18 مرداد 1391, 0:0
از جمله مسائل مهم در فلسفه اخلاق، تعیین ارزش فعل اخلاقی است که نظریات مختلفی را چه در غرب و چه در بین متفکّرین اسلامی به سوی خود جلب کرده است. این نوشتار بر آن است تا با نظری به مبحث غایت گرایی، اقوال نظریه پردازان غرب را مطرح ساخته، و با تکیه بر مبانی اسلامی مورد ارزیابی قرار دهد.
انسان در این جهان موجودی است که با اراده و اختیار و با عقل آفریده شده است، به همین جهت انسان دو نوع افعال انجام میدهد؛ فعل طبیعی و فعل اخلاقی. فعل طبیعی فعلی است که انسان در طول زندگی روزمره اش آن را انجام میدهد و انگیزها و محرّکهای مختلفی دارد. مثلاً انسان وقتی گرسنه میشود، غذا میخورد یا یک کسی او را مورد اهانت قرار میدهد، در مقابلش از حق خود دفاع میکند. در کارها و افعال طبیعی و عادی، انسان و حیوان هر دو مشترکند، ولی بعضی کارها هستند که مافوق افعال طبیعیاند. گاهی این سری افعال را «کار انسانی» میگویند؛ به دلیل اینکه مافوق کارهای حیوانیاند. مثل شکر و سپاسگزاری. این چنین کارها را افعال اخلاقی مینامند.
شهید مطهری در مورد ارزش اخلاقی و تفاوت آن با دیگر انواع ارزش میگوید: «کارهایی را ما به آنها کار اخلاقی میگویم، میبینم که فرقشان با کار عادی این است که قابل آفرین و ستایش و تحسین اند. به عبارت دیگر بشر برای این گونه کارها ارزش قایل است. تفاوت کار اخلاقی با کار طبیعی این است که کار اخلاقی در وجدان هر بشری دارای ارزش است، یعنی یک کار ارزشمند و گرانبها است، نه از نوع قیمت و ارزشی است که برای یک کارگر قایل است که ارزش مادی به اصطلاح ایجاد میکند و استحقاق مبلغی یا پول یا کالا در مقابل کار خودش پیدا میکند، بلکه یک نوع ارزش مافوق این ارزشها است که با پول و کالای مادی قابل مقایسه نیست. کارهای اخلاقی در ذهن و وجدان دارای ارزش و قیمت گرانبها است ولی نوع ارزشش با ارزشهای مادی، متفاوت است، و آن یک ارزش دیگری است، مافوق این ارزشهای مادی».
حال سخن اینجاست که معیار و ملاک فعل اخلاقی چیست و ارزشی و اخلاقی بودن آنها را از کجا میتوان اخلاق نامید؟ در پاسخ به این سئوال دیدگاههای مختلفی مطرح شده است. بعضی بر این باورند که معیار فعل اخلاقی این است که آن عمل برای غیر باشد و هدفش، غیر از خود باشد. طبق این نظریه هر فعلی که هدفش خود انسان باشد، غیر اخلاقی است و هر فعلی که برای غیر از خود انجام شود، اخلاق نامیده میشود. بعضی دیگر گفتهاند که فعل اخلاقی فعلی است که ناشی از احساسات نوع دوستانه باشد. طبق این نظریه منشا یک فعل، عاطفه نوع دوستی بود، آن فعل اخلاقی است. نظریات و مکاتب اخلاقی در مورد تعیین معیار ارزش اخلاقی افعال را در یک تقسیم بندی کلی میتوان به دو دسته تقسیم کرد. نظریههای غایت گرایانه و نظریههای وظیفه گرایانه. در ادامه به مکتب غایت گرایی در اخلاق، نظری خواهیم افکند.
این دیدگاهها به هدف و غایت رفتار نظر دارد و ارزش اخلاقی کار را براساس غایت و نتیجه خارجی آن تعیین میکنند. لذت، سود، قدرت، رفاه و کمال، هر یک ممکن است غایت و نتیجه اخلاقی کارها و معیار ارزشهای اخلاقی به حساب آیند. در این دیدگاه ها، ملاک درستی یا نادرستی و بایستگی و نبایستگی یک رفتار همان ارزشهای بیرونی و خارج از حوزه اخلاق است که به وجود میآورد. نظریات غایت گرا، درستی یک عمل را صرفاً به وسیله تعیین میزان فایده حاصل از آن قابل تشخیص میدانند. یک عمل در صورتی از لحاظ اخلاقی درست است که نتایج آن بیشتر مطلوب باشد تا نامطلوب. نظریات غایت گرا، در ابتداء نتایج خوب و بد عمل را محاسبه میکنند، سپس تعیین میکنند که آیا مجموع نتایج خوب بر نتایج بد غلبه دارد یا نه. اگر نتایج بد بیشتر بود در این صورت عمل مورد نظر از لحاظ اخلاقی نادرست و اگر نتایج خوب بیشتر بود، در این صورت، این عمل از لحاظ اخاقی درست است. ویلیام کی فرانکنا معتقد است: «در اینجا این نکته حائز اهمیت است که در غایت گرایی، ارزش اعمال اخلاقی، وابسته به ارزش غیر اخلاقی نسبی آن چیزی است که به وجود میآورند یا به دنبال ایجاد هستند. ابتنای کیفیت یا ارزش اخلاقی چیزی، بر ارزش اخلاقی، نتیجه اش، دوری است. پس غایت گرا، کار درست، الزامی و اخلاقاً خوب را به چیزی بنا مینهد که از لحاظ غیراخلاقی خوب است»(2).
برخی مکاتب اخلاقی که آنها را میتوان غایت گرا به حساب آورد، عبارتند از لذت گرایی شخصی 2- سودگرایی اخلاقی 3- کمال گرایی.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان