29 دی 1395, 6:39
هليا بامداد
اسم استسقاء را شنيدهاي؟... مرضي است كه در آن، تشنگي، بيمار را از پا مياندازد. هر قدر هم كه آب بخورد، باز هم احساس تشنگي ميكند و آب ميخواهد. آبي كه ميخورد، او را سيراب نميكند... گاهي آدم از درون به این مرض مبتلا میشود و دچار عطش بيپايان ميشود. اگر هر چه بخواهد، برايش آماده كني بيشتر ميخواهد و به آنچه برايش تهيه كردي، قانع نميشود. اين تشنگي دروني يا همان «حرص و آز» كم كم بر وجود آدميچيره ميشود و سرانجام هم او را از پا در ميآورد. اگر نفست و روح و روانت را با «قناعت» آشنا كردي، نه تنها زندگي ديگر برايت سخت و طاقتفرسا نيست كه لذتبخش هم هست. قناعت؛ يعني انسان به آنچه خداوند از رزق و روزي و امكانات زندگي برايش تعيين كرده است، قانع و راضي باشد، آرزوهاي طولاني و بلندپروازي، حرصورزي و طمع به مال ديگران نداشته باشد و در امور زندگي ميانه رو باشد. امام علي (ع) نيز فرموده: «شكرگزارترين مردم نسبت به نعمتها، قانعترين آنهاست و ناسپاسترين آنان در برابر نعمتها، حريصترين آنها». گروهي از مردم به دليل خوشگذراني و ولخرجي، بيش از درآمد خود خرج ميكنند و در نتيجه، هر روز بيشتر از روز قبل بدهكار ميشوند تا اينكه زندگيشان فلج ميشود. به فرموده پيامبر خدا(ص) قناعت، ثروتي تمام نشدني است. به راستي، انسان اگر تمام ثروت دنيا و همه امكانات را داشته باشد ولي صفت قناعت در او نباشد، فقير و بيچاره است و نه تنها دنيا، بلكه آخرت خويش را نيز از دست ميدهد. امام صادق (ع) فرمود: به آنچه خداوند قسمت تو كرده، قانع باش و به آنچه ديگران دارند، چشم مدوز و آنچه را بدان نميرسي، آرزو مكن؛ زيرا كسي كه قانع باشد، سير ميشود و كسي كه قانع نباشد، سير نميشود. پس بهره آخرتت را درياب. سعدي ميگويد: درويشي را ديدم كه در آتش ميسوخت و خرقه بر خرقه ميدوخت و تسلّي خاطر خود را اين بيت ترنّم ميكرد: به نان خشك قناعت كنيم و جامه دلق / كه بار محنت خود بهْ كه بار منّت خلق. در ادامه به نتايج قانع نبودن در زندگي ميپردازيم:
كسي كه به آنچه خدا براي او مقدّر كرده است راضي نباشد خواه ناخواه چشم طمع به مال ديگران خواهد داشت كه در نتيجه، دست نياز به سوي آنان دراز خواهد كرد و اين خود موجب ذلّت و خواري او خواهد شد. امام صادق (ع) فرمود: «ما أقبح بالمومن أن تكون له رغبه تذلّه»؛ چه زشت است براي مومن كه ميل و رغبتي در او باشد كه او را خوار و ذليل كند. مرحوم مجلسي ميگويد: والمراد الرّغبه إلي النّاس بالسوال عنهم وهي الّتي تصير سببا للمذلّه و امّا الرّغبه إليالله فهي عين العزّه. مقصود از ميل و رغبتي كه نكوهش شده و سبب ذلّت و خواري انسان ميشود آن است كه دست به سوي مردم دراز كند و از آنان چيزي بخواهد، اما سوال كردن از خدا و توجّه و رغبت به پروردگار گذشته از اينكه ذلت آفرين نيست مايه سربلندي و عين عزّت است.
از نتايج آز و طمع، نگراني و تشويش خاطر است. امام صادق (ع) درباره نزول آيه «و لاتمُدن عينيك الي ما متعْنا بِهِ ازْواجا مِنْهُمْ زهْره الْحيوهِ الدُّنْيا لِنفْتِنهُمْ فيهِ ورِزْقُ ربِّك خيرٌ و ابْقي» (سوره 20: آيه 131)؛ هرگز چشم خود را به نعمتهاي مادي كه به گروههايي از آنها دادهايم ميفكن كه اينها شكوفههاي زندگي دنياست و براي آن است كه آنان را با آن بيازماييم و روزي پروردگارت پايدارتر است، ميفرمايد: استوي رسولالله صلّيالله عليه والله و سلّم جالسا ثمّ قال من لم يتعزّ بعزاءالله تقطّعت نفسه علي الدّنيا حسرات و من أتبع بصره ما في أيدي النّاس طال همّه و لم يشف غيظه و من لم يعرف أنّ اللّه عليه نعمه إلا في مطعم و مشرب قصر أجله و دنا عذابه. پيامبر اكرم(ص) وقتي اين آيه را شنيد فرمود: هر كس به خدا دل نبندد حسرت دنيا او را از پاي در ميآورد، و هر كس چشم از مال و ثروت مردم برندارد حزنش طولاني شود و خشمش فرو ننشيند، و هر كس نعمت خدا را تنها در خوردنيها و نوشيدنيها ببيند عمرش كم و عذابش، درد و رنجش نزديك شود. قرآن مجيد در جاي ديگر به همين مضمون ميفرمايد: و لا تمُدن عينيك الي ما متعْنا بِهِ ازْواجا مِنْهُمْ و لاتحْزنْ عليهِمْ و اخْفِضْ جناحك لِلْمُومِنين؛ هرگز چشم خود را به نعمتهايي كه به گروههايي از آنها، كافران، داديم ميفكن و به خاطر آنچه آنها دارند غمگين مباش و بال و پر خود را بر مومنان فرو آر و آنها را زير پوشش مهر و محبت خود قرار ده (سوره حجر: آيه 88). بنابراين، انسان بايد هميشه در زندگي اعتدال و ميانه روي را از دست ندهد و قناعت را پيشه خود سازد، كه در غير اين صورت، روي سعادت و خوشبختي را نخواهد ديد. امام سجاد (ع) فرمود: «رأيت الخير كلّه قد اجتمع في قطع الطّمع عمّا في أيدي النّاس»؛ تماميخير و سعادت را در اين ديدم كه انسان به آنچه در دست مردم است چشم طمع نداشته باشد زيرا طمع خواه ناخواه انسان را خوار و ذليل ميسازد. خلاصه دست دراز كردن به سوي اين و آن از شرف و عظمت انسان ميكاهد، يعني او را بدهكار و مردم را بستانكار ميكند، ولي بياعتنا بودن به آنچه نزد مردم است (از ثروت و نعمت) سبب عزّت و سربلندي او ميشود. امام صادق(ع) فرمود: «شرف المومن قيام اللّيل و عزّه استغناه عنالنّاس»؛ شرف و سربلندي مومن، در شب زنده داري، و عزّت او در بينيازي از مردم است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان