دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

راه های شناخت اصلح از ديدگاه قرآن

No image
راه های شناخت اصلح از ديدگاه قرآن

نويسنده: مرتضی شرفخانی

قرآن براي هر چيزي حکم و برنامه مشخص و معين دارد از اين رو بصراحت اعلام مي کند تبيان کل شي و بيانگر روشن هر چيزي است. بنابراين، در حوزه رفتار اجتماعي و سياسي انتخاب افراد براي مسئوليت هاي اجتماعي و سياسي نيز احکام، دستورها و برنامه هايي دارد که شناخت آنها به عنوان يک وظيفه اسلامي برعهده تک تک افراد مسلمان است؛ زيرا اگر اين مسائل را از دريچه الهي قرآن ننگرند و بدان عمل نکنند، در دنيا و آخرت بايد پاسخگوي خداوند باشند. بر همين اساس نويسنده براي تبيين شرايط و راه هاي شناخت افراد اصلح براي مسئوليت هايي چون نمايندگي در مجالس خبرگان و شوراي اسلامي و ديگر ارگان ها و نهادهاي جامعه به سراغ آموزه هاي قرآن رفته است تا از درياي معارف اين کتاب آسماني قطره اي برگيرد.

مشارکت فعال سياسی، وظيفه همگانی هر مسلمان

بر اساس آموزه هاي وحياني قرآن، مشارکت فعال سياسي، وظيفه همگاني هر مسلماني است، به طوري که هرگونه بي طرفي سياسي و اجتماعي و عدم حضور فعال در صحنه هاي اجتماعي جامعه، موجب عتاب و عقاب در دنيا و آخرت خواهد بود. به عنوان نمونه خداوند کساني که به وظيفه اجتماعي خود در حوزه فريضه امر به معروف و نهي از منکر عمل نمي کنند و خود را به بي خيالي و بي طرفي سياسي و اجتماعي مي نند، مجرم دانسته و همان عتاب و عقابي که عليه تارکان معروف و هنجارشکنان و عاملان منکر قرار داده، نصيب و بهره بي طرفان مي کند. خداوند در آيات 163 تا 165 سوره اعراف با نقل ماجراي اصحاب سبت بيان مي کند در اين جامعه به طور مشخص سه گروه وجود داشتند:

  1. هنجارشکنان و کساني که قانون ممنوعيت شکار در روز شنبه را دور مي زدند؛ 2. کساني که هيچ موضع گيري نسبت به هنجارشکنان نداشته و اعلام موضع بي طرفي مي کردند و در قبال منکرات و هنجارشکني ها سکوت پيشه مي کرده و موضع بي طرفي داشتند، 3. کساني که هنجارشکنان را نهي از منکر کرده و در پاسخ ساکتين فتنه و بي طرفان که مي گفتند: «براي چه قومي را که خدا هلاک کننده آنها است، يا آنان را به عذابي سخت عذاب خواهد کرد، پند مي دهيد؟» گفتند: «تا معذرتي پيش پروردگارتان باشد و شايد که آنان پرهيزگاري کنند. (اعراف، آيه 164)

در حقيقت ساکتين، مسئوليت اجتماعي خود را فراموش کرده بودند و مدعي بودند که اگر گناهي انجام مي شود و عليه قانون هنجارشکني صورت مي گيرد، خود قانونگذار و شارع مواخذه و تنبيه و عقاب مي کند و ديگر نيازي نيست که ديگران در امور اجتماعي و قانوني دخالتي داشته و عليه هنجارشکنان و قانون شکنان اعتراضي نمايند و نهي از منکر کنند.

اينان همانند افرادي هستند که در جاهاي ديگر مي گويند: «اگر خداوند مي خواست خودش به فقيران کمک مي کرد و نيازي نيست که ما کمکي داشته باشيم و انفاق و صدقه بدهيم، خداوند مي فرمايد: و چون مومنان به آنها گفتند که از آنچه خدا روزي شما قرار داده چيزي براي او به فقيران انفاق کنيد، کافران به اهل ايمان جواب دادند آيا ما به کسي که اگر خدا مي خواست به او هم مانند ما روزي مي داد اطعام و دستگيري کنيم؟ هرگز نمي کنيم شما که به ما نصيحت مي کنيد، پيداست که سخت در راه غلط و گمراهي هستيد و راه راست آن است که چنانکه خدا به فقيران احسان نکرده ما هم نکنيم.» (يس، آيه 47)

چنين افرادي که مسئوليت هاي اجتماعي خود را به درستي انجام نمي دهند و نسبت به امور جامعه مواضعي نمي گيرند و اهل سکوت و بي تفاوتي و بي خيالي هستند، از نظر قرآن در جرگه گناهکاران هستند. از اين رو ساکتين و بي تفاوت ها در داستان اصحاب سبت، به همان مجازاتي گرفتار شدند که هنجارشکنان و قانون شکنان گرفتار شدند و خداوند آنان را با بوزينه شدن مسخ کرد. که خداوند بصراحت از سه گروه تنها يک گروه ناهيان منکر را نجات مي دهد و مي فرمايد: پس هنگامي که آنچه را بدان تذکر داده شده بودند، از ياد بردند، کساني را که از [کار] بد باز مي داشتند نجات داديم و کساني را که ستم کردند، به سزاي آنکه نافرماني مي کردند، به عذابي شديد گرفتار کرديم. (اعراف، آيه 165)

انتخاب اصلح وظيفه اجتماعی مسلمان

از نظر آموزه هاي قرآن، فلسفه و هدف بعثت پيامبران و ارسال رسولان و انزال کتب آسماني، آگاهي مردم نسبت به حقوق و وظايف خود و مطالبه گري نسبت به حقوق عادلانه خود با رهبري اولياي الهي است. خداوند بصراحت مي فرمايد: «ما پيامبران خود را با دلايل آشکار روانه کرديم و با آنها کتاب و ترازو فرود آورديم تا مردم به عدالت برخيزند، و آهن را که در آن براي مردم خطري سخت و سودهايي است، پديد آورديم، تا خدا معلوم بدارد چه کسي در نهان، او و پيامبرانش را ياري مي کند. آري، خدا نيرومند شکست ناپذير است. (حديد، آيه 25)

بر اساس اين آيه و آيات مشابه، اصولاانسان نسبت به خود و ديگران مسئوليت دارد و از آنجا که زندگي دنيوي برخلاف اخروي، اجتماعي است نه جمعيتي و مجموعي، هرکسي در دنيا مسئول ديگران است؛ چنانکه پيامبر(ص) مي فرمايد: «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعيته؛ همه شما حافظ و سرپرستيد و همه شما جوابگوي مردم زيردست خود هستيد. (منيه المريد، شهيد ثاني، ص 381؛ صحيح مسلم، مسلم نيشابوري، ج 3 ص 1459؛ جامع الاخبار، تاج الدين شعيري، ص 119 عوالي اللالي، ابن ابي جمهور احسائي، ج 1، ص 364)

اين روايت ناظر به آيه 71 سوره توبه است که مي فرمايد: و مردان و زنان با ايمان بر يکديگر ولايت دوستانه دارند، که به کارهاي پسنديده وا مي دارند و از کارهاي ناپسند باز مي دارند و نماز را برپا مي کنند و زکات مي دهند و از خدا و پيامبرش فرمان مي برند. آنانند که خدا به زودي مشمول رحمتشان قرار خواهد داد، که خدا توانا و حکيم است.

اين ولايت در ميان مومنان يک ولايت متقابل است يعني برخلاف ولايت پدر بر فرزند، در اين موارد هر يک بر ديگري ولايت دارد و مسئوليت اجتماعي آن را اقتضا مي کند. البته اين ولايت از سوي والي اسلام قوي تر و روشن تر است و حقي است که از نظر امام علي(ع) برترين حقوق بشمار مي رود.

امام علي(ع) در خطبه اي درباره حقوق افراد مي فرمايد: «در بين اين حقوق، بزرگترين حقي که خداوند تبارک و تعالي واجب فرموده، حق والي بر رعيت و حق رعيت بر والي است... امر رعيت اصلاح نمي شود مگر والي صالح باشد، و والي امرش اصلاح نمي شود مگر اينکه رعيت روراست باشد.» (کافي، ج 8، ص 352)

مردم مسلمان موظفند به وظايف اجتماعي خود نسبت به يکديگر عمل کنند و مشارکت فعال در امور اجتماعي داشته باشند؛ زيرا اگر قيام توده هاي مردم نباشد هرگز عدالت که هدف پيامبران است تحقق نخواهد يافت. در حقيقت اين حضور قوي مردم در صحنه اجتماعي و مشارکت فعال آنان است که زمينه تحقق عدالت را فراهم مي کند. اين حضور در صحنه اجتماع بايد نه تنها يک حضور معمولي و عادي نباشد، بلکه بايد حضوري بسيار قوي و استوار باشد تا امکان اجراي عدالت ميسر گردد. از همين رو خداوند فرمان مي دهد تا مومنان نه به شکل قيام معمولي که در آيه 25 سوره حديد بيان کرده، بلکه به صورت قوي و استوار در صحنه هاي اجتماعي براي تحقق عدل و قسط اقدام کنند. چنانکه مي فرمايد: اي کساني که ايمان آورده ايد، پيوسته و استوار و قوي به عدالت قيام کنيد و براي خدا گواهي دهيد، هر چند به زيان خودتان يا ]به زيان[ پدر و مادر و خويشاوندان ]شما[ باشد. اگر ]يکي از دو طرف دعوا[ توانگر يا نيازمند باشد، باز خدا به آن دو ]از شما[ سزاوارتر است پس، از پي هوس نرويد که ]در نتيجه از حق[ عدول کنيد. و اگر به انحراف گرائيد يا اعراض نمائيد، قطعا خدا به آنچه انجام مي دهيد آگاه است. (نساء، آيه 135)

اين قوام بودن بايد حتي نسبت به دشمنان نيز باشد و کاري نداشته باشيم که آنان دشمن دين و ايمان ما هستند؛ زيرا بدون قوام بودن در قسط نمي توان به جهاني از صلح و صفا رسيد. از اين رو، مي فرمايد: اي کساني که ايمان آورده ايد، براي خدا به عدالت برخيزيد ]و[ به عدالت شهادت دهيد، و البته نبايد دشمني گروهي، شما را بر آن دارد که عدالت نکنيد. عدالت کنيد که آن به تقوا نزديکتر است و از خدا پروا داريد، که خدا به آنچه انجام مي دهيد آگاه است. (مائده، آيه 8)

از اين آيه به دست مي آيد که اصولانمي توان به تقوا که هدف عبادت است (بقره، آيه 21) جز از راه عدالت رسيد. پس اگر کسي مي خواهد به هدف عبادت يعني تقوايي که موجب اکرام آدمي دردنيا و آخرت است (حجرات، آيه 13) برسد، بايد عدالت را با تمام وجود و پيوسته به جا آورد و حتي در حق دشمن خويش نيز آن را ملاک و معيار قرار دهد.

تفاوت ميان آيه 8 سوره مائده و آيه 25 سوره حديد در آن است که در آيه 25 بر عنصر فراگيري يعني ناس تاکيد شده و بيان مي شود که هدف از بعثت پيامبران و قوانين الهي در ساختار کتاب و قانون اين است که مردم بدون توجه به اسلام و کفر و رنگ و مذهب و نژاد و جنس، نسبت به حقوق خود آگاه شده و قيام براي عدالت کرده و با شمشير، قسط و سهم خود را بخواهند؛ در حالي که در آيه 8 تاکيد بر اين مطلب است که مومنان بايد به قيام معمولي بسنده نکنند، زيرا توقع از مومنان بيشتر از ديگران است. از اينرو اگر توده هاي مردم قيام به عدالت مي کنند، مؤمنان بايد همواره و با شدت و حدت بيشتر قيام کنند و در اين راه استوار باشند.

بنابراين، مسئوليت يک مسلمان فراتر از مسئوليت هاي مردم غيرمسلمان در صحنه اجتماعي است. حضرت علي(ع) درباره پذيرش مسئوليت خلافت ظاهري به اين نکته توجه مي دهد و مي فرمايد: اگر حضور حاضرين، و تمام بودن حجت بر من به خاطر وجود ياور نبود و اگر نبود عهدي که خداوند از دانشمندان گرفته که در برابر شکم بارگي هيچ ستمگر و گرسنگي هيچ مظلومي سکوت ننمايند، دهنه شتر حکومت را بر کوهانش مي انداختم، و پايان خلافت را با پيمانه خالي اولش سيراب مي کردم، آن وقت مي ديديد که ارزش دنياي شما نزد من از آب بيني بز هم کمتر است. (نهج البلاغه، خطبه 3، معروف به شقشقيه)

ويژگی های انتخاب اصلح از نگاه قرآن

يکي از مسئوليت هاي اجتماعي هر مسلماني، مشارکت فعال در انتخابات است. انسان هر گامي که در اين امور برمي دارد ثواب و اجر عمل صالح را مي برد، به ويژه آنکه انتخاب مسئولان در چارچوب قوانين اسلامي و تعيين سرنوشت خود و ديگران است و انتخاب خطا نيز بازتاب خطرناکي خواهد داشت؛ زيرا همان طوري که بي طرفي و ترک مشارکت گناه است؛ انتخاب غيرصالح نيز گناهي نابخشودني است؛ چرا که هر عملي که منتخب ملت انجام مي دهد به پاي انتخاب کننده نيز نوشته مي شود و اين گونه نيست که تنها منتخب ملت در صورت گناه و قانون شکني و هنجارشکني عذاب شود، بلکه خير و شرش گريبانگير هر دو طرف مي شود.

در انتخاب افراد براي مسئوليت ها بايد اصلح را انتخاب کرد. اصلح داراي دو دسته صفات است: 1- صفات عمومي؛ 2- صفات اختصاصي. به سخن ديگر، دسته اي از صفات، آن صفاتي است که هر کس بايد به عنوان مسئول داشته باشد؛ اما يک دسته از صفات با توجه به خصوصيات مورد و مسئوليت بايد در نظر گرفته شود. به عنوان نمونه کسي که در مسند قضاوت قرار مي گيرد بايد يک صفات خاص مانند تخصص در حوزه قضاوت داشته باشد.

صفات عمومي که قرآن براي مسئول درنظر گرفته عبارتند از: 1- امين و امانت دار (نساء، آيه58؛ يوسف، آيه55)؛ 2- توان جسمي و سلامت بدني (بقره، آيه247)؛ 3- داشتن علم و آگاهي از مسائل (همان؛ يوسف، آيه55)؛ 4- توان و قدرت مديريت و تقسيم کارها و بهره مندي از توان ديگران (توبه، آيه122)؛ 5- شايستگي براي مسئوليت پس از احراز از طريق آزمون ها (بقره، آيه124)؛ 6- احراز تقوا (اعراف، آيه126)؛ يوسف، آيات 56 و 57؛ فرقان، آيه47؛ جاثيه، آيه18؛ نور، آيه55)؛ 7- اطاعت از رهبري (نساء، آيات59 و 64)؛ 8- پذيرش حق و سخنان راستين (زمر، آيات 17 و 18؛ محمد، آيات2 و 3)؛ 9- مردمداري (توبه، آيه61)؛ 10- مستکبرستيزي و ظالم ستيزي (نساء، آيه75)؛ 11- مخالفت با ستمگري و اجتناب از آن (همان؛ يوسف، آيات78 و 79)؛ 12- مشورت پذيري و پرهيز از استبداد در راي (آل عمران، آيه 159)؛ 13- احسان و عفو و گذشت نسبت به ديگران (يوسف، آيه56)؛ 14- اهل نماز و برپايي آن (مائده، آيه55)؛ 15- اهل زکات و انفاقات مالي (همان)؛ 16- ايمان (نساء، آيات141 و 144؛ مائده، آيه55؛ نور، آيه56)؛ 17- اهل بندگي و عبوديت (انبياء، آيه105)؛ 18- صالح و مصلح (همان)؛ 19- اهل اعمال صالح (نور، آيه55)؛ 20- عدالت (ص، آيه26)؛ 21- قاطعيت و شجاعت (آل عمران، آيه159)؛ همچنين صداقت و سلامت رواني و مانند آنها.

اين ويژگي ها براي هر مسئوليتي لازم است. اما با توجه به تنوع مسئوليت ها و فعاليت هاي اجتماعي و سياسي، لازم است در انتخاب اصلح براي هر کاري به تخصص وي نيز توجه شود. به عنوان نمونه خداوند بيان مي کند در مسئله امور نظامي، مسئوليت بايد به کسي داده شود که از نظر عقلي و جسمي و مديريتي و داشتن دانش و تبحر نظامي انساني قاطع و سالم و قوي و مانند آن باشد که نيازمند چنين مسئوليتي است. به سخن ديگر، افزون بر تعهد، لازم است به تخصص افراد نيز توجه شود. (بقره، آيات 246 و 247)

همچنين خداوند بيان مي کند براي مسئوليت مديريت اقتصادي لازم است که کسي مسئوليت اين پست را به دست گيرد که امين و حافظ مال مردم باشد و در مال مردم خيانت نکند. (يوسف، آيات 54 و 55)

راه های شناخت اصلح

در آيات قرآن راه هاي چندي براي شناخت افراد بيان شده است. به عنوان نمونه يکي از راه هاي شناخت افراد و احراز صلاحيت آنها، امتحان کردن است که خداوند در آيه 124 سوره بقره به آن اشاره کرده است.

راه ديگر شناخت اصلح، تحقيق و تفحص از افرادي است که وي را مي شناسند.

اصولاً انسان مي تواند از دو روش اصلي براي شناخت اصلح استفاده کند: 1- تعقل و تفکر در رفتار و گفتار وي؛ به اينکه ببيند چه مي گويد و چه کاري انجام مي دهد. بسياري از افراد خودشان را در قول و فعل لو مي دهند و حتي خداوند در آيه 30 سوره محمد(ص) مي فرمايد منافق را مي توان از لحن گفتارش شناخت. همچنين در روايات بسياري آمده است که مومن مثلاً اين چند علامت را دارد و منافق اين گونه است. شناخت اين علائم و نشانه ها و تطبيق آن با فرد مي تواند يکي از مهم ترين و اصلي ترين راه احراز اصلح بودن شخص باشد؛ 2- شنيدن از افراد معتمد، از ديگر راه هاي احراز صلاحيت افراد است. به اين معنا که شخص ممکن است خودش توانايي و يا وقت يا امکان شناخت و احراز صلاحيت را نداشته باشد، ولي مي تواند از کساني که امين و قابل اعتماد هستند به عنوان مرجع تشخيص استفاده کند.

خداوند در آيه 10 سوره ملک مي فرمايد: وقالوا لو کنا نسمع او نعقل ما کنا في اصحاب السعير؛ و گويند: «اگر شنيده [و پذيرفته] بوديم يا تعقل کرده بوديم در [ميان] دوزخيان نبوديم.» انسان مي تواند از دو راه خود را از آتش دوزخ دور کند و مسئوليت اجتماعي خود را انجام دهد. جالب اينکه خداوند پس از استماع، به مسئله تعقل اشاره مي کند و از اين تاخير اين معنا قابل استنباط است که تنها شنيدن کفايت نمي کند بلکه پس از استماع باز بايد تعقل کرد و با عقلانيت ملاک ها و مطالبي که درباره شخص گفته شده را سنجيد و سپس داوري و عمل کرد.

پس همان طوري که در مشاوره، اصل، شنيدن و سپس تعقل و انتخاب راه و عزم به انجام است، در اين موارد نيز بايد اين گونه کرد و براي رهايي از هرگونه اشتباه پس از شنيدن و تعقل و عزم بر انجام، بر خداوند توکل کرد تا او را تا آخر در مسير درست پيش برد و از هرگونه انحراف باز دارد. (آل عمران، آيه159)

به هرحال، راه هاي احراز صلاحيت براي انتخاب اصلح در دو راه اصلي تعقل و تفکر در گفتار و رفتار اشخاص و يا شنيدن و سپس تعقل در آن است.

روزنامه كيهان، شماره 21290 به تاريخ 6/12/94، صفحه 6 (معارف)

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

Powered by TayaCMS