روزنامه ابتکار
دوشنبه 27 شهریور ماه 1396
حدود یکصد آفروآمریکایی و حامیان سفیدپوستشان در محله سیاهپوستنشین «مورنینگساید» در شهر دانشگاهی گرینزبورو گردهم آمدند و شعار «مرگ بر کلان» سر دادند و ناگهان دو خودرو با سرعت به سمت محل گردهمایی راندند. سرنشینان این دو خودرو فریاد میکشیدند: «زندهباد کلان». در همین حال تظاهرکنندگان با سنگ و چوب به سوی این دو خودرو هجوم بردند. سرنشینان آن دو خودرو هم البته به سوی جمعیت خشمگین آتش گشوده و پنج نفر از جمله یک زن باردار سیاهپوست را به ضرب گلوله کشتند.
«کشتار مورنینگساید» واقع در ایالت کارولینای شمالی آمریکا در روز سوم نوامبر ۱۹۷۹ اتفاق افتاد. امسال یعنی روز ۱۲ آگوست ۲۰۱۷ نیز اهالی شارلوتزویل ایالت ویرجینیا دست به گردهمایی و تظاهرات زدند. البته این بار نیز کار به زدوخوردی کشید که بار دیگر با حضور حدود ۵۰۰ سفیدپوست راستگرای ناسیونالیست مسلح آغاز شد. این عده از سفیدپوستان در اعتراض به تخریب بنای یادبودی مربوط به جنگهای داخلی آمریکا دست به تظاهرات زده بودند.
در گرینزبورو نیز مانند شارلوتزویل چند نفر به دست راستهای افراطی به قتل رسیدند؛ اما این بار با سال ۱۹۷۹ یک تفاوت اساسی داشت. در آن زمان جیمی کارتر رئیسجمهور وقت آمریکا به صراحت خشونتورزی راستهای افراطی را محکوم کرد، حتی اسلاف کارتر نیز همواره این قبیل رفتار را تقبیح میکردند؛ اما رئیسجمهور امروز آمریکا یعنی دونالد ترامپ هیچ سخنی در نکوهش راست افراطی نگفت و تقصیر را به گردن دو طرف مأجرا انداخت. به همین خاطر بود که «دیوید دوک» رهبر فرقه کوکلوکسکلان که خود در تظاهرات راستهای افراطی و نئونازیها همواره حضور دارد به وجد آمد و در حساب توئیتر خود نوشت: «با تشکر از پرزیدنت ترامپ که با صداقت و جسارت واقعیت شارلوتزویل را گفت و تروریستهای چپگرا را محکوم کرد.»
دوک ۶۷ ساله یکی از مشهورترین دشمنان سیاهپوستان، یهودیان و مهاجران است و در انتخابات ریاستجمهوری نیز به شدت از دونالد ترامپ حمایت میکرد. اینکه برنده نهایی این انتخابات از دوک فاصله نگرفت موجب خشم و نارضایتی جمهوریخواهان لیبرال را فراهم آورد؛ زیرا دوک، فردی بدنام است که در سالهای دهه ۱۹۹۰ به «چاقوی کوکلوکسکلان» شهرت داشت؛ چهار گروه مختلف این فرقه را رهبری میکرد و این کار را تا به امروز نیز بر عهده دارد. امروز از دوک به عنوان نماد اصلی راست مرتجع آمریکا یاد میشود.
دوک که پسر یکی از کارمندان بلندپایه شرکت شل است در سال ۱۹۵۰ متولد شد. دوره ابتدایی را در هلند گذراند و بعدها به آمریکا رفت و در یک آکادمی نظامی نامنویسی کرد و به تحصیل تاریخ مشغول شد. در همان زمان به عنوان یک چهره خاص و روشنفکر در میان کوکلوکسکلان و در کسوت یک سخنران زبردست از سوی شبکههای تلویزیونی و دانشگاهها برای ایراد سخنرانی از وی دعوت به عمل میآمد. در یکی از این برنامهها دوک با جسی جکسون فعال سیاهپوست حقوق رنگینپوستان وارد بحث شد و به پرسشهای باربارا والترز مجری افسانهای آمریکا پاسخ داد.
دوک در آن جلسه از اقدامات دولت و نهادهای آمریکایی برای احقاق حقوق اقلیتهایی که از سالها پیش مورد تبعیض قرار دارند با عنوان «بازتولید جرم و جنایت» یاد کرد و به همین خاطر بسیاری از کارمندان و کارگران سفیدپوست را علیه کارفرمایان تحریک کرد. در یک مورد که به تیتر یک رسانههای آمریکا نیز راه یافت، تکنسین سفیدپوستی به نام «برایان وبر» از کارفرمای خود نزد دیوان عالی شکایت کرد؛ زیرا به باور او کارفرمایش یک سیاهپوست بیتجربه را به جای وی برای شرکت در یک دوره آموزش تکمیلی معرفی کرده است. مشابه چنین مواردی در دانشگاهها نیز اتفاق افتاد.
فرقه کوکلوکس کلان که دههها از تشکیل آن میگذرد، فرازونشیبهای زیادی را سپری کرده است. اعضای این گروه در بدو پیدایش خود در سال ۱۸۶۶ خواهان بازگشت نظم سیاسی قبل از جنگهای داخلی به جنوب ایالات متحده بودند؛ زیرا پیروزی شمالیها برای سیاهان آزادی را به ارمغان آورده بود و آن بردههای سابق اینک حداقل بر روی کاغذ این حق را داشتند که کلانتر و یا شهردار شوند. در حالی که در جنوب هنوز هم مقاومتهای زیادی وجود داشت و به ویژه افسران سابق ارتش جنوب با این امر مخالف بودند.
به همین خاطر شمار زیادی از افسران سابق تحت رهبری یک ژنرال سابق به نام «ناتان بدفورد فارست» اقدام به تشکیل چندین باند مخفی کردند. اعضای این باندها که شنلی کلاهدار میپوشیدند، دست به خشونت و به عبارت بهتر وحشیگریهای زیادی زدند. آنها در سالهای ۱۸۶۹ و ۱۸۷۰ تنها در یک بخش از کشور یعنی در ایالت فلوریدا ۱۵۳ سیاهپوست را به قتل رساندند. اعضای کوکلوکسکلان شب هنگام با پوششهای سفید و سوار بر اسب اقدام به شکار سیاهپوستان کرده و آنها را به اصطلاح محاکمه و لینچ میکردند. در برخی از مناطق حتی شهروندان سفیدپوست نیز مورد تهدید قرار میگرفتند، به همین دلیل نارضایتیها بالا گرفت. در مواردی نیز تنها جرم و گناه سیاهپوستان در این به اصطلاح دادگاهها این بود که آنان خواستار حق خود برای شرکت در انتخابات بودند و یا اقدام به نقلمکان به مناطق سفیدپوستنشین کرده بودند.
هنگامی که شمار سیاهپوستان مهاجر در مراکز صنعتی شمال ایالات متحده افزایش یافت، کوکلوکسکلان نیز دامنه فعالیتهای خود در این منطقه را گسترش داد. در آن زمان سفیدها نیز از به اصطلاح «پاکسازی» محلهها و محلهای کارشان وحشت داشتند. این در حالی بود که جمعیت سیاهان به عنوان مثال در شیکاگو از ۴۴ هزار نفر در سال ۱۹۱۰ به ۱۶۰ هزار نفر در سال ۱۹۳۰ افزایش یافته بود. البته طبق روایتهای موجود، جمعیت هواداران و اعضای کوکلوکسکلان نیز در سالهای دهه ۱۹۲۰ به چهار میلیون نفر رسید، شماری از سناتورها و شهرداران نیز عضو این گروه جنایتکار بودند. اما هنگامی که در سال ۱۹۵۴ دیوان عالی آمریکا هرگونه جداسازی نژادی در مدارس عمومی را خلاف قانون اعلام کرد، گروههای راستگرا و در رأس آنها کوکلوکسکلان بار دیگر سر برآوردند. در همان زمان آفروآمریکاییها برای حقوق کامل شهروندی خود مبارزه میکردند. در جنوب آمریکا مقاومتهای زیادی در برابر تساوی حقوق سیاهان در مدارس صورت میگرفت و آفروآمریکاییها در این مناطق به شدت تحت فشار بودند، دیوید دوک از این وضعیت سود برد.
دوک در سال ۱۹۸۰ و در کسوت یک فرد مدرن در خانه خود واقع در نیواورلئان با خبرنگاران اشپیگل مصاحبه کرد و گفت: «نژاد سفید یک خطر محسوب نمیشود.» او ردای سفید و ترسناک اعضای گروه خود و صلیبسوزیهای آنها را «جلوهای از جستوجوی بشر برای احساسات ناب» خواند و به هر صورت ممکن اقدامات افراد خود را توجیه کرد.
رونالد ریگان نیز به عنوان کاندیدای حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۹۸۰، از آرای نژادپرستها سود برد و به کمک همین آرا پیروز شد. با این حال پس از این انتخابات کوکلوکسکلان به شدت تحلیل رفت و تضعیف شد؛ سازمان جنایتکاری که زمانی شمار اعضای آن به چند میلیون نفر میرسید، در آغاز قرن ۲۱ تقریباً فقط ۵ هزار عضو داشت و با انتخاب باراک اوباما به ریاستجمهوری در سال ۲۰۰۸ آخرین امیدهای آنان نیز از دست رفته به نظر میرسید.
دیوید دوک تا مدتها برای بیان نظرات و دیدگاههای خود از تریبون دیگر گروههای راست افراطی از جمله گروه موسوم به «انجمن ملی ارتقای سفیدپوستان» استفاده میکرد، این گروه در برابر و به تقلید از جنبشی به نام «انجمن ملی ارتقای رنگینپوستان» که در سال ۱۹۰۹ تشکیل شده بود، تاسیس شد. دوک در سال ۱۹۸۹ به عنوان کاندیدای حزب جمهوریخواه به مجلس ایالتی لوئیزیانا راه یافت اما تلاشهای وی برای رسیدن به صندلی ریاستجمهوری آمریکا ناکام ماند.
با این حال دوک از اقدامات تحریکآمیز خود علیه سیاهپوستان، یهودیان و مهاجران دست نکشید و همواره از این نظر در رأس خبرها باقی ماند. او در سال ۲۰۰۶ و به دعوت محمود احمدینژاد برای شرکت در یک کنفرانس ضد اسرائیلی به تهران سفر کرد و در سال ۲۰۰۹ و در حالی که در شهر پراگ برای کتابش با موضوع انکار هولوکاست تبلیغ میکرد، بازداشت شد.
با روی کار آمدن ترامپ اما بار دیگر امیدها برای راست رادیکال آمریکا اعم از نئونازیها و کوکلوکسکلان و نسل جدید ناسیونالیستهای مرتجع و غیره، زنده شده و دیوید دوک نیز بار دیگر خود را برای روزهای به اصطلاح خوش آماده میکند. او باز هم مانند ۴۰ سال پیش سوار بر خودروهای حفاظتشده از سوی کوکلوکسکلانهای مسلح میشود و در حالی که ردای سفید بر تن دارد و بلندگو در دست گرفته است برای شکار مهاجران غیرقانونی به سوی مرز مکزیک میرود: «ما فقط میخواهیم به ماموران و مقامات برای توقف این سیل بیگانه کمک کنیم.» و صد البته دیدگاه جنونآمیز ترامپ مبنی بر کشیدن یک دیوار میان دو کشور به شدت به مذاق دوک و همفکرانش خوش آمده است.