دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تا رسد دستت به خود شو کارگر

No image
تا رسد دستت به خود شو کارگر

استاد محمّدتقى جعفرى به مناسبت هاى گوناگون در سخنرانى ها و نوشته هایش، هر گاه نام استادش را مى برد، به یاد این اشعار مولانا مى افتاد:

واجب آمد چون که بُردم نام او *** شرح کردن رمزى از انعام او

این نفس جان دامنم برتافته است *** بوى پیراهان یوسف یافته است

کز براى حقّ صحبت سال ها *** بازگو رمزى از آن خوش حال ها([17])

او مى گوید:

«استاد بسیار وارسته از علائق مادّه و مادّیّات و حکیم و عارف بزرگ مرحوم آقا شیخ مرتضى طالقانى (قَدَّس الله سِرَّهُ) که در حوزه علمیه نجف اشرف در حدود یک سال و نیم خداوند متعال توفیق حضور در افاضاتش را بمن عنایت فرموده بود، دو روز به مسافرت ابدیش مانده بود که مانند هر روز بحضورش رسیدم، وقتى که سلام عرض کردم و نشستم، فرمودند: براى چه آمدى آقا؟ عرض کردم: آمده ام که درس را بفرمایید. شیخ فرمود: برخیز و برو، آقا جان برو درس تمام شد. چون آنروز که دو روز مانده به ایّام محرّم بود، خیال کردم که ایشان گمان کرده است که محرّم وارد شده است و درسهاى حوزه نجف براى چهارده روز به احترام سرور شهیدان امام حسین(علیه السلام) تعطیل است، لذا درسها هم تعطیل شده است، عرض کردم: دو روز به محرّم مانده است و درسها دایر است. شیخ در حالیکه کمترین کسالت و بیمارى نداشت و همه طلبه هاى مدرسه مرحوم آیت الله العظمى آقا سیّد محمّدکاظم یزدى که شیخ تا آخر عمر در آنجا تدریس مى کرد، از سلامت کامل شیخ مطّلع بودند. فرمودند: آقا جان بشما مى گویم: درس تمام شد، من مسافرم، «خرطالقان رفته پالانش مانده، روح رفته جسدش مانده» این جمله را فرمود و بلافاصله گفت:

لا اله الاّ الله ـ در این حال اشک از چشمانش سرازیر شد و من در این موقع متوجّه شدم که شیخ از آغاز مسافرت ابدیش خبر مى دهد با اینکه هیچ گونه علامت بیمارى در وى وجود نداشت و طرز صحبت و حرکات جسمانى و نگاه هایش کمترین اختلال مزاجى را نشان نمى داد. عرض کردم: حالا یک چیزى بفرمایید تا بروم. فرمود: آقا جان فهمیدى؟ متوجّه شدى؟ بشنو ـ

تا رسد دستت به خود شو کارگر *** چون فتى از کار خواهى زد به سر

بار دیگر کلمه لا اله الاّ الله را گفتند و دوباره اشک از چشمان وى به صورت و محاسن مبارکش سرازیر شد. من برخاستم که بروم، دست شیخ را براى بوسیدن گرفتم، شیخ با قدرت زیادى دستش را از دست من کشید و نگذاشت آن را ببوسم (شیخ در ایّام زندگیش مانع از دستبوسى مى شد) من خم شدم و پیشانى و صورت و محاسنش را بوسیدمقطرات اشک چشمان شیخ را با لبان و صورتم احساس کردم که هنوز فراموش نمى کنم. پس فرداى آن روز ما در مدرسه مرحوم صدر اصفهانى که در حدود یازده سال این جانب در آنجا اشتغال داشتم، اوّلین جلسه روضه سرور شهیدان امام حسین(علیه السلام) را برگزار کرده بودیم. مرحوم آقا شیخ محمّدعلى خراسانى که از پارساترین وعّاظ نجف بودند، آمدند و روى صندلى نشستند و پس از حمد و ثناى خداوند و درود بر محمّد و آل محمّد صلّى الله علیه و آله، گفتند: انّا لله و انّا الیه راجعون شیخ مرتضى طالقانى از دنیا رفت و طلبه ها بروند براى تشییع جنازه او. همه ما برخاستیم و طرف مدرسه مرحوم آقا سیّد محمّدکاظم یزدى رفتیم و دیدیم مراجع و اساتید و طلبه ها آمده اند که جنازه شیخ را بردارند...

این داستان را در این مبحث عرض کردم، براى تذکر به اهمیّت محتواى شعرى بود که مرحوم شیخ مرتضى طالقانى آن سالک وارسته راه عبودیّت در آخرین ساعات عمر مبارکش به این جانب بعنوان اساسى ترین حقیقتى که روى پل میان زندگى و مرگ ایستاده و عالم ماوراى مرگ را مى دید، باینجانب فرموده است.

آرى:

تا رسد دستت بخود شو کارگر *** چون فتى از کار خواهى زد به سر([18])

منبع:فرهیختگان تمدن شیعه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

عالمان مرتبط

جدیدترین ها در این موضوع

No image

نامه 69 نهج البلاغه : نامه به حارث هَمْدانى در پند و اندرز

نامه 69 نهج البلاغه اشاره دارد به "نامه به حارث هَمْدانى در پند و اندرز " .
No image

نامه 70 نهج البلاغه : روش برخورد با پديده فرار

موضوع نامه 70 نهج البلاغه درباره "روش برخورد با پديده فرار" است.
No image

نامه 71 نهج البلاغه : سرزنش از خيانت اقتصادى

نامه 71 نهج البلاغه به موضوع "سرزنش از خيانت اقتصادى" می پردازد.
No image

نامه 72 نهج البلاغه : انسان و مقدّرات الهى

نامه 72 نهج البلاغه موضوع "انسان و مقدّرات الهى" را بررسی می کند.
No image

نامه 73 نهج البلاغه : افشاى سيماى دروغين معاويه

نامه 73 نهج البلاغه موضوع "افشاى سيماى دروغين معاويه" را بررسی می کند.

پر بازدیدترین ها

No image

نامه 69 نهج البلاغه : نامه به حارث هَمْدانى در پند و اندرز

نامه 69 نهج البلاغه اشاره دارد به "نامه به حارث هَمْدانى در پند و اندرز " .
No image

نامه 68 نهج البلاغه : روش برخورد با دنيا

نامه 68 نهج البلاغه موضوع "روش برخورد با دنيا" را بیان می کند.
No image

نامه 55 نهج البلاغه : اندرز دادن به دشمن

موضوع نامه 55 نهج البلاغه درباره "اندرز دادن به دشمن" است.
No image

نامه 77 نهج البلاغه : روش مناظره با دشمن مسلمان

موضوع نامه 77 نهج البلاغه درباره "روش مناظره با دشمن مسلمان" است.
No image

نامه 61 نهج البلاغه : نكوهش از فرمانده شكست خورده

نامه 61 نهج البلاغه موضوع "نكوهش از فرمانده شكست خورده" را بررسی می کند.
Powered by TayaCMS