سیاست موازنه منفی، مصدق، ملی کردن نفت، موازنه مثبت، سیاست بی طرفی، مدرس، نفت شمال
نویسنده : نرجس عبدیایی
سیاست موازنه منفی مصدق
ماجرای موازنه منفی، در ایران با سیاستهای مصدق گره خورده است و دوران اتخاذ چنین خط مشی سیاسی مقارن با آغاز دولت او، از اردیبهشت 1330 تا 28 مرداد 1332، به مدت 27 ماه میباشد.
مصدق در گزارش خود به مجلس شورای ملی (مورخ 17 شهریور 1330) سیاست موازنه منفی را چنین توضیح می دهد: «در این مملکت سه عقیده است:
اول عقیده هواخواهان سیاست انگلیس؛ پیروان این عقیده میگویند تا دولت انگلیس منافعی از این مملکت نبرد، هرگز راضی نمیشود که از استقلال این مملکت دفاع کند...؛
عقیده دوم مربوط به اشخاصی است که تمایل به مرام چپ دارند...؛
و عقیده سوم، عقیده وطن پرستان است، آنها که میخواهند مملکت ایران عظمت تاریخی خود را حفظ کند. پیروان این عقیده میگویند: دولت ایران هر چه دارد، باید در دست خودش باشد. نفت هم یکی از آن چیزهایی است که کسی از آن عایدات سوء استفاده نکند، کسی به ناحق قسمتی از عایدات را به خود تخصیص ندهد».
این سیاست وقتی از طرف مصدق عنوان شد که در سال 1323، شورویها امتیاز نفت شمال را تقاضا کردند و حزب توده و برخی نمایندگان به طرفداری از آنها خواستار برقراری «موازنه مثبت» شدند، یعنی چون نفت جنوب در اختیار انگلیس است، نفت شمال هم در اختیار شوروی باشد؛ مصدق نفع کشور را در برقراری موازنه منفی اعلام کرد؛ یعنی نه تنها به شوروی امتیاز نمیدهیم بلکه حقوق ایران را نسبت به نفت جنوب نیز که در اختیار انگلیس است، استیفا میکنیم.[1]
موافقین دکترین موازنه منفی، آن را بیشک الهام بخش پدیده نهضت عدم تعهد میدانند و سیاست او را به خاطر ملی کردن نفت، مخالفت با پیشنهاد روسها مبنی بر تجدید قرارداد شیلات (انحصار خرید و نظارت بر تولید خاویار 10 سال)، و نپذیرفتن شرط مقررات پیمان امنیت متقابل در روابط ایران و آمریکا (که در برابر کمک، ایران به دفاع از منافع غرب متعهد میشد) و... موفق میدانند؛ تشخیص میزان صحت و سقم این امر بررسی جداگانهای میطلبد. [2]
سر انجام سیاست موازنه منفی مصدق، به دلیل فاصله انداختن بین او و علماء - که نقش اساسی در تثبیت دولتش داشتند - و جدایی برخی همراهان، اختلافات داخلی و عدم حمایت مؤثر ملت از او در 28 مرداد 1332، و آزادی عمل و فرصتطلبی قدرتهای استعماری چون آمریکا و...، در پی کودتای 28 مرداد به راحتی زمینه برکناری و خانهنشینی او را فراهم ساخت.
از مرحوم مدرس نقل شده است که: «سیاست علمی است مانند علوم دیگر، مدارجی دارد و هر مرد سیاسی باید آن را طی کند و یکی بعد از دیگری آن مدارج را بپیماید من با نبوغی که در آقای مصدق السلطنه سراغ دارم، یقین دارم که ایشان همیشه در کلاس اول سیاستمداری خواهند ماند و به کلاس دوم هرگز ارتقاء پیدا نخواهد کرد، عمر من کفاف نمیدهد ولی مردم ایران و شما نمایندگان ملت، بیست سال بعد از این خواهید دید که مصدق السلطنه در همان کلاس اول باقی است و آن روز تصدیق خواهید کرد که سید حسن مدرس در شناختن مصدق السلطنه اشتباه نکرده است».[3]
سیاست موازنه منفی و مثبت؛ سیاست بی طرفی
موازنه منفی آن است که اگر کشوری در امضای قراردادی احساس ضرر کرده و آن را با یکی از بازیگران مثل انگلیس فسخ نموده برای توازن باید امتیاز مشابهی را هم که به رقیب (مثل شوروی) داده است، فسخ نماید.»[4]
در سیاست موازنه مثبت «اگر کشوری در امضای قرار دادی احساس منفعت کرد و آن را با یکی از بازیگران مثل انگلیس انعقاد کرد به صورت توازن باید امتیاز مشابهی را هم به کشور رقیب (مثل شوروی) بدهد».
در حقوق بینالملل سیاستی هست بنام «بیطرفی»؛ «دولت بیطرف دولتی است که استقلال سیاسی و تمامیت ارضی آن براساس یک توافق دسته جمعی توسط قدرتهای بزرگ تضمین شده باشد، مشروط بر اینکه دولت مزبور از نیروی نظامی خود، مگر در حالتی که جنبه تدافعی داشته باشد، استفاده نکند».[5]
سیاست بیطرفی انواعی دارد که عبارتند از: بیطرفی حقوقی، بیطرفی سنتی، بیطرفی موقت، بیطرفی پایدار (دائمی)، بیطرفی مثبت و بیطرفی منفی؛ بیطرفی مثبت زمانیست که: «یک دولت سیاستی را به منظور پرهیز از جنگ و اتحادیههای نظامی اتخاذ میکند اما کوشش لازم را به جهت محدود ساختن جنگ و جلوگیری از ورود سایر دولتها به صحنه درگیری به عمل میآورد».[6] این کوشش بیشتر جنبه اخلاقی دارد. اما، بیطرفی منفی سیاستی است که: «در آن دولتها با موضعگیری انفعالی سعی میکنند صرفاً خود را از مناقشات بینالمللی و منطقهای دور نگه دارند و نقش فعالی در جلوگیری از جنگ ندارند».[7]
سیاستهای موازنه منفی و مثبت متفاوت از سیاست بیطرفی منفی و مثبت است، اولی (موازنه) در امور داخل کشور و بیشتر در باب امتیازات و معاملات غیرجنگی لحاظ میشود و دومی (بی طرفی( صرفاً سیاستی است که کشورها در ارتباط با جنگ اتخاذ میکنند، یا صرفاً در مناقشات بینالمللی بیطرفند بدون هیچ دخالتی و یا بهگونهای اخلاقی سعی در اتمام جنگ یا جلوگیری از گسترش آن به کشورهای دیگر دارند.