کسی باغ یا خانه یا مغازهای را غصب کند. گناه به اندازهای بزرگ است که امام صادق(ع) از قول پدر بزرگوار و اجدادشان و آنان از پیامبر اکرم(ص) نقل میکنند که اگر کسی حتی یک وجب از زمین دیگری را غصب کند، در قیامت آنچه غصب شده، طوقی از آتش میشود و به گردن غاصب میافتد و با این رسوایی او را به صف محشر میآورند و با همان حالت، در پیشگاه حق تعالی حاضر میگردد، مگر اینکه توبه کند و برگردد.۱ معلوم است که اگر بدون توبه و بدون جبران غصب از دنیا برود، برای این کار زشتش او را به جهنم میبرند. هنگام محاسبه اعمال نیز هرچه اعمال خوب دارد، میگیرند و به کسی میدهند که مالش غصب شده است.۲ از این دست روایات، در کتابهای روایی فراوان یافت میشود. باید توجه شود که احتمالش هم انسان را میکشد و اگر کسی یکدرصد هم احتمال بدهد که چنین و چنان باشد، باید دیوانه باشد تا غصب کند، وگرنه احتمال یکدر صد هم عقل میگوید باید از غصب پرهیز کرد.
از نظر آثار وضعی هم در روایات فراوانی میخوانیم اگر کسی چیزی را غصب کرده باشد، برکت ندارد؛ مثلاً اگر زمین را غصب کرده و در آن خانه ساخته، میفرماید این خانه برکت ندارد. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «یک سنگ غصبی در خانه، ضامن ویرانی آن است.»۳ در این خانه، همیشه اختلاف است، در این خانه همیشه غم و غصه و اضطراب خاطر و نگرانی است. از همه اینها گذشته، این خانه پیش خدا پاک نیست، لذا ملائکه رحمت در آن رفت و آمد ندارند و خواه ناخواه شیاطین آمد و شد میکنند و در این خانه گناهان بزرگ انجام میشود.
همه مراجع تقلید نوشتهاند اگر کسی زمینی یا خانهای را غصب کند، ولو کم هم باشد، مثلاً یک هشتم آن از خانم است و به آن او نداده و غصبش کرده، اگر در این خانه نماز بخواند، نمازش باطل است و اگر روزه بگیرد،روزهاش اشکال دارد و اگر عبادت به جا بیاورد، عبادتش اشکال دارد؛ در این خانه بچه پیدا شود، وضع روحی آن بچه خراب است و رستگار شدنش مشکل است، و بالاخره زندگی کردن در این خانه حرام است: بخوابد، بنشیند، بخورد، حرام است؛ اگر هم عبادت کند، عبادتش صحیح نیست!
انواع غصب
یک نوع از غصب، آن است که زمین یا باغ یا خانه و نظایر آن غصب شود. مثل اینکه در زمین غصبی خانه ساخته شود، یا زمین باغی غصبی است و در آن درخت بکارند، یا افرادی ملک دیگران را تصرف کنند و صاحب ملک را از آن خارج سازند و خودشان در آن سکونت کنند.
نوع دیگر غصب آن است که عین ملک یا زمین را غصب نکرده، بلکه پولش غصبی است و از پول حرام خانه یا باغ یا مغازه خریده است. زندگی کردن یا تجارت در چنین ملکی نیز مثل این است که خود زمین را غصب کرده باشد و گناه بزرگی است. عبادت در آن ملک باطل و حرام است و برکت هم ندارد؛ مثل اینکه آدم رباخور و رشوهگیر و آدمی که اهل اجحاف در معامله است یا کسی که خمس مالش را نداده، با پول حاصل از این گناهان خانه بسازد؛ زندگی در این خانه حرام است و عبادات غاصب در آن باطل است.
همچنین گاهی خانه با پول حلال خریداری یا ساخته شده، اما فرشها و ظروف و اثاثیه خانه، غصبی است. در این صورت نیز زندگی و عبادت در این خانه اشکال دارد، بچهدار شدن و تربیت فرزند در این خانه، با مشکل مواجه میگردد.
غصب در ارث
نوع دیگر غصب، معمولاً در املاک موروثی اتفاق میافتد؛ مثلاً خانهای، سهم همه ورثه است، اما بعضی از آنها سهم سایر ورثه را نمیدهند. نظیر اینکه سهم همسر متوفی را که یک هشتم است، به وی ندهند. اگر آن خانم راضی به زندگی کردن آنها در این خانه نباشد، غصب است و عبادت کردن و زندگی کردن در آن صحیح نیست و همین یک هشتم، در روز قیامت طوقی از آتش میشود و به گردن غاصب میاندازند و او باید اعمال خوبش را به آن خانم بدهد تا راضی شود.
متأسفانه در موضوع ارث، غصب و حقالناس زیاد دیده میشود؛ مثلاً برادر حق خواهرش را نمیدهد. خواهرش هم مظلوم است و نمیتواند کاری کند یا آبرودار است و نمیخواهد آبروی پدر و مادر و برادرش ریخته شود و ساکت میماند، اما راضی نیست. ولو یک دانگ هم از این خواهر باشد، زندگی کردن، عبادت، خورد و خوراک، استراحت و خواب، و تربیت اولاد در این خانه اشکال دارد و این خانه مبارک نیست.
گاهی بعضی افراد در مقابل قانون ارث قد علم میکنند و مثلاً یکی یا بعضی از فرزندان را از ارث محروم میکنند که گناه بسیار بزرگی است. خداوند متعال برای ارث قانون وضع کرده و فرموده است که باید بین فرزندان، دختروار و پسروار تقسیم شود؛ اما بعضی، یک دختر یا همه دخترها یا یک پسر یا همه پسرها را محروم میکنند و در مقابل قانون قرآن قد عَلم میکنند. معلوم است که گناه بزرگی است. البته وصیت تا ثُلث اموال قبول است؛ اما محروم کردن از ارث گناه خیلی بزرگی است. در پی این کار غلط، معمولاً بین ورثه اختلاف پیدا میشود و هرچه این اختلاف ادامه پیدا کند، برای ورثه گناه دارد و به همان اندازه برای آن پدر یا مادر نیز گناه ثبت میشود که اینطور وصیت غلط کرده است. مسلماً خداوند خیلی بهتر از ما میداند، حال ما بخواهیم در مقابل حکم قرآن قد علم کنیم و بگوییم پسر و دختر مساوی ارث ببرند یا دختر اصلاً نبرد!
اشراف بر خانه دیگران
نوع دیگر از غصب، إشراف به خانه دیگران است که سالهاست به مصیبت بزرگی بدل شده است. متأسفانه شهرداریها اجازه انبوهسازی و ساخت خانههای چندین طبقه را در محلهها و در میان خانهها میدهند و محله را از بین میبرند. شهرداری نباید اجازه دهد. انبوهسازی که خانههای مردم را از بین میبرد و نور و آفتاب آنها را میگیرد، غصب و حرام است. ساکنان محله میخواهند از نور خورشید و هوا استفاده کنند، اما یک ساختمان بلند در میان خانهها میسازند و آفتاب همه محله را از بین میبرند و به دیگر خانهها اشراف پیدا میشود. درون خانهها هم از بیرون دیده میشود که باعث ناامنی است. این هم غصب است. برای سازنده حرام است و برای کسی که اجازه میدهد، حرام است. حق نداریم اشراف به خانه مردم پیدا کنیم. حق نداریم در زمین نامناسب، انبوه سازی کنیم و امنیت خانهها را بگیریم.
دنیا ارزش اینگونه اذیتها را ندارد و این ظلمها دنیای انسان را نیز تباه میسازد. قرآن میفرماید: ظلم به دیگران، حتماً دست و پاگیر خود ظالم میشود: «یا ایها الناس إنما بغیُکُم على أنفُسکُم: اى مردم، سرکشى شما فقط به زیان خود شماست.» (یونس، ۲۳) بر این اساس، گاهی فرد ورشکسته و بدبخت میشود، گاهی آبرویش میرود، گاهی پسر و دخترش لاابالی و نااهل میشوند؛ و بالاخره اینگونه مالها برکت ندارد، طوقی از آتش میشود و در روز قیامت به گردنش میاندازند و با آنچه به وسیله آن ظلم کرده، به صف محشر میآید. غصب فقط تصرف زمین و خانه نیست، بلکه گاهی آفتاب و سایه مردم و مهمتر، امنیت مردم هم غصب میشود که روایات مربوط به غصب و اثر وضعی که مال غصبی دارد، برای این نوع از غصب نیز جاری است.
غصب آرامش
نوع بعدی، غصب آرامش با ایجاد مزاحمت و صداهای بلند است. نظیر اینکه برخی در خانه سر و صدا راه میاندازند و مزاحم همسایهها میشوند. در بین عوام مشهور است که: «چهاردیواری، اختیاری!» این جمله شرعی نیست. تو مگر میتوانی بگویی چهاردیواری اختیاری است؟ عروسی دارد و بلندگو میگذارد و صدایش محله را میگیرد، این حرام است. همچنین اگر جلسه عزاداری و روضه با آن همه ثوابی که دارد، برگزار کند، حق ندارد بلندگو بگذارد تا صدای آن در خانههای دیگران برود. حتی راجع به مسجد نیز همین است، تنها صوتی که باید از مسجد خارج شود و صدایش را همه بشنوند، بانگ اذان نماز است؛ اما روضهخواندن در مساجد و خانهها با صدای بلند، باید بدون مزاحمت باشد. مجلس روضه ثواب دارد، اما اگر مزاحم مردم باشد، ثواب ندارد. چه صدای موسیقی شهوتانگیز که افراد لاابالی پخش میکنند، چه صدای مراسم عزاداری که افراد مقدس برگزار میکنند، ایجاد مزاحمت است و هر دو غصب است و گناه دارد. مگر ما میتوانیم مزاحم دیگران شویم و بگوییم چهاردیواری، اختیاری است؟
مثلاً در مسجد، آقا میخواهد اظهار تقدس کند، بلند بلند نماز میخواند. همین که مزاحم اطرافیان میشود، غصب و حرام است؛ لذا به ما گفتهاند حتی «اللهاکبر» اول نماز را نیز لازم نیست بلند بگویید. پس اگر کسی بخواهد تشهد را بلند بخواند و مزاحم دیگران گردد، نمیشود. هر کاری که امنیت اجتماعی را از بین ببرد، غصب است، ولو روضه یا عزاداری باشد با آنهمه ثوابها. اگر مزاحمت برای همسایهها باشد، نمیشود.
به طور کلی گناه ضربهزدن به امنیت اجتماعی است و قرآن میفرماید: «إن الذین یُحبّون أن تشیع الفاحشه فی الذین آمنوا لهُم عذابٌ الیمٌ فی الدنیا و الآخره: کسانى که دوست دارند زشتکارى در میان اهل ایمان رواج پیدا کند، برایشان در دنیا و آخرت عذابى پر درد خواهد بود.» (نور، ۱۹) بدحجاب و بیحجاب هم در این دنیا و هم در آخرت عذاب میبیند. خیال نکن عذابش کم است، عذاب الیم است. ناگهان سوءظنی برای شوهر پیش میآید و این زن، بدبخت و بیچاره میشود و آبرویش میرود. بیبند و باری او، عذاب دردناک در دنیا و عذاب دردناک در آخرت میشود. شیوع بیبندوباری، غصب امنیت اجتماعی است و این از غصب هر باغ و خانهای بالاتر است. مسلماً کسانی که فساد اخلاقی ایجاد میکنند، عاقبت بهخیر نخواهند شد.
پینوشتها:
1- وسائلالشیعه، ج۲۵، ص 386.
2- الکافی، ج۸، ص۱۰۶.
3- نهجالبلاغه، ص۵۱۰.
شنبه ۹ تیر ۱۳۹۷
روزنامه اطلاعات