دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

سه پرسش قرآنى

اشاره: اخیراً در برخى از رسانه‌هاى بیگانه آیات سه‌گانه‌اى مورد سؤال و شبهه قرار گرفته است.
سه پرسش قرآنى
سه پرسش قرآنى

آیت‌الله ‌العظمی جعفر سبحانى

اشاره: اخیراً در برخى از رسانه‌هاى بیگانه آیات سه‌گانه‌اى مورد سؤال و شبهه قرار گرفته است. از حضرت آیت‌الله سبحانى درخواست پاسخ شد. آنچه در پی می آید، پاسخ‌های ایشان است:
قصاص چگونه مایه حیات و زندگى است؟

قرآن مجید قصاص جانى را مایه حیات براى جامعه معرفى مى‌کند و مى‌فرماید: «و لکُمْ فی القصاص حیاهٌ یا اولی الألباب لعلّکُمْ تتّقون: براى شما در قصاص، حیات و زندگى است، اى صاحبان خرد! شاید شما تقوا را پیشه کنید.»(بقره، ۱۷۹) سؤال این است: چگونه کشتن قاتل، مایه حیات و زندگى براى جامعه است، درحالى که با قتل او، یک نیرو از جامعه کم مى‌شود و زندگى انسان دیگرى نیز پایان مى‌پذیرد؟

پاسخ
پیش از آنکه به پاسخ این سؤال بپردازیم، موضع قرآن را نسبت به حفظ و اهمیت نفوس محترمه یادآور شویم:

۱ـ قرآن مجید قتل یک انسان را بدون اینکه کسى را کشته یا فسادى در روى زمین انجام داده باشد، معادل با قتل همه انسان‌ها مى‌داند، آنجا که مى‌فرماید: «منْ قَتلَ نفْسا بغیْر نفْس أوْ فساد فی الأرْض فکأنّما قتل النّاس جمیعا: هر کس انسانى را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روى زمین از سوى او بکشد گویا همه انسانها را کشته است.»(مائده،۳۲) آنگاه در ذیل آیه، کمک به حیات انسانى را چنین معرفى مى‌کند: «ومنْ أحْیاها فکأنّما أحْیا النّاس جمیعا: هر کس انسانى را از مرگ رهایى بخشد، گویا همه مردم را زنده کرده است.»(مائده، ۳۲)

۲ـ براى جلوگیرى از هر نوع خونریزى، کیفرى را در سراى دیگر معرفى مى‌کند که براى انسان‌هاى عاقل بازدارنده است؛ چنان که مى‌فرماید: «و منْ یقْتُلْ مُؤْمناً مُتعمّداً فجزاؤُهُ جهنّمُ خالداً فیها و غضب الله علیْه و لعنهُ و أعدّ لهُ عذاباً عظیما: هر کس فرد باایمانى را از روى عمد بکشد، مجازاتش دوزخ است که جاودانه در آن مى‌ماند و خداوند بر او غضب مى‌کند و او را از رحمتش دور مى‌سازد و عذاب دردناکى برایش آماده ساخته است.»(نساء، ۹۳)

3- قرآن، براى بازدارندگى از این گناه، براى ولىّ مقتول اجازه قصاص داده است به شرط این که از حدّ تجاوز نکند، چنان که مى‌فرماید: «و لا تقْتُلوا النّفْس التی حرّم الله الاّ بالحقّ و منْ قُتل مظلوماً فقدْ جعلْنا لولیّه سُلْطاناً فلا یُسْرفْ فی الْقتْل إنّهُ کان منصورا: کسى را که خداوند جانش را محترم شمرده، مکشید جز به حق و آن کس که مظلوم کشته شده، براى ولى او اختیار و حق قصاص قرار داده‌ایم؛ اما در قتل اسراف نکند، چرا که او مورد حمایت است.» (اسراء، ۳۳)
این آیات، حاکى از آن است که آیین اسلام، نسبت به خون انسان اهمیت بیشترى داده و جز در دو مورد، اجازه قتل نداده است و آن این که: فرد مفسد باشد و یا بى‌گناهى را بکشد. امیرمؤمنان (علیه‌السلام) در یکى از خطبه‌هاى خود، فلسفه قصاص را چنین معرفى مى‌کند: «و الْقصاص حقْناً للدّماء:۱تشریع قصاص براى صیانت از خونریزى است»؛ زیرا انسانى که آهنگ قتل کسى دارد، آنگاه که متوجه شود در برابر عملش قصاص مى‌شود، نود درصد از نیت خود برمى‌گردد. تا اینجا به عنوان مقدمه، موضع قرآن نسبت به ارزش نفوس، روشن شد. اکنون به شبهاتى که پیرامون این تشریع مطرح شده است، پاسخ مى‌گوییم:

۱ـ قصاص، تکرار جرمى است که قاتل مرتکب شده است: یک انسان سنگدل، اگر فردى را کشته است، نیرویى را از جامعه کم کرده است. کشتن او به عنوان قصاص، تکرار همان جرم، یعنى کم کردن یک نیرو از جامعه است!

پاسخ:
معترض به مسأله قصاص از دیده فردى نگریسته، و لذا قصاص را کاهش نیرویى از جامعه قلمداد مى‌کند و آن را تکرار جرم مى‌داند، درحالى که اگر از منظر مصالح اجتماعى بنگریم، عمل قصاص به سان بریدن عضو فاسد از یک بدن سرطانى است که چه بسا طبیب، بریدن عضوى را براى حفظ اعضاى دیگر تجویز مى‌کند. گویى جامعه بسان بدن یک انسان است که یک عضوش به فساد گراید و حفظ آن، نه تنها مفید نخواهد بود، بلکه جرمش گسترش پیدا مى‌کند، نتیجه این که تشریع قصاص قانون درستى است که دیگران را از ارتکاب این جرم باز مى‌دارد.

2- قصاص با رأفت و رحمت سازگار نیست: مسلمانان از پیامبر(صلى‌الله علیه وآله وسلم) نقل مى‌کنند که فرمود: «من لا یَرحم لا یُرحم: آن کس که رحم نکند، مورد رحمت قرار نمى‌گیرد»، بنا بر این کشتن قاتل برخلاف رأفت انسانى است.

پاسخ
معترض تصور کرده است که رأفت در همه جا محبوب و زیباست، در حالى که رأفت بر چنین انسان جانى، نوعى ستم بر جامعه است، که دست او را در ادامه جنایت، باز مى‌گذارد و در حقیقت ترحم بر چنین فردى بسان ترحم بر گرگى است که بر گله حمله‌ور شده است و به قول سعدى:
ترحّم بر پلنگ تیزدندانستمکارى بود بر گوسفندان

3- قصاص نوعى انتقامگرایى است و این کار مذمومى است: معمولا ولىّ دم به عنوان انتقام از جانى، دست به قصاص مى‌زند، درحالى که انتقام چیز خوبى نیست.

پاسخ
ممکن است حسّ انتقام در ولىّ دم به وجود آید، اما تشریع قانون قصاص از حفظ نظم و امنیت سرچشمه مى‌گیرد. خدایى که این قانون را تصویب کرده، منزه از روح انتقام است، بلکه او براى صیانت جامعه از گسترش این بیمارى، چنین قانونى را تشریع کرده است.

4- فرد جانى بیمار است، باید او را معالجه کرد: گاهى تصور مى‌شود که همه جانیان به خاطر بیمارى روانى دست به قتل مى‌زنند، و باید قاتل را در بیمارستانى معالجه کرد نه اینکه او را به چوبه دار بست.

پاسخ
آنچه در این اعتراض آمده، یک اندیشه خام و دور از حقیقت است. بررسى پرونده‌هاى جنایتکاران، حاکى از آن است که آنان براى به دست‌آوردن مقام یا ثروت زیاد، دست به جنایت مى‌زنند. آیا او که براى سرقت از بانک‌ها گروهى از مأموران و غیره را به خاک و خون مى‌کشد، بیمار است یا اینکه به دنبال ثروت هنگفتى است که در یک لحظه به دست آورد؟

5- بازدارندگى جانى، با اعمال شاقه امکانپذیر است: معترض مى‌گوید: براى بازدارندگى جانى از تکرار عمل، داروى منحصر به فرد این است که او را مجبور به اعمال شاقه کنیم یا اینکه او را مادام‌العمر زندانى کنیم.

پاسخ
مقصود از اعمال شاقّه چیست؟ یعنى او را وادار کنیم که سنگ به بالاى کوه ببرد یا مانند کارگران، کار کند؟ اوّلى امکان‌پذیر نیست و دومى مایه اختلاط او با جامعه است که دیگران را هم آلوده مى‌کند. زندانى کردن نیز اثر مطلوبى ندارد، چه بسا زندان براى آنان آموزشگاهى براى جنایت‌هاى بزرگتر و راه گریز از قانون مى‌شود.

در پایان یادآور مى‌شویم: کسانى که مدعى الغاى قانون قصاص هستند، در واقع مى‌خواهند چراغ سبزى به مجرمان نشان بدهند، و لذا جنایت‌ها روز به روز افزایش پیدا مى‌کند.

***
سؤالدوم

پیشنهاد لوط درباره دخترانش چگونه تفسیر مى‌شود؟

قرآن مجید مى‌فرماید: «وجاءهُ قومُهُ یُهْرعون الیه و منْ قبْلُ کانوا یعْملون السّیّئات قال یا قوم هؤلاء بناتی هُنّ أطْهرُ لکمْ فاتّقوا الله و لا تُخْزون فی ضیْفی ألیْس منْکُمْ رجُلٌ رشید: قوم لوط شتابان به سراغ او آمدند و قبلاً نیز کارهاى بد انجام مى‌دادند؛ گفت: اى قوم من! اینها دختران من هستند براى شما پاکیزه‌ترند، با آنها ازدواج کنید و از زشتکارى چشم بپوشید. از خداوند بترسید و مرا در مورد میهمانانم رسوا مسازید! آیا در میان شما یک مرد فهمیده و آگاه وجود ندارد؟!»(هود، ۷۸)

از مجموع آیه استفاده مى‌شود، آنگاه که قوم لوط آن مردم تبهکار به گمان اینکه فرشتگان، انسان هستند، تصمیم گرفتند که آنها را مورد آزار و اذیت جنسى قرار دهند، حضرت لوط(ع) پیش از آنکه متوجه شود آنها فرشتگانى در صورت انسان هستند، در مقام دفاع آمد و رو به قوم خود کرد و گفت: دختران من در اختیار شما، آنها انسان‌هاى پاکدامنى هستند… در اینجا سؤال مطرح است که چگونه این پیامبر عظیم‌الشأن دختران خود را به این قوم پست و تبهکار، پیشنهاد مى‌کند؟

پاسخ
در تفسیر آیه دو احتمال است:

۱ـ مقصود از «دخترانم»، دختران قوم خود مى‌باشد و اصولاً رئیس یا بزرگ یک قبیله، دختران قبیله را دختران خود مى‌داند و پسران آنها را پسران خویش مى‌شمارد و مقصودش این است که بروید و با جنس مخالف ازدواج کنید و عمل طبیعى انجام دهید. گواه بر این که منظور از «بناتى» دختران صلبى نیست، این جمله است: «و جاءهُ قوْمُهُ یُهْرعون الیه: قومش شتابان به نزد او آمدند» و تاریخ مى‌گوید: حضرت لوط دو دختر بیشتر نداشت، آیا دو دختر براى قوم صدهزار نفرى کافى بود؟! و این قرینه است که مراد دختران قبیله است که به منزله دختران خود او هستند.
۲ـ احتمال دیگر این است که دختران صلبى باشد، ولى مسلماً نظرش این است که با دختران او از طریق نکاح صحیح عمل انجام دهند و اگر کلمه نکاح صحیح در آیه نیامده، به خاطر این است که آیه در مقام بیان تمام خصوصیات موضوع نیست، فقط در مقام بیان این است که حضرت لوط به آنها چنین پیشنهادى را کرد، اما این که خصوصیات این پیشنهاد چه بوده، به آن ناظر نیست؛ مثلاً فردى خداى نکرده دچار گناه رابطه نامشروع مى‌شود، فردى عاقل به او نصیحت مى‌کند و مى‌گوید: «عزیزم این عمل را ترک کن و به سراغ دختر فلانى برو.» هرگز مقصود این نیست که با او عمل نامشروع انجام بدهد، بلکه مراد این است که از طریق ازدواج شرعى و قانونى به مقصودش برسد و اگر کلمه ازدواج را نمى‌گوید، به خاطر آن است که در مقام بیان تمام جزئیات موضوع نیست.

***
سؤال سوم

چرا آزاد در برابر قتل غلام، قصاص نمى‌شود؟

قرآن مجید در مورد اصنافى که باید در برابر قتل دیگرى قصاص شوند، مى‌فرماید: «یا أیُّها الّذین آمنوا کُتب علیْکُمُ الْقصاصُ فی الْقتْلى الحُرُّ بالْحُرّ و الْعبْدُ بالْعبْد و الانْثى بالانْثى فمنْ عُفى لهُ منْ أخیه شئ فاتّباعٌ بالْمعْروف و أداءٌ الیْه باحْسان ذلک تخْفیفٌ منْ ربّکُمْ و رحْمه فمن اعْتدى بعْد ذلک فلهُ عذابٌ ألیم: اى افرادى که ایمان آورده‌اید، حکم قصاص در مورد کشتگان، بر شما نوشته شده است: آزاد در برابر آزاد، و برده در برابر برده، و زن در برابر زن؛ پس اگر کسى از سوى برادر دینى خود چیزى به او بخشیده شود، حکم قصاصش تبدیل به خونبها می‌گردد. باید از روش پسندیده پیروى کند و قاتل نیز به یکى دیه را به ولىّ مقتول بپردازد. این تخفیف و رحمتى از ناحیه پروردگار شماست، و هر کس از آن تجاوز کند، عذاب دردناکى خواهد داشت.»(بقره، ۱۷۸)

سؤال: از دو فقره «الْعبْدُ بالْعبْد و الأُنْثى بالأُنْثى» استفاده مى‌شود که برده در مقابل برده کشته مى‌شود؛ ولى آزاد در مقابل برده کشته نمى‌شود و همچنین زن در مقابل زن کشته مى‌شود، ولى مرد در مقابل زن کشته نمى‌شود و این مفهوم با آیات قرآنى که همه انسان‌ها را یکسان معرفى مى‌کند، سازگار نیست. خداوند مى‌فرماید: «یا أیُّها النّاسُ إنّا خلقْناکُمْ منْ ذکر و اُنثى و جعلناکُمْ شُعوبا و قبائل لتعارفوا إنّ أکْرمکُم عندالله أتْقاکُمْ انّ الله علیمٌ خبیر: اى مردم! ما شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم، و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. گرامى ترین شما نزد خداوند، با تقواترین شماست، خداوند دانا و آگاهاست».(حجرات، ۱۳)

پاسخ
قبلاً یادآور مى‌شویم ما درصدد تفسیر آیه هستیم و بحث فقهى، جدا از بحث تفسیرى است، بحث فقهى را به جاى خود موکول مى‌کنیم. از این جهت یادآور مى‌شویم که آیه مفهوم مخالف ندارد، اعتراض بر پایه این است که آیه داراى مفهوم مخالف است، یعنى اگر فرد آزادى برده‌اى را بکشد، آزاد کشته نمى‌شود یا اگر مردى زنى را کشت، مرد کشته نمى‌شود؛ ولى آیه فاقد چنین دلالت است. اینک تفسیر هر دو فقره به دو وجه:

۱ـ در جاهلیت، اگر برده‌اى برده دیگرى را مى‌کشت، چه بسا صاحب برده مقتول به کشتن آن فرد قاتل اکتفا نمى‌کرد، بلکه به دیگر متملکات و نزدیکان صاحب آن غلام هم دست‌درازى مى‌کرد. آیه در مقام این است که در برابر برده فقط برده‌اى کشته مى‌شود و نه بیشتر؛ پس ولىّ دم حق ندارد به دیگر متملکات و متعلّقات صاحب این برده قاتل دست ببرد.

۲ـ ممکن است آیه معناى دیگرى داشته باشد و آن ردّ یک تصور اشتباه است و آن این که «اگر غلامى که مربوط به یک مقام عالى در کشور است، غلام یک انسان عادى را کشت، در این مورد حق قصاص ساقط مى‌شود؛ چون صاحبان این دو غلام، از نظر موقعیت اجتماعى با هم متفاوتند»، آیه می‌فرماید این نوع اختلاف سبب نمى‌شود که از قصاص صرف نظر شود. همچنین اگر زن مقتول از طبقه متوسط، و زن قاتل متعلق به طبقه برتر باشد، این تفاوت‌ها سبب نمى‌شود که حکم قصاص جارى نشود.

از این دو بیان استفاده مى‌شود که هر دو جمله فاقد مفهوم هستند. فقط دال بر این است که وحدت جنسى یا صنفى (هر دو زن بودن و هر دو غلام بودن) در اجراى قصاص کافى است، و اما اگر مقتول غلام بود و قاتل فرد آزاد و یا مقتول زن بود و قاتل مرد، هر دو فقره از آیه به حکم این دو موضوع نظر ندارند.

در پایان: صرف نظر از مسأله برده و آزاد، اتفاقاً در فقه اسلام، مرد به خاطر زن کشته مى‌شود، مشروط به این که نصف دیه مرد پرداخت شود، چون دیه مرد دوبرابر دیه زن است، ولىّ دم اگر بخواهد مردى را به خاطر کشتن یک زن، قصاص کند، کافى است که با پرداخت نصف دیه، حکم قصاص اجرا شود.

پی‌نوشت:
1- نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره 252.

شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۹۷

روزنامه اطلاعات

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS