دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

نسبت اراده الهی با اختیار انسان

وقتی خدا به وسیله شیطان کاری را انجام می‌دهد، یعنی شیطان از طرف خدا مامور است که این کار را انجام دهد؛
نسبت اراده الهی با اختیار انسان
نسبت اراده الهی با اختیار انسان
نویسنده: آیت الله محمد تقی مصباح یزدی

شبهاتی در رابطه با فتنه ها

در این جا دو شبهه پیش می‌آید:

1- وقتی خدا به وسیله شیطان کاری را انجام می‌دهد، یعنی شیطان از طرف خدا مامور است که این کار را انجام دهد؛ پس باید از خدا طلبکار هم باشد، و می‌تواند بگوید: من برای نقشه شما، کار می‌کنم و نباید مواخذه شوم. 

2- اگر فتنه ای که انسان ها برپا می‌کنند، یا فتنه ای که شیطان انجام می‌دهد، به خدا هم نسبت داده شود، این باعث می‌شود که بعضی شرور به خدا نسبت داده شود؛ درحالی که «... الخیر فی یدیک والشر لیس الیک....

پاسخ شبهه(1): حاکمیت تدبیر عام الهی بر همه هستی

جواب را با یک مثال شروع می‌کنم. فرض کنید شما باید شخصی را ملاقات کنید تا به شما کمکی کند؛ ولی فکر می‌کنید که او در شهر دیگری زندگی می‌کند و باید سفر کنید تا او را ببینید. صبح از خانه بیرون می‌آیید که مثلا با اتوبوس به دانشگاه، یا به دنبال کسب و کارتان بروید؛ یعنی با قصد و اراده خود برای انجام کاری از خانه بیرون آمده‌اید. اتفاقا وقتی سوار اتوبوس می‌شوید، می‌بینید آن رفیقی که دنبالش بودید، پهلوی شما نشسته است. فکر می‌کردید باید رنج سفر را تحمل کنید یا چند روز معطل شوید تا او را ببینید؛ اما اتفاقا او را می‌بینید. معمولااین گونه جریانات را می‌گوئیم: اتفاقی پیش آمد؛ اما با دید توحیدی، نه هیچ کدام از این‌ها، اتفاقی، و نه هیچ کدام جبری است. شما که از خانه بیرون آمدید با نیت و اراده خودتان آمدید و کسی شما را مجبور نکرد. آن رفیق شما هم مجبور نبود بیاید. او هم در فکر خودش کاری داشته، و به خاطر آن به این شهر آمده بود، و این دو قضیه با هم تلاقی پیدا کردند. آموزه دینی آن است که همه این حوادث یک تدبیر فوقانی دارد. یعنی شما با اراده خودتان از خانه بیرون می‌آیید. او هم با اراده خودش از خانه بیرون می‌آید و اصلا در ذهنش نیست که شما هم هستید، یا با او کاری دارید؛ ولی این جا یک تدبیر الهی، فوق تدبیر شما و او وجود دارد که شما باید همدیگر را ملاقات کنید. هیچ جبری هم در کار نیست. شما کار خودتان را کردید، و او هم کار خودش را کرد؛ اما یک چیزی که خواسته شما و چه بسا خواسته او هم بوده، ولی به آن توجه نداشته است، عملی می‌شود و یک نتیجه سومی تحقق پیدا می‌کند. آموزه دینی قرآنی ما این است که یک نقشه فوقانی، همه انسان‌ها (با همه کثراتی که دارند) و عوامل دیگری که ما اصلااز وجودشان خبر نداریم، مثل فرشتگان، جنیان، و تاثیر و تاثرات متقابلی که بین این ها و بین عوامل طبیعی است، را با هم تنظیم می‌کند. این که چه طور این هماهنگی صورت می‌گیرد، عقل ما نمی رسد. آن کسی می‌تواند چنین کاری کند که علم نامتناهی دارد. وقتی ما بخواهیم اموری را با هم تنظیم کنیم، باید خیلی فکر کنیم؛ اما او احتیاج به فکر ندارد. علم او نامتناهی، و محیط بر همه چیز است، و در یک کلمه، آن چه از آغاز خلقت تا پایان واقع می‌شود، برای خدا تقدم و تاخر ندارد، همه را می‌داند و اراده او بر همه حاکم است. فهم این مطلب خیلی زمان می‌برد؛ اما قرآن این گونه ترسیم می‌کند.

یکی از جاهایی که خوب می‌توان فهمید که چگونه اراده انسان با اراده خدا گویا درهم می‌آمیزد و متحد می‌شود، داستان خضر در سوره کهف است. وقتی حضرت خضر می‌خواهد برای حضرت موسی توضیح دهد که چرا آن کشتی را غرق کرد، چرا آن جوان را کشت و چرا آن دیوار را تعمیر کرد، یک جا می‌گوید: «... فاردت ان اعیبها...»: من خواستم که آن کشتی را معیوب کنم؛ یک جا می‌گوید: «فاردنا ان یبدلهما ربهما خیرا منه...»: ما خواستیم که پروردگارشان به جای او، فرزندی پاک تر و بامحبت تر به آن دو بدهد، و یک جا می‌گوید: «فاراد ربک ان یبلغا اشدهما و یستخرجا کنزهما...»: پروردگار تو می‌خواست آنها به حد بلوغ برسند و گنج شان را استخراج کنند. معنای این مطلب این نیست که یک جا اراده من است، یعنی اراده خدا نیست. یا آنجایی که اراده خداست، من هیچ کاره بودم؛ بلکه حضرت خضر آن کارها را انجام داد و می‌دانست که نتیجه چه می‌شود؛ اما این کارها را، هم به خضر می‌توان نسبت داد و هم به خدا.

یکی شدن اراده اولیاء خدا، با اراده خدا

در این گونه موارد که هم اراده یک انسان صالح موثر است و هم اراده خدا و این دو با هم تطابق دارند، یک نکته معرفتی عمیقی وجود دارد. شاید بتوان گفت: این ولی خدا به حدی رسیده بود که اصلااز خود اراده استقلالی نداشت و هیچ وقت از نزد خود چیزی نمی خواست. در روایات هم نظیر این نکته را داریم. مثل روایت قرب نافله که خداوند می‌فرماید: «... انه لیتحبب الی بالنافله حتی احبه فاذا احببته کنت سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به و لسانه الذی ینطق به و یده التی یبطش بها و رجله التی یمشی بها...»: ... بنده تدریجا با نوافلی که برای رضای من انجام می‌دهد، به جایی می‌رسد که او را دوست دارم. وقتی او را دوست داشتم، هر چه از من بخواهد برایش انجام می‌دهم و می‌رسد به جایی که من می‌شوم دست او، چشم او، گوش او، من به جای او سخن می‌گویم و به جای او می‌شنوم و به جای او حرکت انجام می‌دهم. کسی که خودش را در مقام بندگی قرار می‌دهد و اراده اش را اختیارا تابع خدا می‌کند، به جایی می‌رسد که خدا این لطف را در حقش می‌کند. شاید نکته داستان حضرت خضر این باشد که او اصلااز خود اراده ای ندارد. او آن چنان تابع اراده خدا شده که خدا به جای او تصمیم می‌گیرد. خدا چنین رابطه هایی با بعضی از بندگانش دارد. این در مورد اولیای خداست که اراده شان درواقع در اراده خدا فانی می‌شود و دیگر از خود خواستی ندارند.

مقاله

نویسنده آیت الله محمد تقی مصباح یزدی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

هویت زنانه در تندباد تاریخ

هویت زنانه در تندباد تاریخ

✍️ سعید احمدی
سگ کی؟

سگ کی؟

✍️ سعید احمدی 
کارهای کثیف

کارهای کثیف

✍️ سعید احمدی 
الهیات جنگ...

الهیات جنگ...

یادداشت

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
سیری در زیارت ناحیه مقدسه

سیری در زیارت ناحیه مقدسه

اشاره: زیارت ناحیه مقدسه یکی از زیارتهای امام حسین علیه‌السلام است که از جانب حضرت حجت(عج) صادر شده ‌است.
الخیر فی ماوقع

الخیر فی ماوقع

برای خیلی‌ها این پرسش مطرح می‌شود که چرا ما هر گاه با مصیبت و گرفتاری مواجه می‌شویم، و نخستین تحلیل و توصیف ما از آن این است که در آن خیری بوده است؟
Powered by TayaCMS