23 فروردین 1396, 5:52
همه ميدانيم؛ روزي هر انساني در دست خداست، انسان با تلاش آن را به دست ميآورد و اگر خداوند بخواهد اين روزي را وسعت ميدهد همانگونه كه خداوند در قرآن كريم به اين واقعيت اشاره كرده و ميفرمايد: «خداوند روزيش را بر هر كس بخواهد گشاده مىدارد و بر هر كس بخواهد تنگ، چرا كه او نسبت به بندگان آگاه و بينا است». [۱]با اينكه روزيها به دست ذات اقدس الهي است، ولي باز از بندگانش خواسته كه اهل انفاق و دستگيري از فقرا باشند، و اين را آزموني براى آنها قرار داده است؛ وگرنه براى او همه چيز ممكن است، او مىخواهد به اين وسيله انسانها را تربيت كند، و روح سخاوت و فداكارى و از گذشتگى را در بندههايش پرورش دهد. اما در اين ميان شيطان كه دشمن قسم خورده انسان است از ايجاد شدن چنين روحيهاي ترس و واهمه دارد و لذا با وسوسههايش ميخواهد جلوي اين آرمان الهي را بگيرد و لذا هنگام انفاق انسان را به فقير شدن و... وسوسه ميكند و خداوند از اين اقدام شيطان پرده برداشته و در قرآن كريم فرموده است: «شيطان شما را به هنگام انفاق وعده فقر و تهيدستى مىدهد و به زشتيها دعوت مىكند، ولى خداوند به شما وعده آمرزش و فزونى مىدهد، خداوند قدرتش وسيع و به هر چيز داناست و به وعده خود وفا مىكند.»[۲] خداوند در نخستين جمله ميفرمايد: هنگام انفاق يا اداى زكات، شيطان شما را از فقر و تنگدستى مىترساند؛ به ويژه اگر اموال خوب و قابل توجه بخواهيد انفاق كنيد و چه بسا اين وسوسه شيطانى مانع از انفاق و بخشش شود، و حتى ممكن است در اداى زكات و خمس و ساير انفاقهاى واجب نيز اثر بگذارد. بنابراين، ترس از فقر و تهيدستى به يقين غلط است زيرا شيطان جز به باطل و گمراهى دعوت نمىكند. اصولاً هر نوع فكر «منفى و بازدارنده» سرچشمهاش انحراف از فطرت و تسليم در برابر وسوسههاى شيطانى است، اما هرگونه فكر مثبت و سازنده و آميخته با بلند نظرى سرچشمهاش الهامات الهى و فطرت پاك خداداد است. در نظر ابتدايى انفاق و بذل مال، چيزى جز «كم كردن» مال نيست، و اين همان نظر كوتهبينانه شيطانى است، ولى با دقت و ديد وسيع واضح است كه انفاق ضامن بقاى جامعه، تحكيم عدالت اجتماعى، سبب كم كردن فاصله طبقاتى و پيشرفت همگانى مىباشد و مسلم است كه با پيشرفت اجتماع افرادى كه در آن اجتماع زندگى مىكنند نيز در رفاه و آسايش خواهند بود؛ اين همان نظر واقعبينانه الهى است. خلاصه، در يك جامعه بدبخت نمىتوان خوشبخت زندگى كرد. قرآن به اين وسيله مسلمانان را توجه مىدهد كه انفاق اگر به ظاهر چيزى از شما كم مىكند، در واقع چيزهايى بر سرمايههاى شما مىافزايد، و هم از نظر معنوى و هم از نظر مادى خوشبختى مىآفريند. به خاطر منافع زيباست كه خداوند ما را به بخشش و دستگيري از فقرا دستور داده است ولي با وجود آنكه خدا ما را به انفاق كردن همه اموالمان فرمان نداده است، مىبينيم باز هم بعضى از مردم بخل مىورزند، و خداوند در اين خصوص ميفرمايد: «شما همان كسانيد كه چون به انفاق كردن مال در راه خدا دعوت شويد، كسانى از ميان شما خوددارى مىكنند و بخل مىورزند.»[۳] و اين بخل و ترك انفاق، بدان سبب است كه جانهاى خود را براى بخشندگى و عطا و فداكارى تربيت نكرده بودند، و دوستى دنيا آنان را به خود جلب كرده بود و سخت به آن دلبستگى پيدا كرده بودند، و در نتيجه چنان خيال مىكردند كه انفاق مال زيان و تاوان است، در صورتى كه سود و بهره و غنيمتى بزرگ است. خداوند در ادامه ميفرمايد: «و هر كه بخل ورزد، نسبت به خود بخل ورزيده است.»[۴]. چون اگر چيزى در راه خدا بدهد، چندين برابر آن خدا به او مىبخشد، و رضايت و خرسندى او را نسبت به خودش كه بزرگترين نعمت است به دست مىآورد و چه زيانى بالاتر از محروم ماندن از چنين غنيمتى است كه عبارت از پاداش خدا و خرسندى او از بنده است. فرمان دادن خدا به انفاق دليل بر نيازمندى او به آنچه مالك آنيم نيست، بلكه اين همه براى نيازمندى شديد خودمان به رضوان و خرسندى خدا از اعمال ما است. «و خدا بى نياز است و شما فقيران و نيازمندانيد.»[۵]. و چون فقير و محتاجيم، پس بر ما واجب است كه انفاق كنيم تا خدا به فضل خود ما را بى نياز سازد.
یاد خدا تأثیر به سزایی در روان آدمی دارد و دلها در پرتو آن آرام میگیرد. خداوند متعال میفرماید:«أَلاَ بِذِكْرِ اللهِ تَطْمَئِنُ الْقُلُوبُ» [ رعد، ۲۸.] آگاه باش، دلها با یاد خدا آرام میگیرد. یكی از نامهای قرآن ذكر است. تلاوت و حفظ قرآن نوعی ذكر خداوند است كه انسان در پرتو آن از هجوم بسیاری از فشارهای روانی و اضطرابهای درونی مصون میماند. هر وقت خیلی دلتنگ میشوی، قرآن بخوان. تلاوت و حفظ قرآن نوعی ذكر خداوند است. انسان در پرتو نور قرآن از بسیاری از نگرانیها و اضطرابها مصون میماند و احساس اطمینان و آرامش بیشتری میكند. خداوند در قرآن خطاب به پیامبر (ص) میفرماید: كافران گفتند: چرا این قرآن به یكباره بر او نازل نمیشود؟ برای آن است كه دل تو را بدان نیرو دهیم آن را به آهستگی و ترتیب فرو میخوانیم (فرقان ۲۳). خواندن قرآن و مداومت بر آن به تدریج موجب استحكام قلب و روح میشود. وقتی كه قلب انسان ثابت و محكم شد، هیچ غم و ناراحتی نمیتواند آرامش آن را بر هم بزند. كسانی كه توفیق انس با قرآن را پیدا میكنند، جز به قرآن دل نمیبندند و به وسیله آن به آرامش میرسند. پیامبر (ص) در این باره میفرماید: «مثل قرآن مثل كیسه سربسته پر از مشك است. اگر آن را باز كنی، بوی مشك فضا را معطر میسازد و اگر به حال خود رها سازی، سود نمیبخشد. قرآن نیز، چنانچه به تلاوتش روی آوری، فضا را از عطر خود آكنده میسازد و روان را نشاط میبخشد؛ و اگر تلاوت نكنی، در سینه ات پنهان میماند.»(كنز العمال، ح ۲۳۲۳). قرآن با الگودهی به انسان از جهات مختلف، راهنمای گرانبها و بهترین پشتوانه برای او میباشد. عمل به دستورات قرآن، انسان را در جهت كسب معرفت كمال و نیل به سعادت و ایجاد آرامش هدایت میكند. قرآن خواندن دلها را آرام میکند، تپش قلبها را تعدیل میکند و قلب را نورانی و با صفا میکند. آنقدر قرآن بخوان و مصحف شریف را باز کن و دل به آن بسپار که انیست شود. با آن انس پیدا کنی. هر جا میروی احساس کنی که باید قرآنم را با خودم ببرم. بدون او احساس آرامش نمیکنم. میخواهم کنارم باشد تا هر لحظه ای که وقت داشتم، قرآن را باز کنم. میدانی اگر اینگونه قرآن را انیس خود کنی، دیگر دلتنگی دوستانت، انرژیهایت را نمیگیرد و اشکهایت را سرازیر نمیکند و با ناله و گریه به خواب نمیروی...امیرالمؤمنین علی(ع) میدانست که ما اینگونه بی تاب و دلتنگ میشویم و ما را با کلام نورانی اش نوازش داد که با تلاوت قرآن، انس پیدا کن... و چقدر دلنشین میشود وقتی مولایمان، چنین نیکو ما را اندرز دهد... الإمام علی (ع): مَن أنِسَ بِتِلاوَهِ القُرآنِ، لَم توحِشهُ مُفارَقَهُ الإِخوانِ. (الكافی: ج ۲ ص ۲۵۰ ح ۳ عن ابن مسكان، مشكاه الأنوار: ص ۴۹۴ ح ۱۶۴۶، المؤمن: ص ۲۳ ح ۲۹ ولیس فیه ذیله، التمحیص: ص ۳۵ ح ۲۸ عن زراره، بحار الأنوار: ج ۶۷ ص ۲۴۱ ح ۷۰.) امام على(ع): هر كس به تلاوت قرآن اُنس گیرد، از جدایى دوستان، احساس تنهایى نمى كند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان