دانستني هاي حقوقي؛
مطمئناً در دنياي پرتلاطم امروزي، يکي از موضوعاتي که مي تواند جوامع بشري را از اختلافات شخصي و جمعي در امان بدارد، «آشنايي با حقوق متقابل افراد با يکديگر و قانون» است که مهمترين اثر اين آشنايي و آگاهي را مي توان در پيشگيري از وقوع بسياري از مشکلات حقوقي دانست؛ بنابراين، امروز تلاش داريم تا موضوع «فسخ قرارداد» را بررسي کنيم.
اثر فسخ، انحلال و از بين رفتن قرارداد است. بايد توجه داشت که اثر فسخ ناظر به آينده است؛ يعني تعهدات آينده (بعد از فسخ) را از بين ميبرد؛ اما تعهدات قبلي معتبر باقي ميمانند. به عنوان مثال اگر شما خانهاي خريدهايد و بعد از سه ماه، قرارداد شما به دليلي فسخ شد؛ آن خانه ديگر متعلق به شما نيست و بايد آن را پس بدهيد، اما استفادهي شما از آن خانه ظرف اين سه ماه کاملاً قانوني و درست بوده است.
پيش از اينکه به طور اختصاصي به فسخ قرارداد و آثار آن بپردازيم بايد با دو مفهوم حقوقي آشنا شويم: عقود لازم و عقود جايز.
عقود لازم
«قراردادهاي لازم» قراردادهايي هستند که هيچکدام از متعهدين حق برهم زدن آنها را ندارند (مگر در موارد معدود و مشخصشده در قانون). در اين قراردادها تا زماني که سبب قانوني به وجود نيامده باشد، قرارداد پابرجاست و طرفين بايد به تعهدات خود عمل کنند و نميتوانند به هيچ بهانهاي از انجام قرارداد سرباز زنند. از نمونههاي اين قراردادها ميتوان به قرارداد اجاره، نکاح و خريدوفروش اشاره کرد.
عقود جايز
«عقود جايز» قراردادهايي هستند که در آنها، هر کدام از طرفين ميتوانند هر زمان که بخواهند بدون اينکه به دليل يا هرگونه تشريفات خاصي نياز داشته باشند، آن را برهم بزنند.
از نمونههاي مهم عقد جايز، قرارداد وکالت است. وقتي شما به کسي براي انجام کاري وکالت ميدهيد، ميتوانيد هر موقع که خواستيد او را عزل کنيد. وکيل هم هر موقع که خواست ميتواند از وکالت استعفا بدهد و به اين ترتيب، بدون هيچ دشواري خاصي رابطهي قراردادي شما تمام ميشود.
البته بايد توجه کنيد که منظور از عقد جايز اين نيست که طرفين هر موقع خواستند به تعهداتشان عمل کنند، بلکه تا زماني که رابطهي قراردادي پابرجاست، طرفين ملزم به انجام وظايف خود مطابق با قرارداد هستند، اما هر زماني که خواستند ميتوانند قرارداد را خاتمه دهند.
لازم به ذکر است که غالب قراردادها لازم هستند و تنها موارد معدودي از قراردادهاي جايز داريم.
فسخ قرارداد
حال که با عقود لازم و جايز آشنا شديم، ميتوانيم از فسخ قرارداد صحبت کنيم. فسخ قرارداد يکي از راههاي ارادي انحلال و خاتمهي قرارداد است: يعني طرفين يا يکي از آنها اين حق را دارند که در مورد بقا يا از بين رفتن قرارداد تصميم بگيرند.
گفتيم که در عقود جايز اين حق و اختيار هميشه وجود دارد و هر کدام از طرفين ميتواند هر زمان که اراده کرد، به هر دليلي قرارداد را فسخ نمايد؛ اما در عقود لازم اينطور نيست و براي برهم زدن و به اصطلاح فسخ قرارداد به سبب قانوني نياز است و طرفين جز در موارد استثنايي و مشخصي که در قانون ذکر شده است، نميتوانند قرارداد را فسخ کنند.
در اصطلاح حقوقي به حق فسخ قرارداد «خِيار» يا «خيار فسخ» گفته ميشود. واژهي خيار به معني اختيار است و منظور از آن اختياري است که فرد در فسخ معامله دارد. در واقع خيار، حقي است که قانون در مواردي به يکي از طرفين عقد يا هر دوي آنها ميدهد تا قراردادي را که منعقد کردهاند، بر هم بزنند. اين حق، نياز به توافق و تراضي طرفين ندارد. به عنوان مثال اگر فردي در قراردادي داراي «خيار عيب» باشد (راجع به اين خيار به زودي صحبت ميکنيم)، ميتواند يکطرفه و صرفنظر از رضايت يا عدم رضايت طرف مقابل، قرارداد را فسخ کند؛ به عبارت ديگر، فسخ قرارداد، برخلاف انعقاد قرارداد، تنها به يک اراده احتياج دارد.
نمونههايي از خيارات
فسخ قرارداد به چه معناست و چه احکامي دارد
گفته شد که فسخ قرارداد در عقود لازم، تنها در موارد مشخصي که در قانون بيان شدهاند، ممکن است. در اينجا تلاش ميکنيم تا به بعضي از اين موارد که پرکاربردتر هستند و ممکن است در معاملات خود به آن برخورده باشيد، اشاره کنيم و درخصوص آنها توضيحات مختصري بدهيم.
خيار شرط يا شرط خيار
شما در هر قراردادي که منعقد ميکنيد (به استثناي عقد ضمان، نکاح و وقف) ميتوانيد با طرف مقابل شرط کنيد که ظرف مدت معيني (مثلاً يک هفته) بتوانيد قرارداد را به هم بزنيد. به عنوان مثال شما ميخواهيد ماشيني بخريد؛ در زمان انعقاد قرارداد با فروشنده شرط ميکنيد که يک هفته به شما مهلت دهد تا اگر به هر دليلي از ماشين راضي نبوديد، ماشين را به او بدهيد و پولتان را پس بگيريد. قرارداد بسته شده است و شما مالک اين ماشين هستيد، اما شرط خيار گذاشتهايد و اگر خواستيد ميتوانيد در طول اين يک هفته قرارداد را به هم بزنيد و پول خود را پس بگيريد.
شرط خيار ميتواند مختص به يکي از طرفين قرارداد يا هر دوي آنها يا حتي شخصي ثالث باشد، اما حتماً بايد مدت محدودي داشته باشد.
خيار غَبن
ممکن است در گوشه و کنار نام اين خيار را شنيده باشيد. «غَبن» زماني ايجاد ميشود که در انجام معامله، بين ارزش آنچه که پرداخت يا انجام ميشود و ارزش آنچه که در برابر آن دريافت ميشود، تعادل اقتصادي وجود نداشته باشد و يکي از طرفين متضرر و در اصطلاح «مغبون» شود. به عنوان مثال کسي که خانهاي را که ?? ميليون تومان ارزش دارد به قيمت ?? ميليون تومان خريداري ميکند، از اين معامله مغبون شده و زيان ديده است؛ پس در اينجا حق دارد که معامله را برهم بزند. دقت کنيد که شرط ايجاد خيار غبن اين است که فرد از زيان خودآگاه نباشد. اگر شما بدانيد که ارزش خانهاي که داريد ميخريد ?? ميليون بيشتر نيست و با اين حال ?? ميليون بدهيد و خانه را بخريد، مغبون محسوب نميشويد. اين حق فسخ، حمايتي قانوني براي کساني است که ناخواسته و نادانسته تن به معاملهاي ميدهند و در نتيجهي آن متضرر ميشوند و زياني فاحش ميبينند. به علاوه، هر نوع ضرر و زياني هم موجب ايجاد خيار غبن نيست و زيان بايد «فاحش» باشد؛ يعني به ميزاني نباشد که به راحتي قابل مسامحه است. اين خيار در عقود مُعَوَض و قراردادهايي که افراد براي منافع مادي خود منعقد ميکنند، مانند خريدوفروش و اجاره متصور است و نه در عقود رايگاني مانند هِبِه.
خيار عيب
اگر بعد از انعقاد قرارداد روشن شود که در موضوع قرارداد عيبي وجود داشته است، طرف قرارداد ميتواند مابهالتفاوت مال معيوب يا سالم را بگيرد يا اينکه قرارداد را فسخ نمايد. به اين اختيار «خيار عيب» گفته ميشود. براي اينکه خيار عيب براي کسي به وجود بيايد، دو شرط لازم است:
عيب بايد پنهان باشد: يعني عيب مال موضوع معامله از ديد مشتري پنهان مانده باشد و او به وجود اين عيب آگاه نباشد. به عنوان مثال شما يک لپ تاپ خريدهايد. بعد از خريد، متوجه ميشويد که اين لپتاپ نقصي دارد و درست کار نميکند. اگر شما در زمان خريد از اين عيب باخبر باشيد و مثلاً به دليل وجود اين عيب از فروشنده تخفيف گرفته باشيد، ديگر بعداً حق فسخ قرارداد را نخواهيد داشت.
عيب بايد در زمان انعقاد قرارداد موجود باشد: اين شرط به اين معني است که قبل از انجام معامله يا در زمان انجام آن، موضوع معامله معيوب باشد و اگر عيب بعد از انجام معامله ايجاد شد، ديگر شما حق فسخ نداريد. در مثال قبل، اگر بعد از خريد لپتاپ ضربهاي به آن وارد شده باشد که کارکرد لپتاپ را مختل کرده است، شما ديگر حق فسخ اين قرارداد را نداريد؛ چرا که عيب زماني ايجاد شده است که مسئوليت مال بر عهدهي خود شما بوده است.
خيار تَدليس
«تدليس» به معناي فريبکاري و پنهان کردن واقعيت است. اگر طرف قرارداد عمداً شما را فريب داده باشد که قراردادي را منعقد کنيد، تدليس اتفاق افتاده است: به عنوان مثال اگر کسي نقاشي يک نقاش ديگر را به عنوان نقاشي استاد فرشچيان به شما بفروشد، در معامله تدليس کرده است. در تدليس، طرف قرارداد با دسيسه و فريبکاري و دروغ موجب ميشود که شما قراردادي را ببنديد که اگر آن فريبکاري و دروغ نبود، شما آن قرارداد را امضا نميکرديد. اگر شما ميدانستيد که نقاشي اثر استاد فرشچيان نيست قطعاً حاضر به خريدن اثر با آن قيمت و شرايط نميشديد. اين تدليس و فريبکاري قبل از انعقاد قرارداد است. در اين موارد قانونگذار براي جبران خسارت وارده، به طرف قرارداد حق داده است تا قرارداد خود را با شخص فريبکار فسخ نمايد.
خيارات ديگري هم وجود دارند که به طرفين يا يکي از آنها حق فسخ قرارداد را ميدهند که خارج از حوصله و مجال اين نوشتار است.
آثار فسخ قرارداد
فسخ قرارداد به چه معناست و چه احکامي دارد
مسئلهي مهم بعدي که بايد به آن بپردازيم اين است که بعد از فسخ چه اتفاقي ميافتد؟ يا به عبارت ديگر فسخ قرارداد چه آثاري دارد؟
اثر فسخ، انحلال و از بين رفتن قرارداد است. بايد توجه داشت که اثر فسخ ناظر به آينده است؛ يعني تعهدات آينده (بعد از فسخ) را از بين ميبرد؛ اما تعهدات قبلي معتبر باقي ميمانند. به عنوان مثال اگر شما خانهاي خريدهايد و بعد از سه ماه، قرارداد شما به دليلي فسخ شد؛ آن خانه ديگر متعلق به شما نيست و بايد آن را پس بدهيد، اما استفادهي شما از آن خانه ظرف اين سه ماه کاملاً قانوني و درست بوده است. هرچند که از اين به بعد ديگر حق نداريد از آن خانه استفاده کنيد. بعد از فسخ، تلاش ميشود تا وضع دو طرف به حالت سابق (قبل از انعقاد قرارداد) بازگردد. به عنوان مثال اگر مالي که مبادله شده است، پس داده شود، خانه را پس ميدهيد و پول خود را پس ميگيريد. در اينجا سعي ميشود که تا حد امکان شرايط به شرايط قبل از قرارداد برگردد.
نحوهي فسخ قرارداد
حال که تا حدي با برخي از موجبات فسخ قرارداد آشنا شديم بايد به يک سؤال ديگر هم پاسخ دهيم: چگونه بايد قرارداد را فسخ کرد؟ فسخ قرارداد چه تشريفاتي دارد؟
گفته شد که حق فسخ يکطرفه است و تنها نياز به يک اراده دارد؛ بنابراين اگر شما قراردادي بستهايد و حالا به دليلي حق فسخ داريد، نيازي به توافق با طرف مقابل و دريافت رضايت او نداريد. با اين وجود شما طي قراردادي متعهد به چيزي شدهايد و ممکن است طرف مقابل شما به راحتي تصميم شما براي فسخ قرارداد را نپذيرد و به عنوان مثال پول يا مال شما را پس ندهد؛ بنابراين ممکن است ضرورت داشته باشيد که به دادگاه مراجعه کنيد و از دادگاه بخواهيد تا فسخ قرارداد شما را اعلام کند؛ اين ارادهي شماست که قرارداد را فسخ ميکند اما ارادهي شما و همينطور وجود سبب قانوني فسخ بايد احراز و اثبات شود. اين امر به ويژه زماني که قرارداد در دفاتر اسناد رسمي ثبت ميشود ضرورت دارد: براي فسخ اين قرارداد صدور حکم دادگاه ضروري است.
در پايان اشاره به اين نکته ضروري است، «خيار فسخ» يک حق است و شما مي توانيد از آن استفاده کنيد يا از آن صرف نظر نماييد يا در اصطلاح حقوقي خيار خود را اِسقاط نماييد. اگر در قراردادي، سبب، فسخ ايجاد شده باشد؛ اين حق شماست که تصميم بگيريد که ميخواهيد در اين قرارداد باقي بمانيد يا نه.
سايت تابناک
تاريخ انتشار: يکشنبه 12 آذر ماه