تاثیر فرهنگ بر رفتارهای اقتصادی، پیگیری نوع سیاستها و برنامه ها، و نیز کامیابی یا ناکامی سیاستها و برنامههای اقتصادی در وصول به اهداف، تردید ناپذیر است. برخی از مفاهیم مبنایی دارای مفاهیم ارزشی؛ فرهنگ ساز، جهت دهنده، و بر رفتارهای اقتصادی انسانها تاثیرگذار هستند. دیدگاه ارزشی هر مکتب اجتماعی درباره مفاهیمی مانند زهد و قناعت، توکل به خدا، تقدیر الهی و رزق مقدر، دنیا و مظاهر آن، (مال، ثروت، رفاه، تجمل و...) و رابطه دنیا و آخرت، سازنده پیکره اصلی فرهنگ اقتصادی آن مکتب است که در پی آن، رفتارهای اقتصادی خاصی در عرصههای گوناگون اقتصادی به مردم رهنمون شده و برنامه و سیاستهای ویژه اقتصادی، به مسوولان اقتصادی هر نظامی القا میشود.
مطلب اول: تقدیر و رزق مقدر
برخیها ممکن است با اشاره به آیات و روایات موجود در متن دین، مسلمانان و جوامع اسلامی را متهم سازند که آنها معتقدند که کار و تلاش در توسعه، رشد، رفاه و امور دنیایی و افزایش روزی تاثیر ندارد؛ چرا که این امور پیشاپیش از طرف خداوند متعال تعیین شده، و همین امر زمینههای سستی و تنبلی جوامع اسلامی را فراهم آورده است؛ در نتیجه از کاروان سریع رشد عقب ماندهاند؛ البته بعید نیست برداشتهای ناصواب برخی مسلمانان یکسونگر و ظاهر بین و تبلیغات برخی دستگاههای حکومتی سوء استفاده گر در طول تاریخ اسلام، در واقعیت تلخ پیش گفته سهم فراوانی داشته باشد.
به هر روی، حقیقت امر چیست، و این دسته از آیات و روایات علی(ع) را چگونه باید تفسیر و تاویل برد تا این برداشت غلط و شبهه را زدود و جامعه اسلامی و مسلمانان را از این خطا دور نگه داشت؟ در ادامه با استفاده از کلمات حضرت روشن خواهد شد که معنای تقدیر و روزی مقدر هیچ گاه لازمه اش تنبلی و سستی از کار و تلاش نبوده؛ بلکه اعتقاد درست به این مسئله، عامل تلاش و پیشرفت مادی و معنوی مسلمانان و جامعه اسلامی است.
افعال انسان و تقدیرات الهی
ما ضمن پذیرش تقدیرات الهی، انسان را در حوزه افعال خود مجبور نمیدانیم و اختیار و قدرت انتخاب فعل یا ترک آن را دارد. آبی که از سراشیبی در جریان است، به اختیار و انتخاب خود او نیست و هرگز خود نمیتواند متوقف شود اما انسان در همان سراشیبی هم میتواند در مسیر سراشیبی حرکت کند و هم میتواند آن را ترک کند و مسیر سربالایی را برگزیند؛ بنابراین، قدرت بر انجام یا ترک فعل، دلیل بر قدرت انتخاب انسان و اختیار اوست؛ البته آماده شدن یا نشدن امکانات خارجی فعل آدمی، به تقدیر الهی است و خداوند متعالی بر اساس مصلحت، زمینه انجام فعل انسان را تقدیر و فراهم میکند. خدا، زبان و سایر امکانات تکلم را برای انسان فراهم آورده؛ اما اینکه انسان دروغ بگوید یا اینکه آن را ترک کند، به اختیار او است؛ به همین سبب مکلف و مسئول بودن انسان در برابر خداوند متعالی معنا و مفهوم مییابد و همچنین در غیر این صورت کیفر و عقاب خداوند به سبب اعمال انسان، ظلم در حق بندگان خدا است که عقل و دین ساحت قدس ربوبی او را از ظلم و جور در حق تمام عالم، منزه و پاک میدانند.
امیر المومنین علی(ع):
«اگر گناه به صورت حتمی و جبری از انسان سر میزد، قصاص و کیفر رساندن گناهکار ستمکاری بود... برای هر کاری که از خداوند متعالی آمرزش بطلبی، از خود تو است و بر هر چیز خدا را شکر میکنی، از خدا است».
در این حدیث امام علی علیه السلام دو حقیقت مهم را بیان میکند: یکی اگر انسان در افعالش مجبور بود و گناهان به طور اجباری از او سر میزد و خود انسان در سرنوشت خود هیچ نقشی نداشت، پس کیفر او به وسیله خداوند بر افعال ناشایست وی و گناهانش، ظلم از طرف خدا به شمار میرفت؛ دیگر اینکه معیار فعل اختیاری و غیر اختیاری را چنین بیان مینمایند: تمام افعالی را که ما برای آنها از خدای بزرگ آمرزش میطلبیم، فعل ما است نه فعل خدا؛ چون اگر گناهان، فعل ما نباشد و جبرا از ما صادر شده باشد، به استغفار نیازی ندارد، و زمانی که بر نعمتی خدا را شکر میکنیم، نشان دهنده آن است که آن نعمت، فعل خداست نه فعل ما؛ بنابراین، حضرت علیه السلام حوزه تقدیرهای الهی را درباره افعال انسان مشخص میکنند.
حدیث بسیار روشنی در این زمینه از امام صادق علیه السلام وارد شده است: «مردی درباره قضا قدر از امام صادق علیه السلام میپرسد. حضرت پاسخ میدهد: بر هر فعلی که بتوانی انسان را برای آن سرزنش کنی، فعل او است و اگر نتوانی فعل خدا است. خدا به بندهاش میگوید: چرا گناه و عصیان کردی؟ چرا مرتکب فسق شدی؟ چرا شراب نوشیدی؟ چرا زنا کردی؟ بنابراین، این افعال، فعل انسان هستند؛ ولی خدا به انسان نکی گوید چرا مریض شدی؟ چرا کوتاه قامت شدی؟ چرا سفید پوست هستی؟ چرا سیاه پوستی؟ چون اینها فعل خدای متعالی هستند».
این حدیث دلیل روشنی است که امور مربوط به خلقت انسان مثل قد، رنگ، و دیگر ویژگیهای فیزیکی و ظاهری او و نیز حوادث زندگی مانند مریضی، فعل خدایند و در حوزه قضا و قدر الهی قرار دارند؛ اما آنچه انسان در برابر آن تکلیف و مسئولیت دارد و قابل تحسین یا سرزنش است، فعل انسان به شمار میآید که به انسان منسوب است.
رزق و روزی و نقش کار و فعالیت
بنابراین، انسان در حوزه افعال و رفتارش آزاد، مختار، مسئول و در سرنوشت خود موثر است؛ از همین روی است که باید گفت انسانها با کار و تلاش خود وضعیت اقتصادی و معیشتی آینده خود را به گونهای که میخواهند تبدیل و رقم میزنند؛ بنابراین، درباره آیات و روایاتی که پیشتر بدانها اشاره شد، اولا باید روشن شود که چگونه ممکن است خدای حکیم روزی افراد را بی حساب بدهد؟ آیا این بر خلاف حکمت الهی نیست؟ ثانیا، نقش کار و تلاش از دیدگاه علی علیه السلام در دستیابی به روزی چیست؟ آیا بدون کار و تلاش به انسان روزی خواهد رسید؟
در پاسخ پرسش اول باید گفت که مقصود از بی حساب روزی دادن آن نیست که بدون حکمت و دلیل روزی میدهد؛ بلکه بدون عوض به انسان روزی میدهد؛ یعنی رزق و روزی انسان را خدای بزرگ به انسانها میدهد و از آنها در عوض آن، چیزی نمیخواهد. و تلاش برای کسب روزی را هرگز نمیتوان ما به ازای روزی الهی به شمار آورد؛ چراکه توان و قدرت کار تلاش را نیز خدای سبحان بدون عوض، به ما ارزانی داشته است.
در پاسخ پرسش دوم، از دیدگاه علی علیه السلام تقدیر روزی و تعیین و تقسیم آن به دست خداوند، نه تنها با کار و تلاش منافاتی ندارد، بلکه کار و تلاش، یکی از اسباب و علل تعیین و تحصیل روزی مقدر است. خداوند، روزی بندگانش را از طریق اسباب و وسایلی که در عالم هستی قرار داده است، تقدیر و تقسیم میکند. در گفتاری از آن حضرت علیه السلام آمده است:
«لکل شیء سبب»
«هرچیز دارای سببی است»
همچنین حضرت علیه السلام در کلامی دیگر، هم ضمانت رزق و هم لزوم کار و تلاش را بیان میدارد:
«قد تکفل لکم بالرزق و امرتم بالعمل و لایکونن المضموم لکم طلبه اولی بکم من المفروض علیکم عمله ... و کان الذی قد فرض علیکم قد وضع عنکم...»؛
خداوند، روزی شما را بر عهده گرفته و شما را به تلاش فرمان داده است مبادا طلب چیزی که برای شما بر عهده گرفته از چیزی که بر شما فرضه کرده است سزاوارتر جلوه کند... چنانکه گویی به دست آوردن روزی ضمانت شده بر شما واجب است...». (نهج البلاغه، خطبه 114)
در کلام حضرت علی علیه السلام آشکار است که انسان باید روزی مقدر خود را با کار و تلاش تحصیل کند و روزی مقدر بدان معنا نیست که چه انسان کار و تلاش کند و چه بدون حرکت و اقدام باشد نصیب انسان شود؛ بلکه کار و تلاش یکی از اسباب نزول و تحصیل روزی است؛ البته افزون بر کار و تلاش عوامل دیگری در کمیت روزی انسان موثر است. برخی امور غیر مادی نیز باعث افزایش روزی انسان هستند. تقوا، ایمان به خدا، عدالت، نصرت خدا، شکر نعمتهای الهی، توبه، دعا و غیره از این دسته هستند.
همچنین سیره عملی امیر مومنان علی علیه السلام کاملا موید این نظریه است که از دیدگاه حضرت علیه السلام اعتقاد به تقدیر و تقسیم روزی از ناحیه خدای بزرگ هیچگاه مانع کار و تلاش نمیشود، زیرا اگر ادعا کنیم که حضرت در دوران زندگیاش (بویژه دورانی که خلیفه نبود) بیش از همه میکوشید و درآمدش از ناحیه کار و تلاش، از درآمدهمه کسان دیگر از همین ناحیه، بیشتر بود، ادعای به حقی است.
سیره اقتصادی علی علیه السلام بهترین پاسخ به پرسش پیش گفته درمورد دیدگاه حضرت علیه السلام درباره تقدیر، تقسیم و تضمین روزی از ناحیه خداوند متعالی است؛ بنابراین، در اقتصاد علوی اعتقاد به روزی مقدر هرگز باعث کاهش کار و تلاش نمیشود؛ بلکه عامل رشد و توسعه همه جانبه خواهد شد؛ چراکه دو چیز باعث تحصیل همان روزی مقدر خواهد شد: الف- کار و تلاش؛ ب- عمل به دستورهای الهی و رعایت موازین اخلاقی.
شایسته توجه است که ایمان، عمل به دستورات الهی و رعایت موازین اخلاق اسلامی، افزون بر آنکه باعث فراوانی روزی و رشد در جامعه است، امنیت، آرامش روانی و اجتماعی را نیز به دنبال خواهد داشت؛ یعنی اعتقاد به روزی مقدر در اقتصادعلوی و توجه به عوامل حقیقی تحصیل آن به یقین رشد و توسعه واقعی را به ارمغان خواهد آورد، نه پس رفت اقتصادی و اجتماعی را.