23 فروردین 1396, 21:48
۱- تمام آياتِ «ان كنتم مومنين» و آيات «ان كنتم آمنتم»، وسيله سنجش ايمان است. مثلًا خداوند به پيروز شدگان جنگ بدر ميفرمايد: «خمس غنايم را بدهيد اگر ايمان به خدا داريد» بنابراين؛ پرداخت خمس وسيله ارزيابي ايمان به خدا است.
تسليم قلبي در برابر خداي متعال، عبادت و نماز دايمي، پرداخت وجوهات شرعي ميتواند وسيله ارزيابي ايمان باشد.
پيامبر اكرم(ص)، چون ايمان به هدف داشت، در ماجراي مباهله حاضر شد خود و اهل بيتش را در برابر نفرين مسيحيان قرار دهد.
قرآن به يهوديها ميفرمايد: «اگر فكر ميكنيد شما از اولياي خدا هستيد، نه تنها بايد از مرگ نترسيد، بلكه بايد مشتاق آن باشيد» و ترس از مرگ وسيله ارزيابي ايمان شماست.
در جاي ديگر ميخوانيم؛ اگر به آنان دستور دهيم كه خود را بكشيد، يا ترك خانه و كاشانه كنيد، اطاعت نميكنند، «و لو انّا كتبنا عليهم ان اقتلوا انفسكم او اخرجوا من دياركم ما فعلوه» (نساء 66)
آري، ميزان ارزيابي ايمان به خدا آن است كه تا كجا در راه ايمان و باورهاي ديني، از چيزهاي مورد علاقه خود (جان، مال، فرزند، مقام و ...) ميگذريم.
در برخي روايات ميخوانيم: «به نماز مردم مغرور نشويد؛ زيرا اگر نماز هم براي آنان هزينهاي داشت، انجام نميدادند» علاوه بر اين موارد، راههاي شناخت ديگري هم وجود دارد، از جمله؛ دوستاني كه انسان انتخاب ميكند. كتابهايي كه مطالعه ميكند. فيلمهايي كه ميبيند. اشعاري كه حفظ ميكند. دعاهايي كه ميخواند. آرزوهايي كه دارد. وصيتهايي كه ميكند. پوسترها، عكسها و آلبومهايي كه ميبيند. سخناني كه ميگويد. موضعگيريهايي كه ميكند. شغلي كه انتخاب ميكند. همسري كه بر ميگزيند. نامي كه روي فرزند خود ميگذارد. لباسي كه ميپوشد. تقليدي كه ميكند. رايي كه ميدهد. معامله و تجارتي كه انجام ميدهد.
هر يك از موارد فوق، ميتواند وسيله ارزيابي ايمان انسان باشد.
در لابلاي حوادث جوهر انسان شناخته ميشود، در فراز و نشيبها و گرفتن و دادنها و فقر و غنيها، جوهر انسان شناخته ميشود. در حديث ميخوانيم اگر شخصي را سه بار عصباني كردي و او حرفي نزد با او رفاقت برقرار كن. كساني مدعي ايمان هستند ولي اگر از مقام و عنوان و سرمايه آنان كم شود دست به هر كاري ميزنند. قرآن به يهودياني كه ادعاهايي داشتند و خود را فرزندان و محبوبان خدا ميدانستند و ميگفتند. «نحن ابناء اللّه و حبّائه» (مائده 18)
و آتش دوزخ را فقط چند روزي در حق خود روا ميدانستند: «لن تمسّنا النّار الّا ايّاماً معدودهًْ» (بقره 80) خداوند براي ارزيابي و ميزان صداقت آنان ميفرمايد: اگر راست ميگوييد آرزوي مرگ كنيد. «فتمنّوا الموت ان كنتم صادقين» (بقره 94)
قرآن درباره دروغگو بودن ادعاهاي يهود ميفرمايد: آنان به خاطر عملكردشان هرگز آرزوي مرگ نميكنند. «و لن يتمّنونه» (بقره 95) و هر يك از آنان دوست دارد هزار سال عمر كند. «يودّ احدهم لو يَعَمّر الف سنهًْ» (بقره 96)
قرآن خطاب به پيامبر گرامي(ص) ميفرمايد: به پروردگارت سوگند كه ايمان واقعي نميآورند مگر زماني كه در جنگ و نزاع هاي خود تو را داور قرار دهند و در دل خود هيچگونه ناراحتي از قضاوت تو نداشته باشند. (نساء 65)
در قرآن ميخوانيم؛ علامت ايمان به خدا، خمس دادن است حتي اگر از ياران پيامبر اسلام(ص) باشيم و در جبهه در كنار پيامبر جهاد كنيم و پيروز شويم و غنائم جنگي بگيريم؛ ولي خمس ندهيم، ايمان به خدا نداريم: «فانّ للّه خُمسَه ... ان كنتُم آمنتُم باللّه و ما انزلنا علي عبدنا» (انفال 41) بنابر اين تسليم خدا بودن، تسليم داوري پيامبر بودن و نق نزدن و گذشتن از جان و مال نشانه صداقت است.
روزنامه كيهان، شماره 21202 به تاريخ 17/8/94، صفحه 6 (معارف)
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان