24 فروردین 1396, 0:9
خودبزرگبيني يا خودشيفتگي نوعي اختلال است كه با احساس عميق اهميت به خود و تصور بينظير بودن مشخص ميشود. خودبزرگبينها خودشان را آدمهاي خاصي ميپندارند و انتظار دارند بهطور خاصي با آنها رفتار شود. تحمل انتقاد برايشان سخت است و در مقابل انتقاد، خشمگين ميشوند و منتقد را به ناداني و حماقت متهم ميكنند. خود را قوي، مشهور و بسيار دانا قلمداد كرده و انتظار اطاعت و پيروي ديگران را دارند و از آنجا كه بزرگبيني آنها در تضاد با واقعيت است، روابط اجتماعيشان شكننده است و مسائل بينفردي، شغلي و فقدانهاي زيادي دارند كه با رفتارخود، آنها را به وجود ميآورند، در حالي كه هيچ بينش و آگاهياي نسبت به آنها ندارند. روانپزشكان ميگويند وجود چند علامت از بين علائم زير براي تشخيص خودشيفتگي ضروري است: 1- فرد احساس خودبزرگبيني مبني بر مهم بودن خود دارد. مثلاً در دستاوردها و استعدادهاي خود مبالغه ميكند. 2- فرد هميشه احساس موفقيت، قدرت، زيبايي و عشق به خود دارد. 3- معتقد است فردي استثنائي و خاص است و فقط افراد خاص ميتوانند او را بفهمند يا با او نشست و برخاست داشته باشند. 4- احساس برتري يا شايستگي دارد، يعني انتظارهاي غيرمنطقي براي مداراي خاص و مطلوب يا موافقت حتميبا توقعهاي خود دارد. 5- در روابط بينفردي استثمارگر است، يعني براي رسيدن به اهداف خود از ديگران بهرهكشي ميكند. 6- فاقد حس همدلي است. نسبت به شناخت و همانندسازي با احساسهاي ديگران تمايلي ندارد و فقط به مشكلات خود فكر ميكند. 7- هميشه معتقد است ديگران به او حسودي ميكنند. 8- رفتارهاي خودخواهانه و پرنخوت نشان ميدهد. خودشيفتهها را در يك تقسيمبندي ميتوان به گروههاي زير تقسيم كرد: 1) خودشيفته نخبهگرا: اين عده احساس افتخار و قدرت ميكنند و تمايل دارند مقام و موفقيتهاي خود را به رخ ديگران بكشند. نخبهگرا معمولا در حال ترقي است و شديدا به ارتقاي درجه خود مشغول است. 2) خودشيفته عاشقپيشه: تمايل دارد اغواگر باشد، با اين حال از صميميت واقعي اجتناب ميكند. اينگونه افراد خيلي دوست دارند افراد سادهلوح و از لحاظ هيجاني نيازمند را وسوسه كنند و آنها را طوري به بازي بگيرند كه بهطور فريبندهاي نشان دهند دوست دارند با آنها رابطه نزديكي داشته باشند، با اين حال تنها علاقه واقعي آنها اين است كه بهطور موقت از ديگران بهرهكشي كنند. 3) خودشيفتههاي غيراخلاقي: اين دسته بيوجدان، فريبكار، خودپسند و استثمارگرند. حتي وقتي معلوم ميشود آنها به خاطر انجام دادن رفتار غيرقانوني گناهكار هستند، نگرش بياعتنايي دارند و به گونهاي عمل ميكنند كه انگار قرباني را بايد بهخاطر بيتوجهي به آنچه روي داده است، سرزنش كرد! 4) خودشيفتههاي جبراني: اين گروه منفيگرا و لجبازند و ميخواهند احساسهاي عميق حقارتشان را خنثي كنند در نتيجه ميكوشند خود را برتر و استثنائي جلوه دهند. 5) خودشيفتههاي بزرگتر: گاهي اجتماع باعث ميشود كه افراد بهصورت كاذب دچار اعتمادبهنفس شوند يعني بلهقربانگوييها و تعريف و تمجيد بيش از اندازه و بها دادنهاي بيمورد كه بهصورت رياكارانه و چاپلوسانه است، ميتواند بستري شود براي اينكه افراد تصور كنند نسبت به ديگران برتري دارند. كمكم فرد باورش ميشود كه من آدم مهميهستم، من زيباترين هستم و بهترينم، در حالي كه حتي شايد افرادي كه اين جملهها را به فرد ميگويند اصلا اعتقاد واقعي به اين تعريف و تمجيدها نداشته باشند. اين افراد حس ميكنند كه برتر از ديگران هستند و تحمل انتقاد ندارند. اگر كسي از آنها انتقاد كند، ممكن است واكنشهاي پرخاشگري نشان دهند يا بياعتنايي كنند. آنها براي حرف ديگران ارزشي قائل نيستند و فقط مسائل و مشكلهاي خودشان را مهم ميدانند. اين افراد در روابط بينفردي دچار اشكال ميشوند و بهتدريج از سوي ديگران طرد ميشوند. كمكم مشكلهاي بينفردي و شغلي برايشان ايجاد شده و احساس همدليشان با ديگران از دست ميرود و به مرور دچار افسردگي شده و اعتماد به نفس خود را از دست ميدهند. آنها از بيرون بزرگ هستند اما از درون تو خالي هستند. همين مساله باعث ميشود در بعضي موارد به سمت موادمخدر و مشروبات الكلي گرايش پيدا كنند.
راه و رسم، تعبير ديگري از همان «روش» و «متد» است. در حوزه علم آموزي و دوران تحصيل، در هر مقطعي كه باشد، آنكه بر اساس روش كار كند و دانش بياموزد، موفق تر و به هدف نزديكتر است. حكمت هايي كه در آموزههاي معصومين(ع) نهفته است، بسي ارجمند و راهگشاست؛ زيرا آنان چراغ راهند و نشانه مقصد. از اين رو، سر ادب و نياز بر آستان معارف اهل بيت (ع) ميساييم و خاضعانه از رهنمودهاي آنان بهره ميجوييم. از سخنان حضرت امام حسن مجتبي (ع) است: «عجبت لمن يتفكر في مأكوله، كيف لايتفكر في معقوله؛ در شگفتم از كسي كه در خوراك خود انديشه و تأمل ميكند؛ اما در معقول و مسائل فكري اش نميانديشد»!فرزانگان، علم و دانش را خوراك روح انسان ميدانند. هم جسم نيازمند طعام است و هم روح و فكر؛ با اين تفاوت كه شكم گرسنه، با يك وعده غذا، سير ميشود و پس از اشباع شدن معده، بهترين غذا هم هچ ميل و اشتهايي براي انسان پديد نميآورد؛ اما دانش كه غذاي روح و جان است، لذتي مضاعف و متزايد دارد و سيري ناپذير است. چه نيكو در روايات آمده است: دو گرسنه، هرگز سير نميشوند؛ طالب ثروت و طالب علم! وقتي كسي لذت و شيريني فهم و دانستن و آموختن را چشيد، گرسنه تر و تشنه تر ميشود و در كار او، سير شدن و سيراب گشتن نيست.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان