فرهنگ مواجهه با بدپوششی در سیره اهل بیت(ع)
عدم برخورد معصومین(ع) با بدحجابی!
روزنامه کیهان
تاریخ انتشار: 15 فروردین ماه 1397
عباسعلی مشکانی سبزواری
* بخش دوم
سنخشناسی برخورد معصومین(ع) با مسئله بدپوششی
باید توجه داشت که در صورت اثبات اصل برخورد و عکسالعمل معصومین(ع) در برابر پدیده پوشش و بدپوششی، نحوه برخورد ایشان دارای سطوح و سنخهای مختلفی بوده و از جنبههای مختلفی میتوان انواعی از برخورد را ترسیم نمود. برای نمونه در ذیل به دو نوع دستهبندی در این زمینهاشارتی میرود:
الف) برخورد ایجابی و سلبی: بر خلاف پندار برخی که «برخورد» را منحصر در برخورد قهرآمیز و سلبی میدانند، در یک تقسیمبندی کلان، انحای برخورد از سوی معصومین(ع)، به دو دسته برخورد ایجابی و برخورد سلبی قابل تقسیم است. مقصود از برخورد ایجابی، برخوردهایی مسالمتآمیز از قبیل: تعلیم، تبلیغ، ترویج، تشویق، تأدیب، نصیحت و... است، که جنبه اثباتی و ایجابی دارند. مقصود از برخوردهای سلبی نیز برخوردهایی قهرآمیز از قبیل: تهدید، تحدید (محدودیت)، تحریم (محرومیت)، تعزیر، تقبیح، سرزنش و... است که حاوی جنبه انکاری و سلبی میباشد. با رصد و دستهبندی روایات مربوط به مسئله پوشش و بدپوششی و نگاه معصومین(ع) به این مسئله و نحوه برخورد با آن، و نیز سیره عملی ایشان در این زمینه، میتوان موارد مختلفی را مورد اشاره قرار داد.
1- همین تصور غلط باعث شده که نقش حکومت در اجرای پوشش اسلامی و برخورد با بدپوششی مورد خدشه و مناقشه قرار گیرد! این در حالی است که حکومت میتواند (و باید) در دو جنبه ایجابی و سلبیِ توأمان، و نه صرفاً جنبه سلبی، به مقابله با پدیده بدحجابی بپردازد. یعنی در گام اول حکومت وظیفه دارد از طریق راهحلهای ایجابی و مسالمتآمیز، و به اصطلاح از طریق فرهنگسازی («برخورد فرهنگی»)، به نشر پوشش انسانی و مقابله با پدیده بدپوششی بپردازد، و اصل اولی در این زمینه، «برخورد فرهنگی» است. در گام دوم و در صورت عدم تأثیر اقدام فرهنگی و یا مخالفت عدهای با این رویه، نوبت به برخورد سلبی و قهرآمیز، و به اصطلاح نوبت به «برخورد حقوقی» میرسد. بنابراین نباید برخورد حکومت را صرفاً برخورد حقوقی دانست و از وظیفه او در حوزه فرهنگسازی غفلت نمود و به دنبال آن، از لزوم عدم دخالت حکومت در این زمینه سخن به میان آورد! به بیان روشنتر حکومت در زمینه پوشش، وظیفه دو نوع برخورد دارد: برخورد فرهنگی و برخورد حقوقی (قضائی). البته میتوان – و باید- برخورد فرهنگی را به مثابه قاعده و اصل در این زمینه دانست، و برخورد حقوقی و قضائی را استثناء به شمار آورد.
- چنانکه گفته آمد برخی با مغالطه انحصار «عنوان عامِ دارای مصادیق گوناگون» در «یکی از مصادیق آن»، با انحصار برخورد حکومتی در برخورد حقوقی، و تغافل از اینکه «برخورد فرهنگی» نیز بخشی از برخورد حکومتی به شمار میرود، برخورد حکومتی از ناحیه پیامبر اکرم(ص)، امیرالمؤمنین(ع) و امام حسن(ع) با پدیده پوشش و بدپوششی را مورد انکار قرار دادهاند! این ادعا در حالی است که حتی اگر برخورد حکومتی را منحصر در برخورد حقوقی و قضائی بدانیم نیز، موارد متعددی از این نوع مواجهه در سیره پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) مشاهده میشود که در ادامه مقاله به برخی از آنها اشاراتی خواهد رفت.
ب) برخورد حکومتی و غیر حکومتی: با توجه به حکومتداری پیامبر اکرم(ص)، حضرت علی(ع) و امام حسن(ع) و محرومیت دیگر معصومین(ع) از این جایگاه، شاید بتوان انحای برخورد با پدیده پوشش و بدپوششی را از این منظر نیز به دو دسته تقسیم نمود: برخورد حکومتی و برخورد غیر حکومتی. مقصود از برخورد حکومتی برخوردهایی است که از سوی پیامبر اکرم(ص)، حضرت علی(ع) و امام حسن(ع) در زمان حکومتداری ایشان و از شأن حکومتی ایشان ناشی شده است. مقصود از برخورد غیر حکومتی نیز برخوردهایی است که از سوی جملگی معصومین(ع) در زمان محرومیت آنها از حکومت از سوی ایشان صادر شده است. همچنین برخوردهایی که از سوی پیامبر اکرم(ص)، حضرت علی(ع) و امام حسن(ع) در زمان حکومتشان، اما از شأنی غیر از شأن حکومتی آنها صادر شده باشد نیز در زمره انحای برخورد غیرحکومتی قرار دارد.
انواع و گستره ادله مورد استناد برای اثبات نحوه مواجهه معصومین(ع) با پدیده پوشش و بدپوششی
با توجه به تنوع ادله و روایات از جهت دلالت عام و خاص به مسئله، در ذیلِ هر کدام از عناوین فوق، دو سنخ ادله خواهیم داشت:
الف) ادلّه عام: ادلهای که به صورت عام و از طریق اطلاقگیری، تنقیح مناط، تعیین مصداق و... بر مسئله پوشش و بدپوششی قابل تطبیق هستند. به عنوان نمونه روایت نبوی «مَنْ أَصَابَ مِنْ هَذِهِ الْقَاذُورَاتِ شَيْئاً... نُقِمْ عَلَيْهِ حَدَّ اللَّه» (عوالیاللئالی، ج3، ص441) که در جریان اجرای حد (حد به معنای عام آنکه شامل تعزیر نیز میشود) بر یکی از مسلمانان گناهکار صادر شده است، با این پیشفرض که بدپوششی نیز از مصادیق قاذورات است، میتواند به عنوان یکی از ادله عام برخورد تأدیبی- تعزیری پیامبر اکرم(ص) با پدیده بدپوششی به شمار آید.
ب) ادلّه خاص: ادلهای که به صورت خاص و موردی و با صراحت بیانگر نحوی از انحای برخورد معصوم(ع) با پدیده پوشش و بدپوششی است. به عنوان نمونه روایت نبوی میفرماید: «در آخر الزمان، و نزديكى قيامت، كه بدترين زمان هاست نمايان شوند زنانى كه برهنه و عريانند، و خود را براى مردان بيگانه آرايش مى كنند، اينها از دين خارجند و در فتنهها داخلند، به شهوات مايلند، و به سوى لذّتها شتابانند، و حلال شمارندگان محرّماتند، جاودانه در دوزخند!!» (من لايحضره الفقيه، ج3، ص390) یکی از ادله خاص است که به صورت مستقیم و صراحتاً بیانگر برخورد تهدیدی- تقبیحی پیامبر اکرم(ص) با پدیده بدپوششی میباشد.
گفتنی است، گستره و دائره ادله مورد استناد تحقیق حاضر نیز سیره و روایات پیامبر اکرم(ص)، حضرت زهرا(س) و ائمه دوازدهگانه امامیه(ع) میباشد. نیز لازم به ذکر است که در مقام ارائه ادله، ادله عام و خاص به صورت یکجا و تحت یک عنوان ارائه خواهد شد و تمییز ادله عام از خاص، با توجه به محتوای آنها به راحتی امکانپذیر میباشد.
دلائل کمبود نص در رابطه با برخورد معصومین با بدپوششی
برخی از مخالفینِ برخورد با پدیده پوشش و بدپوششی، با این ادعا که در سیره پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) و نیز در اعلامیههای رسمی و حکومتی ایشان امری دال بر برخورد ایشان با این پدیده وجود ندارد، بر عدم مشروعیت چنین کاری پای میفشرند! چنانکه در ادامه این تحقیق اثبات خواهد شد، عدم برخورد معصومین(ع)، خصوصاً پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) با پدیده بدپوششی، ادعایی پوچ و واهی است، چه اینکه در موارد فراوان و متعددی شاهد برخوردهای گونهگونه ایشان با این پدیده شوم هستیم. با این حال کمبود گزارشها و روایات در این زمینه نسبت به زمینههای دیگر، میتواند مستند به چند امر باشد:
یک) زمان نزول حکم حجاب: حکم وجوب حجاب در سال پنجم هجری و بنا بر برخی روایات و گزارشها در سال هشتم هجری تشریع گردیده است. (ن.ک. قاموس قرآن، ج8، ص302؛ المیزان، ج20، ص376ـ377؛ البرهان، ج1، ص251؛ التمهید، ج1، ص106ـ10) بر این اساس تا حدود ۱8 سال بعد از بعثت پیامبر اکرم(ص) حجاب کامل میان مسلمانان واجب نبود. این امر خود یکی از مهمترین دلائل کمبود گزارش در برخورد پیامبر اکرم(ص) با این پدیده است. وقتی هنوز حکم حجاب نازل نشده، برخورد با بدپوششی چه معنایی خواهد داشت؟
دو) فقدان مصداق: در سالهای اولیه نزول آیات حجاب و ابلاغ حکم وجوب آن از سوی پیامبر اکرم(ص) تمامی زنان ساکن در مدینه و دیگر سرزمینهای اسلامی چنان به این حکم الهی مقید و ملتزم گشتند که دیگر نیازی به برخورد و الزام عمومی و حکومتی از سوی پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) نبود؛ گرچه در مواردی حتی شاهد این مهم نیز هستیم. شاید این سخن در ابتدا امری عجیب و بعید به نظر برسد، اما مروری بر گزارشهای روایی و تاریخی از وضعیت حجاب در جامعه صدر اسلام، پس از نزول آیات و حکم حجاب، صحت این ادعا را روشن مینماید. برای نمونه به مواردی چند از این گزارشها اشارتی میرود:
1- گزارشهای عایشه: در وصف وضعیت حجاب پس از نزول آیه و حکم حجاب از عایشه نقل شده است که: عن عائشه زوج النبى انّها قالت یرحم الله النساء المهاجرات الاول لما انزل الله «وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَ عَلى جُيُوبِهِنَ» شققن اکثف مروطهن فاختمرن به؛ رحمت خدا بر زنان مهاجر پیشگام باد که هنگامى که خداوند فرمان حجاب را نازل فرمود، ضخیمترین پوششهاى پشمین خود را برش داده و با آن سر و گردن خود را پوشاندند. (طبری، جامعالبیان، ج9، ص306)
در گزارش دیگرى آمده است که نزد عایشه از برترى زنان قریش سخن به میان آمد. او گفت زنان قریش صاحبان فضیلتاند، اما به خدا قسم من در پاىبندى به کتاب خدا و ایمان به قرآن کسى را برتر از زنان انصار ندیدم. وقتى آیه «وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَ عَلى جُيُوبِهِنَ» نازل شد و مردان این آیه را در خانهها بر زنان خود خواندند، بعد از آن هر یک از آن زنان با لباس خود، سر و کنارههاى صورتش را مىپوشاند. آنان وقتى صبح پشت سر رسولخدا به نماز ایستادند سر و گردن خود را پوشانده بودند، به گونهاى که خیال مىکردى بر سر آنها کلاغ نشسته است. (سیوطی، الدرالمنثور، ج5، ص42)
2- گزارش امسلمه: سیوطى به سند خود از امسلمه نقل مىکند که: لما نزلت هذه الآیة «يُدْنِينَ عَلَيْهِنَ مِنْ جَلَابِيبِهِنَ» خرج نساء الأنصار کان على رؤسهنّ الغربان من أکسیة سود یلبسنها؛ بعد از نزول آیه «یُدْنِينَ عَلَيْهِنَ مِنْ جَلَابِيبِهِنَ» زنان انصار از منازلشان با پوششهاى مشکى خارج مىشدند به گونهاى که به نظر مىرسید بر سر ایشان کلاغى نشسته است. (همان، ج5، ص221) به گفته سیوطى این گزارش ذیل آیه «وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَ عَلى جُيُوبِهِنَ» از سوره نور نیز در جوامع روایى متعددى نقل شده است: أخرج البخارى وأبوداود والنسائى وابن جریر ابن المنذر وابن أبى حاتم وابن مردویه والبیهقى فى سننه عن عائشة قالت: رحم الله نساء المهاجرات الُاوَل لما أنزل الله وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَ عَلى جُيُوبِهِنَأخذ النساء ازرهن فشققنها من قبل الحواشى فاختمرن بها (همان، ج 5، ص42)
3- منع کنیزان از رعایت حجاب: مؤید دیگری برای این ادعا، (فراگیر بودن رعایت حجاب در صدر اسلام) منع کنیزکان از رعایت حجاب، به عنوان نشانهای برای تمییز بین زنان آزاده و کنیز است. توضیح اینکه در برخی روایات منقول است که کنیزان مسلمان سر خود را نمیپوشاندند و در دوره خلفاء مانع حجاب کنیزکان میشدند: «أَبِیخَالِدٍ الْقَمَّاطِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَاعَبْدِاللهِ(ع) عَنِ الْأَمَةِ أَتُقَنِّعُ رَأْسَهَا قَالَ إِنْ شَاءَتْ فَعَلَتْ وَ إِنْ شَاءَتْ لَمْ تَفْعَلْ سَمِعْتُ أَبِی یَقُولُ کنَّ یُضْرَبْنَ فَیُقَالُ لَهُنَّ لَا تَشَبَّهْنَ بِالْحَرَائِر» (وسائلالشیعه، ج4، ص412) اگر این سنخ روایات درست باشد، بیانگر این مطلب است که بیحجابی در صدر اسلام نبوده؛ زیرا عدم پوشش، نشانه کنیز بودن قلمداد میشد و زنان آزاد به خاطر اینکه به کنیزان مشابه نشوند سر خود را میپوشاندند.1
بحث حجاب و پوشش مناسب و فلسفه وجودی آن برای زنان مؤمنه تا آنجا پیش میرود که حتی کنیزانی که از صاحبان خود دارای فرزند میشوند (امولد) نیز به سبب وضعیت جدید خود، ملزم به رعایت حجاب و پوشش میشوند، چنانکه این مهم در روایتی از امام رضا(ع) مورد تأیید قرار گرفته است: «أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا(ع) عَنْ أُمَّهَاتِ الْأَوْلَادِ لَهَا أَنْ تَكْشِفَ رَأْسَهَا بَيْنَ يَدَيِ الرِّجَالِ قَالَ تَقَنَّعُ» (وسائل الشیعه، ج20، ص207) این روایت نیز بیانگر اهتمام ویژه معصومین(ع) به مقوله پوشش و حجاب در جامعه اسلامی است.
4- کیفیت حجاب حضرت زهرا(س): کیفیت حجاب حضرت زهرا(س) در زمان حیاتشان نیز یکی از نشانههای وضعیت حجاب در آن زمان میباشد. برای نمونه به چند گزارش از وضعیت حجاب آن حضرت اشارتی میرود:
الف) در گزارشهای خروج آن بانو از خانه و حضور در مسجد در جریان فدک میخوانیم: هنگامي كه به فاطمه(س) ثابت شد كه ابوبكر فدك را از او به زور گرفته و تحويل نميدهد، آن بانوي عزيز، مقنعه و روسرياش را بر سر محكم بست و با عدهاي از زنان متدين و نزديكان خويش كه او را در ميان گرفته بودند به سوي مسجد رسولالله حركت كرد، در حاليكه با لباسهاي طولاني راه ميرفت كه حتي روي پاهاي او پوشيده بود و بدنش پيدا نميشد و چنان راه ميرفت كه گويا پيامبر اكرم(ص) در حركت است وارد مسجد شد. جمعيت مهاجر و انصار آنجا را پر كرده بودند و براي دختر پيامبر(ص) جايگاهی درست كرده بودند، كه مردها او را نمیديدند.» (بحارالانوار، ج43، ص192)
در گزارش دیگری وضعیت پوشش حضرت در آن واقعه اینگونه گزارش شده است: مقنعه را بر سر بست و جلباب و چادر را به گونهای که تمام بدن آن حضرت را میپوشاند، به تن کرد.» (همان، ج29، ص220)
ب) گزارش خروج آن حضرت از خانه جهت حضور در خانه پدرش بدین قرار است: «فَتَجَلَّلَتْ بِجَلَالِهَا وَ تَبَرْقَعَتْ بِبُرْقُعِهَا وَ أَرَادَتِ النَّبِيَ(ص)؛ چادرش را سر نمود، و روبندش را انداخت و به طرف منزل پیغمبر(ص) حرکت نمود.» (همان، ج43، ص147)
ج) هنگام وصیت به فضه خادمه برای تهیه تابوت فرمود: من دوست ندارم کاری را که با جنازه زنان میکنند، و پارچهای بر روی آن میاندازند که برآمدگیهای بدنش را نامحرمانان میبینند.» لذا حضرت دستور داد برای جنازه او تابوتی ساخته و بدن او را داخل تابوت بگذارند، بهگونهای که کسی او را نبیند.» (وسائلالشیعه، ج3، ص221)
سه) دلیل کمبود نص در سیره دیگر معصومین(ع): کمبود نص و روایت درباره مواجهه رسمی و حکومتی با پدیده بدپوششی در سیره نبوی و علوی، اولاً مستند به تأخیر در تنزیل حکم وجوب حجاب است و ثانیاً فرآیند تدریجی نزول و اجرای احکام مانع از برخورد سخت و چکشی در این زمینه و موارد مشابه آن بوده است. ثالثاً چنانکه گذشت این پدیده در آن زمان مصادیق چندانی نداشت. رابعاً چنانکه خواهد آمد در موارد متعددی شاهد برخوردهای رسمی از سوی پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) با این پدیده هستیم.
کمبود نص در این زمینه از سوی دیگر ائمه(ع) نیز بدین دلیل بوده است ایشان در زمان بنی امیه و بنی عباس حکومت و قدرتی در دست نداشتند تا دستور حکومتی برای جلوگیری از بدحجابی و بدپوششی صادر نمایند، به همین دلیل صرفاً به برخورد فرهنگی و ارشادی بسنده میکردند.
5) نمونههایی از برخوردهای رسمی و حکومتی پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) با پدیده بدپوششی
در سیره نبوی و علوی به موارد متعددی برخورد میکنیم که در اعلامیهها و بیانات رسمی و حکومتی، پدیده بدپوششی مورد تقبیح و مذمت قرار گرفته و در مواردی از عمّال حکومتی خواسته شده که با این امر مقابله نمایند. در ذیل به چند مورد اشارتی میرود:
1) پیامبر اکرم(ص) هنگامی که عمرو بن حزم را به عنوان والی نجران در یمن منصوب کرد، شرح وظایفی برای او نگاشت. حضرت در بخشی از این آئیننامه کاری، او را مسئول پاکدامنی و حجاب مردم میداند و از او میخواهد به اقدامات عملی در این زمینه همت گمارد: «عهد من محمد النبى رسولالله(ص) لعمرو بن حزم حين بعثه الى اليمن، أمره بتقوى الله فى أمره كلّه... و ينهى الناس أن يصلّى أحد فى ثوب واحد صغير، الا أن يكون ثوبا يثنى طرفيه على عاتقيه، و ينهى الناس أن يحتبى أحد فى ثوب واحد يفضى بفرجه الى السماء. و ينهى أن يعقص أحد شعر رأسه فى قفاه؛ اينكه مردم را از نماز خواندن در يك لباس كوچك نهى كند مگر اينكه پوششى باشد كه بتواند دو طرف آن را به دو شانه خود گره بزند. و مردم را از اينكه لباس كوچكى بپوشند كه عورتشان آشكار شود بازدارد و از اينكه كسى موهايش را پشت سرش انباشته كند، نهى كند» (میانجی، مکاتیبالرسول، ج2، ص528). این فرمایش که در واقع وظائف حکومت را نیز بازگو میکند، با صراحت، گسترش حجاب و عفاف و برخورد با پدیده بدپوششی را از کارویژههای حکومت میداند.
2) از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده است که پیامبر اکرم(ص) از توقف زنان در مسیر رفت و آمد و اینکه زنان هنگام بیرون آمدن از خانه لباس شهرت بپوشند، نهی میکرد. همچنین زنان را از آنچه سبب ایجاد زینت در صدایشان (ناز و کرشمه) میشود و نیز از بلند کردن صدایشان در غیر ضرورت نهی فرموده است: همانا رسول خدا(ص) نهی میفرمود از اینکه زن از وسط خیابان و یا کوچه راه برود، و میفرمود: زنان سهمی در وسط جادّه ندارند، و همچنین او نهی میکرد از اینکه زن هنگام خارج شدن از منزل، لباسی بپوشد که مشهور و انگشت نما باشد، و یا خود را تزیین به زیور آلاتی نماید که موقع راه رفتن سر و صدای آنها شنیده شود (و باعث جلب توجّه مردان نامحرم گردد)، و همانا او لعنت میکرد زنانی را که خود را (از لحاظ پوشش و رفتار) شبیه مردان میکنند و یا مردانی را که خود را شبیه زنان مینمایند، و همچنین نهی میکرد از اینکه زنان بدون ضرورت در میان نامحرمان حرف بزنند، و یا در غیر خانههای خودشان شب را بخوابند، و همچنین نهی میکرد از اینکه مردان نامحرم بر آنان سلام کنند.
(مستدرکالوسائل، ج14، ص280) این روایت پیرامون حضور زنان در اجتماع از جهت پوشش و شیوه گفتوگوی اجتماعی آنان وارد شده است. بنابراین از روایت میتوان این مطلب را برداشت نمود که، حکومت و دستگاههای حکومتی میتوانند در صورت عدم رعایت پوشش در محافل اجتماعی توسط زنان با ایشان برخورد نموده و مانع از حضور زنان بد حجاب در جامعه شود.
3) نقل شده است: هنگامی که رسولخدا(ص) نماز جماعت را تمام میکرد، هنگام خارج شدن از مسجد، قدری درنگ میکرد تا زنان خارج شوند: «حمزة بن أبي اُسيد الأنصاري عن أب أنَّه سَمِعَ رَسولَالله(ص) يَقولُ وهُوَ خارِجٌ مِنَ المَسجِدِ، فَاختَلَطَ الرِّجالُ مَعَ النِّساءِ فِي الطَّريقِ، فَقالَ رَسولُاللهِ(ص) لِلنِّساءِ: اِستَأخِرنَ؛ فَإِنَّهُ لَيسَ لَكُنَّ أن تَحقُقنَ الطَّريقَ، عَلَيكُنَّ بِحافّاتِ الطَّريقِ» (سننابیداود، ج7، ص543) همچنین آن حضرت به زنان دستور داده بود هنگامی که زنان در مسجد حضور مییابند، عطر و بوی خوش بکار نبرند: «إذا شَهِدَتْ اِحداکُنَّ الْمَسْجِدَ فلا تَمَسَّ طیّبا» (ابنابیالحدید، شرح نهجالبلاغه، ج19، ص347) حضور زنان در مسجد تابع حضور آنان در اجتماع است. بنابراین پیامبر در این روایت به نوعی در مقام بیان کیفیت حضور زنان در اجتماعات و مواردی که باید از جانب آنها رعایت شود، میباشد.
4) در حدیت دیگری آمده است که رسول خدا به دختر گرامی خود دستور داد از اضافه ملحفه، سرش را بپوشاند: در این روایت کیفیت پوشش توسط پیامبر خطاب به دختر گرامیشان بیان شده است. با تنقیح مناط میتوان این روایت را علتی بر لزوم پوشاندن سر، توسط زنان در حضورهای اجتماعی و در برابر نامحرمان دانست. بنابراین حکومت میتواند در راستای برنامهریزی جهت پوشش زنان از اینگونه روایات به عنوان راهبرد استفاده نماید. چنانچه در روایات دیگری که در ذیل بدانها اشاره خواهد شد، نیز به بحث کیفیت ظاهر شدن زنان در محیطهای اجتماعی پرداخته شده است و هر کدام از این روایات میتواند مبنایی برای ایجاد قوانینی در مورد مسئله پوشش و حجاب و یا مقابله حکومت با پدیده بدپوششی قرار بگیرد.(مستدرک الوسائل، ج8، ص 368)
5) امام صادق(ع) به نقل از رسولخدا(ص) میفرماید: زنان نباید در جامعه از وسط جاده و یا خیابان و یا کوچه عبور کنند و راه بروند، و بلکه باید همیشه از دو طرف آن، یعنی از کنارههای آن راه روند: «هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِيعَبْدِاللَّهِ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُاللَّهِ(ص) لَيْسَ لِلنِّسَاءِ مِنْ سَرَاةِ الطَّرِيقِ وَ لَكِنْ جَنْبَيْهِ يَعْنِي وَسَطَهُ» (کلینی، الکافی، ج5، ص519) این روایت صراحتاً جنبه اجتماعی و حکومتی داشته و در آن به کیفیت حضور زنان در خیابان اشاره شده است. این روایت از یک سو اشاره میکند، رفت و آمد زنان در معابر عمومی موجب جلب توجه مردان نامحرم میشود و شاید منجر به اعمال نامطلوب و منفی شود و از سوی دیگر نباید مانع از رفت و آمد زنان شد و آنان را در خانه حبس نمود. پس اگر به هنگام رفت و آمد از کنار کوچه و خیابان عبور کنند تا کمتر مورد توجه واقع شوند؛ مناسبتر است. بر این اساس، اگر زنی بدون حجاب یا با حجاب نامناسب شرعی بخواهد در انظار عمومی رفت و آمد نماید؛ به شدت مورد نهی واقع میشود. زیرا در چنین حالتی جلب توجه بیشتری پیش میآید. از اینرو، بیحجابی زنان در حکومت اسلامی مورد نهی موکَّد است.
6) امام صادق(ع) میفرمایند: از جمله پیمانهایی که رسولخدا(ص) از زنان امت خود گرفته است این است که چادرهای خود را در بین ساق پا و پشت خود جمع نکنند (و بر بدن نچسبانند)، و با مردان نامحرم در محل خلوتی ننشینند: «مِسْمَعٍ أَبِي سَيَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ ع قَالَ: فِيمَا أَخَذَ رَسُولُاللَّهِ(ص) مِنَ الْبَيْعَةً عَلَى النِّسَاءِ أَنْ لَا يَحْتَبِينَ وَ لَا يَقْعُدْنَ مَعَ الرِّجَالِ فِي الْخَلَاءِ» (الکافی، ج5، ص519). قرار گرفتن چنین مفاد و الزاماتی در یک پدیده سیاسی و اجتماعی (بیعت) بیانگر الزام از جایگاه حقوقی و حکومتی است.
7) امام صادق(ع) به نقل از امیرالمؤمنین(ع) کیفیت حضور زنان در یکی از مکانهای عمومی یعنی بازار را تعیین میفرماید، که این حکم را میتوان با تنقیح مناط در دیگر مکانهای عمومی نیز جاری ساخت: «عَنْ أَبِيعَبْدِ اللهِ(ع) قَالَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) يَا أَهْلَ الْعِرَاقِ نُبِّئْتُ أَنَّ نِسَاءَكُمْ يُدَافِعْنَ الرِّجَالَ فِي الطَّرِيقِ أَ مَا تَسْتَحْيُونَ (کلینی، الکافی، ج5، ص537). و در حدیث دیگری از حضرت نقل است که: «أَنَّ أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ(ع) قَالَ: أَ مَا تَسْتَحْيُونَ وَ لَا تَغَارُونَ نِسَاءَكُمْ يَخْرُجْنَ إِلَى الْأَسْوَاقِ وَ يُزَاحِمْنَ الْعُلُوج»؛ آیا شرم نمیکنید و به غیرت نمیآیید، که زنان شما راهی بازارها و مغازهها میشوند و با افراد بیدین برخورد میکنند (همان، ج5، ص537) سیاق خطاب حضرت نشان میدهد که از جایگاه حکومت، چنین سرزنشی را متوجه سهلانگاری عراقیان کرده است و نه امر به معروف و نهی از منکر شخصی. خطاب کلی به عراقیان و گزارش دادن به حضرت گویای این نکته است. وقتی حضرت در حالی که حاکم است، آن هم با این لحن، خطابی را متوجه جامعه میکند، اصل این است که از موضع حاکمیت است و نه صرف بیان حکم شرعی یا وظیفه شخصی امر به معروف و نهی از منکر، همانند هر فرد دیگر. دیگر اینکه مقصود روایت این نیست که چرا زنان اهل عراق به رفت و آمد در خیابان و بازار مبادرت میکنند؛ بلکه مقصود سرزنش اهل عراق از نحوه رفت و آمد زنان است. به قرینه سخن رسولالله(ص) که پیشتر نقل شد، حضرت علی(ع) زنان اهل عراق را امر کردند به هنگام رفت و آمد باید از کنار راه عبور کنند تا برخوردی با مردان پیش نیاید، اگر غیر این اتفاق افتد؛ نشانه بیشرمی و بیغیرتی اهل آن شهر است. مطابق این روایت نیز بیحجاب بودن زنان در معابر عمومی به طریق اُولی مورد عتاب و نهی حاکم اسلامی قرار میگیرد.
8- از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: مردی زن صفت را پیش پیامبر(ص) آوردند که دست و پای خود را حنا گذاشته بود. حضرت پرسید: چرا چنین کرده است؟ گفتند: ای رسول خدا! خود را شبیه زنان میسازد. پیامبر دستور تبعید او را به منطقهای در مدینه به نام (نقیع) صادر کرد» (سننابیداود، ج7، ص288).
______________________
- گفتنی است صاحب جواهر صدور این نوع روایات از ائمه معصوم(ع) را ناشی از تقیه و همصدائی با اهل سنت میداند (نجفی، جواهرالکلام، ج8، ص 225-224).