فقد ذکرناها، و اما زینة المحرم فموضع القلادة فما فئقها و الدملج و ما دونه و الخلخال و ما اسفل منه و اما زینة الزوج فالجسد کله» منظور از زینت ظاهر، جامه، سرمه، انگشتر و خضاب دست ها و النگو است. زینت بر سه نوع است: یکی برای همه و آن همین است که گفتیم؛ دوم، برای محرم ها و آن جای گردنبند و بالاتر و جای بازوبند و پایین تر است و سوم، زینت ویژه شوهر و آن تمام بدن است. » طبق دو روایت اول و بخش نخست روایت سوم زینت به همان وسیله آراستن معنا شده است، ولی در ادامه روایت سوم که زینت محارم و زینت شوهر را بیان می کند، زینت به جا و محل زیور و زینت تفسیر شده است، و در روایت دیگری امام صادق(علیه السلام) در پاسخ کسی که پرسید مرد نامحرم چه مقدار می تواند به زن نگاه کند؟ می فرماید: «الوجه و الکفان و القدمان» چهره و دو دست و پشت دو پا. این دو تفسیر با هم ناسازگاری ندارند؛ زیرا نمایش زینت به تنهایی معنا ندارد؛ چرا که زیور و زینت همواره با موضعی از بدن همراه است و معنا ندارد که بگوییم زینت روی لباس مقصود است و اگر به فرض بین این دو تفسیر ناسازگاری باشد، می توان به این صورت میان آن ها جمع کرد که زینت ها و زیبایی های آشکار و موضع آن؛ هر دو با هم مراد است؛ بدین معنا که مواضع آشکار از جمله چهره، دو دست و پشت دو پا با زینت های مخصوصشان خواه طبیعی باشد یا مصنوعی، از محدوده منع نگاه استثنا شده است، ولی دیگر مواضع خواه آراسته باشد یا نباشد، نگاه بدان ممنوع است، و چنانچه زیورهایی باشد که زنان با آویزان نمودن آن ها به لباس، خود را می آرایند، از دائره جواز بیرون است. 3. مَحرم ها ممکن است مردانی پیدا شوند که با سرپیچی از دستور نخست(غضّ نظر) قصد نگاه هوس‌آلود به زنان را داشته باشند؛ از این‌رو با طرح مسئله حجاب می فرماید: «وَلْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی‌ جُیوبِهِنَّ وَلاَ یبْدِینَ زِینَتَهُنَّ» و باید روسری‌هایشان را بر گریبان هایشان (فرو) اندازند، و زیورشان را آشکار ننمایند. این بدان معناست که زن با پوشش خویش، از دیدرس مردان دور بماند؛ لیکن بلافاصله به بیان استثنای آن می پردازد و می فر ماید: «إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ...» جز برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدران شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران شوهرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان. بنابراین، زن می تواند مطلق زینت، خواه ظاهر یا پنهان را برای گروه یاد شده آشکار نماید و با توجه به سوره نساء که حکم زنان محرم را بیان کرده و می فرماید: «حُرِّمَتْ عَلَیکُمْ أُمَّهَاتُکُمْ....» عمو، دایی و نیز پدر و برادر رضاعی به صف مردان محرم و عمه، خاله و نیز مادر و خواهر رضاعی را به جمع زنان محرم اضافه می شوند. بر این اساس، نگاه به افراد محرم و گفتگو با آنان اشکالی ندارد، خواه در خانه و خیابان باشد، یا در اداره و دانشگاه به شرط آنکه همراه با ریبه و التذاذ نباشد. 4. افراد فاقد از شهوت استثنای دیگر بر دامنه منع نگاه و گفتگو این است که زن می تواند زینت و زیور خود را در برابر کسانی که فاقد نیروی شهوت و میل جنسی هستند آشکار کند: «أَوِ التَّابِعِینَ غَیرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ»، اربۀ هم به معنای حاجت است و هم به معنای عقل؛ بنا‌بر معنای اول مقصود کسانی اند که نیازی به زن ندارند؛ مانند مردان پیر. زنان سالخورده نیز به همین نحو مستثنا شده اند: «وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِی لاَ یرْجُونَ نِکَاحاً» و بازنشستگان از زنان که امید به ازدواج ندارند. و بنا‌بر معنای دوم افرادی (هرچند جوان) هستند که هیچ احساس جنسی ندارند و بعید نیست که افراد خصی و خنثی نیز در این استثنا قرار بگیرند. 5. کودکان گروه دیگری که از این حکم مستثنا شده اند، کودکان اند: «أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یظْهَرُوا عَلَی‌ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ» یا کودکانی که بر امور جنسی زنان آگاه نشده‌اند. تعبیر به «لَمْ یظْهَرُوا» ممکن است به معنای «لم یطلعوا» باشد؛ یعنی آگاهی ندارند و امکان دارد به معنای «لم یقدروا» باشد؛ یعنی توانایی ندارند که بنابر معنای اول، مقصود کودکان غیر ممیز و بنا‌بر معنای دوم کودکان نا‌بالغ هستند و در هر دو صورت، به معنای عدم احساس جنسی است و در نهایت، از حکم منع روابط مستثنا می باشند. 6. زنان از جمله کسانی که در روابط اجتماعی، از دایره منع مستثنا شده اند، زنان هستند: «أَوْ نِسَائِهِنَّ»؛ جالب است بدانیم که معنای این سخن روا بودن نگاه مردان به زنان یا برعکس نیست؛ بلکه به این معناست که زن می تواند زینتش را برای زن مسلمان آشکار کند، و مفهومش این است که زن مسلمان نباید مواضع زینتی خود را برای زن نامسلمانی نمایان کند؛ زیرا ممکن است زنان کافر اگر بر زینت زن مسلمان و زیبایی های او آگاه شوند، به مردان خود منتقل کنند و به این ترتیب زمینه نا‌امنی برای زن مسلمان فراهم شود. در روایتی از امام صادق(علیه السلام) می خوانیم: «لا ینبغی للمرأة ان تنکشف بین الیهودیة و النصرانیة فانهن یصفن ذلک لازواجهن» روا نیست که زن [مسلمان] در میان زنان یهودی و نصرانی برهنه و مکشوف باشد؛ زیرا آن ها برای شوهرانشان خواهند گفت. نتیجه گیری نتیجه ای که این دسته از آیات قرآن به دست می دهد، این است که زن و مرد مسلمان حق دارند با یکدیگر روابط اجتماعی داشته باشند به شرط آنکه رعایت محدوده نگاه، محتوای سخن، چگونگی ادای آن و... را بنمایند، ولی مرد حق ندارد به بدن، مو، زیبایی ها و زینت های نهان زنان مؤمن نگاه کند و یا آن را لمس نماید و زن نیز حق ندارد با آنان گفتگو هیجان برانگیز داشته باشد، و یا با شیوه تحریک آمیز سخن بگوید؛ همچنان که نباید خود را در معرض چنین برنامه هایی قرار دهد. خواستگاری امری طبیعی از آنجا که پیش از ازدواج هیچ گونه رابطه و علاقه ای بین دختر و پسر، یا زن و مرد وجود ندارد و دختر هرچند از خویشاوندان پسر باشد، از جهت لذّات سمعی و بصری و زناشویی بیگانه و اجنبی به شمار می رود، این سؤال به ذهن می رسد که اصلاً چرا پسر به سراغ دختر می رود و از وی خواستگاری می کند و چگونه این پسر با شخصی نامحرم درباره همسری با وی گفتگو می کند؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت: خواستگاری به حکم طبیعت و فطرت انسانی و نظام آفرینش از سوی مرد صورت می گیرد و این یکی از عوامل حفظ حیثیت و احترام زن می باشد، و به قول شهید مطهری آفریننده انسان، طبیعت مرد را مظهر طلب و عشق آفرید و زن را مظهر مطلوب و معشوق بودن؛ طبیعت زن را گل، و طبیعت مرد را بسان بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه او قرار داد. یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکارهای خلقت این است که، در غریزه مرد، طلب و در غریزه زن، جلوه قرار داده است؛ بنابراین، خواستار است و زن خواسته، گزینش از مرد است و پذیرش از زن؛ از این رو، قرآن نیز در هماهنگی با تکوین می فرماید: «وَلاَ جُنَاحَ عَلَیکُمْ فِیما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ أَوْ أَکْنَنْتُمْ فِی أَنْفُسِکُمْ» و هیچ گناهی بر شما نیست که در مورد خواستگاری زنان (پس از مرگ همسرانشان) به طور سر بسته بدان سخن بگویید، یا [آن را] در دلتان پوشیده دارید. یادآور می شویم که مرد با تقاضای خود گزینش می کند و زنان آن را می پذیرند و این هرگز به معنای خریدن زن به وسیله مرد نیست؛ بلکه به معنای خریداری زیبایی، هنر و جلوه گری زن است. اما جواز شرعی و قانونی خواستگاری افزون بر دلالت این آیه از قرآن، در قوانین مدنی نیز بدان تصریح شده است؛ چنان‌که در ماده 1034 قانون مدنی آمده است: «هر زنی را که خالی از موانع نکاح باشد، می توان خواستگاری کرد.» بررسی آیه خواستگاری درباره این آیه فوق نکاتی وجود دارد که لازم است بررسی شود. 1. معنای واژگان و مفهوم آیه «خُِطبه» بر وزن نُسخه، به معنای سخنرانی کردن است و «خِطبه» بر وزن سِرکه، اسم مصدر از اختطاب و به معنای خواستگاری کردن برای ازدواج است. تعریض در مقابل تصریح و رک گویی است؛ یعنی به گونه ای سخن بگوید که مقصودش را برساند و در عین حال نام نبرد؛ برای مثال، به جای اینکه بگوید اگر با من ازدواج کنی سعادتمند می شوی، بگوید من خیلی خوش اخلاق و زن‌دوست هستم. «اِکنان» بر وزن انسان به معنای پنهان کردن است؛ «لؤلؤ مکنون» یعنی مروارید که در صدف پنهان است. مفهوم آیه این است که شما می توانید از زنان خواستگاری کنید؛ لیکن می باید از رک گویی پرهیز نمایید؛ یعنی صورت تعریض و غیر صریح گفته شود، و نیز بر شما گناهی نیست که در دل تصمیم داشته باشید تا با زنی ازدواج کنید. 2. امکان خواستگاری از زنان زنان در رابطه با خواستگاری چند گروه هستند: گروه اول: زنان بی همسری هستند که هیچ مانعی از ازدواج با آن ها نیست، و تنها با توافق طرفین و اولیای آن ها ازدواج صورت می گیرد؛ مانند دختران و نیز زنانی که در عده وفات نیستند. خواستگاری از این دسته چه به صورت تصریح و یا تعریض اشکالی ندارد. گروه دوم: زنان شوهردار و عدّه‌داری هستند که به هیچ وجه نباید از آن ها خواستگاری کرد؛ زیرا این امر باعث تشویش و لرزش کانون خانواده و یا عامل سرعت در جدایی آنان است. گروه سوم: زنانی هستند که نکاحشان فسخ شده و یا طلاق بائن گرفته اند. خواستگاری از آن ها توسط شوهر به تصریح و یا تعریض و از سوی دیگران به تعریض جایز است. گروه چهارم: زنانی هستند که در عده وفات به سر می برند که آیه نیز ناظر به آن هاست. خواستگاری از این گروه به صورت رک و صریح با مشکل روبه رو است و می باید با تعریض و کنایه انجام پذیرد و راز آن نیز رعایت حریم شوهر سابق از یک سو و نیاز طبیعی زن به همسر از سوی دیگر است. 3. فراگیر بودن حکم آیه آیه شریفه درباره زنانی است که همسرشان از دنیا رفته و در عده به سر می برند، ولی شمول تعبیر «خِطبه النساء» از یک سو و نبودن مانع در دختران و زنان بی‌عده از سوی دیگر، و با اولویت در مسئله می توان به جواز اصل خواستگاری و احکام مرتبط بر آن نسبت به همه زنانی که خالی از مانع هستند، حکم کرد؛ در نتیجه به‌جاست دختر و پسری که قصد ازدواج با یکدیگر را دارند، برای پرهیز از تهمت و افترا و دیگر پیامد ها، پیش از جلب موافقت اولیا و به تعبیر قرآن، «الَّذِی بِیدِهِ عُقْدَةُ النِّکَاحِ؛ یا کسی که پیوند ازدواج به دست اوست.» از گفتگوی مستقیم خودداری کنند و آن را به فرد میانجیگر واگذار نمایند، تا با اولیا به ویژه از ناحیه دختر گفتگو شود. همچنین به هنگام خواستگاری با تعریض و کنایه سخن گفته شود تا اثر بدی به دنبال نداشته باشد. 4. خواستگاری از نامزد دیگران در اینکه آیا می شود از زنی که از او خواستگاری شده و موافقت کرده است، خواستگاری کرد یا خیر، نظرّیاتی وجود دارد. علمای اهل سنت به حرمت فتوا داده اند، و برخی علمای شیعه مثل شهید اول و شیخ طوسی نیز با آن ها موافق هستند، دلیل این گروه روایتی است که از پیامبر(صلی الله علیه و آله) رسیده است. پیامبر(صلی الله علیه و آله) در این روایت می فرماید: «لا یخطب احدکم علی خطبه اخیه» نباید کسی از شما نامزد دیگری را خواستگاری نماید. اما دیگران با دیده تردید بدان نگریسته و یا فتوا به کراهت داده اند. 5. پرهیز از خواستگاری پنهانی این نکته ای است که قرآن بدان اشاره کرده است: «لاَ تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَن تَقُولُوا قَوْلاً مَعْرُوفاً» و لیکن پنهانی با آنها قرار [زناشوئی] نگذارید، مگر آنکه (به کنایه) سخن پسندیده‌ای بگویید. از آنجا که در صدر آیه از خواستگاری صریح منع شده، و تنها آن را به صورت تعریض مجاز دانسته است، امکان دارد برخی تصور کنند که در پنهانی اشکال ندارد که به صراحت سخن بگویند از این رو، در ادامه آیه می فرماید: در پنهان نیز نباید خواستگاری کرده و وعده ازدواج بگذارید، مگر اینکه سخنی پسندیده (قَوْلاً مَعْرُوفاً) و توأم با ادب اجتماعی باشد. این آیه شریفه حکم زنی را که شوهرش از دنیا رفته و هنوز در عده وفات است، بیان می کند، ولی با شمولی که در تعبیر «خِطْبَةِ النِّسَاءِ» از یک سو و اهتمامی که نسبت به امور دختران از سوی دیگر وجود دارد، می توان به فراگیر بودن حکم در آیه دست یافت. نمادهای روابط در خواستگاری به این نکته باید توجه داشته که در مسئلۀ خواستگاری دو نماد از نمادهای روابط میان پسر و دختر قابل استثناست، یکی نگاه و دیگری گفتگو. الف ـ نگاه خواستار به خواسته خود نظر به آنچه گفته شد، نگاه کردن زن و مرد بیگانه به یکدیگر طبق اصول ثانوی حرام است. جوانی هم که می خواهد ازدواج کند، تا عقد درست شرعی اجرا نشود، روا نیست که به زن نامحرم نگاه کند؛ اما در خصوص خواستگاری، در مورد نگاه به زن مورد نظر خود، به جواز فتوا داده اند و از آیات قرآن نیز می توان به این جواز دست یافت. در قرآن کریم تنها از یک آیه می توان بر این مسئله استدلال کرد، آنجا که می فرماید: «لَا یحِلُّ لَکَ النِّسَاءُ مِن بَعْدُ وَلا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ» بعد از (این همسران، ازدواج با) زنان و اینکه همسران (دیگری) جایگزین آنان کنی، بر تو حلال نیست؛ هر چند نیکویی آنان تو را به شگفت آورد. از اینکه فرمود: «وَلَوْ أَعْجَبَکَ حُسْنُهُنَّ» معلوم می شود که پیامبر چون قصد ازدواج با زنان دیگر را داشته، می توانسته به آن ها نگاه کند و از اینکه خداوند سبحان، پیامبر(صلی الله علیه و آله) را تنها از ازدواج بعدی و تبدیل ازواج نهی کرده ، نه از نگاه کردن به آن ها، روشن می شود که نگاه پیامبر اشکالی نداشته است، و نیز بدیهی است که نگاه اعجاب بر انگیز نمی تواند لحظه ای باشد؛ زیرا تفسیر کردن نگاه پیامبر (صلی الله علیه و آله) به نظرهای تصادفی سخن درستی نیست. مرز نگاه در خواستگاری در روا بودن نگاه مرد به زن، هنگامی که قصد جدی برای ازدواج دارد، تردیدی نیست، ولی در اینکه تا چه اندازه و تا کجا می تواند نگاه کند و اینکه آیا مرزی وجود دارد یا خیر، بررسی گسترده می طلبد که از حوصله این نوشتار بیرون است؛ اما به اجمال می توان گفت: از مجموع روایات و فتوای فقها به دست می آید زمانی که مرد تصمیم قطعی بر ازدواج گرفت، حق دارد به صورت، دست، موی، بدن و زیبایی های زن مورد نظر خود، در حال ایستاده، در حال راه رفتن، روبه رو، یا پشت سر او نگاه کند، به شرط آنکه: 1. امکان فعلی ازدواج با زن باشد، نه اینکه زن شوهردار و یا عدّه دار باشد که برای ازدواج با وی مانع وجود دارد. 2. احتمال توافق باشد؛ بدین معنا که اگر مرد به طور قطع بداند که به خواستگاری وی پاسخ مثبت نمی دهند، نمی تواند نگاه کند. 3. زن معین شده باشد، نه اینکه به همه دختران و زنان نگاه کند تا ببیند کدام یک از آن ها بیشتر مورد پسند او است. 4. به قصد لذت بردن نباشد و تنها برای فزونی بینش و بصیرت باشد؛ آری، اگر با این انگیزه به خواسته خود نگریست و در بین نگاه التذاذی حاصل شد مانعی ندارد؛ زیرا که شارع با علم به این امر، نگاه خواستار را روا دانسته است. بیشتر فقها نیز متعرّض این مسئله شده اند، ولی به این نکته اشارت نکرده اند که آیا زن نیز می تواند به خواستگار خود نگاه کند یا خیر؟ تنها علامه حلّی با تعبیر «و بالعکس» به این مسئله اشاره کرده است. این مسئله نیاز به بررسی تفصیلی دارد، ولی به اجمال می توان گفت: وقتی برای دختر حق انتخاب همسر و دست کم در میان خواستگارانش وجود دارد، رواست که به خواستار خود با رعایت شرایط نگاه کند. ب- گفتگوی خواستار با خواسته خود گفتگو در حقیقت سومین مرحله از مراحل آشنایی پسر با دختری است که قصد ازدواج با وی را دارد که اگر به شیوه درست صورت بگیرد، می تواند در استحکام کانون زندگی آینده نقش به سزایی داشته باشد؛ بدین معنا که اولاً: با هماهنگی اولیا باشد، ثانیاً: تا آنجا که امکان دارد در حضور آن ها باشد و ثالثاً: رعایت موازین شرعی بشود، برای اینکه اگر ازدواج صورت نگرفت، پیامد های اجتماعی ناگوار به دنبال نداشته باشد. به هر صورت، در این گفتگو می توان با توجه به مرحله مورد نظر اهداف زیر را تعقیب کرد: 1. آگاهی از وضعیت ظاهری و قیافه؛ 2. اطمینان پیدا کردن به تحقیقات میدانی؛ 3. آشنایی با خصوصیات ناگفته و ویژگی های ناپیدا؛ 4. شناخت دیدگاه های اخلاقی، عقیدتی خانواده دو طرف؛ 5. آشنایی با مهارت ها و مراتب علمی یکدیگر؛ 6. آشنایی با آداب و رسوم یکدیگر؛ 7. زمینه سازی برای انجام تشریفات و مراسم ازدواج. دوست گزینی از جنس مخالف شاید برای بسیاری از افراد به ویژه جوانان این پرسش مطرح باشد که آیا پسر و دختر می توانند پیش از ازدواج با جنس مخالف به بهانه اینکه شاید در آینده همسر او شود، طرح دوستی بریزند یا خیر؟ پاسخ این است که قرآن در دو جا به طور سر بسته به این مسئله اشاره کرده است؛ یک جا می فرماید... «وَلاَ مُتَّخِذِی أَخْدَانٍ» و در جای دیگر می فرماید: «و لامتخذات اخدان» «خِدن» بر وزن سدر، به معنای دوستی پنهان است. در آیه اول به مردان سفارش می کند که پنهانی با زنان و دختران اهل کتاب دوست نشوند، و در آیه دوم از دوستی پنهانی زنان (کنیزان) با مردان نکوهش می کند. این دو آیه اگر چه درباره ازدواج با اهل کتاب و کنیزان است، و واژه «خِدن» در کنار سفاح (زنای آشکار) و در مقابل احصان (عفت) قرار دارد و به معنای زنای پنهانی است، ولی عمل زنا در پنهانی چیزی نیست که بشود بدون دوستی محکم و مطمئن صورت گیرد؛ از این رو، از آن دوستی که مایه چنین عملی است، استفاده می شود. الگوی قرآن در روابط دختر و پسر قرآن کریم با نقل داستان های پیامبران و امت های پیشین و تقریر آن، در حقیقت درستی عمل مثبت یا منفی بودن آن را تأیید کرده است؛ یعنی هر کجا داستانی را نقل نموده و نسبت بدان موضع گیری منفی نکرده، به معنای صدور تأیید و جواز عمل بدان است، و هر جا که پس از نقل داستان آن را مورد نقد قرار داده، به معنای رد آن و در حقیقت نهی از عمل به آن است. در خصوص روابط دختر و پسر می توان به داستان موسی(علیه السلام) و دختران شعیب اشاره کرد. موسی(علیه السلام) و دختران شعیب قرآن کریم در بیش از سی سوره، به نقل داستان موسی پرداخته و در هر مورد به یکی از زوایای زندگی این پیامبر بزرگ اشاره کرده است؛ از جمله داستان آشنایی موسی با شعیب پیامبر و دختران او در سورۀ قصص است. داستان از آنجا آغاز می شود که موسای جوان از مصر به مدین آمد و به کنار چاه آبی رسید. دید مردم مشغول سیراب کردن چهارپایان خود هستند و کمی آن طرف تر دو زن مراقب گوسفندان خویش اند و به چاه نزدیک نمی شوند: «وَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأَتَینِ تَذُودَانِ» موسی از آن ها درباره علت آب ندادن گوسفندانشان پرسید: «مَا خَطْبُکُمَا» چه کار می کنید؟ آن ها پاسخ دادند: «لاَ نَسْقِی حَتَّی‌ یصْدِرَ الرِّعَاءُ وَأَبُونَا شَیخٌ کَبِیرٌ» ما آن ها را آب نمی دهیم تا چوپان ها همگی از [آبگاه] خارج شوند. اینجا بود که موسی به همیاری آن ها شتافت و به آنان کمک نمود: «فَسَقَی‌ لَهُمَا»، موسی به گوسفندان آن ها آب داد، اما در کنار آن ها نماند و به گوشه ای رفت: «ثُمَّ تَوَلَّی إِلَی الظِّلِّ؛ سپس رو به سایه آورد» و گفت: «رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنزَلْتَ إِلَی مِنْ خَیرٍ فَقِیرٌ» خدایا، هر خیر و نیکی برای من بفرستی به آن نیازمندم. و این در حالی بود که دختران راه خود را گرفته و به خانه رفتند. دیری نپایید که یکی از دختران شعیب با نهایت حیا به سراغ موسی آمد: «فَجاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَی اسْتِحْیاءٍ»، و پیام پدر را به وی رساند، و گفت: «إِنَّ أَبِی یدْعُوکَ لِیجْزِیکَ أَجْرَ مَا سَقَیتَ لَنَا» پدرم از تو دعوت می کند تا مزد سیراب کردن گوسفندان ما را به تو بپردازد. موسی در حالی که از جلو و دختر شعیب پشت سر راه می رفت، حرکت کرده تا به خانه شعیب رسیدند،. موسی داستان گرفتاری خود در مصر و مسائل دیگر را با شعیب در میان گذارد. در این میان یکی از دختران پیشنهاد استخدام موسی را مطرح کرد: «قَالَتْ إِحْدَاهُمَا یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ» و این برای این بود که آن دختر موسی را مردی قوی و امین یافته بود: «إِنَّ خَیرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِی الْأَمِینُ» بهترین کسی که استخدام می‌کنی (شخصِ) نیرومند درستکار است. در نهایت شعیب پیشنهاد ازدواج موسی با یکی از دخترانش را به وی می دهد: «قَالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنکِحَکَ إِحْدَی‌ ابْنَتَی هَاتَینِ» من می‌خواهم که یکی از این دو دخترم را به همسری تو درآورم. نکات موجود در این داستان 1. دختر تنها از خانه بیرون نرود: «امرأتین». 2. مختلط نشدن دختران با جمعیت: «وجد من دونهم» و «لا نسقی حتی یصدر الرعاء». 3. سخن گفتن موسی با دختران: «ما خطبکما». 4. در کار کردن، اولویت با مردان است: «ابونا شیخ کبیر». 5. همکاری موسی با دختران: «فسقی لهما» که ظاهراً به صورت تعاون بوده است نه معاونت. 6. پرهیز از تداوم ارتباط: «ثم تولی الی الظل». 7. رعایت شرم و حیا: «تمشی علی استحیاء». 8. ارتباط با اذن پدر: «ان ابی یدعوک». 9. پیشنهاد رفاقت و اجرت: «یا ابت استأجره». 10. ارتباط وسیله شناخت: «القوی الامین»؛ زیرا دختران شعیب یافته های خود را به پدر منتقل کرده بودند و او را آن‌گونه که شناخته بودند معرفی نمودند. تردیدی نیست که مواردی از این امور ده گانه می تواند نشانه جواز رابطه گفت و شنودی و نگاه میان دختران و پسران باشد، ولی با رعایت آنچه گذشت؛ در ضمن پسران نیز می توانند به دختران کمک کنند، ولی هنگامی که کار به پایان رسید، نباید به بهانه های واهی با یکدیگر به اختلاط بپردازند؛ بلکه باید از هم فاصله بگیرند. اصل ثانوی با آنچه از آغاز تا انجام گفته شد، به این نتیجه می رسیم که اصول اولیه در روابط زن و مرد و به اصطلاح دموکراسی جنسی و کام یابی آزادانه مردان از زنان و معاشرت های لذت بخش سمعی و بصری مورد تأیید اسلام نیست و به این اصول تبصره ها و استثناهایی وارد شده است، تا آنجا که در رابطه با انسان اصل را به روا نبودن نگاه و گفت و شنود گذاشته و لمس و بوسیدن را جز برای محارم جایز نمی شمارد، و میان دختر و پسر حریمی به ضخامت حجاب و صلابت عفاف قرار داده است.

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS