دهه مهدویّت، دهه امید و بازخوانی وظائف موعودیان
روزنامه کیهان
تاریخ انتشار: 10 اردیبهشت ماه 1397
سید محمود بحرالعلوم میردامادی
سخن اول:
قرآن كريم براى شناساندن و معرّفى امام، مَثَلهايى آورده است.
از جمله امام را به آب تشبيه فرموده، تا ما با در نظر گرفتن ويژگیهاى آب، به خصائص امام معرفت پيدا كنيم.(حدید-17)
میدانيم كه:
1. آب پاك و پاك كننده است؛ امام نیز پاك است و افراد طالب و لايق را پاك و طاهر میسازد.
2. آب، حياتبخشى دارد و زمين مرده را زنده میكند؛ امام نیز مُحيى است و قلوب لايق را حيات میبخشد.
3. آب جاى خود را باز میكند و داراى نفوذ است، امام هم در قلوب مستعد، نافذ است و محبّتش به دلها راه میيابد.
امروزه میبینیم اگر در جايى از دنيا از تبليغات تشيّع و ترويج مكتب حضرت مهدى جلوگيرى شود، در جایی ديگر پرچم تبليغ و ترويج بالاتر میرود. برای مَثَل، اروپايیان با اشتیاق خواهان آنند كه اسلام را بشناسند، با اینکه بعضی از همینها با اسلام مخالفت میکنند.
چرا خواهان نباشند وقتی كه محقّقين منصف آنان گفته و نوشتهاند كه تمدن و علوم و فنون اروپا برگرفته از اسلام و مسلمين است.
مثلاً گوستاو لوبون میگويد: «برخى از نويسندگان معتقدند كه علم شيمى را «لاوازيه» وضع كرده، ولى اينها فراموش كردهاند كه هيچ يك از علوم و از آن جمله علم شيمى را ما بدون مقدمه درك نكردهايم و اگر آن وسائل آزمايش و لابراتوارهاى مسلمانان و اعراب نبود، هرگز بدون آنها «لاوازيه» نمیتوانست اكتشافات جديدى بنمايد.»(تمدن اسلام و عرب، ص 590)
بعد از اين مطلب، «گوستاو لوبون» به بيان قدرت علمى جابربن حيان، شاگرد حضرت امام صادق(ع) و كتابهاى او در رشته شيمى و غيره پرداخته و مینويسد:
«بسيارى از كتابهاى جابر به زبان لاتين ترجمه شده و مهمترين كتاب او «الاستتمام» در سال 1672 (ميلادى) به زبان فرانسوى برگردانده شده و اين دليل است كه در زمانى نفوذ علمى او در اروپا ادامه داشته است.»
ولتر میگويد: «در دوران توحّش و نادانى، پس از سقوط امپراطورى روم، مسيحيان همه چيز را مانند هيئت، شيمى، طب، رياضيات و غيره، از مسلمانان آموختند و از همان قرون اوّليه هجرى ناگزير شدند براى گرفتن علوم متداول آن روزگار به سوى آنان روى آورند.»(دانش مسلمین، محمدرضا حکیمی، ص 105).
پس اسلام و مکتب اهلبیت(ع) با این سابقه خوب که در احیاء عِلم دارد، میتواند همچون آب، جای خود را در جهان باز کند.
اضافه بر اين، مخالفت با دين اسلام در پوشش اسلامهراسی به نام مبارزه با تروريسم و طرفدارى از آزادى، حساسيّت شديدى در ميان مردم دنيا به وجود آورده و آنها را علاقهمند ساخته تا به شناخت اسلام روی آورند.
تبليغات عليه اسلام به اندازهاى شديد است كه محققان دورترين نقاط دنيا به جانب بلاد اسلامى رهسپار میشوند تا به قول دشمن، اسلام تروريستپرور و ضدّ آزادى! را بشناسند.
محقّقان وقتى به تحقيق میپردازند، در دائره بررسى اسلام، بیانصافی و تحریف و دشمنی را به وضوح مشاهده میکنند، مثلاً محقق منصف و حقیقتجو ملاحظه میکند که در بعضی از كتب تاريخ و حديث نسبت به اهلبيت(ع) و دانشگاهشان حقكشى آشکاری صورت گرفته تا بدانجا که فرقه ضاله وهابيت و جریان تکفیر، شيعیان را مشرك میخوانند، همین موجب میشود که حساسيّت نسبت به شناخت تشيّع، آغاز شود و فزونی یابد تا بدانند اين مكتب چيست كه اين همه مورد بیمهرى قرار میگيرد و با مبانى آن به خصوص غدير، عاشورا و مهدويّت مبارزه میشود؟
باز میبينيم که دشمن، ناخواسته براى شناخت تشيّع و معارف آن حساسيّت ايجاد كرده است، در واقع عدو سبب خير شده و مثلاً از: آمريكا، كانادا، ژاپن، چين، ايتاليا، فرانسه، بلژيك، آلمان، روسيه و كشورهاى ديگر، محققانى را در جستوجوی حقیقت، رهسپار حوزه علميّه قم نموده است!
نگارنده بعضى از محقّقين را در كشورهاى خارج از جمله ايتاليا میشناسد كه در شهر و وطن خودشان از مسيحيّت به طرف تشيّع آمدهاند و الان در معرّفى مكتب اهلبيت(ع) به ديگران، تلاش میكنند.
سخن دوم:
اروپا در مسير انتظار به سر میبرد. اطلاعيابى در مورد اسلام و تشيّع در اروپا، زمينهساز ظهور منجى و از آثار انتظار است.
اگر چه خود اروپايیان ممكن است بعضاً ندانند در چه راهى كار میكنند، ولى جهد و تلاش آنها در شناخت اسلام و تشيّع از طريق مطالعه قرآن و نهج البلاغه و دقت در سايتها و آثار اسلامى و شيعى، میرساند كه غلبه نور بر ظلمت به امضاء رسيده و رفته رفته نه تنها اروپا، بلكه همه مردم دنيا به تلخى و تيرگى بیدينى پى برده، به معرفت ولىّ پروردگار و نجاتبخش روزگار، حضرت مهدی(عج) و شناخت تشيّع روى خواهند آورد.
ساختن مساجدی در اروپا با نورافشانیهايى كه تاکنون داشته است و تأسيس مراكز فرهنگى و تحقيقاتى اعم از مسجد و حسينيه و مهديه، آن هم نه توسط دولت، بلكه با همت مسلمانان اروپايى و غيرهم و با ارشاد علماى بزرگ، تشكيل مجالس سخنرانى در ايام مهم اسلامى مثل غدير، عاشورا، ميلاد حضرت مهدى(عج) و مجالس هفتگى دعای كميل و ندبه و جمعه و جماعت در شهرهاى اروپايى، ترجمه كتب شيعه به خصوص در موضوع مهدويّت به زبانهاى انگليسى، فرانسوى، آلمانى، ايتاليايى و غير آن و راهاندازى سايتهاى اينترنتى در همين موضوعات كه به خصوص در چند سال اخیر به سرعت رو به افزایش گذارده، جلوهای دیگر از ناکامی پروژه اسلام هراسی و نفوذ و گسترش بیش از پیش اسلام است و بازگوکننده زمینهسازی (والله متم نوره و لو کره الکافرون)(صف-8) و نویددهنده رسیدن آیات ظهور و بارش آب طهور و ان شاءالله آمدن امام نور است.
سخن سوم:
ما در برابر اين تشنگى، آبرسانى نكردهايم.
آيا ما در فكر تأسيس دپارتمان مهدويّت و تشكيل مؤسسات پژوهشی بودهايم كه اين كار، مقدّمهاى براى تأسيس كرسى مهدويّت در قلب كشورهاى بيگانه باشد؟ يا فقط در مورد آقاى هستى حضرت مهدى(عج) به ندبهاى و راز و نيازى اكتفا كرده، با تشكيل يك شب يا دو شب جشن مهدويه و برگزارى مجلس سخنرانى براى خودیها وظيفه خویش را تمام دانستهايم؟
البته ما هرگز منكر ندبه و جشن مهدويّه نيستیم و معتقدیم که جشن مهدويّه بايد حداقل به يك دهه تبديل شود، ولى آيا آبرسانى به تشنگان ولايت در كشورهاى بيگانه، وظيفه چه كسى است؟
خطاب این سخن با کسانی است كه «اَلَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْب»(بقره3) را خواندهاند و فرق غيب و شهود را میدانند.
کسانی كه همچون اويس قرنى، ناديده را به چشم دل ديده و به او دل بستهاند.
اویس خاتم الانبياء(ص) را با چشم دل ديده بود و اینان خاتم الاوصياء حضرت مهدى(عج) را.
امتياز اویس در وسعت انديشه و بلندى ديد او بود، اما امتياز اینان دو صد چندان؛ زيرا زمان، زمان غيبت است و اینان به ولى غائب دل بستهاند و به تصحيح انديشه خود و جامعه بر مبناى شاقول ولاى حضرت مهدى(عج) پرداختهاند.
میدانيم همه بزرگى انسان در انديشه صحيح او و در بصيرت داشتن و ديد وسيع اوست.
بياييم با تشكيل حدّاقل 313 كتابخانه بزرگ تخصّصى مهدویت در شیعه خانه امام زمان(عج) یعنی ایران اسلامی و دیگر كشورها و تأسيس سایت در موضوع مهدويّت و ارتباط با دانشمندان و تشنگان معارف مهدوى، راه تحقيق و اطلاعيابى همگان را فراهم نموده، با بشريّت اتمام حجّت نماييم.
بياييد به جهانيان بگوييم: انديشهصحيح را در مكتب محمّد و آلمحمّد(ع) پيدا كنيد.
به آنان اعلام کنیم که با طرح انديشههای سکولار و لاییک، هرگز نمیتوانيد خود را در دانشگاه فلاح و رستگارى پيامبر اسلام(ص) و ائمّه هدى(علیهمالسلام) مطرح سازيد و سلمانگونه، افتخار میهن خود باشيد.
به آنها بگوییم مگر همه ديدنیها با چشم سر ديده میشود و مگر هر آنچه را معتقديد، با چشم سر ديدهايد؟
به آنها بگوییم که چرا از زيبايیهاى جهان غيب خود را بینصيب میگذارید و دل به حقایق دوستداشتنی در باطن عالم نمیسپارید؟
به آنان نوید دهیم که اگر آموزههای تشیع را با تعلیمات دیگر مکاتب مقایسه کنید، حتماً سر تعظيم فرود میآوريد و به نوای«اشهد انّ عليّا ولىُّ الله» مترنم میشوید.
به آنان بشارت دهیم که اگر نمى از یم و ذرهاى از عظمت مكتب اهل البيت(ع) را درك كنيد، همه وقت در نماز و اظهار نياز به سر خواهید برد و از جرعهنوشى معنوى از كوثر معرفت فوق لذتها را برده، «اِهدِنا» «اِهدِنا» میگوييد.
از آنها سؤال کنیم که آیا هدايت میخواهيد؟ به كجا؟ از چه راهی و به چه راهى؟!
و پاسخ را از سعدی شیرازی بگیریم که گفت:
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی، عشق محمد(ص) بس است و آل محمد
بله، طریق صحیح، طریق محمّد و آل محمّد (صلوات الله عليهم اجمعين) است و بس. يعنى دانشگاه اعتقاد به جهان غيب و پنهان، چه زيباست كه معتقد به آن، باز هم میخواهد بالاتر برود و همه پردههای غيب را بالا بزند و همه آسمان غيب را شهود کند، «ربِّ أَرِنِى الاَشْياءَ كَما هِىَ». (رسائل المرتضی، ص 261)
باید به انسان غربی تذکر دهیم که كجا میرويد؟ و به چه میانديشيد؟ و آیا در اين نكته ظريف روحى و فكرى تأمل كردهايد كه چرا انسانها به پيامبران و اولياى الهى پاسخ مثبت دادهاند؟
چون انبياء و معلّمين دانشگاه معنويّت، از جهان غيب سخن میگفتند و صداى درون فطرت بشر را ظاهر و آشكار میساختند.
به عبارت دیگر، پاسخ مثبت بشر به پيام انبياء و رهبران دينى نشان دهنده اين است كه حقيقتى ماوراى فيزيك و جهان حس و شهود وجود داشته و دارد و مؤمن به خدا میداند كه گاه ممكن است حجّت الهى كه مظهر تامِّ اوست براى مصلحتى غايب باشد، ولى در غيبت، همان ولايت و صاحب اختيارى را دارا باشد.
بياييد به جهانيان بگوييم: ما دل به حجیت و قطعیت قرآن دادهايم. همان كه هيچ فرد يا گروهى نتوانسته و نمیتواند مثل آن و حتى مثل يك سورهاش را بياورد و با ايمان به «كتاب الله» مؤمن به حجّهالله و مجموعه سنّت رسولالله و عترت او (صلواتالله علیه و عليهم اجمعين) شدهايم.
توحيد الهى و عدل خداى متعال، حقّانيّت رسولان و به ويژه رسول اسلام(ص) و حقّانيّت عترت و آخرين آنها حضرت مهدى(عج) و درستى قيامت و يومالدّين، برداشت نيكبختان آخرالزّمان از كتابالله است.
او به بقاى حق، باقى است: «وَ يَبْقى وَجْهُ رَبِّكَ ذُوالجَلالِ وَ الاِكْرام» (الرحمن-27) و در غيبت، كارگشا و ناصر است و هدايت غايبانه دارد.
بيان اين نكات دقيق علمى و القاى اين عقايد متقَن دينى، ارتباط میخواهد و تلاش و كار میطلبد و برنامهريزى و نظم میجويد و مهمتر از همه، به اتّحاد مهدويّون نياز دارد.
تشكيل مؤسسات پژوهشی و تأسيس كرسى مهدويّت در كشورهاى مختلف، بدون اتّحاد دوستان امام زمان(عج) غيرممكن است.
چه خوب گفتهاند كه يك دست صدا ندارد!
بايد همه تشكّلهاى مهدوى، انجمنها و هيأتهاى ندبهاى، نويسندگان و گويندگان امام زمانى به همراه مسئولين معتقد و دلسوزان متمكّن در تأسيس كتابخانه هاى تخصصّى و تشكيل سايتها و ماهوارههاى مهدوى و به ويژه تأسيس كرسى مهدويّت در مجامع علمى كشورهاى اسلامى و غير اسلامى، همكار و يار يكديگر باشند.
همان طور كه، {اِهْدِنا} میگوييم، و در دعاى هدايت به راه حضرت مهدى (عج) از صیغه جمع استفاده میکنیم، در خدمات مهدوى هم باید «من»ها و منيّت ها را تبديل به ما و نيّتهاى صادقانه جمعی كنيم و با جلسات مشورت و تبادل نظر و عمل به آيه شريفه «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ الله جمیعاً» (آل عمران-103) قلب مطهّر امير و سلطان خوبان، حجّت يزدان، حضرت مهدى(عج) را خشنود نماييم.
استفاده از امكانات براى تبليغ مكتب ولىّ ممكنات، بايد مورد نظر قرار گيرد؛ امكانات هر چه و هر قدر باشد، وظيفه میآفريند و مسئولیت میآورد.
در سفری که با هدف تبلیغ مهدویت به اروپا داشتم، به كليساى سن پیتر در واتيكان رفتم، به يكى از برادران لبنانى كه مترجم ما بود، گفتم: يك سجّاده بياور.
گفت: سجّاده براى چه؟ مگر به ديدار مسجد جامع رم میرويم؟!
گفتم: میدانم به ديدار كليساى واتيكان میرويم، ولى مگر نمیشود در كليسا نماز خواند؟
دو ركعت نماز قربةً الى الله هديه به جدّ مادرى امام زمان(عج) اقامه کردم و اين نماز، پيام داشت.
عاقبت، تبليغ اثر خود را میبخشد.
مگر برادران رُمى كه مسلمان شدهاند و مؤسّسه امام مهدى(عج) را تشكيل دادهاند، از همين تبليغات كم و كوتاه تغذيه نشدهاند؟
همان روز با نماينده پاپ و مدير مباحث اديان قرار ملاقات داشتم. از امكانى كه خداى متعال به اين بنده كوچك داده بود استفاده كردم و از او در مورد «فارقليطا»، «پيركليوس» و نام پيامبر و ائمّه علیه و علیهمالسلام در انجيل سؤال كردم.
از شمعون، جدّ بزرگ مادرى امام زمان(عج)، از صلح جهانى، از نزول عيسى(ع)، از وزارت او در بارگاه امام زمان (عج) پرسیدم.
و اينها تبليغ دين است و كار ما همين است و هدايت به دست ولىّ زمان و زمين است.
اينجانب ضمن عرض ادب به خدمتگزاران مهدويّه، همه علاقهمندان به آن حضرت را در موضوعات مطرح شده در اين مقاله به ويژه موضوع تأسيس كرسى مهدويّت در دانشگاههاى بزرگ دنيا، دعوت به همكارى مىکنم.