دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ادعای تأثیرپذیری قرآن از فرهنگ زمانه!

ادعای تأثیرپذیری قرآن از فرهنگ زمانه!
ادعای تأثیرپذیری قرآن از فرهنگ زمانه!

ادعای تأثیرپذیری قرآن از فرهنگ زمانه!

روزنامه کیهان

تاریخ انتشار: 30 تیر ماه 1397

یکی از پرسش‌های نوپدیدی که امروزه مطرح است، پرسش از آبشخورهای فرهنگ بزرگ اسلامی است. همه‌ مسلمانان بر این باورند که آنچه در قرآن کریم و سنت معصومان(علیهم‌السلام) ارائه شده است، وحی خداست و هیچ منبعی جز مشیت و اراده‌ تشریعی خداوند در آن دخالت ندارد. در سال‌های اخیر پرسش‌ها و نظریه‌های تازه‌ای در باب فهم و تفسیر قرآن و سنت مطرح شده است که آن باور کهن را به چالش می‌کشد. برخی از افراد بر اساس نظریه‌های هرمنوتیکی معاصر می‌گویند قرآن، کلام پیامبر است و پیامبر هم متأثر از فرهنگ زمانه‌ خویش. آنها به عناصری ‌اشاره می‌کنند که شاهدی بر تأثیرپذیری اسلام از فرهنگ زمانه‌ است. می‌گویند: بهره‌گيرى قرآن از تشبيهات متداول میان عرب جاهلی، نشانه تأثيرپذيرى آن از فرهنگ اعراب است. گاهى قرآن از عادات و رسم زبانى معهود، استفاده كرده و به اصطلاح، بر طبق زبان قوم(ابراهیم/4) سخن گفته است. مثلاً قرآن در توصیف کیفرهای جهنم گفته است: «طَلعُها كَأَنّهُ رُؤُوس شَياطين».(صافات، 65)شکوفه درخت زقوم (که در جهنم است)، گويى سرهاى شياطین است. در توصیف قرآن، براى شيطان سرى درست كردن و زشت منظرى را بر او بار كردن، گويى از فرهنگ عمومی اعراب به عاريت گرفته شده است؛ حال آنکه در واقع، نه شیطان‌هایی هست و نه شیطان‌ها چنان سرهایی دارند! نزول عربى قرآن به اين معنا نيست كه تنها واژگان و جملات آن عربى باشد؛ بلكه قرآن با معلومات و ادبيات و معتقدات آن روز عرب تلازم دارد! در نوشتار حاضر به این شبهه پاسخ داده شده است.

مقدمه

قرآن کریم به زبان عربی فصیح و به تعبیر خود قرآن، عربی مبین نازل شده است. (شعرا: 195) لازمه چنین واقعیتی این است که برای انتقال مفید و مؤثر آموزه‌هایش، هم در چارچوب قواعد و اصول زبان‌شناختی زبان عربی سخن بگوید و هم از همه ظرفیت‌های ادبی و زیباشناختی این زبان بزرگ استفاده کند. صناعات ادبی، ظرفیت‌هایی از زبان هستند که انتقال پیام را در قالب‌ها و پوشش‌هایی به جریان می‌اندازند که هم از لحاظ هنری و زیباشناختی و هم از لحاظ روانشناختی تأثیر سخن را به کمال می‌رساند. اگر زبان تنها در همان چارچوب خشک و رسمی جریان پیدا کند، زیبایی‌ها و ظرائفی که می‌تواند وجوه مخفی و ناگویای فکر متکلم را برای مخاطب بگشاید، از دست می‌رود و متکلم در رساندن کامل پیام خود و شنونده در دریافت کامل پیام او ناکام می‌مانند. البته امروزه به سبب سیطره تفکر اثبات‌گرایی علمی (پوزیتیویسم) بر محافل علمی، استاندارد نگارش مقالات علمی، نویسنده را ملزم می‌کند که از آرایه‌های ادبی و صناعت‌های گوناگون زبانی استفاده نکرده و شیوه نگارش را در چارچوب زبان خشک رسمی به پیش برد. اما در زبان طبیعی مردم، همه صناعت‌ها، کم و بیش برای رساندن پیام استفاده می‌شود. قرآن کتاب علمی نیست؛ بلکه کتاب آموزش نگرش‌ها، ارزش‌ها و مهارت‌های صحیح زندگی مؤمنانه و برای هدایت مردم (ناس) نازل شده است. (بقره: 185) از این رو می‌بایست با زبان طبیعی خود مردم سخن بگوید. از آنجا که مخاطبان نخستین قرآن، عرب زبانانند، چاره‌ای جز این نیست که مفاهیم و مقاصد قرآنی بر محمل زبان عربی طبیعی نشسته و در میان انسان‌ها به حرکت درآید. یکی از شيوه‌هاي مؤثر و رايج برای انتقال پيام در همه‌ زبان‌ها، و از جمله زبان عربی، صناعت ادبی تشبيه است. در صناعت تشبيه، گوینده کوشش می‌کند از مدل‌ها و نمادهای محسوس، ملموس و متداول ميان مردم، برای انتقال پيام استفاده کند.

به کار بردن صنعت تشبيه، به صورت طبيعی، در جايی درست و منطقی است که آن چیزی (مشبه به) که چیز دیگری (مشبه) به آن تشبیه شده، از لحاظ وضوح مفهوم برای شنونده، در وضعیت بهتری قرار داشته باشد و مخاطب سخن، به واسطه تشبيه، از مقصود گوینده درک واضح‌تری پيدا کند و تا حد ممکن، به مراد گوينده پی ببرد. از رهگذر تشبيه، چيزهای گنگ و عناصر بی‌زبان طبيعت، به سخن در می‌آيند و در جمادات هم، زندگی احساس می‌شود. تشبيه، شيوه‌ای عقلايی برای گفت‌وگوست و اساساً در برخی موارد، جز از راه تشبيه، نمی‌توان پيامی را به عموم مردم منتقل کرد.

معناشناسی تشبیه

واژه تشبيه، از ریشه واژگانی الشَبه الشِبه و الشبيه، به معنای مِثْل و مانند گرفته شده است. تشبیه در اصطلاح به معنای نسبت دادن خصوصيتی به چيزی به واسطه‌ قراردادن آن چیز، مثل چيز ديگر است. (رک: لسان العرب، ماده شبه) مثلاً اگر گفتيم فلان شخص، مانند جغد است، در واقع خواسته‌ایم از راه ايجاد مماثلت و مشابهت ميان او و جغد، که ضرب‌المثل شومی و نکبت است، خصلت نکوهیده نکبت و شوم‌ بودن را به او نسبت دهيم.

تشبيه بر چهار پايه استوار است:

1. مشَبه؛ چيزی که به چيز ديگر تشبيه می‌شود.

2. مشَبه به؛ چيزی که چیز دیگری، به آن تشبيه می‌شود.

3. ادات تشبيه؛ کلماتی که در بيان تشبيه به کار می‌روند؛ واژگانی چون مثل، کاف تشبيه،...در زبان عربی و مانند، چون، همچون، مثل،... در زبان فارسی.

4. وجه شباهت؛ يعنی صفتی که مشَبه در آن صفت، به مشَبه به تشبيه می‌شود و در اغلب موارد در کلام ذکر نمی‌شود. (بر ساحل سخن، ص 154- حسين دهنوى، ادبيات فارسى، ص 291).

گونه‌شناسی تشبيه

تشبيه، به يک اعتبار، به چهار قسم تقسیم شده است:

1. تشبيه محسوس به محسوس؛ مانند: والقمر قدرناه منازل حتي عاد کالعرجون القديم؛ (یس/41) و ماه را در منازلی (مدارهايی) قرار داديم که (در مسير حرکت خود، دوباره به منزل اول) باز می‌گردد، در حالی که گويی مانند شاخه قوسی‌شکل و زردرنگ درخت خرماست.

2. تشبيه معقول به معقول؛ مانند تشبيه رابطه خلق با خداوند، به رابطه صورت‌های ذهنی با نفس انسان.

3. تشبيه معقول به محسوس؛ که فراوان در قرآن و کلام عرب ديده می‌شود. مانند تشبیه زن به گل، در زیبایی و لطافت.

4. تشبيه محسوس به معقول؛ اين قسم از تشبيه در قرآن به‌ندرت آمده است و در کلام عرب و غيرعرب نيز استعمال فراوانی ندارد؛ زيرا پدیده محسوس، فرع بر حقیقت معقول است و فهم مفاهيم معقول دشوارتر از فهم مفاهيمی است که مابه‌ازای محسوس دارند. بنابراين، در اغلب موارد، حکمت تشبيه اقتضا می‌کند که امر محسوس به امر معقول تشبيه نشود، مگر در موارد نادر؛ مثلاً در جايی که معقول در ميان عرف عام يا خاص، به عنوان حقيقتی محسوس تصور می‌شود و در ذهن‌ها، رنگ و آب حسی به خود گرفته است، می‌توان محسوس را به معقول تشبيه کرد. مثلاً در داستان حضرت يوسف(ع) هنگامی که زنان مصری جمال دلربای يوسف را ديدند، گفتند: ما هذا بشراً ان هذا الا ملک کريم.(یوسف/31) اين (جوان خوبرو) بشر نيست، او نيست مگر فرشته‌ای بزرگوار!

فرشته، در ذهن و زبان عرب و غيرعرب، سمبل زيبايی است (المیزان، ج17، ص222) و هر فرد زيبايی را به فرشته تشبيه می‌کنند؛ در حالی که فرشته، موجودی معقول است؛ امّا مفهوم آن، چنان با ذهن مردم مأنوس شده که گويی موجودی محسوس است!

نمونه ديگر تشبيه محسوس به معقول، تشبيه شکوفه‌های درخت زقوم در جهنم، به سرهای شياطين است. (صافات: 65) مفهوم شيطان، هرچند مفهومی معقول است، امّا به سبب کثرت استعمال آن در ميان عرب، به عنوان سمبل زشتی و پليدی، گويی به موجودی محسوس بدل شده است. البته ممکن است اين مثال را از باب تشبيه معقول به معقول هم به حساب آوريم؛ زیرا بنابر تفسیری، درخت زقوم نیز امری معقول و کنایه از خصلت‌ها و باورهای نادرست و زشتی است که در اعماق وجود انسان ریشه‌ می‌کند و رفتارهای زشت و نکوهیده، شکوفه‌ها و میوه‌های آن به شمار می‌روند. (رک: ابراهیم: 24 - 26)

شکوفه‌های درخت زقوم و سرهای شیاطین

اينکه مقصود از درخت زقوم چيست و آيا مفهومی معقول است يا محسوس؟ و اينکه آيا شياطين، موجوداتی خيالی‌اند يا معقول؟ بحثی است که باید در جای خود به آن پرداخته شود؛ امّا این پرسش که چرا قرآن شکوفه‌های درخت زقوم را به سرهای شياطين تشبيه کرده است، بايد مورد بررسی قرار گيرد. آیا مقصود قرآن صرف تشبیه برای هدفی حکیمانه است یا علاوه‌ بر این می‌خواهد وجود شیاطین را هم مورد تأیید قرار دهد؟

در آموزه‌های قرآن کريم، بهشت، نماد و تجلی همه خيرها، زيبايی‌ها و خوبی‌ها و در مقابل، جهنم، نماد و تجلی همه زشتی‌ها و شرور است. بهشت و هرچه در بهشت است، زيبا و دل‌انگيز و در مقابل، جهنم و هرچه در آن است، پر از زشتی و پليدی است. بنابراين، در آیات قرآن، جهنم و جهنميان و آنچه به آنها تعلق دارد، به گونه‌ای تصوير و ترسيم شده است که حالت‌ اشمئزاز و تنفر را در مخاطبان برانگيزد و آنان را از نزديک شدن به افکار، رفتارها و خصلت‌هايی که از جهنم زاده شده، بلکه خود، جهنم عينی است، می‌رماند. در مقابل، بهشت، بهشتيان و مختصات بهشت را آنچنان زيبا و دل‌انگيز به تصوير کشیده است که هوش از سرها می‌ربايد و شوق‌ها، ذوق‌ها و احساس‌های لطيف را برای رسيدن و بهره بردن از آن بر می‌انگیزد.

اگر قرآن در توصيف جهنم و مختصات آن، تنها به وجود درخت زقوم ‌اشاره می‌کرد، هرچند خود درخت زقوم هم نوعی تشبيه معقول به محسوس است، زشتی و پليدی آن به صورتی برجسته احساس نمی‌شد، امّا با توجه به اينکه شياطين (ديوها و غول‌ها) در ذهن و زبان عرب، سمبل زشتی و پليدی‌اند و نفوس مردم از شنيدن نام آنها دچار نفرت و ‌اشمئزار می‌شود، شکوفه‌های درخت زقوم را، که خوراک جهنميان است، به سرهای شياطين تشبيه کرد تا از رهگذر تشبيه، بر نفرت شنوندگان بيفزايد و آنان را از جهنم و رفتارهای جهنم‌ساز دور کند. در این تشبیه اصلاً مهم نیست که شیاطین واقعاً موجودات معقولی هستند که در مرتبه‌ای از مراتب هستی وجود دارند یا صرفاً زاییده وهم و خیال عرب جاهلی بوده‌اند و قرآن شکوفه‌های درخت زقوم را به سرهای آنان تشبیه کرده است. قرآن، در آیات مورد بحث، (صافات: 63 - 67) هرگز در صدد تأیید یا رد چنین مسئله‌ای نیست؛ بلکه می‌خواهد با تشبیه شکوفه‌های درخت زقوم به سرهای شیاطین، که سمبل زشتی، هول‌انگیزی و پلیدی در ذهن مخاطب اند، اوج زشتی و خباثت آن را به تصویر کشیده و نهایت نفرت و دل‌زدگی را در روانش پدید آورد.

برخی از مفسران، در ذیل آیه مورد بحث، واژه شيطان را به مار خطرناک و زشت و یا گياه زشت منظر، تفسیر کرده‌اند و گفته‌اند که تشبيه شکوفه‌های درخت زقوم به سرهای شياطين، در واقع تشبيه معقول به محسوس است و شياطين در این آیه، اموری خيالی و مرهوم نيستند.

برخی گفته‌اند: هرکسی تصوير زشت و هول‌انگيزی از شيطان و شياطين در ذهن خود دارد و مقصود قرآن از سرهای شياطين، همان صورت‌های ذهنی مخاطبان است. (تفسير نمونه، ج 19، ص 71)

بنابراين، هم اصل استفاده از صناعت تشبيه، امری حکيمانه است و هم تشبيه شکوفه‌های درخت زقوم به سرهای شياطين و اين نوع تأثيرپذيری از فرهنگ زمانه، نه تنها نقصی بر قرآن نيست که نشانه‌های حکمت و علم نازل‌کننده آن است.

قرآن با مردم سخن می‌گويد و هر گوینده عاقل و حکيمی برای انتقال پيام خود بايد از شيوه‌ها، واژه‌ها، تعبيرها، تشبيه‌ها و کنايه‌های اهل آن زبان، بهره برد تا بتواند مقصود و مراد خود را به نحو بهتر و مؤثرتری در ذهن و جان مخاطب بکارد و بروياند.

اين تأثيرپذيری از فرهنگ زمانه عرب جاهلی، امری ارادی و حکيمانه است و در اين امر، نقصی بر قرآن نيست؛ بلکه نشانه‌ای از فصاحت، بلاغت و حکمت آفریننده آن به شمار می‌رود.

حقیقت تلازم قرآن با فرهنگ زمانه

اينکه برخی گفته‌اند: زبان قرآن با اعتقادات و معلومات فرهنگ زمان خود، تلازم دارد، سخنی است که می‌تواند درست يا نادرست باشد!

اگر به اين معناست که عقايد، باورها و ارزش‌ها و خرافه‌های عرب جاهلی در قرآن انعکاس يافته و مورد تصديق و تأييد قرار گرفته، سخنی به غايت نادرست و ناموجه است؛ زيرا هم خود قرآن کريم چنين تأثيرپذيری را با شدت و صراحت ناممکن می‌داند (فصلت: 42) و هم بررسی و تأمّل در آيات قرآن و تفکر در محتواهای فکری، علمی و فلسفی و نيز قوانين و تنظيمات رفتاری توصيه شده در آن، چنين تأثيرپذيری ناموجهی را مردود معرفی می‌کند.

فرهنگ عرب جاهلی در هنگام نزول قرآن، آميزه‌ای از عناصر فکری و رفتاری درست و غلط بوده است. اسلام با تأييد عناصر درست و ريشه‌دار و طرد و رد عناصری که زاييده خرافه و جهل بود، به پالايش و پيرايش و والايش فرهنگ زمانه خویش همت گماشت. اگر چنان تأثیر‌پذیری‌ای اتفاق افتاده بود، باید در میان آموزه‌های قرآن کریم شاهد توصیه به شرک، بت‌پرستی، دخترکشی، قبیله‌پرستی،... بودیم؛ زیرا موارد مذکور، از مهم‌ترین عناصر فرهنگ رایج عرب جاهلی بودند!

امّا اگر تأثیرپذیری قرآن از فرهنگ زمانه به اين معناست که قرآن در مواردی که به محتوای غنی و اصيل مفاهيم و ارزش‌های آن لطمه‌ای نزند، از عناصر فرهنگی خاصی، برای تسهيل انتقال پيام و گشودن باب گفت‌وگو ميان خود و مخاطبان نخستین، بهره جسته، سخنی درست و منطقی است و يکی از موارد چنین تأثيرپذيری، استفاده از مثل‌ها و تشبيههای عرب زمانه نزول است.

نتیجه‌‌ سخن اینکه تشبیه شکوفه‌های درخت زقوم به سرهای شیاطین از باب تشبیه معقول به محسوس و با هدف تقریب معنا به ذهن مخاطب صورت گرفته است. قرآن در اوج فصاحت و بلاغت است و این امر ایجاب می‌کند که از صنعت‌های مختلف ادبی که به زیبایی و رسایی سخن مدد می‌رساند، استفاده کند. تأثیرپذیری قرآن از فرهنگ زمانه به معنای این است که قرآن معارف بلند و اصیل خود را در قالب چارچوب‌های ادبی و هنری زبان عربی به مخاطبان خود عرضه کرده، ولی هرگز خرافه‌ها و موهومات آنان را به رسمیت نشناخته و تأیید نکرده است!

* مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
No image

نحوه های مختلف شـروع کلاس توسط مربی

در این بخش "شـروع ها" در جهت آموزش کلاسداری مطرح می شود.
Powered by TayaCMS