بررسی چرایی بهره مندی غربیها از نعمتهاو عقبماندگی مسلمانان
در مطلب حاضربه این شبهه پاسخ داده شده که چرا جوامع غربی با وجود عدم التزام به تقوا و تقیدات شرعی، از نعمت ها و برکات فراوان برخوردارند اما کشورهای اسلامی با وجود تقوای ظاهریو عمل به احکام دینی و رعایت ارزشهای مذهبی در رنج و مشکلات دست و پا میزنند.
شبهه: خداوند متعال در آيه 96 سوره اعراف میفرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکنْ کذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا يَکسِبُونَ» و اگر اهل آبادیها ايمان آورند و تقوا پيشه کنند، هر آينه برکتهایی از آسمان و زمين بر آنها میگشوديم و لیکن آيات ما را تکذيب کردند و در نتيجه ما هم آنان را به گناهانی که خود کردند، گرفته و هلاکشان کرديم» با توجّه به اين سخن، چگونه است که در بسیاری از مناطق زمین، از چنین تقوایی خبری نيست، امّا بهرهمند از نعمت و نزولات و برکات زمينی و آسمانی هستند؟!
نقد و بررسی:
مقدمه:
یکی از شبهات و پرسشهایی که گاه با ملاحظه برخی آیات قرآن مطرح میشود، این است که اگر ملاک نزول برکات و بارش نعمتهای الهی بر جوامع، میزان ایمان و رعایت تقوا و تحفظ بر احکام و ارزشهای دینی است، پس چرا کشورهای غربی با عدم رعایت این مسائل، از برکات آسمانی و زمینی بسیاری برخوردارند ولی کشورهای اسلامی، که ظاهراً در مراقبت بر احکام دینی و رعایت تقوا و دارابودن ایمان پیشقدم هستند، نه تنها از بسیاری از این برکات محرومند که به انواع مشکلات و نابسامانیها گرفتار و در رنجند!
ریشه و منشأ این گونه شبهات و پرسشها عدم دقت و فهم اصطلاحات و مفاهیم قرآنی از یک سو و نبودن نگاه جامع به همه ملاکها و عوامل خوشبختی یا بدبختی جوامع و نیز در اختیار نداشتن ملاک های صحیح برای محک زدن این دو وضعیت است. به عبارت دیگر از یک طرف معنای واژههای ایمان، تقوا، برکات، غضب الهی، رضایت الهی،...برای ما به درستی روشن نیست و مصادیق جامع آنها را در نظر نمیآوریم و از سوی دیگر با توجه به برخی از آموزههای دینی و غفلت از دیگر آموزهها، میپنداریم که مثلاً ملاک نیکبختی یک جامعه تنها در برپایی شعائری چون نماز و روزه و اعتکاف و عزاداری و...خلاصه میشود. از جانب دیگر وقتی میخواهیم ببینیم یک کشور یا جامعه حقیقتاً دارای برکات و خوشبختی است یا نه، اغلب به پارهای از ملاکهای ظاهری، مانند نزول باران، زمینهایحاصلخیز، سود ناخالص ملی و...تمسک کرده و از ملاکهای مهمتر و حیاتیتر غفلت میکنیم. با این مقدمه به سراغ تبیین آموزه مورد بحث قرآن میرویم.
علامه طباطبایی در جلد 8 المیزان، در تفسیر آیه مذکور میفرماید:
مقصود از «برکات»، انواع خير کثير است. استفاده از واژه برکات، استعاره بالکنايه است. برکات به مجاریای که از آن، نعمتها جريان دارد، تشبيه شده است، لکن اين مجاری مسدود است و چون مردم ايمان آورند، بر آنها جريان يابد و از باران و برف و حرارت و برودت به مقدار نافع و برکات از نبات و ثمرات و امنيّت... دال بر اين است که افتتاح برجهای برکات، به مناظر ايمان و تقوا در ميان مردم بستگی دارد.
بنابراين، آنچه ضامن سعادت جمع و رفاه واقعی و برکت اقتصادی جامعه است، تقوا (به معنای حقیقی و جامع آن) است. از اين رو تکنولوژی و صنعت منهای ايمان، سياست مالی و اقتصادی بدون تقوا، استثمار ملل ضعيف، منفعتطلبی و امثال اينها، موجب رفاه واقعی و نزول برکات نيست؛ گرچه ممکن است سبب جمع ثروت و بهرهوری های مادی حتی در سطح بالا و وسيعی شود. اينها معيار لذّت واقعی زندگی نيست و چه بسا که سبب تضّاد افراد نسبت به هم و از بين رفتن عواطف ظريف انسانها شود، جامعه را تنها در شکمپرستی و پول، غرق کند، ارزشهای انسانی در آنجا افول نمايد و ارزشهای مادی جايگزين آن شود؛ چنانکه هر جا فرهنگ مدرنیته رسوخ کرده است، بیگانگی میان انسانها عمیقتر و گستردهتر شده است.
در جامعهای که عقلانیت مدرن، منهای ایمان به خدا، تقوا و رعایت حقوق انسانها و اخلاق الهی دنبال شود، ممکن است برای بخشی از جامعه، رفاه حيوانی ایجاد شود اما از سعادت انسانی خبری نخواهد بود و ملل تحت سلطه و مستضعف را سرشار از بغض و کينه ملّت مرفه کرده و دير يا زود، به انفجار جامعه مادی از درون و مورد تهاجم قرار گرفتن از بيرون منتهی خواهد شد.
چنانکه در مقدمه این نوشتار اشاره کردیم، آنچه در این بحث، ملاک است ایمان و تقوا، به معنای حقیقی و جامع آن است. ایمان یعنی باور به وجود خدای حکیم و مهربان و تلاش برای هماهنگ کردن خود با مشیت او و حرکت به سوی هدفی که همه هستی به سوی آن در تکاپوست. تقوا به معنای تخلق به همه فضائلی است که انسان را برای چنین هماهنگی و قرب الی الله تربیت و آماده میکند. واژه تقوا در ادبیات دینی، منحصر در ترک برخی گناهان و انجام پارهای از فرائض نیست؛ بلکه کار، تلاش، سياست صحیح، علمجویی، حرکت و... هم در این مفهوم گنجیده است. رفاه نسبی موجود در کشورهای غربی معلول کار و تلاش و به کار گرفتن ظرفیتهای خداداد فکری و مادی و پرهیز از تنآسانی و تنبلی است و البته مشکلات فراوان و پبچیده این جوامع هم به سبب دور شدن از آموزههای انبیا و غرق شدن در غایات سودمحوران و لذت طلبانه است. در سویی که کشورهای مسلمان ایستادهاند، به سبب عوامل گوناگون جامعهشناختی، تاریخی، سیاسی، فرهنگی و اعتقادی شاهد عقب ماندگیهای بسیاری هستیم. شاه کلید عبور از این همه رنج و ناکامی و فلاکت، رجوع به آموزههای سازنده اسلام و به کارانداختن همه ظرفیتهای مادی و معنوی برای رسیدن به اهداف بلند انسانی است که هم بهرههای مادی حیات را به آدمی بدهد و هم سعادت ابدی و قرب الی الله را برای او به ارمغان آورد. بنابر این نه رفاه نسبی غربیان به سبب بیدینی آنهاست و نه عقبماندگی مسلمانان به علت ایمان واقعی و رعایت تقواست! در هر دو سو آنچه که مغفول و بیاهمیت مانده است همانا ایمان و تقوای حقیقی است؛ هر چند غربیان با استفاده از ظرفیتهای مادی و انسانی خود و تلاش برای تحصیل علم تجربی در برخی از شاخصهای رفاه مادی موفق و پیشرو بودهاند.
برکت و خیر حقیقی چیست؟
برخی میگویند: با بررسی تاريخ، مشاهده میکنيم که گروهها و اقوام کافری که در برابر پيامبران قرار داشتند اغلب از طبقه اشراف مستکبر و ملأ و برخوردار و دارای ثروت و امکانات مادی بودهاند که قرآن میفرمايد: «يحسب انَّ ماله اخلده، آنچنان مالش فراوان است که گمان میکند زندگی، او را جاويدان میسازد.(1) و بسياری از جوامع کفر و فسق، دارای رفاه و برخی غرق در نعمتهای مادّی هستند، به گونهای که گاهی گندم و محصولات اضافی خود را به دريا میريزند؛ در مقابل، جوامع اسلامی و ايمانی معمولاً در فقر و محروميّت نسبی به سر میبرند و دست نيازشان به سوی جوامع کفر، دراز است، به طوری که اگر موادّ غذايی و محصولات صنعتی خود را به آنان ندهند در گرسنگی به سر خواهند برد...!». برکات، تنها در سايه ايمان و تقوا.
پاسخ این است که: اولاً در آيه آمده است: «درهای برکت را بر روی آنها می گشاييم و برکت، تنها ثروت و تنعم مادّی و رفاه نيست. ثروت و امکانات مادی، زمانی خير و برکت است که در پيشبرد اهداف عاليه انسانی و ارتقای همهجانبه جامعه به کار رود و انسانيت، اخلاق، مساوات، برابری، برادری و عواطف را زنده کند؛ به گونهای که در پرتو آن، پيوندهای انسانی در ميان آنان، مستحکم شود، خوی و عادت لطيف نوعدوستی، آنها را فرا گيرد و امنيّت واقعی و همه جانبهای، جامعه را بپوشاند و این در حالی است که ما در جوامع مادی و غير الهی عکس این قضيه را مشاهده میکنيم. تنعم مادی و رفاه، اغلب وسيلهای برای وحشیگری، تقويت روحيه درندگی،جنايت و خيانت در آنها شده است! آيا ما میتوانيم روحيه برادری و نوع دوستیای را که محصول همین ایمان و تقوای نیمبند و ناقص در جوامع اسلامی است با روحيه وحشیگری و بیعاطفهای جوامع غربی برابرکنيم؟ آيامیتوان نعمتهايی همچو امنيت، عدالت، آرامش روانی و روابط انسانی و عاطفی را نعمت به شمار نياورد؟!
پيشرفت مادی در پرتو استثمار ديگران
بخشی از ثروتها و رفاهی که در کشورهای غربی وجود دارد و البته بخشی از مردمان آن کشورها از آن بهرمندند، محصول غارت و چپاول کشورهای ضعیف و فقیر به شگردها و شیوههای گوناگون است. آیا چنین رفاه و پیشرفت ظاهری را میتوان برکت و خیر نام نهاد؟!
استعمار کهنه و نو و فرانو با شیوههای متنوع و به روز و با به کار گرفتن پیشرفتهای علمی و تکنولوژیککوشیدهاند تا ضمن غارت ثروتها و امکانات کشورهای ضعیف، آنان را در حرمان اقتصادی و ضعف فرهنگی نگه دارند. در راه تحقّق اهداف خويش، بيشتر به کارشان بگيرند و کمتر به آنان بدهند، تا بدين وسيله، کالای آنان را به راحتی بخرند و کاری کنند که متکی به محصولات خودشان کنند. حتی برای آنان جنگهای درون و برون مرزی پديد آورند، تا برای فروش اسلحههای انبار شده خودشان بازار کاذب فراهم سازند و آنان را نيز از اتکای به خويش و به کار انداختن ذهنها و افکارشان عملاً باز دارند! تنعّم و جمع ثروت، بدين گونه و از طريق ارتزاق از خون محرومان، راهی است که کشورهای به ظاهر مترقی پیموده و میپيمايند.
تنعم بدون تقوا، مقدمه عذاب الهی
براساس آيات قرآن، گفتار پیشوایان دین، تجارب تاریخی و حتی روزمره انسان، رفاه و تنعم بدون رعایت تقوا و اخلاق و همراهی فضائل انسانی، نه تنها موجب آسایش و خوشبختی انسانها نیست که خود وسیله رنجها و گرفتاریها و مقدمه عذابها و کیفرهای گوناگون دنیایی و آخرتی است.
مفاهیم ابتلا، استدراج، امهال، عذاب که هر کدام به سنتی از سنن الهی اشاره دارند، گویای همین حقیقتند که گاه رفاه مادی و حیوانی، عامل آزمایش، استدراج و کیفر انسانها و جامعهها میشود.
قرآن کریم در تبیین سنت آزمایش انسانها و امتها چنین میفرماید:یقیناً به سوی امتهای پیش از تو رسولانی را فرستادیم، پس آنان را به انواع سختیها و دشواریها مبتلا ساختیم تا شاید خاضعانه به درگاه خداوند بازگردند. پس چه شد که وقتی گرفتار عذاب ما شدند متضرعانه توبه کردند ولی دلهاشان سخت شد و شیطان کارهاشان را برایشان زینت داد. پس چون آنچه از (نصایح و توصیههایی که) به آنها یادآوری کردیم را فراموش کردند، ابتدا درهای هر خیری را به رویشان گشودیم ولی هنگامی که (غافلانه) غرق شادمانی بودند و امر بر ایشان مشتبه مینمود، به ناگاه آنان را (با کیفری سخت) گرفتیم (و هلاکشان کردیم)."(2)
خداوند سبحان در تبیین سنت امهال (مهلت دادن و سپس عذاب کردن) میفرماید: "فَذَرْنِي وَ مَنْ يُکذِّبُ بِهذَا الْحَدِيثِ سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ وَ أُمْلِي لَهُمْ إِنَّ کيْدِي مَتِينٌ" پس مرا با کسانی که قرآن را تکذیب میکنند واگذار که به زودی از آنجا که نمیدانند در استدراجشان قرار میدهیم و به آنان مهلت میدهم (وسپس با عذابی سخت کیفرشان خواهم داد) همانا نقشه من استوار و حسابشده است.
بنابر این پیشرفت علمی و تکنولوژیک اگر توأم با معنویت، رعایت اخلاق الهی و پاسداشت عدالت و حقوق انسانها نباشد، نه تنها خیر و برکت نیست که خود عاملی برای بحرانهای اجتماعی و انسانی است؛ هرچند ممکن است فکرهای ظاهربین و عقلهای ناتوان، آن را خیر و خوشبختی تلقی کنند.
معيار قرآن؛ وعده مشروط
با توجّه به مباحث پیشین و با دقت در آيات قرآن کریم، در میيابيم که تحقّق وعده خداوند در نزول برکات، مشروط به تحقق تقوا در جامعه است. تقوا رئیس همه خوبیها و باب ورود به همه فضائل اخلاقی است؛ برپائی نماز، انفاق، دوستی و محبت ميان مؤمنان، ترويج شعائر دين در اجتماع، گسترش عدالت، مراقبت از حقوق انسانها و... همه در ذیل تقوا و از خاستگاه ایمان به خداوند محقق میشود. تنها به یدک کشیدن نام امّت اسلامی و دينی و در عین حال سستی و اهمالکاری در اجرای حدود الهی و تلاش برای ساختن جامعهای آباد و پیشرفته و وابسته بودن به قدرتمندان و مستکبران، با –تقوا- سازگار نيست. هر جامعهای که شئون مذهبی و دستورات و حدود و سنن الهی را در امور خود رعايت و عمل نکند و آن را در بطن کارهای روزمرّه خود مستقر نسازد، متّقی به شمار نمیآيد و استحقاق دريافت برکات موعود در قرآن را ندارد. زيرا معيار قرآن تقواست.
رعايت قانون در جوامع غربی و استکباری
مطلبی که در اينجا بايد به آن توجّه داشت، اين است که در جوامع غربی و استکباری، برخی از اصول اخلاقی موردتوجه قرار میگیرد و به مقررات اجتماعی احترام میگذارند و در فراگيری دانش و ارتقای سطح علمی، صنعتی، کشاورزی، سياسی و... خود تلاش شايسته و مستمر دارند و فهميدهاند که با عدم توجّه به اين اصول، زندگی مادّی شان مختل می شود. این توجهها و تلاشها ضرورتاً موجب رشد و شکوفایی جنبههایی از زندگی دنیایی آنها شده و میشود؛ هر چند نمیتوان نام اینها را برکات نهاد. امّا متأسفانه در این سو برخی از ملل به ظاهر اسلامی، همين مسائل را هم رعايت نمیکنند و تنها به تنعم مادّی فردی خود مشغول هستند و از تلاش برای رشد و توسعه جامعه در زمینههای مختلف غافل و فاقد احساس مسئولیتند و مشخص است که با چنين شيوه زندگی، دنيا و آخرت را توأمان از دست خواهند داد.
کتابهایی برای مطالعه بیشتر
1. تفسير نمونه، آيت الله مکارم شيرازی.
2. تفسير الميزان، ج 9، ص 102، علامه طباطبائی، محمد حسين.
3. ترجمه الميزان فی تفسير القرآن، ج 8، ص 247.
4. تفسير الميزان، ج 8، ص 210.
5. تفسير الميزان، ج 10، ص 311.
6. تفسير مجمع البيان، جزء 6ـ9، ص 165، طبرسی.
7. تفسير نورالثقلين، در تفسير انفال، 54، ج 2، ص 163، علامه حويزی.
8. تفسير المنار در تفسير تغيير نعمت انفال، 54، ج 10، ص 37، شيخ محمد عبده، محمد رشيد رضا.
پینوشتها:
1 . همزه، آيه 3.
2 . انعام، آيه 44ـ42.
* مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم
روزنامه کیهان
تاریخ انتشار: 03 تیر ماه 1397